گزارش نشست دوم «روز و هفتهی ملی کودک»
گزارش نشست دوم «روز و هفتهی ملی کودک»
پژوهشکدهی زبان و ادبیات، دو نشست تخصصی بهمناسبت روز و هفتهی ملی کودک برگزار کرد. نشست نخست 17 مهرماه 1400، و نشست دوم 18 مهرماه، با حضور دکتر محمد گودرزیدهریزی و دکتر مرجان فولادوند برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر گودرزیدهریزی سخنان خود را با موضوع «سیر تحول و تطور شعر کودک از مشروطه تا امروز» بیان کرد و گفت: شعر ویژهی کودک در دورهی مشروطیت (1284 تا 1304) و همزمان با شور و شتاب جنبش فراگیر مردمی، جوانه میزند و مورد توجه برخی شاعران؛ از جمله ایرج میرزا، ملکالشعرای بهار، یحیی دولت آبادی و ... قرار میگیرد. عمدهترین عوامل این توجه، تغییر در مبانی روانشناسی و علوم تربیتی، عوض شدن نگرش به کودک و دوران کودکی، پرداختن به بهداشت عمومی، شکلگیری مدرسه به جای مکتب و سادگی ناشی از دگرگونی در زبان شعرِ آن روز است.
شعر کودک در دورهی پهلویها (1304 تا 1357)
پس از دورهی مشروطیت و با شروع حکومت پهلوی، شعر کودک ابتدا بهصورت شفاهی و بعد به صورت مکتوب (درکتاب ها، مجلات مختص کودکان و برخی نشریات بزرگسال) به حیات خود ادامه میدهد و رشد میکند.
دکتر گودرزی ادامه داد: در این 57 سال برای شعر کودک سه برههی تاریخی را میتوان تصور کرد؛
از 1304تا 1320 دورهی تجربهاندوزی در شعر کودک است. غالب شعرهای کودک این برهه به شکل شفاهی در کودکستانها رواج و رونق دارد. از ویژگیهای شعر کودک این برهه، گرایش مطلق به تعلیمیبودن و بیتوجهی به جوهری شعری است.
از 1320 تا 1340، دورهی شکفتگی نظمهای کودکانه است. در این دوره، عباس یمینی شریف در شعر کودک ایران ظهور میکند و با انتشار کتاب «آواز فرشتگان» خود را به عنوان شاعر کودک مطرح میکند.
همچنین نشریاتی مثل «نغمهی کودک»، «ندای دانشآموز»، «بازی کودکان» و «کیهان بچهها» نیز راهاندازی میشوند و به توسعه و ترویج شعر کودک کمک میکنند. بهجز شاعران شاختهشدهی کودک در این دوره، مثل جبار باغچهبان، عباس یمینی شریف، محمد مشرف و... شاعران بزرگسالی مثل فریدون توللی، محمد استعلامی، حسین مسرور، سیاوش کسرایی، نیّر سعیدی و گلچین گیلانی نیز طبعِ خود را در عرصهی شعر کودک میآزمایند.
از 1340- 1357 دورهی بازنگری در ساختار فنی شعر کودک است. شعر کودک در این دوره با پشتوانهی تئوریک بسار قوی حیات مییابد و حرکت میکند. شکلگیری شورای کتاب کودک، تأسیس کانون پروش فکری، ظهور محمود کیانوش و پروین دولتآبادی عمدهترین عامل تحول کیفی در شعر کودک این برهه است.
وی شرح داد: شعر کودک پس از انقلاب نیز (که به نوعی ادامهی شعر دورهی قبل است) در سه برهه قابل بررسی است: از 1357 تا 1367 دورهی کمیتگرایی و شعارزدگی شعر کودک است؛ پس از پیروزی انقلاب به ناگاه دستمایهی انقلابیون اهل قلم و غالباً تازهکارهای کمتجربه میشود و به کمیتگرایی و شعارزدگی میل پیدا میکند. این حرکت از یک جهت مثبت است، چون زمینه را برای بروز و ظهور چهرههای جدید فراهم میکند و از طرفی منفی؛ زیرا به حیثیت فنی و شعریت شعر کودک لطمه میزند و با کمیتگرایی شعرناب کودک قبل از انقلاب را که طی چهار مرحلهی نوزادی، خردسالی، کودکی و نوجوانی اکنون پا به دوران بلوغ خودش گذاشته و توسط محمود کیانوش و پروین دولتآبادی تثبیت شده بود، دوباره به سمت شعارزدگی و آموزشمحوری میبَرد.
در این برهه شعر کودک به لحاظ مضمون نیز دچار دگرگونی میشود و متأثر از فضای اجتماعی، جریانات سیاسی و جنگ، به موضوعاتی چون دین، مبارزه، استقلالطلبی، وحدت، ستایش شهید، همحسی با ستمدیدگان، تمجید روستا و تکریم روستانشینان میپردازد.
