دکتر زندی: مهاجران «مبداء» را می‌بُرند و می‌بَرند

۱۵ آذر ۱۴۰۰ | ۱۱:۵۶ کد : ۲۱۶۵۳ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۱۲۶۶
اکثر مهاجران؛ که از مبداء (وطن و زادگاه) می‌بُرند و به مقصد مورد نظر خود می‌روند؛ با خود مبداء را نیز می‌بُرند و می‌بَرند و در مقصد یک مبداء کوچک می‌سازند و در کلونی خودشان باقی می‌مانند!
دکتر زندی: مهاجران «مبداء» را می‌بُرند و می‌بَرند

نشست تخصصی «نقد و تحلیل نشانه‌شناسانه‌ی انیمیشن (پویانمایی) بائو»، 13 آبان‌ماه 1400، به میزبانی گروه هنر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانیِ پژوهشگاه برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سخنران این نشست غیرحضوری (برخط) دکتر کیارش زندی، عضو هیأت علمی گروه پویانمایی دانشگاه سوره و عضو گروه هنر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی بود که در تحلیل انیمیشن بائو موضوعِ «مهاجرت، سنت و خانواده» را ‌بررسی و ابعاد اجتماعی_فرهنگی آن را از منظری نشانه‎شناسانه ارزیابی کرد.

این نشست با نمایش پویانمایی و توضیحاتی پیرامون کارگردان اثر، جوایز دریافتی، بیان ابعاد و رویکردهای مختلفی آغاز شد که می‌توانند ‌دید متنوع و شناخت جامع‌تری از انیمیشن بائو ‌به دست دهند. دکتر زندی در ابتدای سخنانش شرح داد: درون‌مایه‌ی مهاجرت و پیوند آن با زندگی اغلب مردم جهان تا ایجاد ساختاری مرجع از سنت‌ها، باورها، پیوندهای خانوادگی و مناسبات اجتماعیِ کشور مبداء توسط فرد مهاجر و همچنین نحوه و میزانِ درهم‌آمیختگی و پذیرش هنجارهای کشور مقصد توسط هر یک از مهاجران شاکله‌ی نشست انیمیشن مورد بحث است. وی سه شخصیتِ مادر، فرزند و پدر را به ترتیب نماد سنت، نوگرایی و سازگاری با سویه‌های مهاجرت قلمداد کرد و گفت: آنجایی که فرزند از چارچوبِ باورها و سنت‌های شرقی به سمت ساخت جهان نوینش می‌دود و پدر با حفظ بن‌مایه‌های فرهنگیِ خویش با دنیای جدید کنار می‌آید مادر به تعارضات ناشی از هجرت پاسخی دیگر می‌دهد که به خلق دنیایی متفاوت می‌انجامد و ....

دکتر زندی در مورد جزئیات این پویانمایی توضیح داد: «بائو» نخستین شرحی بر پویانمایی (انیمیشن) کوتاه به کارگردانی خانم «دومی شی» است که جایزه‌ی نودویکمین دوره‌ی اسکار را به ارمغان آورد.

این اثر در نوع خود به شدت قابل توجه و تأمل است و تاکنون از بعد علوم‌شناختی، به‌ویژه سندروم «آشیانه‌ی خالی» مورد مطالعه‌ی بسیار قرار گرفته‌است؛ که البته با توجه به حمایت جدی ‌«پیت داکتر» (کارگردان انیمیشن‌های سینمایی چون؛ درون و برون، بالا و روح) از این اثر برای تولید در استودیو دیزنی و پیکسار بدیهی‌ست که وجه روان‌شاختی آن برجسته باشد، اما منتقدان کمتر به جنبه‌های دیگر آن پرداخته‌اند.

وی تأکید کرد: در این مجال کوشیده‌ام تا ویژگی‌های برجسته‌ی نشانه‌شناسانه‌ی آن را مورد تدقیق قراردهم و به نکته‌های اجتماعی و فرهنگی آن از منظر نشانه‌شناسی لایه‌ای بپردازم که خانم شی خود یک «چینی_کانادایی» است و مهاجرت را به عنوان یک تجربه‌ی زیسته می‌شناسد. ما نیز در ایران همگی مهاجرت را از نزدیک لمس کرده‌ایم؛ چه به‌عنوان میزبان مهاجرانی از کشورهای همسایه و هم‌زبان و چه به عنوان کشوری با جامعه‌ی بزرگی از مهاجران به دورترین نقاط جهان، تا جایی‌که هر خانواده‌ی ایرانی حداقل یک سفرکرده در خود دارد.

