کتاب جدید طرح اعتلا روانه بازار می شود

«انسان به منزلۀ ابژۀ دانش»
۲۰ مرداد ۱۴۰۰ | ۲۲:۲۸ کد : ۲۱۱۶۶ خبر و اطلاعیه معرفی کتاب
تعداد بازدید:۱۵۱۱
کتاب  جدید طرح اعتلا روانه بازار می شود

کتاب جدید طرح اعتلا روانه بازار می‌شود
 
 طرح جامع اعتلای علوم انسانی یکی دیگر از آثار پژوهشی خودرا با عنوان «انسان به منزله‌ی ابژه‌ی دانش؛ «مشاهده» در پزشکی و نقش آن در تکوین علوم انسانی مدرن» از ابتدای شهریورماه به بازار نشر روانه کرد.
 این اثر به قلم دکتر غلامحسین مقدم‌حیدری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با شمارگان ۳۰۰ نسخه به بازار نشر عرضه شد. در ادامه بخش‌هایی از مقدمه‌ی ‌مؤلف در معرفی اجمالی این اثر ارائه می‌شود.
این کتاب بخشی از پژوهش‌هایی است که در قالب رویکرد «ارزیابی رابطه‌ی ایجابی قدرت و پیدایش و تکوین علوم انسانی در غرب» در کلان‌طرح اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شده است. هدف اصلی این طرح آن بود که شرایط تحقق علوم انسانی در غرب را نشان دهد و سپس به‌عنوان کاربردی از این پژوهش نشان دهد که آیا این شرایط در جامعه ایرانی فراهم بوده است یا نه؟
این طرح در چهارچوب نظری آرای میشل فوکو (جامعه شناس و فیلسوف معاصر فرانسوی)- درباره‌ی رابطه‌ی قدرت و دانش انجام شد. البته ادبیات پژوهشی فراوانی در سطح جهان و تا حدودی در جامعه‌ی ما درباره‌ی آراء و نظریات فوکو وجود دارد اما آنچه این اثر را از پژوهشی‌های دیگر متمایز می‌کند، آن است که پژوهش پیش‌رو موضوع را از منظر «فلسفه‌ی علم» بررسی کرده است.
 
یکی از موضوعات مهم در فلسفه‌ی علم تحلیلی مفهوم «مشاهده» است. اینکه «علم از مشاهده آغاز می‌شود» از مهمترین بحث‌هایی است که مناقشات فراوانی حول آن رخ داده است و مکاتب گوناگون در این‌باره شکل گرفته است. از این رو ایده‌ی مجری طرح (که تخصص و تألیفاتش در حوزه‌ی فلسفه علم است) این بود که نقش «مشاهده» را در شکل‌گیری علوم انسانی در غرب از منظر فلسفه‌ی علم قاره‌ای مورد بررسی قرار دهد.
 
ازجمله افرادی که می‌توان این مفهوم را در برخی از مهم‌ترین آثارش به کرات دید «میشل فوکو» است. شاید بتوان گفت که آموزه‌ی اصلی او در سه گانه تاریخ جنون، تولد کلینیک، تاریخ تنبیه و مجازات و تاریخ سکسوالیته بررسی «مشاهده» یا به تعبیر او «نگاه» در پیدایش علومی است که حقیقت انسان به منزله‌ی سوژه توانست به ابژه دانش علمی بدل شود. به‌طوری‌که می‌توان گفت؛ پروژه‌ی فوکو «تبارشناسی سوژه‌ی مدرن به‌منزله‌ی واقعیتی تاریخی و فرهنگی است». (میلر،1382،ص164)
 