از سال 1367 تا 1377 دورهی تکامل شعر ناب کودک و توجه به مایههای زیباشناسی است. با فروکشکردن تب و تاب انقلاب، پایان جنگ و ورود جامعه به حالت تعادل، زمینه برای رشد محصولات فرهنگی از جمله شعر کودک فراهم میشود. شعر کودک در این برهه از رشد کمی و کیفی توأمان برخوردار میشود؛ این رشد چند دلیل عمده دارد: ثبات نشریات ویژهی کودکان، توجه جدی به نقد علمی و روشمند شعر کودک، گسترش مبانی نظری ادبیات کودک، تقویت جشنوارههای مرتبط با شعر کودک، پختگی شاعران دههی قبل و ظهور چهرههای جسور، جوان و خلاق در عرصهی شعر کودک میشود. شعر کودک در این برهه نسبت به دههی قبل، به لحاظ مضمون نیز تنوع مییابد و به موضوعاتی چون طبیعت، حیوانات، حوادث سیاسی اجتماعی، مفاهیم دینی و مذهبی، خانواده، زندگی روزمره، مدرسه، آرزوها، مسائل خیالی و فانتزی میپردازد.
از سال 1377 تا به امروز دورهی مواجههی شعر کودک با رسانههای تصویری است. در این برهه ظهور رسانههای تصویری و بازیهای جذاب کامپیوتری تأثیر شگرفی بر روند مطالعهی رسانههای مکتوب کودک میگذارد و تقاضا برای کتاب را کاهش میدهد. این بیثباتی، اقتصاد نشر و درآمد ناشران و به تبعِ آن شاعران را در پی دارد. در این میان بیشرین اثر مخرب روی شعر نوجوان اتفاق میافتد تا جایی که حتی ناشران دولتی هم از چاپ شعر نوجوان سرباز میزنند. شعر این دوره به لحاظ سبک و ساختار ادامهی شعر دورهی قبل است، با تغییراتی کمی و افتی نسبی. منبع: «ساختارشناسی تاریخی-تحلیلی شعر کودک»، محمد دهزیزی، نشر مدرسه
سخنران دوم نشست دکتر مرجان فولادوند سخنان خود را با عنوان: «نگاهی مختصر به رمان نوجوان ایران از مشروطه تا امروز» بیان کرد و گفت: رمان نوجوان در ایران نیز مانند رمان بزرگسال در تحولات مقدماتی فرهنگی پیش از آغاز انقلاب مشروطه شکل گرفت. بسیاری بر این باورند که «کتاب احمد» یا «سفینهی طالبی»، نوشتهی عبدالرحیم طالبوف (1311 ه.ق) را نه تنها از نخستین رمانهای فارسی کهن نخستین رمان نوجوان ایران هم میتوان دانست.
کتاب احمد (به اعتبار شخصیت اصلی که کودک است) همواره بهعنوان سرآغاز رماننویسی برای کودک و نوجوان شناخته میشود؛ اما باید توجه داشت، تمام «ابنای وطن» که مشتاق یافتن جواب سؤالات علمیشان هستند، مخاطبان کتاباند. نکتهی دیگری که نباید از نظر دور داشت آن است که نوجوانی به عنوان مفهومی اجتماعی و ذهنی امری تازه است، میبینیم شخصیت داستان طالبوف که سؤالات مهمی را مطرح میکند، هفت ساله است، نه مثلاً دوازده ساله یا پانزده ساله (که برای طرح این مباحث بسیار مناسبتر است)؛ زیرا «مفهوم نوجوانی» هنوز شکل نگرفته و نویسنده ناچار بود شخصیت داستانش را یا کودک انتخاب کند یا بزرگسال. بنابراین نویسنده «احمد هفت ساله» را خلق میکند که به واسطهی هوشش نبوغ آمیزش میتواند در حد فاصل کودکی- بزرگسالی قرار بگیرد. اگرچه این کتاب و نظایر آن را با معیارهای امروزی نمیتوان رمان خواند؛ اما صرفنظر از ارزش اجتماعی آنها در زمان خود، بهعنوان پیشنمونه و زمینهساز شکلگیری رمان فارسی نیز از اهمیت بسیاری برخوردارند.
