گزارش نشست «پاندمی کووید۱۹؛ چالش‌ها و درس‌آموخته‌ها»

۲۸ دی ۱۴۰۰ | ۱۱:۰۲ کد : ۲۲۰۵۶ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۱۰۱۸
گزارش نشست «پاندمی کووید۱۹؛ چالش‌ها و درس‌آموخته‌ها»

 

پژوهشکده مطالعات اجتماعیِ پژوهشگاه نشست تخصصی «پاندمی کووید 19؛ چالش‌ها و درس‌آموخته‌ها» را با حضور دکتر سمیه‌سادات شفیعی، دکتر شکوه‌السادات حسینی، دکتر سلمان صادقی‌زاده و دکتر حمید سجادی (اعضای هیأت علمی پژوهشگاه)، 28 آذرماه 1400، به‌صورت غیرحضوری (برخط) و با مشارکت استادان، محققان و علاقه‌مندان این حوزه برگزار کرد.


به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ابتدای نشست دکتر حمید سجادی (دبیر جلسه)، به ارائۀ توضیحاتی پیرامون اهمیت مسئله و حاد بودن شرایط جامعه و دولت در مواجهه با کووید19 پرداخت و گفت: متأسفانه بلایای طبیعی بسیاری وجود دارد که امنیت جامعه و منابع و امکانات زیستی و مراکز تولیدی را به شدت تهدید و تخریب می‌‌کند.
وی با بیان این‌که در دو دهه اخیر شش پاندمی شامل سارس(۲۰۰۳)، آنفولانزای اچ۱ ان۱(۲۰۰۹)، مرس(۲۰۱۲-۲۰۱۳)، ابولا(۲۰۱۴) و ویروس زیکا(۲۰۱۵) و کووید19(2020) رخ داده که در این میان پاندمی کووید19 چالش‌‌برانگیزترین این پاندمی‌‌ها بوده است، به بیان شاخص‌‌های برجسته‌‌ی پاندمی کووید19 پرداخت و گفت: شیوع سریع و شدت بیماری، آمار بالای مرگ‌ومیر ناشی از آن، نوپدید بودن و گستره بالای ناشناخته‌‌ها نظام سلامت و بهداشت تمامی جوامع را با چالشی جدی مواجه کرد و به بزرگترین بحران سلامت و سپس به بحران بزرگ اقتصادی عصر ما تبدیل شد. به‌ویژه‌‌ این که ارتباطات گسترده جوامع و قرار گرفتن جوامع در یک شبکه به‌‌هم تنیده در جهان امروز، بستر مناسبی برای گسترش و اپیدمی و نهایتاً پاندمیک شدن کووید19 شد. بنابه این مهم توجه و به‌کارگیری نتایج تحقیقاتی که در این حوزه انجام شده از اهمیت اساسی برخوردار است.

فرصت‌ها و چالش‌های حکمرانی در جامعۀ کرونایی شده

در ادامه، دکتر شفیعی سخنرانی خود را با عنوان «فرصت‌ها و چالش‌های حکمرانی در جامعۀ کرونایی شده» ارائه کرد و به بیان چالش‌ها و فرصت‌های کلی پیش آمده در دوران پاندمی کووید19 پرداخت. در این راستا وی به نمونه‌های متعددی همچون؛ مسائل حادث شده منبعث از آموزش غیرحضوری (آنلاین) و افت تحصیلی دانش‌آموزان؛ شست‌وشو و افزایش مصرف آب؛ کاهش سفرهای برون شهری که به‌نوعی کاهش مصرف سوخت و افت منابع مالی دولت از محل فروش سوخت را در پی داشت؛ بیکاری، علی‌الخصوص در مشاغل خدماتی؛ افزایش فاصله‌ی اجتماعی که ارتباطات انسانی را به لحاظ ابزاری تحت تأثیر قرار داد، درست به همان‌گونه که حفاظ ماسک روی صورت‌ها نیز مانعی در انتقال حالت چهره و بیان احساسات شد؛ فردی‌شدن مناسک و مراسم آیینی که به‌طور تاریخی جمعی بوده است، مانند؛ سوگواری‌ها و عزاداری‌هایی که قرار بود تسلایی برای بازماندگان باشد و در جامعه کرونایی‌شده به‌شکل فردی یا جمع‌های بسیار خصوصی یا غیرحضوری (مجازی) برگزار شد؛ که هم شرایط حادی را ایجاد کرد و هم برای ارتباط اجتماعی در معنای وسیع خود تأثیرگذار بود.
دکتر شفیعی با پرداختن به این قبیل مسائل بیان کرد: پاندمی کووید19 چالش‌های بسیار جدی را در تعامل ملت_ دولت به‌وجود آورد که با توجه به وجود شرایط تحریم در ایران، برآورد اثرات هر کدام از آنها به تنهایی دشوار است. اگر پاندمی کووید19 در کشوری بود که به تنهایی فقط وضعیت کرونا و چالش‌های آن‌را تجربه می‌کرد، تشریح آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی آن بسیار ساده‌تر بود. اما از منظر جامعه‌شناسی کرونا انزوای اجتماعی، بحران‌‎ها و چالش‌های بسیار جدی را به همراه داشته است. ازجمله روابط اجتماعی را به شدت شکننده و سطح نارضایتی عمومی از زندگی را افزایش داده و همچنین احساس سعاتمندی را کاهش داده است.