مشاهده در فلسفه‌ی علم و نگاه نزد فوکو
بررسی چگونگی «مشاهده» در پژوهش‌های علمی و رابطه‌ی آن با نظریه‌ها یکی از موضوعات و مناقشات مهم در فلسفه‌ی علم است. طبق نظر تجربه‏گرایان منطقى، مشاهده در فرایندى مانند جریان کارکردن دستگاه عکاسى محقق مى‏شود. اندام‏هاى حسى، محیط مادى و اجتماعى را عیناً دریافت و آن را به سلسله اعصاب گزارش مى‏کنند. تنها پس از این گزارش است که شخص به آن‏چه حساس شده، معنایى مى‏دهد. از این دیدگاه، حس قبل از معنا تحقق مى‏یابد و حس کردن و یافتن معنا، دو فرایند جداگانه‏اند. بر این اساس فیلسوفان علم تجربه‌گرا گزاره‌های مشاهدتی و گزاره‌های نظری را از هم تفکیک می‌کنند. پاپر (پوپر) با نقد این آرا در کتاب «منطق اکتشافات علمی» نشان داد که گزاره‌های مشاهدتی هستی‌های همه‌گانی هستند که به زبان عام صورت‌بندی شده و دربرگیرنده‌ی نظریه‌هایی با درجات مختلف از کلیت و پیچیدگی هستند. از این‌رو گزاره‌های مشاهدتی «همیشه از تئوری‌ها آبستن‌اند» (پاپر،1370،ص 142) و همواره نوعی نظریه بر گزاره‌های مشاهدتی مقدم است. به عبارت دیگر گزاره‌های مشاهدتی باید به زبان نوعی نظریه ساخته شوند.
 
«تامس کوهن» در کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» از دوتایی مشاهده/نظریه فراتر رفت. او متأثر از روان‌شناسی گشتالت و فلسفه‌ی ویتگنشتاین متأخر نشان داد؛ مشاهده صرفاً ادراکى نیست که دستگاه عصبى دانشمند آن را ثبت مى‏کند، بلکه «آن‏چه یک شخص مى‏بیند، هم به چیزى که به‌آن مى‏نگرد و هم به تجربه‌ی مفهومى بصرى پیشین او که دیدن را به وى آموخته، وابسته است. (Kuhn,1970,p113)
 
بحث‌هایی از این دست چگونگی تأثیر مشاهده‌ی امور طبیعی را از اهداف و تجربه‌های پیشین مشاهده‌گر (فاعل شناسا) از منظر معرفت‌شناختی، معناشناختی، روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی بررسی می‌کند. در واقع آنچه که در این مکاتب ابژه مشاهده هستند اشیا و پدیده‌های طبیعی هستند، چیزهایی که موضوع آنها چیزهایی غیر از انسان ‌باشند.
باید توجه کرد که در تاریخ رشد و تحول معرفت تنها اشیا طبیعی ابژه‌ی فاعل شناسا نبوده است بلکه خود انسان نیز ابژه‌ی خود شده و مورد مطالعه قرار گرفته است. در پزشکی، «بدن» ابژه‌ی فاعل شناسا قرار گرفته است و در علوم انسانی، روان، کردارهای فردی و اجتماعی او ابژه‌ی پژوهش خود انسان شده‌اند.
 
موضوع این کتاب بررسی عمل «مشاهده کردن» و نقش آن در تولید دانش‌هایی است که با انسان مرتبط‌اند. البته مشاهده کردن به سه معنا در آثار فوکو به‌کار رفته‌اند: مشاهده به معنای «رصدکردن»، مشاهده به معنای «دیدن» و مشاهده به معنای «نگاه کردن». وقتی از مشاهده‌ی کنش و رفتار افراد در جامعه‌ای خاص سخن می‌گوییم درواقع اعمال آنان را در جامعه‌ی مزبور رصد می‌کنیم. مشاهده‌ی رفتار افراد محبوس در زندان، دانش‌آموزان مشغول به تحصیل در مدرسه، افراد بستری در بیمارستان یا تیمارستان و افراد قرنطینه شده در یک شهر، نمونه‌هایی از این نوع مشاهده هستند.
 
