گزارش نشست «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر»
در وبینار «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» مطرح شد؛
لزوم توجه به پژوهش و خواندن در صنعت نشر
نشست مجازی «مطالعات فرهنگی و صنعت نشر» با حضور ایوب دهقانکار (مدیرعامل خانهی کتاب و ادبیات ایران)، سیدعبدالامیر نبوی (عضو هیأت علمی مؤسسهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و معاون پژوهشی مرکز نشر دانشگاهی) و احمد شاکری (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار شد.
در ابتدای نشست شاکری، دبیر نشست توضیحاتی در راستای برگزاری سلسله نشستهای مطالعات فرهنگی در میدانهای متعدد ارائه کرد و به ذکر مواردی در خصوص حضور صنعت نشر بهعنوان یکی از مهمترین نمودهای حوزهی فرهنگ اشاره کرد. وی با بیان انواع خوانشها در سنت مطالعات فرهنگی، موضوع این جلسه را در حوزهی بررسی سیاستگذاریهای فرهنگی در مطالعات فرهنگی ارزیابی کرد و صنعت نشر را از حوزههای مهم این مقوله برشمرد.
در ادامه سیدعبدالامیر نبوی با بیان اینکه پیرامون آنچه که صنعت نشر میدانیم و میشناسیم و رابطهی آن با فرهنگ و مسائل اجتماع بحثهای گوناگونی شکل گرفته، اظهار کرد: همهی نویسندگان و تحلیلگران معتقدند که صنعت نشر موجب شد، دنیای دیگری شکل بگیرد؛ قبلاً رابطهی افراد با کتاب محدودتر بود چون کتاب نیز به تعداد کتابهای خطی محدود بود که در کتابخانههایی نگهداری میشد؛ درواقع تعدادشان کم و بهصورت پراکنده بودند؛ با یکدیگر ارتباطی نداشتند و استفاده از کتاب نیز به عدهای خاص محدود بود؛ لذا نوعی اشرافسالاری و نخبهگرایی و محدودیت در استفاده از کتاب و کتابخانه وجود داشت. همچنین رشد و تکثیر کتاب نیز بهصورت محدود بود و امکان اشتباه زیاد بود.
وی در ادامه بیان کرد: بههمین دلیل اختراع گوتنبرگ بهعنوان یک انقلاب شمرده میشود. یعنی آن اتفاقی که در قرن 15 میلادی رخ داد و با انتشار انجیل در سال 1455 میلادی شروع شد، بهعنوان یک انقلاب در تاریخ علم و فرهنگ بشری نام برده میشود. بر اثر این اختراع و رشد بعدی آن بود که انتقال و ترویج دانش موجود با سهولت و سرعت بیشتر صورت گرفت، درواقع رشد و انتقال دانش موجود چشمگیر شد؛ سبب شد میانگین علمی و فرهنگی اقشار یک جامعه افزایش یابد و جوامع مختلف به هم نزدیک شود و جامعه گستردهتری، مخاطب قرار گیرد.
نبوی ضمن اشاره به اینکه به دلیل وجود دستگاه چاپ، گردش دانش موجود سریعتر صورت گرفت، عنوان کرد: همچنین تبدیل علم به فرهنگ نیز سریعتر صورت گرفت، همزمان دانش از انحصار طبقاتی خارج و سبب عدالت بیشتر شد؛ هزینهی تحصیل، مطالعه و کسب علم کاهش پیدا کرد، فرصت طرح عقاید توسط همگان افزایش پیدا کرد و امکان کنترل نیز کم شد. در کتاب استفاده از تصاویر بیشتر شد و سبب افزایش و رشد قوه تخیل خوانندگان شد. بهویژه در حوزهی کتابهای کودکان که میدانیم تصویر جایگاه ممتاز دارد و اساساً آثار کودک و نوجوان بخش خاصی در بازار کتاب را به خود اختصاص داد که با عنصر تصویر ارتباط وثیقی دارد.
عضو هیأت علمی مؤسسهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم همچنین مطرح کرد: اولین انجیل در سال 1455 منتشر شد، گفته میشود اعلامیهی مارتین لوتر سال 1517 در حدود 30 هزار نسخه منتشر شد. این دستگاه ظرف مدت کوتاهی چنین دسترسیهایی به شهروندان داد. البته خطاهایی نیز رخ داد؛ مثلاً هرزنامهها و مباحثی که امروزه بهعنوان شبه علم میشناسیم رشد بیشتری پیدا کرد، کنترل از بین نرفت و شیوهی آن پیچیدهتر شد؛ اما همزمان علاوه بر نکاتی که عرض کردم حوزههایی از اقتصاد رشد کرد؛ بحث اقتصاد نشر، مباحث مدیریت و مدیریت بازاریابی به حوزهی کتاب کشیده شد، علم حقوق در زمینهی حقوق خوانندگان، مصنفان و ناشران رشد کرد.
