آیتالله مدرّس؛ مردی که مسیر تاریخ را عوض کرد
دهم آذر ، سالگرد شهادت آیتالله مدرّس فقیه و سیاستمدار شیعی است که از نامدارترین رجال سیاسی و مذهبی ایران و روحانی مبارز شیعه به شمار میرود و نامش یادآور مبارزه با استبداد است؛ بههمین مناسبت یادداشتی در مورد این شخصیت برجسته منتشر میشود که توسط محمدرضا معتضدیان نگاشته شده است:
در میان چهرههای نمایان تاریخ معاصر ایران، بهسختی میتوان شخصیت جامعالاطرافِ تأثیرگذاری همچون «سیّد حسن مدّرس» یافت. چهرهای آفتاب خورده و چروکیده با اندامی ورزیده و استخوانی که در سوارکاری و تیراندازی و امور بنایی هم استاد بود. با اینکه در علوم عقلی و نقلی از شخصیتهای طراز اول علما بهحساب میآمد و برای همین هم به «مدرّس» معروف شده بود، امّا نان خود را از کارگری بهدست میآورد.
حتی بعدها و در زمانی که سکّاندار امور سیاسی مملکت شده بود و شاه، وزیر، وکیل، سفیر و سردار از او حساب میبردند، بازهم روزهای تعطیل و جمعهها بهطور ناشناس به روستاهای اطراف ورامین میرفت وکارگری میکرد تا نان سفرهی ساده و زاهدانهی خودش را تأمین کند. آری! آن چهرهی آفتابخورده و چروکیده که در عکسهای قدیمی از «مدرّس» میبینید، محصول همین سیر و سلوک فردی و اجتماعی بود.
زمانی که «مدرّس» براساس طرح ملیِ «دولتِ در تبعید» راهی استامبول شد تا به حضور «مدحت پاشا» امپراطور عثمانی برسد و رجال سرگردان ایرانی را در «باب عالی» رهبری کند، خودش را به تنهایی و با یک اسب و کمی آذوقه از تهران به استامبول رساند. پادشاه عثمانی به افتخار او و میهمانان صاحب منصب ایرانی، مراسم جشن و مسابقهای ترتیب داد. «مدرّس» با کمال شگفتی، خودش در مسابقهی تیراندازی بر روی اسب شرکت کرد و در میان آنهمه تیرانداز و تکسوارِ ترک، فارس و عرب، نفر دوم شد! با بروز این تهور و جنگاوری از سوی این مجتهد و سیاستمدار طراز اول، احترام و عظمت هیأت ایرانی در باب عالی دو چندان شد.
مقام علمی او تا بهحدّی بود که از سوی مراجع عظام نجف اشرف، بهعنوان عضو «هیأت نُظّار خَمسه» به مجلس شورای ملّی آمده بود تا بههمراه چهار مجتهد مدعو دیگر، نگهبان قانون اساسی کشور و ناظر بر مصوبات مجلس باشد. اما بهخاطر رخدادهای دردآلودی که پس از انقلاب مشروطیت بهوجود آمده بود، بهویژه شهادت مظلومانهی «شیخ فضل الله نوری» و تار و مار شدن آرمانهای اولیهی قیام عدالتخواهانهی مردم ایران، اغلب علمای درجهی یک، حاضر به حضور در مجلس تازه بنیاد شورای ملّی و همراهی با جریان غمبار و خونبار نظام مشروطه نمیشدند.
از همینرو، مراجع و علمای دینی چندان اهتمام و توجهی به تشکیل یا عدم تشکیل «هیأتِ نُظّار خَمسه» که جایگاه شورای نگهبان فعلی را در نظام مشروطهی آنموقع داشت، نمیکردند. این هیأت، درست و حسابی پا نگرفت و پس از یک دوره، آنهم فقط با حضور مدرس و امام جمعهی خوئی، در بوتهی فراموشی و اضمحلال فرو رفت.
در این شرایط بود که «شهید مدرّس» خودش را نامزد وکالت دومین دورهی مجلس شورای ملّی عصر مشروطه کرد و با کسب بالاترین میزان رأی، بهعنوان وکیل اول مردم تهران مشغول کارزار قانونگذاری و سیاستگذاری شد و چنان نفوذ معنوی و سیاسی بالایی پیداکرد که جلسات مجلس شورای ملّی بدون حضور وی، بیهوده و خالی احساس میشد. اغلب متدینین و علما رسمأ بیان میکردند که حضور مدرس در مجلس به تنهایی، جای هیأت خمسه و بلکه جای همهی شهدای مشروطه را پُر کرده است.
«مدرّس» در آثار شفاهی و مکتوب خودش، بهویژه در «کتاب زرد» و در نطقهای مجلس، اصل اتحاد دیانت و سیاست را تبین و تئوریزه میکرد، اما خودش هم عملاً به مجسمهی تمام عیار آن تبدیل شد و تا سرحد شهادتش، این آرمان الهی و انسانی را به پیش برد. «مدرّس» بیش از یک دهه سکّاندار سفینهی سیاست و دیانت تاریخ معاصر ما بود و الگویی کاملاً نمایان و پرصلابت از «مرد دین و سیاست» بر جای گذاشت.
استاد فلسفه و عرفانش، «مرحوم جهانگیرخان قشقائی»، در جملهای پیشگویانه خطاب به او گفته بود: « سیّد حسن! تو سر سالم به گور نخواهی برد امّا مسیر تاریخ را عوض میکنی»! و همانگونه شد که حکیم قشقایی پیشگویی کرده بود. مجاهدتهای او نه تنها در زمان خودش حیاتبخش و نجاتدهندهی مسیر تاریخی ایران بود، بلکه به تمام ارکان تاریخ رسوخ کرد و از نهضت مشروطهای که هیچ و پوچ شده بود، پایههایی برای ظهور استقلال و آزادی ایران ساخت. بهویژه با تأثیر شگرف بر قلب و ذهن و شخصیت روحالله جوان، الگوی عملی کاملی برای امام خمینی(ره) شد تا « اَبـَر پدیدهی انقلاب اسلامی ایران» را در عصر ماتریالیسم شرقی و غربی پدید آوَرَد. امام خمینی (ره) در ضرورت شناخت شخصیت ایشان فرمودهاند: «اینک که با سر بلندی از بین ما رفته است، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم». زیرا که او زنده است و الگوی تمامی مبارزان حقجوست.
نظر شما :