گزارش نشست «معرفی و بررسی کتاب عقلانیت در روایتی زنانه »
گزارش نشست «معرفی و بررسی کتاب عقلانیت در روایتی زنانه »
چهارمین نشست از سلسله نشستهای باشگاه کتابخوان تخصصی مطالعات زنان با عنوان «معرفی و بررسی کتاب عقلانیت در روایتی زنانه »، توسط گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشکدهی مطالعات اجتماعی با حضور دکتر مریم صانعپور (مؤلف کتاب)، دکتر فرزانه گشتاسب، دکتر سیده زهرا مبلغ و دکتر مریم نصراصفهانی، هر سه از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 23شهریورماه ۱۴۰۰، بهصورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای جلسه دبیر نشست، دکتر نصر اصفهانی توضیحاتی را در رابطه با کلیات مجموعه کتابهای عقلانیت در روایتی زنانه در فازهای گفتمان ایران باستان و گفتمان غربی با تألیف دکتر مریم صانعپور ارائه کرد.
در ادامه دکتر صانعپور مؤلف گفت: دو کتاب عقلانیت در روایتی زنانه (گفتمان غربی) و عقلانیت در روایتی زنانه (گفتمان ایران باستان) دو مرحله از یک کلانطرح پنجمرحلهای است که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اجرا شده و به همت دانشگاه ادیان و مذاهب چاپ شده است و مرحلهی سوم این طرح با عنوان عقلانیت در روایتی زنانه (گفتمان قرآنی) نیز آماده چاپ و انتشار است. وی دخصوص مراحل این کلانطرح شرح داد:
1- در گفتمان غربی نسبت عقل و جنسسیت در اسطورهپردازی و فلسفهی یونان باستان بررسی شده؛ عقل غربی مورد نقادی قرار گرفته؛ عقل در فلسفههای فمینیستی تبیین شده؛ نقاط اشتراک نقادیهای فمینیسم و پست مدرنیسم در مورد عقل مدرن بازخوانی شده؛ نقادیهای فمینیستی درباره عقل مذکر تحلیل شده؛ انتقادی فمینیستها به دوگانه عقل(مردانگی)/ غریزه(زنانگی) بررسی شده؛ راهکارهای فمینیسم برای خاتمهبخشی به مردانگی عقل تبیین شده؛ و در پایان نقادی فمینیستها در مورد مردسالاری عقلانیت دینی و راهکارهای فیلسوفان و متألهان فمینیست برای خروج از این معضل تبیین شده است.
2- عقلانیت در (گفتمان ایران باستان) تفاوتی مبنایی با گفتمان غربی دارد زیرا ایرانیان کهن، تحت تأثیر اسطورههای اوستایی وحدتگرا بودهاند و دوگانهگرایی یونانی زن(غریزه)/ مرد (عقل) اصولاً مطرح نبوده است زیرا معتقد بودند هر دو جنس انسان در یک پیکرهی واحد (ریواس اولیه) خلق شدهاند و قرار است با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، بساط بداندیشی، دروغ و بدکرداری اهریمن را از زمین برچینند. همچنین عقل ایرانی همواره با اخلاق اهورایی عجین بود در حالیکه این آمیختگی در عقل یونانی لحاظ نشده است. در این کتاب با بهرهگیری از نظریهی «ناخودآگاه جمعی» کارل یونگ تلاش میشود با استفاده از اسطوره ایزدبانوان و گزارشهای تاریخی، مفاهیم خرد زنانه بهگونهای صورتبندی شود که در شرایط کنونی، ناخودآگاه جمعی فراتاریخی بتواند به خودآگاه جمعی تاریخی تبدیل شود. در این کتاب: عقلانیت در ایران باستان تبیین و تحلیل شده؛ خرد زنانه در اسطوره ایزدبانوان بازخوانی شده؛ خرد زنانه در گزارشهای تاریخی بررسی شده؛ حقوق زنان در متون باستانی ایران مورد تحلیل قرار گرفته؛ و سرانجام مؤلفههای خرد زنانه در یک نتیجهگیری تحلیلی صورتبندی شدهاست.
3- مرحلهی سوم که آماده چاپ و نشر است شامل فصول زیر است: عقلانیت در قرآن؛ عقلانیت پیشاجنسی در قرآن؛ عقلانیت زنانه در قرآن؛ عقلانیت فراجنسی در قرآن؛ مؤلفههای عقلانیت زنانه در قرآن؛ روایت عقل زنانه از قرآن.