درهم شکستن مرزهای جغرافیایی
دکتر شفیعی، از سوی دیگر، به فرصت‌های پیش آمده در دوران کرونا اشاره کرد و یکی از فرصت‌ها در دوران پاندمی کووید را «استفاده بیشتر از شبکه‌های اجتماعی» برشمرد. او افزود: در این دوران، انواع پلتفرم‌هایی در شبکه‌های اجتماعی از جمله، اینستاگرام، پادکست‌ها و از این قبیل، در جامعه ایران به شدت مورد استقبال قرار گرفت که خود به‌نوعی موجب درهم شکستن مرزهای جغرافیایی است. به‌طور مثال؛ ما در این دوران از تجربه خیلی از ایرانی‌های خارج از کشور مطلع شدیم و با ایرانی‌های دور از وطن بهتر آشنا شدیم.
وی شرح داد: در چنین فضایی غیر از اینکه اطلاعات به اشتراک گذاشته و منتقل می‌شود، فضایی برای پرسه‌زنی و گشت‌وگذار هست، که باعث شده سرزمین ذهنی به شدت گسترش یابد. درواقع، افرادی را که در طول عمرمان هرگز ندیدیم یا نخواهیم دید، افرادی از سرزمینِ حسی و ذهنیِ ما هستند و نسبت به آنها احساسات بسیار پرشور (مثبت یا منفی) داریم. در کنار این فضای گسترده، یکی از نتایج مطلوب، گسترش و بسط دولت الکترونیک بوده که حائز اهمیت است. چنان‌که پیش از این خیلی از کارها که از نظر ما و سازوکارهای بروکراتیک متصلب دولت در کشورهایی مثل ما بسیار دشوار بود، تسهیل شده است. در این شرایط، به‌نظر می‌رسد حکمرانی به جای اقتدار رسمی از بالا به پایین، باید مبتنی بر نیازها و زندگی روزمره مردم و اقتضائاتی که زندگی روزمره دارد، باشد و معنای حکمرانی خاستگاهی مردمی یابد. در این مسیر حکمرانی نوین ناظر به خواسته‌ها و مطالبات مردم است. این حکمرانی می‌کوشد شکاف اطلاعاتی در زمینه نیازهای مردم را برای عرضه هرچه بهتر خدمات و تأمین رفاه اجتماعی پرکند و مجدانه در جهت تحقق آن بکوشد. بر این اساس یکی از فرصت‌های پیش آمده بهره‌گیری از کلان داده‌هاست. دکتر شفیعی افزود: کلان‌داده‌هایی که از طرف وبگاه‌های مختلف و از طریق کاربران ایجاد می‌شود، باید منبعی برای پژوهش، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری باشد.
دکتر شفیعی در خاتمه سخنانش بیان کرد: این امر بسیار مهمی است که باید بدان توجه شود. حکمرانی نوین زین پس باید به کمک اطلاعات بسیار ذی‌قیمت کلان‌داده‌ها و به کمک تحلیل‌های متخصصان، بیش از پیش با جوامع محلی ارتباط سامان‌مندی یابد و برنامه‌ریزی‌هایی مطابق با اقتضائات زندگی واقعی مردم داشته باشد. این امر به‌ویژه با توجه به تنوع اجتماعات محلی، قومی عشیره‌ای ما در ایران اهمیت مضاعفی می‌یابد.

«هنر در بحران»
 سخنران دوم این نشست دکتر حسینی بود که به ارائۀ سخنرانیِ خود با موضوع «هنر در بحران» پرداخت. وی با اشاره به ابتکار هنرمندان در دوران خانه‌نشینی مردم جهان که به‌نوعی سبب آشکارتر شدن وجه اجتماعی هنر شد، گفت: به‌نظر می‌رسد از میان هنرهای مختلف، «موسیقی» به‌دلیل ایجاد زبان مشترک جهانی و نوع ارائه و اجرا توانسته با ماهیت دنیای مجازی و ارتباط‌های از راه دور، هماهنگی بهتری پیدا کند.

