یادداشت دکتر ربانی‌زاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

«آوازه» بخشش پیامبر (ص)

۰۹ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۴:۲۵ کد : ۲۲۲۷۴ یادداشت‌ها
تعداد بازدید:۴۱۳۲
«آوازه» بخشش پیامبر (ص)

به‌مناسبت مبعث رسول اکرم (ص) دکتر ربانی‌زاده عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یادداشتی با عنوان «آوازه بخشش پیامبر (ص)» نوشته است؛
«ساره» زنی خواننده و ساکن مکه بود که گاهی در مجالس عزا نوحه هم مى‏خواند. عمرو بن هاشم و برخی دیگر از مشرکان هجویه‌‏هایی علیه رسول خدا (ص) به او مى‏‌آموختند و ساره ‌‌آن‌ها را در مجالس مى‏‌خواند(1). پس از کسادی کارش در مکه و دچار شدن به بی‌پناهی و مشکلات معیشتی، به مدینه نزد پیامبر (ص) آمد و ماجرای زندگی‌اش را بازگو کرد.
نقل ماجرا از زبان مفسران و مورخان چنین است:
 «ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
- ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ‌ﺍﯼ؟
- گفت: ﻧﻪ !
- در ادامه رسول خدا از ایشان پرسید، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﯼ؟
- پاسخ منفی بود!
- پیامبر سوال کرد: ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ منظور ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﯼ؟
- ساره ماجرای خود را چنین شرح داد: شما اصل و عشیره ما بودید، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، سرپرستان من همه رفتند، اموال و آقایی من از دست رفت و شدیداً محتاج شده‌ام. ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ و درمانده‌ﺍﻡ. ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿد»(2).
- پیامبر با توجه به حرفه قبلی ساره که زنی نوحه‌گر و خواننده بود فرمود: شما ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﻩ‌ﺧﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟
- ساره بیان کرد: ﭘﺲ ﺍﺯ شکست مشرکان در جنگ بدر و کشته شدن تعدادی از ‌‌آن‌ها و بروز مشکلات اقتصادی(3) و روحی_روانی که برای اهل مکه پیش آمد، دیگر ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ‌‌آوازه‌خوانی از من دعوت نمی‌کند.
- ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ (اولاد عبد المطّلب) ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ وی ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ، ﻣﺮﮐﺐ، آذوقه و ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
محمدرضا حکیمی در کتاب «الحیات» که از این اقدام پیامبر متأثر شده بود ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ را «ﻏﺮﯾﺐ» توصیف کرده و به سه مطلب اشاره می‌کند:
«نخست ﺍﯾﻦ‌ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ‌ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ملجأ و پناه او بوده است؛
ﺩﻭﻡ این‌که پیامبر ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ را رها کنی ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺳﻮﻡ این‌که ساره ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ و پیامبر هم از وی نخواست که مسلمان شود تا به وی کمک کند»(4).

ماجرای ساره به همین‌جا ختم نشد. ایشان تا سال هشتم هجری که اوضاع برای وی به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد، در مدینه ماند. پیامبر عزم فتح مکه داشت و در صدد بود اخبار ایشان مخفی بماند. یکی از یاران حضرت به نام «حاطب‌بن ابی بلتعه»(5) در اقدامی شگفت‌انگیز، پیش ساره آمد و نامه‌ای مخفیانه حاوی اخباری از آن حضرت، برای برخی از سران قریش ارسال کرد. ساره در قبال گرفتن اجرت(6)، نامه را لای گیسوان بافته‌اش پنهان کرد و روانه مکه شد(7). پیش از آن‌که حامل نامه به مقصد برسد، رسول خدا از ماجرا آگاهی یافت(68). رسول اکرم به على‌بن ابى‌طالب و زبیر بن عوام مأموریت داد خود را به آن زن برسانند و نامه حاطب را از او بگیرند.  
زمانی که به ساره رسیدند، بار و اثاثش را جست‌وجو کردند، چیزى نیافتند. على‌بن ابى‌طالب او را تهدید کرد که به خدا سوگند مى‏خورم رسول خدا هرگز به ما دروغ نگفته است(9) اکنون یا نامه را بیرون آور یا به‌ناچار به شیوه‌ای دیگر متوسل خواهیم شد. ساره که على را مصمم دید گفت: کنار برو! على‌بن ابى‌طالب به یک‌سو رفت. ساره گیسوانش را باز کرد و نامه را از میان ‌‌آن بیرون آورد و به على داد(10).
نزد پیامبر که آمدند حاطب‌بن ابی بلتعه برای کاری که انجام داده بود، عذر خواست(11) و گفت قصدی جز حفظ جان خانواده و اموال خویش در مکه نداشته است. عمر قصد جان او کرد، اما پیامبر(ص) مانع شد(12).
پیامبر پس از فتح مکه ساره را بخشید(13). وی که آوازه‌خوان بود اینک با حکایتش آوازه‌خوان بخشش پیامبر شد.

 منابع:
1. مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، محمد بن عمر واقدى (م 207)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، 1369ش ، ص 658
2. طبرسى، فضل بن حسن مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏ مصحح: یزدى طباطبایى، فضل‏الله‏ و هاشم رسولی :تهران ، ناصر خسرو ، 1372 ، چ 3.ج 9 ص405

3.واقدی ، ص 658
 4. حکیمی ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ، ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ج 9، ، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ،1391 ص 232
 5. ابن سعد ، محمد بن سعد کاتب واقدى ، طبقات الکبری (م 230)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374 ج 2 ص 132
6. بلاذری ، أحمد بن یحیى بن جابر ،کتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996. ج‏1،ص:354 (چاپ‏زکار،ج‏1،ص449)
7. طبری ، محمد بن جریر ، ترجمه ، ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش ، ج 3 ص1178
8. طباطبایى، محمدحسین. ترجمه تفسیر المیزان‏ ، مترجم: موسوى، محمد باقر، قم ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى‏ ، 1374 ، چ 5. ج 19 صص 401-403
 9. یعقوبی ج 2 ص 84 و ابن‌اعثم، احمد، فتوح، ، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى ، تحقیق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش ، ج1 ص 417
10. واقدی ، ج2ص 261 و یعقوبی ، ج 1 ص 417
 11. ابن اثیر، عز الدین علی، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، علمى، 1371ش ، ج7 ص 287
 12. طبرسى، فضل بن حسن مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏ مصحح: یزدى طباطبایى، فضل‏الله‏ و هاشم رسولی :تهران ، ناصر خسرو ، 1372 ، چ 3.ج 9 ص405
13. ابن هشام.زندگانى محمد(ص) پیامبر اسلام، (م 218)، ترجمه سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، چ پنجم ، 1375ش.ج 2 ص 273 و طبری ج3 ص 1189

 

کلیدواژه‌ها: مبعث رسول اکرم (ص)


نظر شما :