بخش پایانی گفتگوی ایسنا با رییس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی:
دکتر قبادی: تمدنسازی در دامان علوم انسانی شکل میگیرد
بخش پایانی گفتوگوی ایسنا با رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
دکتر قبادی: تمدنسازی در دامان علوم انسانی شکل میگیرد
بخش پایانی گفتوگوی ایسنا با رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
کاربردیسازی، مسیر مهم بومیگرایی در علوم انسانی است
تمدنسازی در دامان علوم انسانی شکل میگیرد
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است: اگر ما بنشینیم و بگوییم اول باید علوم انسانی بومی و دینی شود، بعد آن را بهکار بگیریم؛ به مقصد راه نمیبریم و هیچگاه چنین نفعی حاصل نخواهد شد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگویی تفصیلی به ارزیابی وضعیت پژوهشهای علوم انسانی، اهمیت و جایگاه این علوم و تأثیر آنها در جامعه پرداخته و در عین حال فعالیتهای سالهای اخیر این پژوهشگاه را نیز تشریح کرد. در بخش اول این گفتو گو که پیش از تعطیلات نوروز انجام شد، علاوهبر بازگویی فعالیتهای این پژوهشگاه، دکتر قبادی مسائل متعددی از موضوعات مالی و بودجهای تا مواردی مانند طرح «پژوهشگاه بدون دیوار» را مورد توجه و واکاوی قرار داد.
در بخش دوم این گفتوگو عمدتاً اهمیت علوم انسانی و پژوهشهای مرتبط با این حیطه مورد بررسی قرار گرفته است.
دکتر حسینعلی قبادی در پاسخ به سؤالی دربارة مباحث مطرح شده با عناوین «علوم انسانی اسلامی»، «علوم انسانی شرقی» و «علوم انسانی بومی» گفت: اگر ما میخواهیم نه شرقی باشیم و نه غربی، و منفعل و صرفاً مصرف کننده نباشیم؛ باید از مرحلهی توقف در «نظر» عبور کنیم و به کاربردیسازی علوم انسانی بپردازیم.
وی ادامه داد: عرض نمیکنم مرحلهی «نظر» نداشته باشیم؛ بله، باید آن را پایه و اساس قرار دهیم؛ ولی نباید فقط در آن مرحله بمانیم. اگر میخواهیم علوم انسانی واقعاً بومی شود، باید آنرا به بوتهی آزمایش دربیاوریم و در عرصهی کاربردی وارد کنیم وگرنه شاهد حلقهی مفقودهای خواهیم شد. باید به دانش علوم انسانی مجال بدهیم که در فضای فرهنگی جامعهی ایران نفس بکشد و راه خود را پیدا کند. هر کجا این نظریهها و تئوری ما با اقتضائات فرهنگی ما سازگار نبود، خودش را پس میزند.
قبادی افزود: یکی از مشکلات در فرایند بومیشدن علوم انسانی در ایران، در نظر نگرفتن حلقهی مفقودهی آن، یعنی کاربردیسازی است. که گاه به تعلیق بومیشدن نیز انجامیده است. رویکرد بومیگرایی عمدتاً نظری و معرفتی است. این پدیده در مرحلهی نظر متوقف بماند، سبب کندشدن فرایند توسعهی علوم انسانی و عدم تحقق بومیسازی در ایران میشود.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در عینحال عنوان کرد: طراحی معاونت کاربردی سازی و ترویجیسازی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر مبنای چنین رویکردی در دستور کار قرار گرفته است. تلقی ما از کاربردیسازی، تعمیق ارتباط پژوهش با نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری است که به ارتقاء اثربخشی پژوهشها میانجامد و از ترویجیسازی علوم انسانی هم برای ارتباط با مردم و ارائهی تولیدات علمی به جامعه بهمنظور افزایش دانش عمومی و آگاهی جامعه بهره گرفتهایم. بسط رویکرد تدوین گزارش راهبردی و توصیههای سیاستی، گزارشهای مدیریتی و ... برای درگیر کردن شاخههای مختلف پژوهش علوم انسانی با مسائل و چالشهای نهادهای اجرایی مؤثر بوده و ارتقاء عملکرد مدیریت در پژوهشگاه را در پی داشته است.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه عنوان کرد: از افراط و تفریط باید پرهیز کرد نه کاربردیسازی بدون توجه به مبانی علم درست است و نه توقف در مرحله نظر و مباحث انتزاعی؛ باید هوشمندانه و در عین حال روشمند عمل کنیم. نه منفعل باشیم؛ نه مقلد. نه گزینشگر سطحی؛ باید مراقب باشیم و راه توسعه و پیشرفت را فراموش نکنیم و به عمق کارآیی علم و راههای حل مسائل اجتماعی ایران راه پیدا کنیم.