هنرمندان موسیقی
او در ادامه افزود: ایدۀ اولیه «هنر در بحران» با دیدن کارهایی از هنرمندان در دوران کرونا به ذهن من رسید. با توجه به مسئولیتی که در مدیریت همکاری‌های علمی بین‌المللی پژوهشگاه دارم، از چند هنرمند در زمینۀ موسیقی که در کشورهای گوناگون فعالیت می‌کنند و چند استاد هنرآشنای فلسفه دعوت کردیم تا در نشستی در مرداد 1399 شرکت کنند. در پنل نخست این نشست، هنرمندان پیرامون تجربیات و دیدگاه‌هایشان دربارۀ ابتکاراتی که در اجرای موسیقی و ارتباط با مخاطبان داشتند، صحبت کردند و در پنل دوم از منظر فلسفه به نقد این رویکرد هنری و ارتباط آن با بحران پرداخته شد. هنرمندان پنل اول: «عدنان جبران»، یکی از اعضای گروه فلسطینی جبران، سه‌ عودنوازی که پیام فلسطین را در قالب نت‌های موسیقی به گوش مردم جهان می‌نوازند و تجربه خود را در بحرانی ریشه‌دارتر به نمایش گذاشته‌اند. دوگانه جنگ در خیابان و امنیت/ ناامنی در خانه پدیده‌ای است که پیش از کرونا دهه‌ها در زندگی مردم فلسطین مشهود بوده و برادران جبران سمفونی آن را می‌نوازند؛ «آلدو سباستین چیکینی»، ویولونیست ایتالیایی که با تمرین‌های عصرانه در بالکن خانه‌اش جریانی به نام «کنسرت بالکنی» راه انداخت که در فضای مجازی میلیون‌ها بار دیده شد و ایده‌ای شد برای دیگر هنرمندان که دست به ابتکارهای جالبی در این زمینه بزنند؛ و« بابک رجبی»، موزیسین ایرانی مقیم فرانسه که شعرهای سروده شده دربارۀ کرونا را که عمدتاً طنزآمیز بود، در قالب ردیف‎های موسیقی ایرانی با عنوان «کروناخوانی» اجرا کرده بود. او محتواهای امروزین را در ساختاری سنتی و با رویکردی آموزشی ارائه کرد و از یک تهدید جهانی برای آشنایی با فرهنگ بومی فرصتی ناب آفرید.

صنعتِ فرهنگ/سرگرمی
دکتر حسینی ادامه داد: پنل دوم، با عنوان «تحلیل انتقادی رویکرد هنر در بحران» ، با حضور«نوید نادری»، «آیدین کیخایی»، «محمدمهدی اردبیلی» و «مزدک رجبی»، استادان فلسفه در پژوهشگاه علوم انسانی ادامه یافت. در این قسمت، نوید نادری، مفهوم «موسیقی جهان» و برخی ساختارهای تاریخی حاکم بر تولید موسیقایی در این فضای فرهنگی را تبیین کرد. آیدین کیخایی درباره‌ مسئله‌ «حقیقت و کذب» هنر و وابستگی این مسئله به چگونگی مواجهه‌ اثر هنری با صنعتِ (جهانی) فرهنگ/سرگرمی سخن گفت و در نهایت استدلال‌ کرد که پاندمی ِ کرونا روابط اساسی در جهان امروز را تغییر نداده است. محمدمهدی اردبیلی، با موضوع «امید به هنر» این پرسش را طرح کرد که آیا هنر می‌تواند در زمانه‌ی بحران کاری کند و چه کاری؟ و در این راستا بحث را بر ایدۀ «رسالتِ هنر» پیش برد، همچنین، مزدک رجبی، به بررسی این موضوع پرداخت که در جهان ما که وضعیتی است که با مرگ متافیزیک، مرگ دین و مرگ هنر مواجه است، هنر چه نسبتی با وضعیت ما دارد و در بحران‌هایی مانند بحران اخیر چه واکنشی از جانب هنر ارائه می‌شود؟

فاصله‌های اجتماعی
دکتر حسینی ادامه داد: برگزاری نشست «هنر در بحران» که حاصل بیش از دو ماه مطالعه، گفت‌وگو و هماهنگی با شرکت‌کنندگان آن بود، این نکته را آشکار ساخت که ما در واقع با دوگونه هنر مواجهیم. در واقع، هنری که هنرمندان یا پیشه‌وران هنر یا هنرورزان اجرا می‌کنند، وابسته به مخاطب است. به‌گونه‌ای که هم به لحاظ انگیزشی و هم از نظر اقتصادی بایستی مورد حمایت قرار گیرد تا به زندگی خود ادامه دهد. ظهور شبکه‌های اجتماعی از سویی جنبۀ «در زمانی» این هنر را آشکارتر می‌کند و در عین حال و از سوی دیگر، فاصله‌های اجتماعی و فقدان موقعیت رویارویی هنرمند با مخاطب، حیات آن را به مخاطره می‌اندازد.
 این در حالی‌است که جنبۀ کالاشدگی در نگاه فلسفی به هنر، مورد انتقادهایی جدی قرار می‌گیرد. از این منظر، تعهد آن نسبت به جامعه، جنبه اپیکوریک آن، تعلیق نسبت‌مندی‌اش با وجود و دامن زدن آن به عناصر تقویت کنندۀ سرمایه‌داری مبتنی بر نژادپرستی، قوم گرایی و جنسیت‌زدگی، مسائلی است که این نوع هنر را به چالش می‌کشد و موضوع «هنر در بحران» به بحث جدی دربارۀ «بحران هنر» منتهی می‌شود.
دکتر حسینی پس از جمع بندی مطالب، به عنوان عضو پژوهشکده مطالعات اجتماعی پیشنهاد کرد که می‌توان همین موضوع را بر اساس دیدگاه‌های جامعه‌شناختی پیرامون هنر در بحران و مقایسه جایگاه ملی و بین‌المللی آن بررسی کرد.