پدیده‌ی مهاجرت یا کوچ با بیان ساده به خاطر ایجاد بن‌بست‌هایی ‌مانند سختی زندگی، کار، تحصیل یا شرایط سیاسی و اجتماعی و ... در محل زندگی به عنوان مبداء سفر، در جوامع مختلف پیش می‌آید که فرد یا افراد را مجبور به انتقال به مقصدی دیگر می‌کند، با این آرزو که آن موانع در مقصد برطرف و زندگی راحت و آسوده میسر شود، اما جالب اینجاست که اکثر مهاجران؛ که از مبداء (وطن و زادگاه) می‌بُرند و به مقصد مورد نظر خود می‌روند؛ با خود مبداء را نیز می‌بُرند و می‌بَرند و در مقصد یک مبداء کوچک می‌سازند و در کلونی خودشان باقی می‌مانند!

در «بائو» به‌زیبایی با خلق سه شخصیت «مادر» به عنوان نماد سنت کشور مبداء شرقی و «فرزند» به عنوان نماد تجددطلبی و نوگرایی کشور مقصد غربی و «پدر» به عنوان حلقه‌ی واسط این دو که با سنت مبداء؛ زندگی شخصی و با جامعه‌ی نوین مقصد؛ زندگی کاری‌اش را هماهنگ کرده‌است را می‌بینیم.

دکتر زندی: در این میان از نخستین نما تا نمای پایانی همواره کارکرد نظام نشانه‌ای را برای بیان مطالب فوق شاهد هستیم. از سکانس آغازین که مادر در حال پختن یک غذای سنتی چینی به اسم «بائوزی» است (که نام بائو از این غذا گرفته شده‌است) و در عالم امکان دراماتیک انیمیشن کودکی از میان این ظرف به‌دنیا می‌آید (مانند افسانه‌ی نخودی خود ما) تمامی عناصر بصری به‌عنوان رمزگان در بیان این متن عمل می‌کنند و بلافاصله در صحنه‌ی بعدی با بازشدن پنجره‌ی کوچک منزل این خانواده که همچون دال و مدلول برای بیان همان وابستگی سنتی به مبداء مهاجرت به‌سوی بیرون و جهان نوین باز می‌شود، تقابل نماد برج مخابراتی «سی.ان تورنتو» را در پس‌زمینه با ‌این «چین کوچک» شاهدیم.

زندی در خاتمه‌ی سخنانش یادآور شد: چین کوچکی که مادر در دل کانادا و در چهاردیواری منزلش آفریده و با طومارهای خطاطی چینی و مجسمه‌های سرامیکی و چینی مانند گربه‌ی پیشواز و شانس و ثروت (مانِکی نِکو) و اسباب زندگی و ظروف آشپزخانه و ... بر در و دیوار آن را نشانه‌گذاری کرده‌است تا خانواده‌اش را چینی نگه‌دارد و چینی بپوشاند و چینی بخوراند! اما رفته‌رفته پسر از این شرق کوچک فرهنگی فاصله می‌گیرد و در کنار جامعه‌ی دوستان دیگرش (که کارگردان آگاهانه طراحی شخصیت آن‌ها را از نژادهای گوناگون انتخاب‌کرده تا چندفرهنگی کانادا را با این نمادها نشان دهد) به زندگی مقصد غربی گرایش پیدا می‌کند و همواره درها را پشت سرش و به روی مادر می‌بندد و به سوی زندگی جدید رهسپار می‌شود! جایی که سندروم آشیانه‌ی تنهای مادر، باعث افسردگی، انزوا و خلق جهانی خیالی برایش می‌شود که جان‌مایه‌ی انیمیشنی این اثر را شکل می‌دهد. پایان/

 

کلیدواژه‌ها: پویانمایی بائو کیارش زندی Animation ihcs institute for humanities and cultural studies


نظر شما :