منظور از مشاهده به معنای دیدن، به چشم آمدن پدیده‌ها هستند. ‌مثلاً وقتی پزشک پیشامدرن با بیماری مواجه می‌شد آنچه می‌دید فردی بود که به دلیل به هم ریختن تعادل اخلاطش بیمار شده بود در حالی‌که پزشک مدرن وقتی در کلینیک با بیمار مواجه می‌شود فردی را می‌بیند که کارکرد یکی از اندام‌های بدنش مختل شده است از این‌رو خود را در مواجهه با توده‌ی کالبد فردی می‌بیند که دارای ضایعه‌ای آسیب‌شناختی است. در یک جامعه دینی پیشامدرن، پدیده جرم وقتی به چشم می‌آید که فرد از سنت‌های الهی عدول کرده باشد در حالی‌که در جامعه‌ی مدرن، مشاهده جرم یعنی دیدن پدیده‌ای که از هنجارهای اجتماع خاصی منحرف شده است.
 
این دو معنا از مشاهده (که از موضوعات مهم و مناقشه‌آمیز فلسفه‌ی علم نیز هستند) متأثر از همه‌ی تجارب پیشین فرد می‌باشند و قابل بررسی معرفت‌شناختی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی هستند.
 
در مورد سوم، مشاهده به معنای نگاه کردن، میشل فوکو دارای آرای برجسته‌ای است. او بدون انکار تأثیر عوامل روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و معرفت‌شناختی بر شکل‌گیری این نوع مشاهده، بر تأثیر عوامل سیاسی بر عمل مشاهده تأکید‌ می‌کند. البته اگر منظور او فقط این بود که عوامل سیاسی نیز همچون عوامل جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بر مشاهده اثر می‌گذارند. می‌توانستیم ردپای چنین تأثیری را در برخی اشاره‌های کوهن در کتاب ساختار انقلاب‌های علمی یافت و با تعمیم و گسترش آن به نقش عوامل سیاسی نیز در کنار عوامل دیگر پرداخت. اما باید به این نکته توجه کرد که آنچه «فوکو» بر آن تأکید‌ می‌کند این است که چنین مشاهده‌ای اساساً فعلی سیاسی است. البته باید دقت کرد که معنای ویژه‌ای از سیاست مورد نظر فوکو است. از نظر او ما نباید سیاست را فقط در نظام‌های سیاسی یک حکومت خاص منحصر کنیم بلکه باید «سیاست را نظام روابط قدرت بفهمیم» (فوکو، 1391،ص140(
بیان این نکته اهمیت دارد که مشاهده به معنای نگاه کردن، فعلی متفاوت از دو نوع مشاهده‌ی پیشین نیست، بلکه «نگاه» امری عام‌تر از دو نوع پیشین است و می‌تواند بنا به موقعیت‌های گوناگون، علاوه بر امری سیاسی، بر رصد کردن و دیدن نیز دلالت داشته باشد. از این‌رو هر فصل کتاب بنا به موضوع خود یکی از این ویژگی‌ها یا هر سه‌ی آنها را ذیل واژه‌ی مشاهده یا نگاه برجسته می‌نماید.
 
ابتنای علوم انسانی بر پزشکی مدرن
 
حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا برای بررسی شکل‌گیری علوم انسانی مدرن‌، به شکل‌گیری پزشکی مدرن پرداخته‌ایم؟
از آنجا که انسان دارای سه وجه بدن، کنش‌های روانی و کنش‌های اجتماعی است از این سه منظر می‌تواند ابژه‌ی دانش علمی قرار گیرد. وجه اول به پیدایش پزشکی کلینیکی (نوین) منجر شده است و وجه دوم سبب پیدایش علومی همچون علوم روان‌شناسی و روان‌پزشکی و وجه سوم شرایط پیدایش علوم اجتماعی را فراهم کرده است.
 