«بحران کرونا» و تعارض میان «وجود» و «موجود»
سخنران سوم این نشست دکتر صادقی‌زاده ضمن ارائۀ مطالب خود به «بحران کرونا» و تعارض میان «وجود» و «موجود» پرداخت. وی با تأکید بر اهمیت «فاصله گذاری» بحران کرونا میان «وجود» و «موجود»، پرداختن به آن را در مطالعات اجتماعی شایان توجه ویژه دانست. در این راستا به معنای «اپوخه» در ادبیات هوسرل، یعنی در تعلیق قرار داده شدن «موجود» اشاره کرد و فاصله گرفتن از «وضع موجود» را امکانی برای بازمعنا کردن آن برای خود فرد، تلاش برای پی بردن به اصالت اشیاء، و بازیابیِ معنای «خود» بیان کرد.
او ادامه داد: زمانی که «کرونا» در جهان ایجاد شد، یکباره سازوکارهای موسوم و مرسوم، و درواقع تمام ساختارهای تعیّن‌‌‌‌یافته نظم اجتماعی در همۀ اشکال و با تمام کیفیت‌ها، دست‌خوش تزلزل و بحران پیش‌بینی‌ناپذیری شد. ایشان ادامه داد: در این شرایط، انسانها ضمن رانده شدن به خلوت خود، نوعی «بی‌‌معنا بودگی» را در بسیاری از اشکال و ساز و کارهای نظم اجتماعی یافتند که این مهم، خود ایجاد ِ فرصتی برای بازگشت به خویشتن در عرصه فردی و جمعی را فراهم ساخت در چنین شرایطی ذهن جمعی بار دیگر در پی اعادۀ معنای ایکلیبریوم equilibrium است زیرا این مفهوم فراتر از معنای تعادل جسمی ناظر بر «تعادل ذهنی» و «تعادل روانی» است و اساسا مفهومی سایکوسوماتیک psychosomatic به‌شمار می‌رود.
دکتر صادقی‌زاده با تأکید بر اینکه تعلیق خود خواسته برای رشد و تکامل بشر بسیار ضروریست، «کرونا» را تعلیق ناخواسته که در مواردی توانست کارکرد تعلیق خودساخته را ایجاد کند، خواند و یادآور شد: «کرونا» در کنار تمامی تهدید‌ها، می‌تواند به منزله «فرصتی» برای «بازنگری» در واقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و ... در نظر گرفته شود که توسط خود ما انسان‌ها ساخته شده است و مانند هر «ساختن» دیگری، نیاز به بازسازی دارد. ما می‌توانیم در لحظه‌های تعدیل «وجود»، به درون خود بازگردیم و جهانی بیش‌ازپیش منطبق بر آرمان‌ها، ماهیت، اهداف و اصالت وجودیِ خودمان را بنا کنیم. جهانی که ناظر بر بیشینه‌‌سازی ارزش‌هایی مانند انسانیت، آزادی، عدالت، و کرامت بشری باشد.

ملاصدرا و سیر تکاملی انسان
صادقی‌‌زاده خاطر نشان کرد: بحث بر سر «اصالت وجود» در وهلۀ نخست اذهان را متوجه فلسفۀ اگزیستانسیال و تلاش‌های نظری سارتر و یاسپرس می‌‌اندازد. حال آنکه این مبحث در برخی نحله‌‌های فلسفی و عرفانی نیز جایگاهی انکارناپذیر دارد. به‌طور مشخص در فلسفۀ اسلامی می‌‌توان جریانی وجودگرا را مشاهده کرد که نمونۀ برجستۀ آن فلسفۀ متعالیۀ صدرالمتألهین است که بر ارزش تکوینی انسان تمرکز می‌کند.
ملاصدرا سیر تکاملی انسان را در چارچوب حرکت جوهری تعریف می‌کند و انتخاب واژۀ جوهر نیز در اینجا حائز اهمیتی بسزاست. زیرا جواهر انسانی در برابر اعراض قرار می‌گیرند. این دوگانگی را می‌توان بر دوگانگی وجود و موجود که پیش از آن بدان اشاره کردیم، منطبق دانست. درحالیکه جواهر ثابتند، اعراض متغیرند و همین تغییر عامل فسادپذیری آنهاست. صدرالمتألهین در توضیح حرکت جوهری نظریۀ اتحاد عاقل و معقول بهره می‌گیرد. ملاصدرا بر این باور است که انسان پس از هبوط به عالم ماده از دار وحدت به دار کثرت وارد شده است و البته این حرکت افزون بر انسان‌ها شامل کلیت اشیاء است، زیرا برای ماده در هر آنی از آنات صورتی بعد از صورت دیگر حادث می‌شود و بدین‌سان حرکت تکاملی در جوهر اشیا محقق می‌شود. این همان چیزی است که مولوی نیز در پاره‌ای از اشعار خود بدان اشاره می‌کند، آنجا که می‌گوید:
«منبسط بودیم و یک جوهر همه/ بی سر و بی پا بُدیم، آن سر همه
چون به صورت آمد آن نور سره/ شد عدد چون سایه‌های کنگره
کنگره ویران کنید از منجنیق/ تا رود فرق از میان این فریق»