دکتر قبادی با ارائهی مثالی، تشریح کرد: بهعنوان نمونه، ما نمیتوانیم روانشناسی را کلاً طرد کنیم و بگوییم روانشناسی برای تحفیف آلام جامعه ما کاربرد ندارد یا بگوییم ما اصلاً افراد افسرده در ایران نمیبینیم یا دهها مسائل و چالش مربوط به نهاد خانواده و عرصهی تربیت و مناسبات نسلی و... نداریم! ما باید از دانش روانشناسی برای حل معضلات جامعهی خودمان استفاده کنیم. تا آنجا که با اقتضائات فرهنگی اجتماع ما هماهنگ باشد. در جامعهشناسی، مشاوره، سیاست، فلسفه و ... نیز همینطور است.
وی افزود: اگر ما بنشینیم و بگوییم اول باید علوم انسانی بومی و دینی شود، بعد آن را بهکار بگیریم؛ به مقصد راه نمیبریم و هیچگاه چُنین نفعی حاصل نخواهد شد! به گفتهی مرحوم دکتر حسن حبیبی (معاون اول رئیس جمهور در دهههای گذشته)؛ ما مجبوریم قطار را در حین حرکت تعمیر کنیم و نمیتوانیم قطار را نگهداریم! اگرچه ما هم عمیقاً دغدغهی بومی و دینی داریم.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با اشاره به لایهها و سطوح موضوع علوم انسانی اسلامی گفت: علوم انسانی حوزههای مختلفی دارد. برخی حوزهها مثلاً در بخشهایی از روانشناسی کاملاً جنبه تکنیکی یا کلینیکال دارد. برخی بخشهای علوم انسانی میتواند کاملاً با دین، مبانی فرهنگی، تمدنی و نگرشهای ما سازگار باشد و میتواند در بخشهایی نیز در تعارض باشد. ما نباید تسلیم بخشهایی که تعارض دارد، شویم.
وی با توجه به تجربهی کهن و تاریخی ایرانیان در مواجهه با علوم انسانی قدیم ایران گفت: این کاری است که امثال شهابالدین سهروردی انجام دادند و نظام اندیشهی اسلامی و ایرانی را تقویت کردند. این موضوع در تاریخ ما بیسابقه نیست و بعدها بسیاری از بزرگترین علمای ما هم شارح حکمهالاشراق شدند. حتی حافظ هم میراثدار همین رویکرد بود. حافظ نحلههای مختلف علوم انسانی را تلفیق، ترکیب و امتزاج و به زبان هنر بیان کرده است.
قبادی درخصوص نقش مدیریتی پژوهشگاه علوم انسانی در این چالش گفت: پایه و جهتگیری برنامهی توسعهی راهبردی پژوهشگاه و بسیاری از طرحهای تحقیقاتی موظفی در پژوهشگاه متناظر به این چالشهاست و در همین چهارچوب پیش میرود. ورود ما به اجرای طرح جامع اعتلای علوم انسانی برای همین مقصد بوده است.
وی ادامه داد: در عرصهی عینیتر، ورود جدی پژوهشگاه به عرصهی کرونا و نیز به تحلیل مسائل کرونا از منظر اجتماعی، انسانی و فرهنگی نیز در چارچوب همین سیاست بوده و به گواه جشنوارهی ملی «کرونا روایت»، پژوهشگاه مقام نخست را از این حیث کسب کرده است.