وی با بیان اینکه آنچه در خصوص چاپ کاغذی و انقلاب صنعت نشر میگوییم، امروزه خود سنتی شده است، تصریح کرد: چون فناوریها، رسانهها و تکنولوژیهای جدید سبب شد چاپ کاغذی خود، چاپ سنتی شود. یعنی ما میبینیم نشر الکترونیک همان مزایا را دارد، دسترسی سریعتر، سهولت بیشتر، مخاطب بیشتر، تبدیل علم به فرهنگ با سرعت بیشتر، کاهش هزینهی مطالعه و تحصیل، رشد قوهی تخیل که با بحث توسعه رابطهی نزدیک دارد و طبیعتاً کاهش محدودیت. بهخصوص که نشر الکترونیک نقش عامل تصادف را کمتر کرده است (عامل تصادف یعنی فرد بهصورت تصادفی به کتابفروشی برود و اثری را انتخاب کند). البته در کنار آن هرزنامه، کپیکاری و سرقت رشد شبه علم بیشتر شده اما ابزار انتقاد نیز راحتتر بوده و سریعتر صورت گرفته است. در اثر رشد چاپ و نشر و دستاوردهای فناورانه رابطهی بین فرهنگ و علم نزدیکتر و اثرگذارتر شد؛ فناوری جدید و پلتفرمهایی که استفاده میکنیم، سبب شد عدالت در کسب و رشد علم بیشتر شود.
در ادامهی این نشست مجازی دهقانکار با اشاره به اینکه پیوند حوزهی علم به معنای Science و فرهنگ، پیوند دیرپایی بوده و در عینحال مستلزم کاوش و پژوهشهای جدید است، گفت: بهنظر من زمانی که ما از علم و فرهنگ و پیوند این دو و قرارگرفتن آنها در کنار یکدیگر صحبت میکنیم، واقعاً از اقیانوسی به نام علم و اقیانوسی به نام فرهنگ صحبت میشود که ایندو هم وسیع بوده و هم عمیق هستند و غور کردن در این اقیانوس بههم پیوسته همت وسیعی را میطلبد و جای تشکر دارد که این احساس نیاز و بیداری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهوجود آمده است.
وی افزود: زمانی که از مباحث و مسائل حوزهی فرهنگی سؤال بهمیان میآید، شاید برای پیدا کردن راه حلی برای آن و پاسخی برای یکسری سؤالات سراغ خیلی از حوزهها بهجز حوزهی علم میرویم. بهعنوان مثال سؤالاتی تحت این عناوین مطرح میشود؛ آیا نشر الکترونیک خوب است یا خیر، جایگاه پلتفرمهای نشر کجاست، آیا ما به سمت تولید کتابهای صوتی برویم و... که این موارد جزو سؤالات داغ و متداول فعالان حوزهی نشر و دغدغهمندان است و البته از منظرهای مختلف یعنی از لحاظ بازاریابی، امور مدیریتی و اقتصادی و حوزههای مختلف به آن پرداخته و پاسخ داده شده است. به نظر میرسد چندان در این حوزه ورود پیدا نکردهایم که ببینیم علم در حوزهی فرهنگ مغفول بوده و آن هم علم شناختی (Cognitive science) است، چه جوابی به ما میهد و جایخالی آن به شدت احساس میشود.
دهقانکار تأکید کرد: وقتی صحبت از book reading و Cognitive science به میان میآید، میگویند، در درجهی اول نمودی از حوزهی فرهنگ و کتاب است و همگان موافق آن هستند! دستگاههای مختلف ازجمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید این حوزه را تقویت کند. لذا یکی از رسالتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترویج و گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی است؛ وقتی ما از کتابخوانی صحبت به میان میآوریم از دو مقوله مرتبط اما کاملاً متفاوت از نظر ماهیتی صحبت میکنیم، یکی واژه کتاب و دیگری خواندن.