عرفان مولوی
دکتر صادقی‌زاده شرح داد: به‌طور کلی در علم سیر و سلوک عرفانی نیز به‌همین‌سان تحقق وجود بالاترین مرحله از سیرورت به‌شمار می‌آید و بنا بر تعریفی حرکت از تعلق (علم الیقین) به تخلق (عین الیقین) و در نهایت به تحقق (عین الیقین) ناظر بر سلوک عرفانی است.
در عرفان مولوی نیز انسان به مثابه موجودی که اسماء الهی به او آموخته شده است، هدفی در خود تلقی می‌شود و تحقق وجود او بالاترین غایت آفرینش است: «بوالبشر کو علم الاسما بگست/ صد هزاران علمش اندر هر رگست (مولانا)».
همچنین مولانا حرکت در مسیر تکوین وجود انسانی را حرکتی پایان‌ناپذیر می‌داند که توقف در آن انسان را از سطح جمادات نیز پایین‌تر می‌آورد:
کُه و دشت روانند، شما بسته چرایید؟ / زمین‌ها همه پر گنج شما از چه گدایید؟
کنم شرح زگنجش و ز حلوا و ز قندش / چه حاجت که بگویم که همه غرق عطایید
دهد میوه و نان‌ها و نهد آش به خان‌ها / و کند نورفشان‌ها که ز ظلمت به درآیید
زر و نقره ز کان‌ها و گهر از تگ دریا / به خوبی خز و دیبا که تا خوب نمایید


دکتر صادقی‌زاده با رجوع مجدد به فلسفۀ ملاصدرا گفت: در وجودگرایی این اندیشمند بحث بر سر تقدم وجود بر ماهیت است. اما اصل تقدم وجود بر ماهیت در فلسفه صدرایی هرچند بر پیش فرض تقدم وجود بنا شده است اما اصل تحقق وجود را در خود مکنون دارد. همین امر در رابطه با فلسفه اگزیستانسیالیسم سارتر و یاسپرس نیز صادق است، آنجا که انسان در مواجهه با ناتوانی برآمده از شرایط موجود به اصالت وجود بازمی‌گردد.
دکتر صادقی زاده در پایان سخنانش با اشاره به جنبه‌های جامعه‌شناختیِ این تحول معرفت‌شناختی گفت: سویه‌های «وجودشناختی» بحران کرونا هم به لحاظ معرفت‌شناختی و هم به لحاظ جامعه‌شناختی در ذهن و روان اجتماعی ایرانیان تأثیر سترگی داشته و در آینده این تأثیر بیش‌ازپیش متبلور خواهد شد.

ارزیابی راهبردی مدیریت ایران در مواجهه با پاندمی کووید
آخرین سخنران این نشست دکتر حمید سجادی بود که گزارشی از نتایج تحقیقات خود در این حوزه را با عنوان «ارزیابی راهبردی مدیریت ایران در مواجهه با پاندمی کووید19» ارائه کرد. وی گفت: درهم تنیدگی مسائل در تمامی حوزه‌‌های اجتماعی، موجب بسط و تسری آسیب از حوزه اقتصاد به دیگر حوزه‌‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز شد. درمقابل دولت‌ها در غیاب هرگونه درمان قطعی توسل به قرنطینه و تدوین و اجرای پروتکل‌‌های بهداشتی را در دستور کار خود قرار دادند. این سیاست‌ها به‌سرعت آثار منفی خود را در حوزه اقتصاد (رکود اقتصادی، ورشکستگی، زیان‌های مالی کلان و بیشتر از همه افزایش شدید و گسترده بیکاری) نمایان شد.


دکتر سجادی در ادامه نگاهی به واکنش‌های مختلف دولت‌ها در سطح ملی به COVID-19 داشت:
اجرای سریع و دقیق این اقدامات بهداشت عمومی سنتی به برخی از کشورهای کمتر توسعه یافته مانند ویتنام اجازه می‌دهد تا از بدترین اپیدمی جلوگیری کنند (پارکر ، 2020). کشورهایی مانند سنگاپور و کره جنوبی زودتر و سریعتر از بسیاری از کشورها در اتخاذ اقدامات سخت مانند محدودیت سفر، غربال‌گری بهداشت، قرنطینه و آزمایش و آگاهی عمومی اقدام کردند. در مقابل، کشورهایی مانند ایتالیا با تأخیر و به‌تدریج به بیماری همه‌گیر واکنش نشان دادند و با تأکید کمتری بر غربال‌گری سلامت، حتی در کمپین‌های آگاهی عمومی وارد عمل شدند. از این‌رو «کاپانو» در بررسی خود با عنوان ظرفیت دولت در موارد اضطراری COVID-19 در ایتالیا بیان داشت: ایتالیا اولین مرکز بزرگ شیوع COVID-19 در جهان غرب بود. از آنجا که کشور در دهه‌های اخیر تجربه جدی در مورد این نوع بیماری نداشته، پاسخ این کشور نمونه‌ای نمادین از چگونگی کمبود اقدامات آمادگی خاص ارزیابی می‌شود. در همین حال، کشورهایی مانند ایالات متحده و کانادا نیز در ابتدا بیشتر به انتخاب محدودیت‌های فاصله اجتماعی توجه داشتند تا محدودیت‌های سفر و آگاهی عمومی.


