دکتر کاظمی: مفهوم قبایل دانشگاهی نشاندهندهی روابط گروهی و فرقهای است که در لایهی پنهان دانشگاهیان وجود دارد
دکتر کاظمی: مفهوم قبایل دانشگاهی نشاندهندهی روابط گروهی و فرقهای است که در لایهی پنهان دانشگاهیان وجود دارد
نشست مجازی «از اجتماع علمی تا محفلهای دانشگاهی: تأملی بر قبایل دانشگاهی در ایران»، 28 شهریور ماه 1400، به همت پژوهشکدهی ارتباطات و مطالعات فرهنگی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست دکتر عباس کاظمی عضو هیأت علمی مؤسسهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا به سابقهی تأملات اندیشمندان خارجی و ایرانی پیرامون مسئلهی دانشگاه پرداخت و گفت: «مفهوم قبایل دانشگاهی نه بار مثبت دارد و نه بار منفی. خود مفهوم قبیله، مفهومی است که از جامعهی سنتی وام گرفته شده است، اما در دههی 80 میلادی این مفهوم در زمینهی جامعهی مدرن احیاء شد، در عین حال تفاوتهایی هم با آن دارد».
دکتر کاظمی با اشاره به اینکه این مفهوم در ابتدا در خارج از میدانهای دانشگاهی تعریف شد، اظهار داشت: «در جامعهی مدرن سقوط فردگرایی مسیر تازهای در جامعهشناسی میگشاید. درواقع وضعیت جدید جامعه، از طریق مناسبات عاطفی و غیرسازمان یافته و در قالب گروههای کوچک شکل میگیرد و جامعه با گروهبندیهای کوچک ممکن میشود و جلو میرود. همچنین عواطف و احساسات جمعی از طریق مناسک و آیینهای مختلف بهوجود میآید و جامعهی جدید را تشکیل میدهد. در صورتیکه در تبیین پیش از آن، جامعهی عقلانی و خردورز محوریت داشت. بنابراین جامعهی جدید، بر محوریت نوعی قبایل اجتماعی بهوجود میآید که در آن بر اساس سنت قبیله، افراد حول چیزهایی که به هم میآیند، دوستان و دشمنان خود را تعریف میکنند. در عین حال بر خلاف گذشته، خود مردم قبیلهها را میسازند و یک فرد میتواند عضو چندین قبیله باشد و از این طریق خودش را بازتعریف میکند. در قبایل جدید نیز همچون قبایل سنتی، عصبیت، اعتماد و آشنایی مشاهده میشود. یعنی افراد به سراغ آدمهایی میروند که در حلقهی خودشان هستند یا خود در حلقهی آنها هستند و این میتواند قبیلهگرایی را نشان دهد».
این عضو هیأت علمی در ادامه به تحقیقات جدید از دههی 90 میلادی پیرامون ویژگیهای دانشگاه و ورود مفهوم قبایل دانشگاهی اشاره کرد و افزود: «این مفهوم حول مرزهای رشتهای شکل میگیرد و مرزهای رشتهای را پر رنگ میکند. در واقع بر اساس این مفهوم، دانشگاهیان از قلمروهای رشتههای خود محافظت میکنند و اجازه نمیدهند که شکسته شود. نکتهی دیگر اینکه خود ساختار هم به تحکیم این قبایل از طریق بودجهای که برای رشتهها تعیین میشود، مدد میرساند. همچنین نام و نشان دانشگاهها همان نقش اسامی قبایل سنتی را دارد. در ایران هم چنین چیزی وجود دارد که در دعوت از سخنرانها، توزیع منابع پروژهها، گرفتن پایان نامهها و ... خود را نشان میدهد».
وی در ادامه ویژگیهای دیگر این قبایل دانشگاهی را برشمرد و خاطرنشان کرد: ازجمله این ویژگیها اولویت عواطف و احساسات بر عقلانیت و استدلال است. احساسات نیز، هم مثبت است و هم ممنفی که میتواند خشم و نفرت و حسادت نسبت به همکاران یا عشق و محبت به آنها باشد. همچنین در این تعامل قبیلهای دیگر صرفاً تعامل علمی حکمفرما نیست، بلکه سرمایهی اقتصادی و منزلتی نیز از طریق میانجیهایی نظیر مقالات مشترک، نشریات، گرفتن پایاننامهها، سمتها، تقسیم دانشجویان میان اساتید، درسهایی که به فرد یا افراد خاصی داده میشود و ... نقشآفرینی میکند.