سخنرانی بعدی نشست توسط دکتر گشتاسب با «معرفی و بررسی کتاب عقلانیت در روایتی زنان در گفتمان ایران باستان» صورت گرفت. وی عنوان کرد: کتاب عقلانیت در روایتی زنانه (گفتمان ایران باستان) پژوهشی برای بازخوانی رابطهی عقلانیت و زنانگی از جنبههای مختلف در اسطوره، تاریخ، سیاست و حقوق ایران باستان است و تلاشیست برای آن که «صدای عقلانی زنان در اسطوره و تاریخ شنیده شود.». شرح و تبیین موضوع از دریچهی ذهن یک پژوهشگر فلسفه باعث شده حرفهای تازهای نه فقط در بحث موضوع پژوهش بلکه در موضوعات مهم و اساسی دیگر مانند توحید زرتشتی، تبیین جایگاه شر، نسبت مینو و گیتی به میان بیاید.
دکتر گشتاسب ادامه داد: این کتاب با مقدمهای آغاز میشود که در آن جایگاه خرد در متون ایرانی باستان بررسی میشود. در این مقدمه متون اصلی دو دورهی تاریخی ایران باستان یعنی متون اوستایی و متون پهلوی و همچنین شاهنامه از متون دورهی نو زبان فارسی مورد توجه قرار گرفتهاند. در بررسی جایگاه خرد در اوستا، بهدلیل جایگاه گاهان و نیز تفاوت زبانی و محتوایی بخش قدیم و بخش جدید اوستا، دو بخش خرد در گاهان و خرد در بخشهای دیگر اوستا جداگانه معرفی شده است. برای بررسی خرد در متون پهلوی نیز سه کتاب بندهش، گزیدههای زادسپرم و دینکرد ششم انتخاب شدهاند که دو کتاب نخست از متون مهم پهلوی است که بر اساس زند تألیف شده و کتاب سوم مفصلترین اندرزنامه پهلوی است. در فصول اصلی کتاب موضوعاتی چون «روایت عقل زنانه در اسطورههای ایرانی»، «عقلانیت زنانه در گزارشهای تاریخی ایران باستان» و «حقوق زنان» بررسی شده است.
وی افزود: از مباحث آغازین فصل دوم که به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اسطورهها انتخاب شده است، بحث توحید و خداشناسی در ایران باستان است که همراه با موضوعاتی مانند جایگاه دوگانهها مانند دوگانه خیر، شر، گیتی و مینو بهطور کامل و بهخوبی توصیف شده و در فصل آخر کتاب در بخش «خرد زنانه در گفتمان وحدتگرایانه ایران باستان» تکمیل شده است. مبحث خداشناسی هندوایرانی را نیز به نظر میرسد که مانند همین مبحث میتوان مطرح و درک کرد. از مباحث مهم دیگر فصل دوم رابطه مینو و گیتی در فرهنگ ایران باستان یا به عبارت دیگر «ارتباط وثیقی است که میان امور جسمانی و عالم روحانی در ایران باستان وجود داشته است»، این موضوع نیز از مباحث مهم دین زرتشتی است و برای فهم جایگاه ایزدان و ارتباط آنان با جهان مادی ضرورت دارد که «در نگرش وحدتگرای ایران باستان، ماده و معنا در تقابل با یکدیگر قرار نداشتند، بلکه ماده مظهر و تجسم معنا تلقی میشد». به کمک این مبحث برای نمونه رابطهی ایزد بانوانی چون آناهیتا با آبهای مادی و اتصال مبنایی آب و حکمت در فرهنگ ایرانی به خوبی تبیین شده است. در این بررسی همچنین توجه به دو جنبهی ریشهشناسی ایزدبانوان و وظایف ایشان مهم است. از سویی نام ایزدبانوانی مانند سپنتهآرمیتی، چیستا و دئنا ریشه در واژههایی مانند اندیشیدن و آموختن دارد و از سوی دیگر توجه به وظایف ایزدان نشان میدهد که در این فرهنگ ایزدان موجوداتی منفعل و ضعیف نیستند و وظایفشان به حوزهی زنان و مادران محدود نمیشود بلکه در حوزهی عمومی نیز نقش آفرینندگی، هدایت، و تربیت دارند که اینها همه از تجلیات دانایی است.