قبادی گفت: درواقع «طرح جامع اعتلای علوم انسانی» طرحی چندساحتی طراحی شده و شامل چند حوزه است: ساحت اول، ساحت مبانی علوم انسانی؛ ساحت دوم، بازشناسی انتقادی ورود علوم انسانی به ایران؛ ساحت سوم، کاربستهای علوم انسانی در ایران؛ البته استفاده از تجارب سایر جوامع در این رابطه مطمح نظر بوده است؛ ساحت چهارم، ساحت چالشهای اساسی جامعهی ایران و ظرفیتهای علوم انسانی برای پاسخگویی به آنها است.
وی افزود: با این وصف، طرح اعتلا دقیقاً ناظر مسائل و چالشهای نظری، راهبردی و اجتماعی بوده است. بخشی از مشکلات علوم انسانی این است که ما علوم انسانی را به لحاظ ماهیت، کارکرد و تطوّر ورود به ایران و کاربست و چالشهای آن را خوب نشناختیم و لذا کاملاً خوب بهکار نگرفتیم و جامعنگری نداشتیم یعنی، با علوم انسانی جدید ناقص و سطحی برخورد کردیم. جامعیت مهم است.
وی ادامه داد: به ابوعلیسینا گفتند، فرق شما و ابوسعید چیست؟ گفت: آنچه ما میدانیم، او میبیند. ما باید به سمت علوم انسانی حرکت کنیم که هم «دانستن» و هم «دیدن» در آن جمع شود.
نقش علوم انسانی در مباحث تکنولوژی و محیط زیست
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به سؤالی درخصوص نقش علوم انسانی در موضوعاتی مثل محیط زیست و تکنولوژی که موضوعات مهم روز در جهان امروز نیز هستند، گفت: بسیاری از مسائل محیطزیست با بهرهگیری از علوم انسانی قابل حل هستند. مثلاً تغییر اقلیم که یک موضوع روز جهانی است کاملاً با مصرف انرژی مرتبط است و براساس آمارهای بینالمللی، کشور ما از نظر مصرف انرژی در رتبهی دهم جهان قرار دارد. بههمین دلیل، صرفهجویی در مصرف انرژی یکی از بزرگترین تأثیراتی است که انسان میتواند در کاهش تخریب محیطزیست داشته باشد و فرهنگسازی و تغییر رفتار انسانها برای کاهش مصرف انرژی نقش مهمی است که فقط علوم انسانی میتواند این نقش را ایفا کند. خیلیها بر این باورند که برای حل مسائل محیطزیستی باید از علوم طبیعی و اکولوژیک به سمت علوم رفتاری حرکت کرد، چون این علوم از توان خوبی برای توسعهی روشهای بهبود محیط زیست برخوردار هستند. به قول «راشل کارسون» ما وقتی مسائل محیطزیستی را منحصراً بهعنوان مشکلات فنی تلقی میکنیم و در انتظار راهحل از برخی حوزههای تخصصی هستیم درواقع، خطر میکنیم و از تدقیق دور میشویم. این امر تا حدودی بهدلیل ابعاد مسائل محیطزیستی است که بهندرت به قلمرو یک رشتهی خاص محدود میشوند و بررسی مناقشات محیطزیستی بدون استفاده از دستهبندیهای بنیادی و زبان اخلاق، دشوار است.
ما در پژوهشگاه در موضوعات فرهنگ، تکنولوژی، اخلاق و تکنولوژی، حتی در حد گروه پژوهشی در پژوهشکدهی مطالعات فلسفی ورود کردهایم. ما بهصورت نهادینه، دغدغه سیطرهی حاکمیت تکنولوژی بر اخلاق عمومی را داریم.
وی با اشاره به کتاب تازه منتشر شدهی پژوهشگاه در این زمینه ادامه داد: ما در طرح جامع اعتلای علوم انسانی متوجه مسئلهی اخلاق و تکنولوژی نیز هستیم. اخیراً طرحی در مجموعه طرحهای اعتلا اجرا کردیم که ناظر بهاین مسئله است. بهعلاوهی اعضای محترم هیأت علمی گروه فلسفهی علم پژوهشگاه در حال اجرای طرحهای نظری، راهبردی و کاربردی موظفی و کارفرمایی در زمینهی ظرفیتهای عمومیسازی تکنولوژی از دیدگاه علوم انسانی هستند.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی همچنین به بحث مرتبط به محیط زیست اشاره کرد و گفت: چندین طرح و پروژه با هماهنگی وزارت متبوع به سازمان محیط زیست عرضه کردیم. برخی از محققان ما، حتی در حوزهی ادبیات، تحتعنوان «ادبیات سبز» بهاین موضوع پرداختهاند و در حال حاضر نیز پروژهی مصوب و کتاب و جستارهای چاپ شدهای در این زمینه داریم.
