دکتر هاتفی: شایعه برخلاف خبر «منشأ» دارد نه «منبع»
سخنرانی «تحلیل و آسیبشناسی شایعات کرونایی در فضای مجازی» توسط دکتر محمد هاتفی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی) 27 آذرماه 1400، بهصورت وبیناری (برخط) برگزار شد و سخنران با تأکید بر محورهای تحلیل، آسیبشناسی، فضای مجازی، کرونا، شایعه و مدیریت این پدیده در وضعیت اپیدمی یافتههای خود را به مخاطبان ارائه کرد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عضو هیأت علمی گروه ترجمه و کاربردهای اجتماعی ادبیات در ابتدای سخنانش بیان کرد: تحلیل این مقوله مستلزم اتخاذ یک رویکرد روشی و نظری است. در تعریفی سلبی میتوان «شایعه» را در مقابل «خبر» قرار داد که اولی تولیدکنندهی ناآگاهی و دومی تولیدکننده آگاهی است. بنابراین در یک برآیند نهایی، مدیریت شایعه باید معطوف به جایگزینی و تقویت نظام خبری به جای نظام تولید شایعه باشد. شایعه برخلاف خبر «منشأ» دارد نه «منبع». در فرایند تولید شایعه سه نوع سوژه دخیل هستند: سوژهی کنشگر، سوژهی اثرپذیر و سوژهی کنشپذیر. سوژهی کنشپذیر سوژهای است که به علت اختلال در نظام حسی بر اثر یک تکانه، منشأ تولید شایعه میشود و سوژهی اثرپذیر به علت این که تحت تأثیر نظام هیجانی است آن را به بهانهای برای بازی و خنده و لدت تبدیل کرده آن را گسترش میدهد و بنابراین بار مدیریت و آسیبزدایی از این فرایند خطرناک بر عهدهی سوژهی آگاه و کنشگر قرار دارد که از طریق بهکارگیری ابزاری سوژههای اثرپذیر نه تنها مانع اشاعهی شایعه میشود، بلکه منشأ تولید آن را نیز از بین میبرد.
هاتفی با اشاره به نمونههایی از شایعات کرونایی برگرفته از فضای مجازی، تولید شایعات کرونایی را با مقاطع تحول ویروس کرونا از ابتدا تا درمان منطبق دانست و گفت: به تناسب اهمیت و ابهامی که در مقولهی بیماری وجود داشت، نیروی لازم برای تولید شایعات نیز ایجاد شد. نخستین شایعات کرونایی راجع به وجود یا عدم و نیز راجع به منشأ آن بود اما در فرایند گسترش حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و .... را درنوردید و هر حوزهای به تناسب ماهیت خاص خودش منشأ تولید شایعه شد، بهعنوان مثال؛ افرادی که تولیدکننده بودند شایعاتی راجع به انواع محصولات تولیدی مانند ماسک و دارو را تولید کردند تولید شایعه در هر حوزه توسط سوژههای کنشپذیر آن حوزه صورت میگیرد، بنابراین در سطح مدیریتی نیز سوژههای کنشگر یعنی، افراد متخصص و آگاه همان حوزه میتوانند دامنهی شایعات مربوط را برچینند و محدود سازند.
وی سپس با بیان چند مثال از شایعاتی که در مواردی تا پنجاه نفر را به کام مرگ بردند، پرداخت و گفت: شایعه در نظام تقابلی نشانهای یعنی در نسبت با دوگانهی زندگی/مرگ، در سویهی «مرگ» قرار میگیرد و بنابراین همچون خود ویروس عاملی برای ایجاد مرگ است، چون در شرایطی که کرونا پنجاه نفر را میکشت چه بسا ویروس در آن شرایط زمانی_مکانی تا به آن میزان مرگ تولید نمیکرد. بنابراین بسیار مهم است در کنار نظام خاص سلامت، سایر حوزههای ایمنی به کار گرفته شوند.