سخن این‌که دولت‌هایی که برای همه‌گیری آماده شده بودند و دارای تجربیات گذشته مشابه بودند، مانند آنهایی که در آسیا با SARS-CoV-1 ، H1N1 و MERS سروکار داشتند، به‌میزان زیاد محتاطانه بودند و از اعتماد به‌نفس واقعی نسبت به توانایی بهداشت عمومی و سیستم‌های مالی‌شان برای رسیدگی به بیماری‌های واگیر جدید برخوردار بودند. آنها به‌خوبی در مورد توانایی‌های واقعی خود و همچنین از ماهیت بالقوه بسیار خطرناک بیماری آگاه بودند. این امر باعث شد آنها نسبت به بیماری احتیاط کنند. در مقابل کشورهای پیشرفته با سیستم‌های پزشکی با توانایی بالا که تجربه‌ای مشابه در گذشته‌ای نزدیک نداشتند، پاسخ‌های دیرتر، کندتر و ضعیف‌تری نسبت به همتایان باتجربه‌تر خود نشان دهند.
دکتر سجادی در ادامه به تحلیل وضعیت مدیریت ایران در مواجهه با پاندمی کووید19 پرداخت و گفت: مسئله اصلی هر نظام مدیریتی درمقابله بابحران، شناسایی و اولویت‌بندی تهدیدات بحرانی به‌‌منظور تدوین بهترین راهبرد برای مقابله با فوری‌‌ترین تهدید است. با این وصف درمقاله پیش‌‌رو با طرح این پرسش که اصلی‌‌ترین تهدیدات ایران در شرایط پاندمی کووید19 کدام‌‌ است و راه‌‌حل‌‌های مربوط به اصلی‌‌ترین تهدید چیست، عملکرد دولت در مدیریت بحران پاندمی کووید19 بارویکرد توصیفی_تحلیلی ارزیابی می‌‌شود:
شناسایی تهدیدات
با الگو برداری از مدیریت ریسک به معنای شناسایی تهدیدات محتمل و مستندسازی ویژگی‌های آنها، تهدیدات در شرایط پاندمی کووید19 در پنج حوزه «به‌شدت درگیر» یعنی حوزه سلامت، اقتصاد، اجتماع، مدیریت_ سیاسی و امنیت، قابل شناسایی است؛
تهدیدات حوزه سلامت
تهدیدات درحوزه سلامت به‌‌سرعت و گستره شیوع کووید19، میزان مرگ‌ومیر بالای بیماری و عدم درمان قطعی مربوط می‌‌شود. توضیح این‌که طی دو هفته اول شیوع کووید19 در ایران، تمام استان‌های کشور، بیماری گسترش یافته و کشور را بی‌‌آنکه چشم‌انداز رهایی از آن‌را داشته باشند، به‌شدت درگیر کرد.
در ذیل این عنوان کلی مجموعه‌‌ای از مؤلفه‌‌ها همچون؛ ضعف کادر درمانی متخصص، ضعف تجهیزات تشخیص و آزمایشگاهی، ضعف امکانات در خصوص فوریت‌‌های پزشکی، ضعف در اقدامات پیشگیری و محدودیت در مدیریت اضطراری بهداشت عمومی وجود دارد که همگی نشان از گستره اصلی تهدید در این حوزه داشته است.


تهدیدات حوزه اقتصادی
شروع پاندمی کووید19 از بهمن 1۳98و تداوم آن در سال 1۳99 اقتصاد کشور را در یک وضعیت رکود همراه با نااطمینانی قرار داد. طبق نظرسنجی به‌عمل ‌‌آمده شیوع ویروس کرونا در ایران موجب کاهش درآمد 50.7 درصد و تعطیلی 41.7 درصد از کسب و کارشان شده است، همچنین 13.5 درصد از افراد اساساً شغل‌شان را از دست داده‌اند. این شرایط وضعیت وخیمی را برای دولت به‌وجود آورده، آن‌چنان‌که از یکسو درآمدهای دولت را به‌شدت کاهش داده و از سوی‌‌دیگر هزینه‌های آن‌را به مراتب افزایش داده است. با این حال تهدید اصلی متوجه کارگران نیمه وقت، کارگران موقت و کارگران خویش‌فرماست، یا گروه‌هایی که اساساً جذب اقتصاد غیررسمی هستند. با این توضیح که بخش زیادی از نیروی کار کشور، زیر چتر سیاست‌های پرداخت بیمه بیکاری یا حمایت از بنگاه به شرط حفظ نیروی کار قرار نمی‌‌گیرند. این بخش گسترده‌‌ از جامعه درآمد روزانه دارند و فارغ از تهدیدات پاندمی کووید19، مجبورند به‌کار روزانه خود ادامه دهند (گزارش مرکز پژوهش‌‌های مجلس شورای اسلامی ایران، 1398).