وی افزود: خداوند این طبیعت را خالص و پاک به ما داده است، ما نباید به طبیعت صدمه بزنیم. این موضوع ازجمله در آثار عرفانی از قبیل «در رسالهی قشیریه» آمده است و عارفان ما همواره به طبیعت نگاه محترمانه داشتهاند. در متون عرفانی، اخلاقی و دینی و ادبی ما، فراوان به ضرورت احترام به طبیعت اشاره شده است که هیچگاه نعمتی بزرگ به نام طبیعت را کفران نکنیم و قصد سیطرهی محض به آن نگاه نداشته باشیم.
قبادی ضرورت فهم همدلانهی مدیران حوزهی صنعت و محیط زیست را با پژوهشهای حوزهی علوم انسانی یادآوری و عنوان کرد: بارها با مسئولان پژوهشی محیطزیست جلسه داشتیم، اما این حاکمیت نگرش کمباوری به راهگشایی علوم انسانی در ایران، میدان کافی به ما برای ورود به تحقیقات اثربخش را نمیدهد. چندین پروژه در این حوزه تعریف کردیم و بارها از فواید این اقدامات حتی از نظر نفع اقتصادی، نیز دلیل و شاهد آوردیم، ولی حمایت جدّی را شاهد نبودیم.
وی ادامه داد: در برخی پروژههای بزرگ توسعهای در کشور که خواهناخواه، پای محیط زیست به میان میآید، مثل سدسازیها، اگر مطالعات کامل و دقیق علوم انسانی و جامعهشناسی انجام شده بود، بسیاری از مشکلات بهوجود نمیآمد. در برخی مناطق سدهایی احداث شد که بعضاً موجب لطماتی به محیط زیست، حتی کشاورزی شده است و پیامدهای سوء محیط زیستی بهوجود آورد؛ چون مطالعات کامل و درستی از منظر علوم انسانی در آن انجام نگرفته بود. تدوین پیوستهای فرهنگی که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده، گویای همین ضرورت است: «در طرحهای گوناگونی که در کشور تنظیم میشود... طرحهای اقتصادی، طرحهای پولی و مالی، طرحهای عمرانی حتماً یک پیوست فرهنگی داشته باشد». این پیوستهای فرهنگی است که آثار و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی طرحهای اقتصادی، پولی و مالی و حتی عمرانی را نشان میدهد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی عنوان کرد: گاهی اقدامات توسعهای بزرگ موجب بهوجود آمدن بحثهای حقوق بینالملل میشود. برخی تصور میکنند مسائل محیطزیست فقط در حوزهی سختافزاری محصور است و فقط نگاه مهندسی و والسلام! در حالیکه نادیده گرفتن مسائل انسانی و اجتماعی، مثلاً حقوق بینالملل میتواند گرفتاریهایی برای ما ایجاد کند. مثلاً این امکان وجود دارد که سدی که ما احداث کنیم، باعث خشکشدن آب کشور همسایه شود و شکایتهای بینالمللی در پی داشته باشد. دربارهی پدیدهی ریزگردها پژوهشگاه گزارش جامع عالمانهای تدوین کردیم که با استقبال دولت محترم روبهرو شده است و آن شناسایی نقش ابعاد انسانی، جغرافیای فراتر از مرزهای ما در تشدید حرکت ریزگردها در ایران بوده است که اگر علوم انسانی در این حوزه وارد نمیشد هرگز این عوامل مخرب محیط زیستی شناخته نمیشدند.