دکتر کاظمی در ادامه به تحقیقاتی که در مورد وضعیت دانشگاه در ایران شده اشاره کرد و اظهار داشت: «مطالعات در سه دسته تقسیم میشوند. یک دسته به ضعف ساختار ارتباطی بین استادان میپردازند. دستهی دوم رابطهی دانشجو و اساتید یا دانشجو و دانشجو را مورد مطالعه قرار میدهند و نشان دادهاند که دانشگاه در انتقال ارزشها و هنجارهای دانشگاهی به دانشجویان ناتوان بوده است. سومین دسته از مطالعات بر روی تولید دانش در میان اعضای هیأت علمی متمرکز است. این مطالعات هم به این نتیجه رسیدهاند که گروههای آموزشی دچار چند دستگی است و همکاری وجود ندارد و این فقدان همکاری باعث شده که ما در تولید دانش دچار مشکل شویم. درواقع سیستم دانشگاهی فاقد زنجیرهی تعامل بین استادان است، اگرچه یک استاد ممکن است خودش با افرادی در تعامل باشد. در نتیجه فضای گفتوگویی بین آنها شکل نمیگیرد».
وی ضعف هنجارهای اخلاقی را از نقاط ضعف دانشگاه دانست و افزود: «مطالعات نشان میدهد که دانشگاهیان بیشتر دغدغهی ارتقاء و منزلت دارند و در نهایت بهدنبال درآمد و سرمایهی اقتصادی هستند. یعنی بیشتر بهدنبال دغدغههای اقتصادی هستند تا دغدغههای علمی. مجموعه مطالعات حاکی از آن است که هنجارهای علمی جایگاه چندانی در فضای دانشگاهی ندارد و همکاری علمی وسیع و برنامههای پژوهشی مشترک وجود ندارد و بیشتر قبیلهگرایی و محفلگرایی خودنمایی میکند».
دکتر کاظمی به نتیجهگیری از این مباحث پرداخت و تصریح کرد: مفهوم اجتماع علمی، مفهومی نابسنده است و نمیتواند وضعیت دانشگاههای ایران را توضیح دهد، اما مفهوم قبایل دانشگاهی مفهومی است که همهی ما در تجربیات روزمره دانشگاهی، در گروههای آموزشی، در نشریات دانشگاهی، در انجمنهای علمی و ... با آن مواجه هستیم و انواع و اقسام منازعات و جنگهای بیپایان را مشاهده میکنیم، لذا باید این مفهوم را برای توضیح وضعیت دانشگاه بهکار ببریم. در واقع جهان دانشگاه یک جهان عاطفی و احساسی است که تفاوتی با جامعهی بیرون نمیکند و به همان میزان مناسبتهای انسانی نظیر خصومتها و حسادتها و ... وجود دارد. لذا با مجموعهی دانشگاهیان با چنین ویژگیهایی مواجه هستیم، نه مجموعهی دانشمندان.
وی برای تحقیقات آینده در مورد تبیین وضعیت دانشگاه پیشنهاد کرد: ما در سه سطح میتوانیم به مطالعهی دانشگاه در ایران بپردازیم. در سطح اول جنگهای بزرگی است که بین دانشگاهها و جریانهای فکری رخ میدهد که حتی ممکن است آدمها همدیگر را نشناسند ولی جبههبندیهای شدیدی با هم داشته باشند. مثل جنگ فردیدیها و پوپریها در دانشگاههای ایران. این یک شکل از قبیلهگرایی است. در سطح دوم یا میانه آنجاییست که تعارض احساسات و منافع و ... وجود دارد یا جنگهای بین رشتهای که در بعضی دپارتمانها وجود دارد، مثل جنگ انسانشناسی با جامعهشناسی، یا جنگی که بین انجمنهای علمی وجود دارد و اینها جای مطالعه دارد، از نوع مقالاتی که چاپ میشود تا سخنرانیهایی که صورت میگیرد.
وی سطح سوم را سطح خُرد دانست و افزود: در سطح خُرد هم گاهی جنگ درون خود گروه های آموزشی است که بیشتر با مفهوم باند و جناح مواجه هستیم. یعنی مفهوم باند در ذیل مفهوم قبیله شکل میگیرد. این باندها درون دانشگاه، گروههای کوچکی هستند که امکانات و داراییهای خودشان را بین هم به اشتراک میگذارند و مرزبندیهای قوی دارند و اجازه نمیدهند فرد دیگری به آن گروه اضافه شود یا تغییری ایجاد کند. این باندها دائماً با هم در ستیز هستند و این ستیز علمی نیست و معمولاً علم نقابی است که خصومتهای برخاسته از تجربیات شخصی از گذشته یا تعارض منافع در آن بروز و ظهور دارد. درواقع این بیطرفی علمی که گفته میشود، در بسیاری موارد وجود ندارد.
دکتر کاظمی در پایان سخنانش تصریح کرد: بحثی که من ارائه کردم، نافی سنتهای علمی که وجود دارد، نیست. یعنی سنتهای علمی درون این قبایل وجود دارد. اما آنچه که مفهوم قبیله به ما نشان میدهد، آن وجهی از زندگی دانشگاهیان است که در زیر این لوای رسمی دانشگاه پنهان شده است. مطالعهی این احساسات و روابط فرقهای،گروهی و قبیلهای برای تاریخ دانشگاه بسیار ارزشمند خواهد بود.
در انتهای نشست، دکتر کاظمی به تعدادی از سؤالات حاضران پاسخ داد.
نظر شما :