تهدیدات مدیریتی_سیاسی
ایران پس از اعلام اولین موارد ابتلا به ویروس در استان قم و گیلان، اساساً طی یک دوره دو هفته‌‌ای به‌‌نحو غافلگیرانه‌‌ی با کووید19 مواجه شد. عدم اقدام سریع برای محدودسازی سطح آلودگی و گسترش سریع بیماری طی دو هفته اول به تمام استان‌های کشور، موجب شد تا عملکرد دولت در مدیریت پاندمی کووید19 با گستره‌‌‌ای از انتقادات مواجه شود که ازجمله مهمترین آنها می‌‌توان به؛ عدم اقدام به‌نگام برای اعمال فاصله‌‌گذاری اجتماعی، عدم ایجاد آگاهی لازم به جامعه در مورد بیماری، عدم رعایت محدودیت سفر به چین، ضعف عمده در آمادگی بخش‌های بهداشتی، عدم برنامه‌‌ریزی برای توقف سفرهای نوروزی و جابه‌جایی‌های عمومی در ابتدا و معلق شدن آن، بازگشایی صنوف غیرضرور و عدم عکس‌‌العمل عوامل اجرایی با خاطیان، عدم توفیق در فراهم‌‌سازی دسترسی عموم مردم به ماسک و محلول‌های ضدعفونی اشاره کرد.
در این راستا عوامل زیر به‌عنوان مجموع نقاط ضعف در این حوزه شناسایی می‌شود: ضعف سامانه هشدار اولیه مخاطرات، ضعف در کارکرد آگاهی‌بخشی عمومی اولیه، حساسیت‌زدایی و تقلیل مشارکت اجتماعی، ضعف قوانین و مقررات موجود در زمینه کنترل بیماری‌های واگیر، ضعف مدیریت هماهنگ‌کننده، چالش قرنطینه (بستن مرزها بر ایران و در نهایت به‌‌لحاظ ساختار مدیریتی نیز اساساً سطح ستاد ملی مبارزه با کرونا با سکانداری وزارت بهداشت) پتانسیل چندانی برای بسیج و مدیریت همه امکانات کشور در این زمینه فراهم نمی‌‌آورد.


تهدیدات اجتماع
کشور ایران در معرض انواع مخاطرات طبیعی است آن‌چنان‌که سطح خطر ناشی از مخاطرات طبیعی و انسان ساخت در کشور (بر اساس وقوع مرگ) 8 از 10 است. توسعه سریع شهرنشینی در ایران موجب شده تا بسیاری از ساکنین روستاها در حاشیه شهرهای بزرگ ساکن شوند با این وصف از کمترین مقاومت و آمادگی لازم برای مواجهه با بلایا برخوردار نیستند. علاوه بر این چشم‌انداز ناامیدانه اپیدمی کووید19 در جامعه و حاد شدن بحران و تداخل رفتارهای جمعی آیینی و مناسکی با فاصله‌گذاری اجتماعی نیز مزید بر علت بوده است. در مجموع تهدید اصلی از یکسو به آسیب‌‌پذیری بالای‌‌جامعه و از سوی دیگر به ضعف تجربیات جمعی و مهارت جامعه در این حوزه مربوط می‌‌شود. علاوه بر این سردرگمی جامعه ناشی از نبود یک جدول زمانی برای مدیریت مسائل و آسیب‌‌های ناشی از پاندمی کووید19، از مهمترین تهدیداتی است که تاب‌‌آوری و آستانه تحمل جامعه را به جد چالش می‌‌کشاند.


تهدیدات امنیت
تهدیدات در حوزه امنیت در شرایط پاندمی کووید19 چیزی جزء حاد شدن مسئله در هر یک از حوزه‌های سلامت، اقتصاد، مدیریت_سیاست و اجتماع نیست. دولت‌ها می‌‌بایست به‌دنبال احیاء و تقویت امنیت جامعه در برابر تهدیدات گوناگون طبیعی، محیطی، اقتصادی، جانی، مالی و ... باشند. ناکارآمدی در برآورده ساختن این نیاز و تأمین امنیت در این سطح، نظام سیاسی را در برابر جامعه به‌شدت شکننده می‌‌سازد(OECD, 2020). بااین وصف تهدید امنیت انسانی به‌واسطه گسترش بیکاری و ناامنی غذایی، محرومیت قطعی مشاغل کوتاه‌مدت و زیان بلند‌مدت، عدم امکان رفع‌وحل مسئله و کشدار شدن مسئله در شرایط پاندمی کووید19 مصداق تهدیدات امنیتی است.


