برگزاری مراسم یادبود دکتر طبیبیان و استاد مدائنی + گزارش تصویری
مراسم یادبود استادان دکتر سیدحمید طبیبیان و مهدی مدائنی به همت پژوهشکده زبان و ادبیات با حضور خانواده های محترم ایشان، 29 خرداد ماه 1401 در تالار تمدن پژوهشگاه برگزار شد. دکتر سید حمید طبیبیان متخصص در ادبیات فارسی و عربی و مصحح و مترجم دهها کتاب در حوزه فرهنگ و ادبیات و زبانشناسی و استاد مهدی مدائنی، متخصص در حوزه تصحیح و احیای نسخ خطی از اعضای بازنشسته پژوهشکده زبان و ادبیات بودند که جان به جانآفرین تسلیم کردند.
بهگزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این مراسم به ترتیب دکتر مهدی گلشنی، دکتر زهرا پارساپور و دکتر احمد کتابی سخنرانی کردند که گزارشی از سخنان این سه استاد از نظرتان میگذرد:
ابتدا دکتر مهدی گلشنی (رئیس اسبق پژوهشگاه) با تسلیت به خانواده محترم مرحومان سخنان خود را آغاز کرد و گفت: بزرگداشت این افراد خدمت به احیای میراث فرهنگی ماست. پژوهشگاه با بنیه قوی و از پیوستن چند مؤسسه با پیشنهاد مرحوم دکتر حبییبی به عنوان «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» نامگذاری شد. بزرگانی چون مرحوم دکتر شهیدی و دکتر حبیبی، شاگردانی نظیر دکتر طبیبیان را تربیت کردند. ایشان هم مترجم و فرهنگنگار و زبانشناس و مسلط به زبان عربی بود و در چهار حوزه کاملاً متفاوت کار کرده است. ایشان فرهنگ لاروس را ترجمه کرد و جایزه کتاب سال را گرفت و نیز فرهنگ منتهی الارب را ترجمه کرده و توضیح داده است. دکتر گلشنی در ادامۀ سخنانش به معرفی دیگر آثار وی پرداخت.
گلشنی همچنین گفت: من به کشورهای زیادی سفر کرده ام و ایران واقعاً فرهنگ غنی و پرباری دارد و نباید اجازه دهیم هویت ما از بین برود. در 30 سال اخیر در دانشگاه های غربی از جمله آکسفورد و کمبریج نگاه متفاوتی به علوم انسانی دارند و تلاش می کنند فیزیکدانان و فیلسوفان در کنار هم مشکلات را حل کنند و لیسانس مشترک به علوم انسانی و علوم مهندسی می دهند. زمانی در کشور، اکثریت به علوم پزشکی روی می آوردند. باید به احیای فرهنگ ایرانی_اسلامی توجه کنیم زیرا باعث احیای مملکت میشود. با توجه به تحولات غرب باید آثار علوم انسانی را مورد توجه قرار دهیم. امیدوارام پژوهشگاه پیشگام در روشن سازی و آماده سازی نسل جوان باشد».
اخلاق درویشی و تواضع علمی
سپس دکتر زهرا پارساپور از آشنایی خود با استاد طبیبیان چنین گفت: «در سال 1384 به پژوهشگاه وارد شدم. با استاد طبیبیان آشنا شدم و در کلاسهای درسشان شرکت میکردم. عمدهترین هدف ایشان تشویق دانشجویان به تفکر و مطالعه و حفظ اشعار بود و از مطالعات و یافتههای خود در حوزه زبان و لغت سخن میگفت. تسلط عجیبی به دو زبان فارسی و عربی در ادبیات و حوزههای مختلف ادب فارسی و عربی داشت و نکتههای ارزشمندی در مورد شباهت زیرساختهای این دو زبان بیان میکرد و در حوزه ادبیات تطبیقی صاحب نظر بود. حجم وسیعی از اشعار شاعران عرب و فارسی زبان را در ذهن داشت که شگفتانگیز بود.
دکتر پارساپور افزود: هنر استاد مدائنی کار کردن با دیگران بود و نوعی اخلاق درویشی و تواضع علمی داشت که کنار هر کس مینشست به او اطمینان و آرامش میداد. برای مثال ظفرنامه و سفینه تبریز را با همکاران و اعضای هیأت علمی انجام داد. ساعتها در کنار همه مینشست و متن را بازخوانی میکرد و با مهربانی اشکالات را توضیح میداد. ظفرنامه با همکاری ایشان و دیگر همکاران به چاپ رسید و سفینه تبریز بهدلیل بازنشستگی ایشان و دیگر همکاران نیمهکاره باقی ماند. بعد از آن از ایشان دعوت شد و با کمک همکاران فایلها و متنها را جمعآوری و ویرایش کرده به کمک مدیریت انتشارات (آقای زعفرانچی)، بر روی وبگاه قرار گرفت.
مدائنی همچنین در کنار بزرگانی چون استاد مینوی و مهدی قریب در بنیاد شاهنامه به تصحیح بخش-هایی از شاهنامه پرداخت. تصحیح رستم و سهراب و داستان سیاوش با همکاری وی انجام شد.