دکتر گشتاسب همچنین تصریح کرد: از ویژگیهای مهم این پژوهش رویکرد تطبیقی آن است که در آن اساطیر ایرانی با اساطیر یونانی مقایسه شدهاند. از نتایج این مبحث یکی این است که در اسطورهی ایرانی ایزدبانوان با ویژگیهای معنوی مادرانه توصیف شدهاند، در حالیکه ایزدبانوان یونانی با صفات غریزی و مادی وصف شدهاند؛ و دوم اینکه در اسطورههای ایرانی (زردشتی) بحث خیر و شر به مرد و زن یا گیتی و مینو تسری پیدا نمیکند البته این به شرطی هست که اسطوره بینالنهرینی و مانوی را ایرانی ندانیم. در فصل بعدی کتاب به این پرسش پاسخ داده شده که «جایگاه سیاسی به عنوان یکی از بخشهای جامعه و جایگاهی مهم برای بروز و ظهور عقلانیت تا چه اندازه پذیرای نقش سیاسی یا حاکمیت زنان در ایران باستان بوده است»؟ برای پاسخ به این سؤال، سرگذشت و نقش زنان حکمران، سیاستمدار و جنگجو در ایران باستان در سه بخش حکمرانی در ایران باستان (سومر و بینالنهرین)، دوران مادرشاهی (عیلام، زنان حکمران سغدی)، پهلوانبانوان ایران باستان و شاهنامه بررسی شده است. و در بخش بعدی کتاب دربارهی حقوق زنان از حقوق خانوادگی، حق تعلیم و تربیت، حق مالکیت، حق اشتغال، حق قضاوت، حق مشارکت و حاکمیت سیاسی، حق مشارکت در امور مذهبی سخن رفته است و به این پرسش پرداخته میشود که «در خانواده و در جامعه جایی که بحث حقوق فردی و اجتماعی اشخاص مطرح میشود، چهقدر تبعیض جنسیتی در ارتقای افراد وجود داشته است»؟ با این فرض که تبعیض جنسیتی امری معارض و مخالف حقوق طبیعی انسانها تلقی میشود.
سخنرانی پایانی نشست توسط دکتر مُبلغ «با معرفی و بررسی کتاب عقلانیت در روایتی زنان در گفتمان غربی» صورت گرفت. وی گفت: مجموعه کتابهای دکتر صانعپور و بهطور خاص کتاب گفتمان غربی یا فلسفه غربی، یکی از معدود آثاری است که در حوزهی مطالعات نظری و فلسفه فمینیستی به زبان فارسی وجود دارد. ادبیات این حوزه خیلی لاغر و نحیف است و ما هنوز دربارهی بعضی مفاهیم اصلی که در زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی وجود دارد خیلی معادل فارسی نداریم. بنابراین هر تلاشی برای غنی کردن این ادبیات با دشواریهایی همراه است.
دکتر مبلغ ادامه داد: ممکن است این تصور ایجاد شود که چون در این حوزه، ادبیات ضعیفی وجود دارد لذا نباید به گامهای بعدی فکر کرد. در حالیکه همزمان با پیشرفت ادبیات، برای غنیتر و دقیقتر شدن از دل این ادبیات تولید شده، میتوان گامهای بعدی را نیز تعریف کرد. اگر هگلی و دیالکتیکی در نظر بگیریم، باید ایدههای مطرح شده را مثل یک تز و ایرادها و خطاهای منطقی را یک آنتیتز در نظر گرفت و از دیدن همزمان آنها به یک وضع مجامع و بهتر رسید.
ایدهی اصلی این کتاب که مفهوم عقل در تاریخ و اندیشه عمل غربی است، از دو جهت مفهومی معیوب و مخدوش بوده است: اول: بهخاطر آنکه مفهوم عقل به جنس مذکر محدود شده و نقدی که فیلسوفان فمینیستهای نسل اول و دوم به مفهوم عقل داشتند نیز خود، نقدپذیر است. دوم: همهی قوای ادراکی دیگر در این مفهوم عقل، کنار گذاشته شده و واژهای را بهعنوان عقل در متون مکتوب، فضای سیاسی و متون اخلاقی، تعریف و تبلیغ کرده که با خود یک امر غیری را داشته که معمولاً با بدن و عاطفه همراه بوده است. این دو نقد اصلی در این کتاب به مفهوم عقل و عقلانیت در سنت اندیشه و عمل غربی وارد شده است.
