یادداشتی از دکتر احمدزاده:
روایتی از فساد ستیزی امیرکبیر
20 دی سالگرد درگذشت میرزاتقیخان فراهانی مشهور به امیرکبیر (1186-1230ش) صدراعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار است. بههمین مناسبت دکتر محمدامیر احمدزاده، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در یادداشتی به روایت فساد ستیزی و اصلاحات سیاسی_اجتماعی این شخصیت تاریخ معاصر ایران پرداخته است.
مقدمه
میرزاتقی خان امیرکبیر میراثدار وضعیت نابسامانی از دوره محمدشاه و وزیرش حاجی میرزا آقاسی بود. در آن دوره، بسیاری از اصول و مبانی حکمرانی به وضع اسفناک تغییر پیدا کرده بود بهگونهای که در صورت تداوم، امکان هر گونه اتفاق دلخراشی برای مملکت از جمله تجزیه ایران قابل تصور بود. بنابراین، میرزاتقی خان با جلوس ناصرالدین شاه هجده ساله بهعنوان مسئول ترتیب اثر دادن به امور ملک و ملت منصوب شد و از همان ابتدا به اصلاحات سیاسی مملکتی و مبارزه با فساد اخلاق مدنی بهعنوان یکی از معیارهای لازم برای بهبود اوضاع تمرکز کرد.
قانون محوری و نظم در مبارزه با فساد
میرزاتقی خان در اصلاح اخلاق مدنی به براندازی رسوم رشوهخواری، دزدی، پیشکش دادن حکام و دیوانیان و سیورسات (جیره، غله و خوراک لشکریان) همت گمارد. او تملقگویی و القاب و عناوین ناپسندیده اهل دولت و مدیحهسرایی شاعران را منسوخ کرد. هرزگی و لوطیبازی، قدارهکشی و عربده کشیدن مستانه در کوی و برزن را از بین برد. جوهره نظم میرزاتقی خان بر قانون و عدالت استوار بود و در نامههایش به اهتمام والیان و حاکمان در اجرای قانون ثابته و آسودگی مردم را داشته است. امیر بر آن بود که قواعد ظلم و تعدی و اجحاف را از میان بردارد.
در مبارزه با فساد کوشید تا وضع مالیه و دخلوخرج کشور نظم کلی بیابد. برای دربار و شاه، حقوق ثابتی برقرار کرد. مواجب دیوانیان و خیلی از مستمریها را محدود کرد. در زمان حاج میرزا آقاسی عدم تعادل در بخششها و مستمریهای گزاف و دادن تیول و سیورغال زیاد شده بود بهطوریکه هر سال دو کرور مخارج ایران بر مداخل آن زیادتی پیدا کرد.
کاستن از مقرریها و جلوگیری از پرداختهای بی حساب
میرزاتقی خان برای اصلاح امور مذکور سعی کرد تا از مواجب و مستمریها بکاهد. گمرکات که تا آن زمان در دست افراد بودند از دست آنان گرفت و تحت اداره دولت قرار داد. او مبلغ ششصدهزار تومان را که حاجی میرزا آقاسی در حق دوستان ماکویی خود برقرار کرده بود، یکسره مقطوع کرد. کاردار انگلیس در بررسی اقدامات چهار ماهه اول امیرکبیر مینویسد که امیر نظام سخت مشغول اصلاح خطاکاریهای دولت زمان محمدشاه است.
اعتمادالسلطنه در صدرالتواریخ مینویسد: اگرچه میرزاتقی خان امیر نظام مواجب مردم را کسر کرد ولی کسر او بهتر از زیادی و افزودن دیگران بود. بهخاطر اینکه در عهد شاه مرحوم و صدارت حاجی میرزا آقاسی، اسم مواجب زیاد و رسم مواجب کم بلکه هیچ بود. شخصی که ده هزار تومان مواجب میدادند ولی چون وصول نمیشد صاحب آن مجبور میشد آن برات را به هزار تومان بفروشد و به ازاء آن هزار تومان هم اسباب خرازی فرنگ بگیرد.