با مهران افشاری نیز در چند اثر از جمله تصحیح چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، تصحیح انتقادی دیوان عطار نیشابوری و کتاب هفت لشکر از کیومرث تا بهمن همکاری داشت.
در کنار حبیب یغمایی به تصحیح غزلیات سعدی پرداخت که جزو آخرین آثار او بود. او ویراستاری هم میکرد. ویرایش مجموعه اشعار خلیلالله خلیلی و کتاب شاهنامه فردوسی و شکوه پهلوانی را انجام داد.
او مثل یک جوببار آرام در گذر ایام از کنار همه گذشت و در مسیر خود خط سبزی را از خود به جا گذاشت».
در ادامه این مراسم یادبود، دکتر احمد کتابی گفت: «سیدحمید طبیبیان به حق مصداق عمرهای پر برکت بود. به جرأت میتوان گفت، لحظهای از عمر او بیهوده سپری نشد. طی بیش از نیم قرن در زمینههای ادبیات فارسی و عربی، الهیات و معارف اسلامی و فرهنگنگاری عالمانه قلم زد، استادانه تدریس و محققانه پژوهش کرد؛ خردمندانه سخن گفت و دلسوزانه تلاش کرد. مجموعه آثار وی به راستی شگفتانگیز و ارجمندترین آثار ماندگار و به قول قدما از جمله باقیاتِ صالحات است. تألیف و ترجمه 33 جلد کتاب معتبر چاپ اول و 61 عنوان کتاب تجدید چاپشده و ازجمله کتاب مرجع مهم «لاروس عربی به فارسی» که برنده جایزه کتاب سال و 13 بار تجدید چاپ شد.
دکتر کتابی ادامه داد: نگارش دهها مقاله ارزنده در مجلات معتبر، مشارکت و سخنرانی و ارائه مقاله در دهها کنفرانس و همایش، راهنمایی و ارائه مشاوره دهها پایاننامه دکتری و کارشناسی ارشد در حوزه فرهنگ ادب فارسی و ادب عربی و معارف اسلامی. پرورش صدها دانشجوی برجسته که چندین نسل از استادان دانشگاههای ایران از میان آنها برخاستهاند. تربیت فرزندانی شایسته و فرهیخته برگهایی چند از کارنامه قطور و زرین و افتخارآمیز زندگی این انسان استثنایی است.
اهالی فرهنگ و ادب و اعضای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، هنوز از بار سنگین مصیبت فقدان استاد فاضل سیدحمید طبیبیان کمر راست نکرده بودند که خبر درگذشت استاد مدائنی دیگر بار هالهای از غم و اندوه را بر چهرهها نشاند به قول سعدی :
هنوز داغ نخستین درست ناشده بود که دست جور زمان داغ دیگرش بنهاد
استاد مدائنی ترک اولی نمیکرد
وی تأکید کرد: استاد مهدی مدائنی نه تنها ادیب، نویسنده نسخه¬شناس، مصحح فردوسیشناس، شاهنامه پژوهی ممتاز و کارآزموده بود، از لحاظ فضائل اخلاقی و انسانی و آزادمنشی برجستگی ویژهای داشت؛ تا آنجا که نگارنده طی 25 سال مراوده با این بزرگ مرد هرگز از او سخنی یا عملی منافی با اخلاق و ادب و نزاکت نه شنیدم و نه دیدم. سهل است حتی ترک اولایی از او مشاهده نکردم. این بالاترین تعریف است که میشود از یک نفر کرد. او ترک اولی نمیکرد. او همیشه عمل خوبتر را انتخاب میکرد.
استاد مدائنی حق ویژهای بر من داشتند: یک کتابم ویرایش کردند و در تصحیح یک کتاب خطی خیلی کمکم کردند.
اما واپسین نکته، دکتر طبیبیان و استاد مدائنی دیگر ظاهراً در میان ما نیستند ولی آیا این بزرگمردان به راستی درگذشتهاند؟ اجازه فرمایید پاسخ این سؤال را از زبان رودکی شاعر عصر سامانی بشنویم. پاسخ این پرسش را به صورت استفهام انکاری مطرح کرده است، مشابه این منظومه را مولوی در رسای حکیم سنایی سروده است. یکایک این منظومهها گویی درباره این دو بزرگوار است.
مرد مرادی، نه همانا که مرد مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد
جان گرامی به پدر باز داد کالبد تیره به مادر سپرد
آن ملک با ملکی رفت باز زنده کنون شد که تو گویی: بمرد
کاه نبد او، که به بادی پرید آب نبد او، که به سرما فسرد
شانه نبود او، که به مویی شکست دانه نبود او، که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان کاو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند جان و خرد سوی سماوات برد
جان دوم را، که ندانند خلق مصقلهای کرد و به جانان سپرد
صاف بد آمیخته با درد می بر سر خم رفت و جدا شد ز درد
در سفر افتند به هم، ای عزیز مروزی و رازی و رومی و کرد
خانه خود باز رود هر یکی اطلس کی باشد همتای برد؟
خامش کن چون نقط، ایرا ملک نام تو از دفتر گفتن سترد
گزارش تصویری این مراسم از نظرتان میگذرد:
نظر شما :