قبادی با اشاره به نقش جهتدهندگی و قدرت رفتارسازی علوم انسانی، گفت: در مسائل محیط زیستی، بخشی که به رفتارسازی مربوط میشود، وظیفهی علوم انسانی است. بهشرطی که هژمونی نگاه منحصراً اقتصادی و برخی نگاهها و اقدامات دیگر مثل اختصاص تراکم و... را به دلایل مختلف توجیه نکند. چون اینگونه تمام دستاوردهای علوم انسانی زیر سؤال میرود. باید همهی علوم با هم تعامل و همکاری کنند، تا در حوزهی محیط زیست موفقیت داشته باشیم. اصالت منافع بخشی در میان نباشد.
وی افزود: اصل موضوع این است که اگر ما میخواهیم انسان فرهیختهی طبیعت دوست داشته باشیم، حتماً باید از دوران پیش دبستانی و از خانوادهها شروع کنیم و برای این کار نیاز به منابع و محتوی داریم که این امر خطیر بر عهدهی پژوهشهای راهبردی و کاربردی علوم انسانی است.
همکاری پژوهشگاه علوم انسانی با آموزش و پرورش
دکتر قبادی همچنین در بخش دیگری از گفتوگوی خود به مصادیق گوناگون همکاری با آموزش و پرورش ازجمله سازمان تألیف کتابهای درسی اشاره کرد و با اشاره بهوجود رشتهی فلسفه برای کودکان در پژوهشگاه (فبک) گفت: تفکر خلاق باید از پیشدبستانی به کودکان آموزش داده شود. قویترین توان تحقیقاتی تفکر خلاق کودکان را پژوهشگاه علوم انسانی دارد و یکی از بارزترین نمودهای کاربردیسازی علوم انسانی است. این بخش، خدمات بسیار زیادی به کارشناسان آموزش و پرورش ارائه میدهد و مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این زمینه افزود: ما دهها جلد کتاب در حوزهی تفکر انتقادی کودکان و آموزش فلسفه به کودکان در ردههای مختلف سنّی چاپ و منتشر کردهایم. همچنین آموزش ضمنخدمت مدیران استانی هم از سوی پژوهشگاه علوم انسانی بارها انجام شده است. اخیراً در تفاهم نامههایی که ما با پژوهشگاه وزارت آموزش و پرورش مبادله کردیم، در بخشهای مختلف، طرحهای دیگری هم مانند آموزش کودکان دارای اختلالات گفتار و زبان در دوران اپیدمی کرونا و ... به همکاریهای قبلی ما اضافه شده است. امیدواریم این همکاریها نهادینهتر شود.
وی ادامه داد: سه هزار نفر از اساتید سراسر کشور بهعنوان شبکهی نخبگانی علوم انسانی، تحت عنوان «شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی» در ارتباط مستمر و پویا با پژوهشگاه همکاری دارند و برخی از گروههای تخصصی آن ازجمله گروههای علومتربیتی، جامعهشناسی، مدیریت، ادبیات، تاریخ علاوه بر آن در درون پژوهشکدهها هم ظرفیت همکاری فراوان با آموزش و پرورش دارند.
کمتوجهی به علوم انسانی از تأسیس «دارالفنون» تا امروز
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به سؤالی در مورد خطرهای عدم اقبال جوانان به رشتههای علوم انسانی و متقاضیان بسیار زیاد علومتجربی گفت: به اعتقاد من بروز این مسئله ناشی از فقر فرهنگی و فقر معرفتی است. ولی خوشبختانه این مشکل تا حد زیادی در برخی مقاطع بالاتر تحصیلی کمی اصلاح میشود. افراد به خودآگاهی میرسند و این نیاز معرفتی دوباره درک میشود.
وی گفت: به هر حال قطعیقین با کمتوجهی نسبت به علوم انسانی سرمایههای انسانی زیادی هدر میرود؛ ولی با بازگشت افراد در مقاطع بالاتر به علوم انسانی، این مسئله تا حدّی جبران میشود. زیرا شاهد اقبال نسبی به علوم انسانی در مقاطع بالاتر تحصیلی و رویکرد فرهنگی برخی دانشآموختگان علوم تجربی هستیم. بهعنوان نمونه هرساله چندین دانشجوی دکتری رشتههای علوم انسانی از میان فارغ التحصیلان رشتههای مهندسی، پزشکی، کشاورزی و فنی مهندسی علومپایه هستند.