مدیرعامل خانهی کتاب و ادبیات ایران در ادامه بیان کرد: کتاب یک سختافزار است، صرفنظر از اینکه روی کاغذ، چرم و حتی روی صفحه کامپیوتر باشد، بالاخره یک محصول نهایی است. اما خواندن با علوم شناختی مرتبط میشود از آن جهت که حوزهی خواندن یک فرایند ذهنی است. وقتی از کتابخوانی صحبت میکنیم بیشتر تمرکز ما بر کتاب بوده و کمتر به حوزهی خواندن پرداختیم. اگر بخواهیم در کتابخوانی حق حوزهی کتاب را ادا کنیم کار سختی نیست؛ یعنی با اختصاص بودجههای مناسب، دادن تسهیلات، برگزاری نمایشگاهها، دادن گرنتها، یارانههای کتاب و برگزاری جشنوارههایی که در همهی کشورها بوده و در کشور ما نیز هست ازجمله هفتهی کتاب، نمایشگاه کتاب تهران، نمایشگاه استانی، خرید کتاب و... میتوان این کار را انجام داد.
وی افزود: بهزعم بنده میتوان حق کتاب در آن بخش که محصول نهایی است را تحت شرایطی که هم بودجه و هم برنامهی دقیق و منظم باشد و ادارات، وزارتخانهها و نهادهای فرهنگی ما عزمی داشته باشند، ادا کرد. مثلاً بخش زیادی از مشکلات ناشران ما به حوزهی کاغذ مربوط میشود و همه معتقدیم اگر مشکل کاغذ حل شود، تا حد زیادی مشکلات نشر ما برطرف میشود یا بالعکس، اگر مشکل کاغذ حل نشود نشر ما دچار مشکلات جدی میشود.
دهقانکار بخش مغفول «کتابخوانی» را بخش دوم آن یعنی همان خواندن (Reading) دانست و عنوان کرد: خواندن یک پروسه و فرایند ذهنی است و کمتر کسی به آن توجه کرده است؛ درست است که کارهای ما بیشتر به اسم کتابخوانی و ترویج مطالعه و کتابخوانی بود ولی تقریباً تمامی کارهای ما به کتاب مرتبط بود و برای نفس و عمل خواندن به عنوان یک عمل ذهنی که علم ورود گستردهای به آن حوزه داشته متأسفانه کاری نکردیم. بهواقع نه فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، در آکادمیهای فرهنگی که بهصورت خاص به علوم شناختی مرتبطند، فعالیتی صورت نگرفته است و جای خالی آن احساس میشود.
وی دربارهی اهمیت مقولهی خواندن تأکید کرد: در علوم شناختی، خواندن (Reading) را یکی از چهار مهارت اصلی در کنار مهارتهای گفتاری (speaking)، نوشتاری و شنیداری (Listening) حساب میکنند. از این چهار مهارت، دو مهارت خواندن و شنیدن را مهارت Receptive skills و دو مهارت گفتاری و نوشتاری را productive skills میگویند.
دهقانکار در ادامه عنوان کرد: چامسکی نظریهای دارد که میگوید، زبان فطری و ذاتی است؛ حول این جمله کتابها و مقالات بسیاری به زبانهای مختلف نوشته شده است؛ اما چامسکی در یک تقسیمبندی جالبی میگوید، همان زبانی که در نهاد همهی انسانها به صورت فطری به ودیعت گذاشته شده است را باید بالفعل کرد. یعنی I Language که همان زبان درونی بوده و ذاتی است را باید بالفعل و عملیاتی کرد تا به اجرای زبانی که همان مهارتهای گفتاری و نوشتاری است، برسد. از این رو از E Language صحبت میکند.
