گزارش نشست «نادر و شورای مغان»
پژوهشکده تاریخ ایرانِ پژوهشگاه علوم انسانی از سلسله نشستهای مسائل تغییر سلسلهها، 24 بهمنماه 1400، مقارن با ایام برگزاری شورای مغان، نشست با عنوان «نادر و شورای مغان» و با همکاری استادان و پژوهشگران مختلف برگزار کرد.
بهگزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سه سخنران این نشست دکتر محمدعلی فتحالهی، دکتر علی سالاریشادی و دکتر نیره دلیر، هر سه از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه بودند که هر کدام مسئلهای را در باب شورای مغان مطرح کردند. دبیر نشست، دکتر دلیر ضمن خوش آمدگویی به حضار، مقدماتی درباره شورای مغان و تقارن محدوده زمانی با این شورا یاد کرد و از استادان حاضر جهت ارائه سخنرانی دعوت به عمل آوردند.
سخنران اول دکتر فتحالهی سخنان خود را با موضوع «شورای مغان، گسستی از گذشته و شروعی برای آینده» آغاز کرد و گفت: تجربههای سیاسی نادر بهویژه تشکیل شورای مغان را میتوان شروعی برای شکلگیری تاریخ معاصر ایران تلقی کرد. او وضع سنتی دوره صفویه درباره نسبت مردم با دولت را تغییر داد و سعی کرد اساس جدیدی را برای تنظیم این مناسبات پیریزی کند و تغییری در دیدگاهها و نگرشهای عمومی مردم بهوجود آورد. او قدرت واقعی را بهدست آورده بود و مبنای مشروعیت و نظم ایلی را برای حکومت خود قائل بود، اما برای تقدسزدایی از خاندان صفوی، شیوه انتخاب هرجند صوری برای تعیین حاکم را موضوعیّت داد.
دکتر فتحالهی افزود: این مهم را با اجتماع صد هزار نفری مغان که در نوع خود بینظیر بود پیگیری کرد که اهمیت و تأثیر بسزایی در این تغییر نگرش جامعه داشت. هدف مهم دیگری که شورای مغان دنبال میکرد سیاستزدایی از مذهب تشیع و از بینبردن رسمیت سیاسی آن بود. نادر این کار را با تعریف از تشیع بهعنوان یک مذهب فقهی در عداد مذاهب اربعه اهل سنت پیش برد. غافل از آنکه استعداد فقاهت شیعی برای سیاسیشدن کمتر از جنبههای کلامی و اجتماعی آن نبود. وقایع قرن دوازدهم هجری و ظهور نادر گامی برای خروج از فضای سنتی و تمنای ورود به دنیای جدید و شروع زندگی علمی بود. هرچند این ورود سلبی بود و حالت ایجابی نداشت و نمیتوانست عمیق باشد. عبور از نظام سنتی و داشتن رهیافت علمی به سیاست هرچند که بهشکل صوری تجربه شود مقدمهای برای تشکیل حکومت دینی میشود. تعارض جدی بین نادر و علمای دینی و اقدامات او در این جهت درنهایت در خدمت جریان دینی برای تأسیس اساسی تازه شد.
وی تأکید کرد: استقلال مالی رهبران دینی از دولت و قدرت یافتن تدریجی آنها با اتکاء به مردم سبب شد که نظام دوگانه ای را در ساحت سیاسی و اجتماعی ایران شاهد باشیم. برجستهشدن جنبههای فقهی تشیع هم به نوبه خود زمینههای اجتماعی تحقق ولایت فقیه در آینده را فراهم و مردمسالاری دینی را زمینهسازی کرد. به این ترتیب اندیشهها و تجربیات نادر هرچند تداوم نیافتند، اما آثار بهویژه غیر مستقیم آنها را میتوان تا مشروطیت و حتی انقلاب اسلامی ملاحظه کرد. تمایل به بازگشت به سنت صفویه در دوره قاجاری هم نتوانست حاصلی را در بر داشته باشد و تحولات صورت گرفته بهگونهای مؤثر بود که اجازه چنین برگشتی را نمیداد. بههرحال تجربیات سیاسی نادر برای طرح اندیشههای مردمسالارانه در جامعه ایران دارای اهمیت بود.
تشکیل شورای مغان برای تغییر سلسله از صفوی به افشار نبود
سخنران بعدی دکتر سالاریشادی مباحث خود را با توجه بر این موضوع که شورای مغان یکی از معروفترین وقایع دوره نادری در بهمنماه رخ داد و اهداف و اغراض خاصی ازجمله تغییر سلسله صفوی به افشاری در آن رقم خورد. نادر اهدافی چندگانه و البته مرتبط با هم داشت ازجمله اهدافی چون؛ موروثی شدن سلطنت در خاندان او، حمایت نکردن بزرگان و رؤسای طوایف از خاندان صفوی و حل اختلافات با دولت عثمانی با توجه به رویکرد مذهبی بود. نکته مهم دیگر حضور و دعوت بخشهایی از مردم در شورای مغان بود که درظاهر برای مشورت فراخوانده شدند. این نکته بههمراه اهداف و شرایط و الزامات دیگر شورای مغان شایسته بحث و بررسی است. درباره انگیزه و چرایی برگزاری شورای مغان مطالب زیادی گفته شده است، اما نطفه اصلی شواری مغان نه تغییر سلطنت بلکه رویکرد مذهبی آن بود که در آن دایره وسیع مسائل تکلیف سلطنت را هم مشخص کردند.