قبادی به سابقهی این فقر معرفتی اشاره کرد و گفت: نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که این فقر فرهنگی و معرفتی یک فقر تاریخی است؛ چون از دههها پیش از زمان مشروطه، از زمان جنگهای ایران و روس و در زمان مرحوم عباس میرزا و حتی در زمان صفویه و جنگ چالدران؛ این نگاه شکل گرفته است که دلیل شکست و از دست دادن بخشهایی از کشور این بوده که آنها تکنولوژی و توپ جنگی داشتند و ما نداشتیم. این تفکر مغالطهای آنجا شکل گرفت که تمام ضعفهای ما، ضعفهای تکنولوژیکی است.
وی ادامه داد: در صورتیکه اگر ما خوب علوم انسانی را میآموختیم هویت ایرانی، اقتدار ایران افزایش مییافت، اولویتها را بهتر میشناختیم و بهکار میگرفتیم و استراتژی و راهبرد درستتر را بر میگزیدیم. از درون قویتر میشدیم، تن به ذلت نمیدادیم و بخشی از ایران بزرگ را از دست نمیدادیم و زودتر اولویتها، چالشها، فرصتها، تمدیدها را متوجه میشدیم و اگر ما خوب علوم انسانی را میآموختیم و بهکار میگرفتیم از قافلهی علم و تمدن عقب نمیافتادیم، لوازم و تجهیزات جنگ را هم زودتر فراهم میکردیم. توجه به علوم انسانی انسجام داخلی را تقویت میکند و طمع دشمنان را نسبت به کشور، تجزیه اقوام و... منتقی میسازد که شاید امکان رسیدن به تکنولوژی لازم را هم فراهم میکردیم یا در دوران پیش از قاجار هم در زمان بد نمیجنگیدیم و بعدها نیز تمام لوازم جنگیدن را فراهم میکردیم.
وی تأکید کرد: در واکاوی رخدادهای معاصر ایران متوجه میشویم که عامل مقدم نسبت به ضعف تکنولوژی، ضعف فکر و ضعف علوم انسانی بوده است. بهدلیل عدم درک درست از این وضعیت، حتی انسان بزرگی مثل مرحوم میرزا تقیخان امیرکبیر هم زمانی که دارالفنون را تأسیس کرد، به رشتههای علوم انسانی توجهی نداشت و این علوم در دارالفنون تدریس نمیشد. این مسئله، مشکل امروز ما نیست و این فقر فرهنگی و فکری در یک بستر تاریخی ایجاد شده است.
برخی چالشهای علوم انسانی
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی با اشاره به چالشهای گوناگون علوم انسانی اعم از هژمونیهای دیگر دانشها، سیطره درآمدزایی در حوزهی دانش، کمعلاقگی به علوم انسانی، کم همتی برخی از اصحاب علوم انسانی و... اظهار کرد: این مشکل به همین شکل با ما آمده و تاکنون ادامه یافته است. از یک طرف علوم انسانی تحت هژمونی دیگر علوم بوده و غالب مسئولان ما از رشتهی غیر علوم انسانی بودند که بهدلیل آگاه نبودن، از علوم انسانی هراس داشتند یا آن را نا کارآمد قلمداد میکردند، از طرف دیگر عدهای هم چنین باور دارند که بدون اینکه علوم انسانی را بخوانند، میتوانند مدعی علوم انسانی باشند و سرنوشت آن را رقم بزنند. بههمین دلیل، چالشهای علوم انسانی، چند لایه و چند برابر شده و ما به یک فقر معرفتی تاریخی در این زمینه دچار هستیم.
وی ادامه داد: با این حال؛ علوم انسانی مسیر خودش را فراموش نمیکند، چون ما ملتی با تمدنی کهن و قدیم هستیم. ملتهایی که در گذشته توانستهاند یکبار تمدن پایدار و بالنده بسازند، احتمال اینکه بار دیگر تمدنسازی کنند، بیشتر از جامعهای است که هیچگاه تمدن نداشته یا تمدن ضعیف و میرندهای داشته است.