تلاش برای تعدیل بودجه دولتی
امیر تبعیض روا نداشت و همه حرفش برانداختن فساد، تبعیض و بیعدالتی بود. او برای تعدیل بودجه دولت حتی از حقوق شاه کاست و مقدار آنرا ماهی دو هزار تومان و سالانه پانزده هزار تومان تعیین کرد حال آنکه حقوق محمدشاه بیش از شصت هزار تومان بود. او در نامه به شاه مینویسد، فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. او برنامه تعدیل دخلوخرج کشور و مستمری و تیول را با جدیت انجام داد. او در دفتر مستمریهای بیحساب و تیول و سیورغال تجدیدنظر کلی کرد. از مستمریها کاست و در مواردی قطع کرد. تیول را محدود ساخت یا یکسره ضبط دیوانکرد. او در قطع مستمری و تیول مفتخوران درنگی نکرد.
تأسیس دیوانخانه عدالت و وضع قوانین
از اقدامات امیر توجه و تلاش در کارآمد کردن دیوان عدالت بود. در واقع، نبودن یک رویه قضایی منظم باعث میشد امر قضاوت و بهویژه احقاق حقوق دچار آشفتگی و اختلال شود. این کاستیها باعث میشد تا در چشم قدرتهای بیگانه از ایران بهمثابه جامعهای بیقانون یاد کنند. او به دادخواهی مردم علیه دولت و آیین دادخواهی اقلیتهای مذهبی و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم اقدام کرد.
امیر به این امر مقید بود تا محاکم شرع را از آلودگی رشوهخواری مبرا کند و در این راستا کارهای شگرفی انجام داد. از دیدگاه امیر رأی قضایی ناسخ نداشت و باید قانون اجرا شود. امیرکبیر در دیوانخانه عدالت رسیدگی به اموری همچون دعاوی عرفی بین افراد و نیز دعاوی میان افراد و دولت مانند اختلاف مالیاتی و ... قرار داده بود. او همچنین مینویسد، دیوانخانه مبارکه برای غوررسی (تعمیق در بررسی مسائل) امور و رفع هر نوع ظلم از فقرا و ضعفا قرار گرفته شده است.
او در نامههایش اجرای عدالت را فرض حکومتی شمرده و همگان را موظف به احقاق حق و جلوگیری از اغماض و چشمپوشی میداند. امیرکبیر و اقداماتش از این حیث که در پیکار با فساد عمومی و تأثیری که از این جهت بر جامعه گذاشت بسیار تحسینبرانگیز است. در دوره قبل از امیر خبری از حکومت قانون نبود که قلدران ستمگر را محکوم کند، بلکه آنان خود را هواخواه عالیترین ارزشهای انسانی جلوه میدادند و ریا و دروغ فلسفه دولت آنان و کجروی و تبهکاری قانون زندگی آنان بود.
امیرکبیر در نهایت قدرت، صالح بود و علیه فساد و اخلاق مدنی به نبرد پرداخت بهگونهای که در دولت کوتاه خود در هیأت اجتماع تحول محسوسی بهوجود آورده بود. در زمان او بسیاری از کژیها و کاستیها برافتاد. عموم مردم سنتهای زشت را ترک کردند و به نیکویی گراییدند.
مبارزه با رشوهخواری
او با نادرستی و رشوهخواری پیکار کرد. رشوهخواری شامل پیشکش، مداخل، سیورسات بود. وزیران و بزرگان قوم پیشکش میدادند و میگرفتند. دیوانیان مداخل داشتند و لشکریان سیورسات میبردند. مجموع اینها همان دزدی طبقه حاکمه از جیب مردم بود و زیان آن بیش از همه گریبان رعیت و کسبه و افراد خردهپا را میگرفت. رشوهخواری به آن مفهوم صورت بنیاد مدنی شناختهای یافته و از شاه مملکت تا سردمدار محله به آن خو گرفته بودند. «واتسون» در این خصوص مینویسد: از مجموع خصیصههایی که در خوی ایرانیان نمو یافته بعد از غرور توخالی زیادی که دارند، شوق دائمی آنان به سودجویی نامشروع است. لفظ مداخل... به گوش ایرانیان بس دلپذیر است و لطف آن را کمتر اروپایی درمییابد. مداخل اطلاق میشود به هر چه که بتوان به رشوه، فریب، زورستانی و از هر راه نادرست دیگری بهدست آورد و آنچه مردم ایران بهدنبالش میروند، همان مداخل است نه مواجب. مواجب سرراست میدان تجلی استعدادهای ایرانی نیست. آن استعدادهای فراوان در ریاکاری، تقلب، اجحاف، تملقگویی و فروتنی چاپلوسانه ظهور دارند. از اینرو شغلی که فقط حقوق خوبی داشته باشد و مجال مداخل را ندهد، حرفهای بیمقدار است.