وی تأکید کرد: دکتر صانعپور؛ مؤلف کتاب چیزی را به عنوان خرد زنانه مطرح کردند که این خرد زنانه، واژه عقل و عقلانیت را گسترش داده بهنحوی که شامل عواطفی چون: ایثار، عشق و مهرورزی و دیگردوستی و ... میشود. در صفحات ۱۲۲-۱۲۳ ما با تصویر خرد زنانه مواجه هستیم و این گویا نوعی راهحلی است که مشکل تعریف عقلانیت در سنت غربی را تاحدودی مرتفع میکند. این گام مهمی است که در کتاب مذکور برداشته شده است. بهعبارتی مشکل محدودیت تعریف عقل را مطرح و تعریف شاملتر و گستردهتری را از عقل و عقلانیت به دست آورده است. البته این کاریست که فمینیستهای نسل اول و دوم فلسفی نیز انجام دادهاند اما به نظر، خود این نقد گرفتار همان چیزی میشود که نقدش کرده است. بهعبارتی محدودیتی که این نقد دارد این است که خود گرفتار همان دوگانه عقل-عاطفه یا عقل-بدن میشود. من اسم این نوع نقدها را نقدهای موقتی یا نقدهای مسکنی میگذارم. چون به جای حل مشکل دوآلیسم یا دوگانهنگاری در سراسر عرصه عمل و اندیشه، کمی از عاطفه را وارد عقل میکند. لذا همچنان نگاه دوآلیستی را خواهیم داشت.
در ادامه دکتر مبلغ تصریح کرد: پیشنهادی که مؤلف کتاب میدهد، این است که خرد زنانه را مطرح میکند. گویا ما خرد زنانه یا خرد مردانه داریم. این نگاه به واقع تثبیت همان نگاه دوآلیستی و تثبیت سنتیست که این تبعیضها بر اساس سنتها و دوگانه انگاریها ایجاد کرده و این نقد به جای آنکه ما را یک گام پیش ببرد همزمان این سنت را تثبیت میکند. در این نگاه افراد و اموری که بین این دوگانه هستند در واقعیت، مثلاً در قوانین حقوقی، پزشکی، کتابهای درسی، زیباییشناسی، سیاست و فلسفهی اخلاق دیده نشده و در حاشیه قرار میگیرند.این نگاه تبعیضی نه فقط بر زنها و گروههای فرودست است بلکه در حق انسانیت است. چون نگاه دوآلیستی عقل را در مقابل عاطفه، بدن و ... قرار داده و الویتی به عقل مبهم میدهد بهطوریکه بدن، عاطفه و ایمان باید خود را با آن تطبیق بدهند. اما واقعیت ماجرای آگاهی و ادراک خیلی پیچیدهتر است و به قول ملاصدرا، نفس چیزی را که ادراک میکند، با همهی قوای ادراکی خود، همزمان تفکیک ادراک هم میکند. لذا تصویر بر فراز گذاشتن چیزی به اسم عقل، فرایند ادراک و تجربه واقعی انسان را نادیده میگیرد و انسان را تبدیل به یک موجود خداگونه میکند. این خداگونه کردن انسان در آرمان عقلانیت غربی، بیانصافی در حق انسان است. در واقع کلیشهای که در این سنت شکل گرفته واقعیت بسیار پیچیدهای که مشتمل بر مؤلفه های مختلف عاطفی، بدنی، اراده، احساس، عقل، ادراکات حسی، تجربه فرهنگی و ... را شکل میدهد. این کلیشه، فرایند را بسیار سادهسازی کرده و این سادهسازی باعث شده، بخش بزرگی از ماجرا دیده نشود.
وی در پایان ارائهی خود اضافه کرد: درواقع نقدی که این کتاب از عقلانیت بهدست میدهد، چشم ما را بر بسیاری از محدودیتها باز میکند. اما همچنانکه به مفهومسازی مبهم عقل تأکید میکند و آنرا در فراز میگذارد. میتواند دوباره به ساختار تبعیضآمیز دامن بزند. البته فرارفتن از این ساختار کار بسیار دشوای است. شاید بتوان پیشنهادات جزئی و موقتی داد مثلاً در زبانهای لاتینی که زبانهای جنسیتی هستند، ضمیرهای مؤنث بهجای ضمیرهای مذکر آورده تا بخش نادیده زبان بیشتر دیده شود. اما از اساس میتوانیم در پژوهشها تلاش کنیم از این ساختارهای دوگانه و دوآلیستی فراتر برویم.
پایانبخش این نشست، جمعبندی دکتر نصراصفهانی از مباحث مطرح شده، پرسش و پاسخ و سپاسگزاری از سخنرانان و حاضرین در جلسه بود.
نظر شما :