گزارش طرح پژوهشی
بازشناسی گرایشهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعه در سدههای متقدّم هجری
طرح پژوهشی «بازشناسی گرایشهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعه در سدههای متقدّم هجری (فاز دوم: نیمه دوم سده دوم و سده سوم هجری)» در سال 1400 توسط جناب آقای دکتر محمدهادی گرامی عضو هیات علمی مرکز مطالعات علوم قرآنی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اتمام رسید.
بر اساس آنچه که دکتر گرامی در بخش تبیین و اهمیت موضوع بدان پرداخته پژوهشهای مربوط به اندیشههای تفسیری و تاریخ تفسیر یکی از حوزههای مطالعاتی شناخته شده در مطالعات قرآنی و تفسیری است و کارهای زیادی در این حوزه صورت گرفته است. با این حال تاکنون پژوهش مستقلی درباره نگرش تفسیری غلات و جریانهای وابسته به آنها به آیات قرآنی صورت نگرفته است. مجری در این پژوهش کوشیده است رویکردهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعی را در نیمه دوم سده دوم و سده سوم هجری بررسی کند. به طور خاص مفهوم انگارههای باطن، تحریف، تنزیل، تأویل و ...از دید جریانهای تفسیری شیعه در آن دوره مدنظر بوده است.
در این پژوهش با کاربست رویکرد تاریخ انگاره و اندیشه در مطالعات تاریخ تفسیرتلاش شده، تا نتایج تاریخی و ملموسی درباره این دوره کهن تفسیری شیعه با تأکید بر گرایشهای باطنی و غالیانه ارائه شود که در پژوهشهای پیشین مورد توجه قرار نگرفته است. در پیجویی گرایشهای غالیانه و باطنی تفسیری شیعه در اواخر سده دوم و سده سوم هجری در مجموع سه گرایش وجود دارد؛ در این دوره سه گرایش تفسیری تأویل/تنزیل، ظاهر/باطن و تحریف/تنزیل فعال بود و کنشگری داشت. گرایش تفسیری تأویل/تنزیل که از عصر امام باقر(ع) آغاز شد و به طور برجسته تا پایان سده دوم هجری به حیات و تکامل خود ادامه داد. گرایش تفسیری ظاهر/باطن که از عصر امام باقر(ع) آغاز شده بود تا سده سوم هجری به حیات خود ادامه داد و به اوج رسید. از آن سو گرایش تحریف/تنزیل تازه از اواخر سده دوم هجری پاگرفت و در سده سوم هجری به اوج خود رسید. در نهایت و با توجه به نتیجه تحقیق به نظر میرسد رویکردهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعی در سده سوم هجری به اوج خود در بازه چند قرن نخستین اسلامی رسید.
نظر شما :