«واتسون» به ستایش از اراده امیر در برانداختن رشوهخواری پرداخته و مینویسد: امیرنظام بهکلی مافوق آن بود که کسی بتواند او را به رشوه بفریبد. مصمم گشت آن نظام رشوهخواری را که از شش جهت احاطهاش کرده بود، براندازد. از نظر ایرانیان فوقالعادهترین و حتی شگفتانگیزترین جنبه اخلاقی امیر همان فسادناپذیری مطلق وی بود. «پولاک» در اینباره مینویسد: پولی که امیرنظام حاضر نبود بگیرد در راه برانداختن او خرج شد.
نقشه برای رشوهخواری و دزدی
وسواس او در درستی بهحدی بود که از هدیه و ارمغان هم بدش میآمد و رسم مژدگانی و انعام دادن را هم منسوخ ساخت. او از میرزامحمدخان کارپرداز حاجی ترخان که ظرف آبپاشی برای امیر فرستاده بود، مینویسد: این چیزها مایه خرسندی و خشنودی اینجانب نمیشود ... نه اینجانب و نه خدام اعتاب علیه پادشاهی هیچکدام به جز ظهور خدمتگزاری توقع دیگر نداریم.
او با درستی و پاکدامنی خود قانون برانداختن رشوهخواری را نهاد و با سیاست سخت به اجرای قانون آن تأکید داشت. او برای این کار ضمن وضع قوانین و تضمین ضمانت اجرایی آن، پایه کار را بر عدالت و سیاست گذاشت. او برای جلوگیری از ظهور زمینههای رشوهخواری و دزدی برآن شد تا مواجب دیوانی و سپاهی بیکم و کاست سر ماه برسد، زیرا معتقد بود که تنگدستی یکی از علل بهوجود آمدن مداخل و از انگیزههای نادرستی است. سرباز نیمه گرسنه و دیوانی مواجب نرسیده، قانون چرا بشناسد؟ او معتقد بود که وقتی مواجب بهموقع پرداخت شود، رشوهگیری و بهزورستانی دیگر موجه نیست.
امیر به دنبال این قانون و سیاست طی نامهای به حکام ولایات و مباشران مالیه و سرکردگان لشکر آیین رشوه و سیورسات در مملکت را منسوخ اعلام و تأکید کرد که حاکم خطاپیشه مورد بازخواست قرار میگیرد و معزول میشود و مباشر و محصل مالیه کجرو در دیوانخانه عدالت به محاکمه کشیده میشود و آنچه به تعدی و بیحسابی برده شود، مسترد و به صاحبش برگردانده میشود.
او در فرمان ابطال رسم سیورسات که دامنه آن وسیع و حتی جنبه مشروع یافته بود، اعلام کرد که بعد از این هیچ مأمور دیوانی و محصل مالیاتی و سرباز قشونی به هر کجا که رود نمیتواند آذوقه و بنه مورد نیاز خود را به زور و رایگان از رعیت بگیرد، بلکه هر کس باید سیورسات خود را موافق معمول ابتیاع کند و به رعیت آزار نرساند. امیرنظام بر این موضوع تأکید داشت که مردم از قانون دولت آگاه شوند و بدانند که نابهکار به کیفر میرسد و درستکار پاداش مییابد و برای اطلاع ملت به نشر قوانین در روزنامه پرداخت.