اولویت‌بندی در مدیریت تهدیدات
اولویت بندی تهدیدات بر مبنای حاد و بحرانی بودن آنها به‌منظور تمرکز نظام مدیریت بر آن حائز اهمیت است. در این راستا سردرگمی نظام مدیریتی در مواجهه با پاندمی کووید19 و در فقدان راهبرد ملی کنترل پاندمی، بیش از هر چیز متأثر از کشاکش دغدغه‌‌ها و اولویت‌‌بندی حوزه‌‌های متنوعی از تهدیدات بوده است. با این وصف برنامه‌‌ریزی واکنش به تهدیدات در قالب چهار راهبرد اجتناب، انتقال، تعدیل و پذیرش جایابی می‌‌شود. با این وصف مدیریت پاندمی کووید19 باتوجه به گستره آسیب‌‌ها و طولانی‌بودن بازه زمانی بحران، به میزان زیادی به منابع‌‌مالی متکی است، نظام مدیریتی از ضعف شدید منابع مالی برای مدیریت این بحران رنج می‌‌برد. با این وصف با عمیق‌‌تر شدن دشواره‌‌ها در پاندمی کووید19 و بروز گستره وسیعی از تهدیدات، شناسایی تهدیدات، اولویت‌‌بندی تهدیدات برحسب حاد و بحرانی بودن آنها، برای تعیین راهبردهای پاسخ به مهمترین تهدیدات بحرانی حائز اهمیت فراوان است. با این توضیح تهدیدات حوزه امنیت به عنوان مهم‌‌ترین تهدید ایران در بحران پاندمی کووید19 شناسایی شد، سپس به‌‌ترتیب تهدید حوزه اقتصادی، تهدیدات در حوزه بهداشت و سلامت، تهدیدات درحوزه مدیریت_سیاسی و در انتها تهدیدات درحوزه اجتماع قرار گرفتند! با این وصف پاسخ دولت در قالب راهبرد اجتناب در حوزه امنیت با محور امنیت‌‌زدایی، راهبرد انتقال درحوزه اقتصاد با محور تحریک و بازگشایی، راهبرد تعدیل در حوزه سلامت با محورهای تقویت درمان، توصیه و توسعه امکانات، راهبرد انتقال در حوزه مدیریت با محور عادی‌سازی و در نهایت راهبرد پذیرش_تعدیل درحوزه اجتماع با محور شخصی‌سازی، مفهوم‌سازی و صورت بندی شدند. در ذیل این راهبردهای کلی انسجام در مدیریت، اجتماعی‌کردن مسئله، معنابخشی به بحران و حمایت از آسیب‌پذیرترین اقشار به عنوان مؤلفه‌های اصلی مدیریت بحران شناسایی می‌شود.


انسجام مدیریت
مدیریت با رهبری و مشاوره متخصصان حوزه پزشکی (رئیس ستاد ملی مقابله با کرونا و تأسیس و تقویت ستادهای مرکزی) از جمله ستاد ملی مبارزه با کرونا، شورای عالی همکاری اقتصادی، انسجام قدرت و هماهنگی در ارکان قدرت از جمله مهم‌ترین گزاره‌های تأیید کننده این حوزه است.
اجتماعی کردن حل مسئله
درگیر کردن نهادهای مدنی، ارائه گستره اقدامات حمایتی از طریق سازمان‌های درمانی و خیریه‌ای، چتر حمایتی بیمه برای درمان از جمله مهم‌ترین گزاره‌هایی تأیید کننده این حوزه است.
معنابخشی به بحران
ممانعت از معنادار و جهت‌دار شدن وضعیت به سمت دولت و حاکمیت، شخص کردن مسئله با احاله تمام مسئولیت به افراد، انکار و سپس طبیعی و عادی‌سازی وضعیت و مدیریت فضای رسانه‌ای از جمله مهم‌ترین گزاره‌هایی تأیید کننده این حوزه است.
حمایت‌‌های حداقلی از آسیب‌پذیرترین اقشار
ارائه بسته‌های معیشتی؛ حمایت‌های حداقلی، بسته‌های معیشتی، وام‌های یارانه‌ای، پرداخت یارانه، کنترل بر نظام توزیع، نظارت بر قیمت کالاهای اساسی همراه با حسابرسی‌های شدید، بازگشایی زودهنگام، عدم سختگیری برای رعایت پروتکل‌‌های بهداشتی، پرداخت بیمه بیکاری و حمایت از کارفرما مبنی بر عدم اخراج کارگران از جمله مهم‌ترین گزاره‌های تأیید کننده این حوزه است.


جمع‌بندی
دکتر سجادی در خاتمه سخنانش جمع‌بندی کرد: در مدیریت اپیدمی کووید19، بیش از هر چیز بر برنامه‌ریزی برای تخفیف ناامنی‌های جامعه در شرایط اپیدمی کووید19 با تمرکز بر ناامنی شغلی و ناامنی غذایی، توسعه مدیریت در مرحله پیشگیری و آمادگی، تضمین استمرار خدمات دولت به‌ویژه‌‌ در حوزه کارکردهای حیاتی، بهره‌‌گیری از تجارب مشابه در گذشته، با توجه نوپدید بودن آن و گسترش فزاینده دانش در این حوزه باید به‌طور مستمر از دانش به‌روز شده و تجارب دیگر کشورها بهره برد. این مهم مستلزم ارتباط مستمر و رصد و پایش اطلاعات و ابلاغ آن به سازمان‌ها، مؤسسات مختلف و جامعه به‌منظور پیاده‌‌سازی و اجرای سریع آن باشد.

 

کلیدواژه‌ها: پاندمی کووید 19 درس‌آموخته‌ها کرونا


نظر شما :