این علوم، دانش‌هایی هستند که ابژه‌ی آنها انسان هستند از این‌رو هم پزشکی را در بر می‌گیرد و هم روان‌شناسی، روان‌پزشکی و علوم اجتماعی. گرچه دانش پزشکی جزو علوم انسانی قرار نمی‌گیرد اما این دانش را نمی‌توان در حوزه‌ی علوم طبیعی نیز قرار داد. به عبارت دیگر گرچه این دانش دارای وجه علوم طبیعی‌ست اما نباید از وجه علوم انسانی آن نیز غافل شد. تنها این ویژگی نیست که پزشکی را برای «فوکو» با اهمیت کرده است بلکه او معتقد است که در شکل‌گیری علوم انسانی در غرب دو الگو تأثیر به‌سزایی داشته است: الگوی پزشکی و الگوی قضایی. (فوکو،1398،ص 96) الگوی پزشکی مدرن به‌لحاظ تاریخی اولین حوزه‌ای بود که بدن انسان را ابژه‌ی دانش کرد و تأثیر این الگو در قرن نوزدهم سبب پیدایش رشته‌های علوم انسانی مدرن همچون روان‌شناسی و روان‌پزشکی، علوم اجتماعی و جرم‌شناسی شد. «بر این اساس می‌توان به اهمیت علم پزشکی در تأسیس علوم انسانی پی برد، اهمیتی که فقط روش‌شناختی نیست، زیرا به هستی انسان به منزله‌ی ابژه‌ی دانش اثباتی مربوط می‌شود» (فوکو،1392،ص267)
آنچه در الگوی پزشکی اهمیت دارد، عمل «مشاهده» است که از سویی نقش محوری در پیدایش پزشکی کلینیکی و از سویی دیگر اساس تکنیک قرنطینه در بیماری‌های همه‌گیر است. مشاهده‌ی سیاسی، مشاهده‌ی هنجاری و مشاهده‌ی محاسبه‌گرانه سه ویژگی از مشاهده در پزشکی بالینی هستند که سبب پیدایش پزشکی مدرن در قرن هیجدهم و نوزدهم شده‌اند. همین الگو در درمان دیوانگان و بازپروری بزه‌کاران و مجرمان به‌کار گرفته شده است. یعنی رفتار آنان ابژه‌‍ی مشاهده‌ای قرار گرفته است که منجر به پیدایش دانش‌هایی همچون روان‌شناختی و علوم تربیتی و علوم اجتماعی و جرم‌شناسی شده‌اند که بخش‌هایی از علوم انسانی کنونی را تشکیل می‌دهند.
 
 از سوی دیگر مشاهده به معنای رصد کردن و رویت‌پذیر کردن افراد در تکنیک قرنطینه که در بیماری‌های همه‌گیر مثل طاعون به‌کار گرفته شد، سبب پیدایش شبکه‌ای از قدرت پزشکی در سراسر جامعه‌ی اروپایی در قرن هجدهم و نوزدهم شد که نمونه‌ی آن را می‌توان در شبکه‌های بهداشت در جامعه‌ی معاصر دید. این شبکه‌ی قدرت سیاسی_پزشکی سبب شد تا برای اولین‌بار «علم فرد» (آمار و اطلاعات مرتبط با هر فرد) به‌وجود آید. بعدها در اواخر قرن نوزدهم شبکه‌ی قدرت سیاسی_پزشکی به‌همراه نگاه سراسربین زندان جرمی بنتام سبب شکل‌گیری جامعه‌ی انضباطی در دنیای مدرن شد که از ره‌گذر آن علوم اجتماعی متولد شد.
 
با توجه به آنچه بیان شد، این پژوهش بر دو مبنای بدیع و جدیدی قرار گرفته است:
 
اول، با رویکردی فلسفه‌ی علمی پیدایش علوم انسانی مدرن را در آثار فوکو بررسی می‌کند. و از این‌رو به بررسی نقش «مشاهده» در چگونگی ابژه شدن انسان می‌پردازد.
 
دوم، نشان می‌دهد که مشاهده ابژه‌ساز (به‌صورتی که ما اکنون با آن آشنا هستیم) به‌لحاظ تاریخی اولین بار در پزشکی مدرن شکل می‌گیرد و الگویی برای ابژه ساختن جنبه‌های روانی و کنش‌های اجتماعی انسان می‌شود.
 
‌مؤلف امیدوار است که این نگرش افق‌های جدیدی را در عرصه‌ی پژوهش‌هایی درباره‌ی رابطه قدرت و دانش در شکل‌گیری علوم انسانی مدرن بگشاید.
 

می‌توانید اطلاعات کتاب را اینجا ملاحظه بفرمایید

برای دیدن سایر کتاب‌های جدید انتشارات پژوهشگاه نیز اینجا را ببینید


نظر شما :