دکتر سالاری تأکید کرد: نادر از نظر نظامی و سیاسی و حتی مقبولیت مشکلی در ادعای سلطنت نداشت و صفویان هم در واقع توسط محمود به سقوط کشیده شده بودند و به تاریخ پیوسته بود شاید ندانمکاری نادر باعث شد تا طهماسب رفیق نیمهراه وی شود که عملاً او هیچ سودی برای نادر نداشت اما نادر حداقل وی را در مدت کوتاهی مطرح کرد. پس شاید بتوان گفت، درنتیجه تشکیل شورای مغان برای تغییر سلسله از صفوی به افشار نبود و این از تبعات ترکیبی شورای مغان بود چرا که حاکمیت صفوی از قبل سقوط کرده بود. نادر بیشک درباره اتحاد مذهبی جدی بود و بسیار به این باور علاقهمند بود او میدانست در ایران تحت قلمرو او این موضوع بسیار اهمیت داشت. اصل شورای مغان این بود نه تغییر سلطنت. اگر صرف تغییر سلطنت بود که این مدتها قبل رخ نموده بود و تا حد زیادی ربطی به نادر هم نداشت حاکمیت صفوی توسط محمود به سقوط کشیده شده بود از طرفی امثال نادر تعهد و خط و نشانی به صفویان نسپرده بودند که صفویان را بر اریکه سلطنت بنشانند، لذا موضوع تغییر سلطنت از اساس و عملاً خاتمه یافته بود.
شورای مغان و تکوین مناسبات جدید دانش_قدرت در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر
سخنران آخر این نشست غیرحضوری دکتر نیره دلیر بود که با موضوع «شورای مغان و تکوین مناسبات جدید دانش_قدرت در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر» سخنان خود را آغاز کرد. دلیر در ابتدا اشاره کرد که تفصیل این بحث بهشکل مقاله پژوهشی در مجله جامعهشناسی تاریخی به چاپ خواهد رسید.
دکتر دلیر شرح داد: شورای مغان یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران و بهخصوص دوره معاصر است که تأثیرات عمیقی بر روند پارهای از حوادث و وقایع گذاشت. در وهله نخست مهم اینکه، در شورای مغان اصناف و اقشار مختلفی برای اولینبار در امر مهمی بهحضور فرا خوانده شدند که تاکنون چنین چیزی در سنت تاریخی ایران سابقه نداشته است و بهنوعی به رسمیت شناختن اصناف و طبقات بود که این امر اثرات تداومی خود را در تحولات پسانادری تا انقلاب اسلامی برجای گذارد. نکته مهم دیگر، ماهیت و نوع شکلگیری شورای مغان بهخصوص درباره اتحاد مذهبی که رابطه و مناسبات نادر را با علماء شیعه که شاید برخی ازآنها مخالف شورای مغان بهخصوص رویکرد تغییر سلطنت و همچنین اتحاد مذهبی بود را دچار تغییر و چالش کرد. از آن به بعد بیشتر علمای شیعه چندان با نادر مناسبات حسنهای نداشتند و نادر نیز با اخذ اموال و اوقاف آنها را بیشتر از خود دلسرد و نگران ساخت، لذا مناسبات نادر با علما و روحانیون تشیع دچار چالش فراوان شد.
دکتر دلیر در خاتمه سخنانش یادآور شد: هر چند این چالش برای روحانیون شیعه، هم تهدید بود و هم فرصت، با اینوجود در ابتدا تهدید علیه روحانیون شیعه بود که با مهاجرت آنها به عراق از استقلال قلمروی و تابعیتی برخودار شدند، چون دیگر تابع قلمرو حاکمیت نادر و حکومتهای بعدی نبود و همینامر نوعی استقلال عمل به آنها عطا کرد که توانستد با ایجاد مرجعیت و شبکهسازی منسجم و دقیق در دوره بعدی بهخصوص در عهد قاجار به نقشآفرینیهای زیادی در زمینه سیاسی_اجتماعی بپردازند و عملاً پس از نهاد سلطنت و حاکمیت به قدرتمندترین بخش جامعه ایران درآمدند. تاجاییکه حکومت قاجار در بسیاری از موارد سعی میکرد، رضایت و خرسندی آنها را جلب کند و همین نقشآفرینی و اهمیتیابی خود یکی از عوامل دخالت جدی روحانیون در انقلاب مشروطیت و محدود کردن قدرت سلطنت مطلقه در ایران شد.
در آخر جلسه حاضرین در نشست درباره مباحث مطرح شده پرسشها و اظهار نظراتی را مطرح کردند. پایان/
نظر شما :