هاتفی تأکید کرد: شایعه نظام حقیقت را وارونه میسازد و از این طریق میتواند جاهایی باعث شود به فضایی شبههناک هدایت شویم که معیار تشخیص اصل از تقلب و جعل از دست برود. بنابراین شایعه میتواند نظام شناخت را مختل سازد. از اینرو نمیتوان به صرف آگاهی عمومی راجع به مقولهی شایعه و آسیبزا بودن، آن را مدیریت کرد، بلکه باید سازوکار علمی و تخصصی مدیریت آن را پیدا کرد و در نظر گرفت و وظیفهی تحلیل این است. این کار مستلزم قرار دادن مسئله در بستر یک رویکرد تحلیل است و من آن را در بستر نظامهای گفتمانی پی گرفتهام. مطابق این رویکرد میتوانیم ببینیم که بهلحاظ جبری در چارچوب کدام نظام گفتمانی قرار داریم که فضای مقدورات ما را شکل میدهد و سپس میتوانیم با اعمال آگاهی مضاعف، بر فراز این نظام مدیریت جبری، نظام مدیریتی خودآگاه را پیاده کنیم.
وی ادامه داد: وقتی به تجربه و رویکرد کشورهای مختلف در دنیا نگاه میکنیم رویکرد چین در قالب نظام گفتمانی برنامهمحور و کنترلی قرار میگیرد و در مقابل آن رویکردی قرار دارد که دولت ایالات متحده اتخاذ کرد و مدیریت این مقوله را به فرایندهای بازار محول کرد. رئیس جمهور آمریکا نه تنها شایعات را کنترل نمیکرد، بلکه آن را عمداً رها میکرد چنانکه برخی منتقدان او را خطرناکتر از خود ویروس میدانستند! نباید به اشتباه فکر کنیم او «منشاء» بود، زیرا منشاء تولید شایعه بر اساس نظام ناآگاهی و بر اساس تکانههای حسی به کنش منجر میشود اما او در نظام مدیریتی و در بستر آگاهی آن را به تناسب نظام گفتمانی و پیشگفتمانی عمداً رها می کرد تا بهطور خودکار و در چارچوب نظام رقابت قرار گیرد. دو نظام گفتمانی دیگر هستند که در بینابین قرار میگیرند که کشورهایی مانند ایران و کشورهای اسکاندیناوی و سوسیال دموکرات را باید در این دستهی میانی قرار داد که نه در وضعیت کنترل هستند و نه در وضعیت رهاسازی مطلق. در کشورهای اسکاندیناوی اصل بر عدم کنترل است مگر کنترل ضرورت داشته باشد اما در کشورهایی مثل کشور ما که در قانون اساسی عدالت بهعنوان محور شناخته شده و نهادهای عمومی مسئول هستند، اصل بر کنترل است مگر در حدودی که عدم کنترل منعی نداشته باشد. بنابراین چهار رویهی مدیریتی بر اساس چهار نظام گفتمانی بهدست میآید که در فرایند تکاملی جبری بر اساس مقتضیات ایدئولوژیک و فضای پیشاگفتمانیشان شکل گرفتهاند. فضای پیشاگفتمانی در آمریکا نظام نئولیبرال و بازارمحور است که مرگ و زندگی را به توانایی و ناتوانی در رقابت اقتصادی نسبت میدهد و در چین که رویکرد کنترل مطلق قرار دارد، دولت تعیینکنندهی همه چیز است. در کشورهای بینابین، مدیریت نیز دوگانه است چنانکه در کشور ما گاهی به وصف «شل کن، سفت کن» میتوانستیم تعبیر کنیم. این دوگانگی تابعی از فضای جبری است. محدودیتهای اقتصادی، تحریم و ... مؤلفههای خاص این فضا هستند که خواهناخواه به هر گونه اعمال مدیریت تسری مییابد. بنابراین هر کشور به تناسب و اقتضای رویکرد پیشاگفتمانیاش و نیز توانایی خود در اعمال کنترل در مقولهی پاندمی، فضای مجازی و شایعات مربوط به آن معضل همهگیری را مدیریت میکند.
دکتر هاتفی در پایان سخنانش شرح داد: اینک که دانستیم و نشان دادیم، مواجهه با پدیدهی شایعه نسخهی واحد ندارد و هر فضای مدیریتی خواه_ناخواه تابع فضای گفتمانی و پیشاگفتمانی خاص خودش است، میتوانیم با افزودن این آگاهی به وضعیت، بار دیگر به تناسب مقدورات فضای خودمان نسبت به جداسازی فضاهای رسانهای و هدایت و مدیریت آن اقدام کنیم. زیرا با آگاهی به فضای جبری، میتوانیم فضای آگاهانه را اعمال کنیم. با آگاهی به وضعیت خود، سوژهی کنشگر (نظام مدیریتی) میتواند با بهرهگیری از سوژههای میانی و هدایت آنها سوژههای کنشپذیر و منشأ را در مسیر نه-مرگ و در مسیر زندگی قرار دهد. پایان/
نظر شما :