قبادی ضمن اشاره به تمدنساز بودن علوم انسانی تشریح کرد: تمدن در ذات و دامان علوم انسانی میتواند شکل بگیرد. لوازم تمدنسازی، نظام اندیشگانی، معرفت، سرمایههای انسانی، زیرساختهای فیزیکی و نمادها، مدنیت، گفتوگو، تحمل دیگران و تن دادن به قوانین مدنی است. من از آیندهی علوم انسانی اصلاً نا امید نیستم و معتقدم که علوم انسانی راه خودش را پیدا میکند و نقش بارز در تمدن آیندهی ایرانی_اسلامی خواهد داشت.
وی افزود: باید همه کمک کنیم تا جامعه بیش از گذشته متوجه کارکردهای غیر صریح و ضمنی علوم انسانی شود، چون بهعنوان نمونه بخش عظیم از تغذیهی فکری جامعه را به عهده دارند، اما چندان شمردنی، ملموس و صریح نیست. از آموزش پیشدبستانی که در حوزهی علوم انسانی به اصحاب علوم انسانی شکل میدهد تا آموزش دبستان و ... همگی ریشه در علوم انسانی دارند.
وی تأکید کرد: البته ما باید توجه داشته باشیم که علاوه بر نگاه گزینشی به علوم انسانی، نگاه ایجابی هم به آن داشته باشیم. سلب، طرد و نفی؛ چارهی کار نیست، انتخاب هوشمندانه و تمدنسازانه داشته باشیم.
ظرفیت ایرانیان در ایجاد تمدن و آیندهی علوم انسانی
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دربارهی ظرفیت تمدنسازی ایران گفت: اگر اجمالاً ارکان تمدن را؛ اندیشه، معرفت، دین، علوم و زیرساختهای علمی، زبان، ادبیات، نمادها و جغرافیا بدانیم؛ مشاهده میشود که ایران واجد همهی این شاخصها یکجا و تمامعیار است و تجربهی ممتد در پایدار نگاه داشتن این تمدن را هم دارد. برخلاف همهی هجمهها «تمدن» خود را پایدار و استوار نگه داشته است.
وی با ذکر یک مثال تاریخی دربارهی قدرت تمدنسازی ایرانیان عنوان کرد: شما کندوکاو کنید، در مییابید که مصر از نظر تمدنی از ایران قدیمیتر بود، چرا که جغرافیا و تاریخ آن، این اجازه را میداد. با این حال زمانی که مصریها مسلمان شدند، زبان و اسطورههایشان را از دست دادند؛ ولی ایرانیها مسلمان شدند و زبان، اسطورهها، آیینها، نمادها و ادبیات خود را حفظ کردند. حال کسی میتواند نوروز را از جامعهی ایران جدا کند؟
وی ادامه داد: در مورد سوریها و منطقه شامان هم بههمین صورت بود. آنها نیز مسلمان شدند و زبانشان را از دست دادند. ولی ایران بعد از آمدن اسلام، نه تنها تضعیف نشد، بلکه بسیار تقویت شد. ایران فرهنگیتر شد و امپراتوری فرهنگی ساخت. اگر امپراتوری ایران از نظر سیاسی شکست خورد؛ اما یک امپراتوری بزرگ فرهنگی تولد یافت. به قول مولوی: من به شهری رگی دارم نهان/ بر عروقم بسته اطراف جهان. من از نزدیک با بسیاری از این کشورها، در حوزهی فرهنگی ایران مواجهه داشتهام، با دانشگاههایشان و برخی مسئولانشان مراوده داشتم و این موضوع را از نزدیک لمس کردهام.
دکتر قبادی با اشاره به تأثیری که ایران در گسترش اسلام داشته است، ادامه داد: بعضاً بسط و گسترش اسلام در برخی نواحی بیش از هر چیز وامدار ادبیات فارسی است. مناطقی مثل بوسنی و هرزگوین و آن طرفتر بعضی منطقههای بالکان، پیش از اینکه عثمانی به آنجا برسد؛ از طریق متنهای ادبی فارسی به اسلام علاقهمند شده بودند. این ظرفیت امپراتوری فرهنگی ایرانی است. البته در منطقه بالکان از ایران باستان و زمان مانویان حضور فرهنگ ایرانی را میتوان ردیابی کرد. بعد از مسلمان شدن هم فرهیختگان این منطقه در پرورش و توسعهی عناصر فرهنگی جهان اسلام نقش داشتهاند و بسیار به ادبیات فارسی روی خوش نشان دادند. چنانچه مفصلترین شرح دیوان حافظ به وسیلهی حافظ سودی بوسینایی نوشته است.