مبارزه با ناامنی اجتماعی و تأسیس قراولخانه
اقدام دیگر امیر مبارزه با ناامنی اجتماعی بود. این مسئله شامل خودسری و یاغیگری، ظلم حکام، جور محثل مالیات، زورگویی سپاهی، بیعدالتی دیوانخانه و هر مسئله که باعث نفی حقوق جامعه میشد را دربرمیگرفت. در دوره حاجی میرزا آقاسی هرزگی و قمهکشی و لوطیبازی در شهرها رواج داشت و مردم در امان نبودند و دولت خود در فراهم کردن زمینههای ناامنی اجتماعی دخیل بود. سربازان فوج ماکویی که متعلق به حاجی میرزا آقاسی بودند، بهصراحت شبها چراغ روشن میکردند و به خانهها برای دزدی میرفتند و صاحبخانه هم که میدید، جرأت دم زدن نداشت! به گفته اعتمادالسلطنه ترکان ماکوئی مست میشدند زن بیچاره و بچه بیصاحبی را میدیدند، میبردند ... غروب که میشد هیچ بچه و زنی جرأت بیرونشدن از خانه را نداشت. سایر الواط هم به اسم آنها فرصت را غنیمت شمرده، مرتکب پارهای شرارتها میشدند.
بنابه نوشته وقایع اتفاقیه تا پیش از زمان امیر سربازان در تجاوز نسبت به مردم اعمال زشت شریرانهای مرتکب میشدند. اهالی از دست اشرار و الواط به جان آمده بودند «واتسون» در فساد اخلاق اجتماعی مینویسد: حمامهای عمومی صحنه هرزگیهای آشکارا بود و ...
در زمان امیر همه این تبهکاریها برافتاد و مردم امن و امانی یافتند. واتسون مینویسد: میرزاتقی خان در مبارزه علیه فساد اخلاقی که در طبع هموطنانش ریشه دوانده و متأسفانه بدان انگشتنما گشتهاند تأملی نکرد ... کسانی را که هرزگی در گرمابهها را وسیله سودجویی خویش قرار داده بودند تنبیه کرد و آن پلیدها را نابود ساخت.
امیر مسئولیت امنیت شهرها را بر عهده قراولخانه سپرده بود و در مناطق مرزی و نواحی دوردست مانند ترکمان و بلوچستان نیز قلعههای نظامی ساخت. در تهران چهل قراولخانه و در سایر شهرها به همین ترتیب نظام امن و آرامشی تنظیم شد که مجموع این تدابیر امنیت تازهای در کشور برقرار ساخت که در اثر آن هم کسبوکار مردم رونق یافت و بلکه خانوارها و عشایر سرحدی به خانه و زمین خود بازگشتند و راه و رسم تازهای پیش گرفتند.
منابعی برای مطالعه بیشتر
- پل ادواردز، فلسفه تاریخ (مجموعه مقالات از دایره المعارف فلسفه)، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- عباس اقبال آشتیانی، میرزاتقی خان امیرکبیر، به کوشش ایرج افشار، تهران، دانشگاه تهران.
- فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1389.
- سیدعلی آل داود، نامه های امیرکبیر به انضمام نوادر الامیر، تهران، نشر تاریخ ایران، 1371.
- محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مرآه البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران، دانشگاه تهران، 1367.
- محمدعلی اکبری، چالش های عصر مدرن در ایران عهد قاجار، تهران، ایران، 1393.
- عباس امانت، قبله عالم: ناصرالدین شاه و پادشاهی ایران (1313-1247)، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نشر کارنامه.
- ادوارد یاکوب پولاک، ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، 1361.
- لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شیل (همسر وزیر مختار انگلیس دراوایل سلطنت ناصرالدین شاه)، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، 1368.
- جورج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی و فرهنگی، 1396.
- حسین مکی، زندگانی میرزاتقی خان امیرکبیر، تهران، نشر تاریخ ایران، 1366.
- رابرت گرانت واتسون، تاریخ ایران دوره قاجار، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران، امیرکبیر، 1356.
نظر شما :