رمانهای همهخوان: این کتابها مشخصاً برای نوجوانان نوشته نشده اما آنها هم در کنار بزرگسالان بخشی از مخاطبین کتاب را تشکیل میدهند. «حکایت رضا و ربابه» یا کتاب «شرافت» و «سرگذشت یتیمان» از نمونههای اولیهی این رمانها در زبان فارسی هستند. این کتابها بیش از آن که ویژهی کودک یا نوجوان باشند، متعلق به مکتب رمانتیسم هستند و خوانندگانی عام دارند که میتوانند نوجوان یا بزرگسال باشند؛ درست مانند «الیور توییست» یا «آرزوهای بزرگ» اثر چارلز دیکنز. رمان-های عاشقانه، پلیسی(عامه پسند) یا تخیلی- علمی، و رمانهایی با رویکرد مذهبی و انقلابی مثل آثار محمود حکیمی که عموماً در قطع پالتویی، با جلد مقوایی و ارزان ویژهی مخاطب نوجوان تولید میشد و در دههی چهل و پنجاه بسیار پرطرفدار بود نیز از جمله رمانهای همهخوان به حساب میآیند. این کتابها مشخصاً برای این گروه سنی منتشر نمیشدند و نمیتوان آنها را بهشکل تخصصی «رمان نوجوان» نامید.
رمانهای تمثیلی: رمانهایی مانند سرگذشت کندوها از آل احمد که اگر چه آشکارا استعاری و سیاسی است اما از آنرو که داستان در لایهی بیرونی زبانی ساده و ساختاری ماجرایی دارد به عنوان رمان نوجوان شناخته میشوند.
پیرامتنیت: کتابسازی، طراحی، عرضه؛ کتابسازی و شکل ظاهری تمام این رمانها هیچ نشانهای حاکی از آنکه برای نوجوانان تولید شدهاند ندارند. شیوه و مکان عرضهی آنها نیز با کتابهای بزرگسالان یکسان بوده است. از این رو شاید بتوان گفت، نخستین رمان نوجوان ایران به معنا و معیار امروزی که صرفاً برای نوجوانان نوشته، طراحی و تولید و عرضه شده است را باید در میان کتابهای کانون جستجو کرد.
نخستین رمان تألیفی کانون در سال 1347 به چاپ رسید. «طلسم شهر تاریکی» نوشتهی «رضا مرزبان» را میتوان نخستین رمان ایرانی دانست که تمام ویژگیهای یک رمان نوجوان را به لحاظ ساختار داستان، محتوا و کتابسازی و عرضه دارد. رمان دومِ کانونْ «سختون» اثر «ناصر ایرانی» تنها رمان تألیفی کانون در دههی پنجاه بهشمار میرود. در سالهای بعد عمده رمانهای منتشر شده برای نوجوان ترجمه بود. زیرا رمانهای تألیفی برای این گروه سنی بسیار کم نوشته میشد. در سراسر دههی شصت خورشیدی کانون تنها سه رمان نوجوان به چاپ رساند و ناشران دیگر مثل حوزهی هنری رمانهای جنگی منتشر کردند که باز همهخوان به حساب میآمد. در دههی هفتاد نیز تنها چهار عنوان رمان تألیفی در کانون منتشر شد. باید توجه داشت که ناشران دیگر نیز چندان در این زمینه فعال نبودهاند و جزء تعداد انگشتشماری رمان، کتابهای داستانی که مشخصا برای مخاطب نوجوان به چاپ میرسید، مجموعه داستانهای کوتاه بود.
در سالهای بعد اقبال خوانندگان به رمان و نبود قانون کپیرایت در ایران موجب شد تا چاپ رمان ترجمه برای ناشران سودآور باشد. بههمین دلیل بهشکل بیسابقهای بازار کتاب کودک و نوجوان در تسخیر رمانهای ترجمه قرار گرفت که بسیاری از آنها حداقل معیارهای یک کتاب خوب را هم نداشتند. پایین بودن حقالتألیف برای رمان یکی از دلایلی بود که نویسندگان ایرانی چندان به نوشتن آن (که نیاز به صرف وقت زیادی داشت) رغبت نشان نمیدادند و جز از سر علاقهی فردی دست به نوشتن آن نمیزدند.
در سال 1389 کانون با طرح «رمان نوجوان امروز» از تمام نویسندگان دعوت کرد تا برای نوشتن رمان نوجوانان به این طرح بپیوندند. حاصل این طرح در همان سال اول (1389) پانزده رمان تألیفی بود و تا سال 1395، پنجاه و شش رمان دیگر به این مجموعه اضافه شد. با تغییر مدیریت کانون طرح متوقف شد و در سال 96 کانون هیچ رمانی منتشر نکرد؛ اما در این سالها ناشران زیادی به جرگهی ناشران کودک و نوجوان وارد شده بودند و موفقیت طرح رمان نوجوان در کانون آنها را هم تشویق کرد تا از این نوع ادبی استقبال کنند. معیارهای حقالتحریر در رمان (تحت تأثیر قیمتگذاریهای کانون) بهبود یافت و برای نویسندگان نیز قابل قبول بود. چنین شد که در کنار رمانهای ترجمه هر ساله دهها عنوان رمان تألیفی برای نوجوانان منتشر میشود که در تمام جنبههای ظاهری، کتابسازی و حتی عرضه و تبلیغ با کتابهای کودک یا بزرگسال تفاوتی کاملاً آشکار دارند.
نظر شما :