وی با اشاره به اینکه در بحث I Language خداوند به عنوان خالق کار خود را به نحو احسن انجام داده است، بیان کرد: به واقع همهی انسانها به استثنای افرادی که با بیماریهای خاص دنیا میآیند توانایی زبانی دارند. اما چامسکی از E Language صحبت میکند یعنی ما باید به زبان خروجی که در جامعه نمود پیدا میکند و سطح بیرونی توانایی زبانی است در حوزهی psycholinguistics بپردازیم و نباید مغفول بماند. این همان جایی است که بنده جایخالی آن را بهعنوان یکی از یافتههای Science و علوم در فعالیتهای خود و در حوزهی کتابخوانی احساس میکنم.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران دربارهی دلیل این احساس خلاء اظهار کرد: باید اهداف صنعت نشر را برشمریم؛ بهواقع تولید کتاب شاکلهی صنعت نشر را شامل میشود؛ ما کتاب را برای خواندن یا برای انتقال تجربیات و آگاهیها تولید میکنیم. هدف از خواندن نیز برای درک مطلب است و هدف از درک مطلب نیز فراگیری و یادگیری (Learning) است. بنابراین آن Information که دریافت میکنیم در تصمیمگیری (Decision making) ما مورد استفاده قرار میگیرد. اصولاً هدف نهایی از مطالعه، تصمیمگیری است، یعنی یک دانشی در ما به وجود بیاید که بر اساس آن بتوانیم تصمیمگیری کنیم. لذا یکسری مهارتها ازجمله critical thinking موردنیاز است، یعنی خوانندگان ما باید متفکران انتقادی باشند. بنابراین در معرض کتاب قرار گرفتن بهتنهایی نمیتواند یادگیری و تفکر خلاقانه و در نتیجه تصمیمگیری نقادانه را تضمین کند؛ لذا اگر این هدف متعالی را که برای خواندن متصور شویم، متوجه میشویم صرف برگزاری جشنواره، هفتهی کتاب، دادن یارانه، تأمین کاغذ و… حول محور کتاب است و اگر از بحث خواندن و یادگیری خارج شویم نتیجهی مدنظر حاصل نمیشود.
او با اشاره به اینکه باید در حوزهی کتابخوانی هم به کتاب بپردازیم و هم به خواندن، اظهار کرد: به وفور در خصوص علوم جدید، psycholinguistics یا روان زبانشناسی بحث شده است و اگر بخواهیم بگوییم برای مهارت خواندن چه چیزی نیاز است باید سراغ cognitive science برویم. دانشمندان برای Learning مختلف styles مختلف تعریف میکنند، یعنی در هر فرد مجهز به همان توانایی زبانی که چامسکی مطرح کرده است Learning styles و Learning strategies متفاوت است. اگر بخواهیم به فرهنگ کتابخوانی کمک کنیم باید مراقب باشیم و بدانیم Learning styles و Learning strategies هر فردی چیست و همهی اینها با هم منجر به Effective reading و خواندن مثمرثمر خواهد شد.
دهقانکار در ادامه عنوان کرد: مثلاً برای Learning styles ممکن است خوانندگان مختلف حالتهای متفاوتی مانند Aural ،Visual و... داشته باشند. نکتهی جالب این است که styles قابل تغییر نیستند و اگر هم بخواهیم تغییر دهیم هزینهبر است. اما Learning strategies قابلیت تدریس و فراگیری دارد و میتوان استراتژی خواندن را به خواننده آموخت.
وی دربارهی افزایش مهارت خواندن عنوان کرد: Science یکی از حوزههایی است که در این زمینه میتواند کمک کننده باشد. وزارتخانهها، نهادهای دولتی و فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهادهای علمی و پژوهشی و البته ناشران، تولید کنندگان کتاب، کتابخانهها و کتابفروشیها دخیل هستند. لذا با علم به این مسائل و با علم به اینکه علم در این حوزه حرفی برای گفتن دارد، جواب دادن به آن سؤالات ابتدایی دیگر چندان سخت نیست، علم نیز در این زمینه میتواند کمک کند و به نظر من بیشترین کمک را علم میکند از اینرو که پاسخ درست را میتوان با اتخاذ موضع علمی دریافت کرد. علم میگوید یکسری افراد استایلها و استراتژیهایی دارند که نباید به آنها کتاب کاغذی داد و آنها باید تنها از کتابهای صوتی استفاده کنند. برخی افراد دیداری، شنیداری و... بوده و علم همهی اینها را تعریف کرده و بهرسمیت شناخته است؛ بهنظر من اینکه ما به صورت آنی و بر مبنای تب بازار، دربارهی یک مقوله عجولانه تصمیمگیری کنیم نتیجهی درست را دریافت نخواهیم کرد.
مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در خاتمه با اشاره به اینکه برخی میگویند، ملت ایران تا مدتها ملت شفاهی بود، مطرح کرد: یعنی خطابههای خود را از طریق منبرهای مساجد به گوش ما رساندهاند و این زمانی بود که کانال انتقال اطلاعات از طریق گوش بود؛ یا نقاشیهایی که در قهوهخانههای قدیمی از نقالیها و تصاویر شاهنامه منتقل شد، علم آنها را به رسمیت شناخته و برای آنها تعریف دارد. به نظر من در این حوزه هم میتوان روی یافتههای جدید علمی حساب کرد و نظر علم را محترم شمرد.
پس از صحبتهای سخنرانان، حاضران به پرسش و پاسخ پرداختند.
نظر شما :