وی ادامه داد: مگر مولوی اصول، صرف، نحو و نوشتن به زبان عربی را بلد نبود؟ هم فقیه بود هم متکلم بود هم قرآنشناس بود. مگر آنجا در مرز تمدن بودایی حضور نداشت؟ مولوی نقطه تماس تمدن بودایی بود. ولی چه اتفاقی افتاد که مثنوی بزرگ و عمده آثارش را با اسلام عرفانی خود به فارسی سرود و آثار دیگرش را نوشت. تا جایی که شیخبهایی گفت: «مثنوی معنوی مولوی، هست قرآن زبان پهلوی». این، یعنی حکمای بزرگ در برابر مثنوی مولوی تسلیم شدند و آن را ستودند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: این ذات ایرانی و ظرفیت ایرانی است که میتواند تمدنساز باشد. علوم انسانی با این پشتوانهی فرهنگی آینده خوبی در ایران خواهد داشت.
موضوع سانسور در پژوهشهای علوم انسانی
دکتر قبادی در بخش دیگری از سخنانش به مسئلهی سانسور در پژوهشهای علوم انسانی و موضوعاتی که پژوهشگران برای بررسی آنها دچار محدودیت هستند، اشاره کرده و پاسخ داد: این موضوع در مورد پژوهشگاه کمتر صدق میکند؛ چون ما شبکههای برنامهی تحقیقاتی داریم و مستلزم این است که پژوهشگران برای جمعآوری اطلاعات به نهادهای ذیربط یا سازمانهای مردمنهاد یا خود جامعه و... مراجعه کنند. پیمایشهایی که ما انجام میدهیم با سنجش زمینهها یا هماهنگی دستاندرکاران است، در پژوهشهای کاربردی ما نیز چون تقاضامحور است، این موضوع پیش نمیآید. اما ممکن است بهصورت آزاد و در سطح جامعه محققان علوم انسانی معمولاً با این مشکلات مواجه باشند که البته این مشکل برای دیگر محققان علوم انسانی جدی است؛ چون مسئولان مصالح خودشان را میبینند و ممکن است مصالح علم را نبینند. محققان هم مصالح علم را میبینند و ممکن است مصالح اجرایی را نبینند! ولی ما در پژوهشگاه کمتر بهاین مشکل مواجه هستیم.
مروری بر عمده فعالیتهای صورت گرفته در پژوهشگاه
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان و در پاسخ به این مطلب که بهعنوان سؤال آخر که از یکسو در حکم جمعبندی مصاحبه تلقی میشود و از سوی دیگر پیوندی میان این مباحث نظری و کارکرد عملی و کارنامه پژوهشگاه بهشمار میرود، در ارزیابی خطوط برجسته فعالیتهای پژوهشگاه، توضیح داد: پژوهشگاه در مدیریت فعلی به نهاد تحقیقاتی مسئلهمحور، کاربردی و جامعهمحور تبدیل شده است. فعالیتهای پژوهشی را از امور صرفاً نظری به کاربردیسازی و بومیگرایانه سوق داده است و سعی کرده که پژوهشگاه را از مدیریت صرفاً هزینهمدار به مدیریت تولیدکننده و دستاوردمحور پیش ببرد.
وی گفت: مقام معظم رهبری بارها و بارها تأکید و تصریح فرمودند: (۲۹۳ دفعه بر اساس آمار سایت) که سازمانها و مؤسسات باید «خروجی» معین داشته باشند. این رویکرد پژوهشگاه نیز برمبنای نگاه برنامهمدار و در چهارچوب نخستین برنامهی توسعهی راهبردی و از طریق کاربردیسازی و واقعگرایی و انجام پژوهشهای تقاضا محور، پیش رفته است.
قبادی در ادامه با تشکر از مدیریتهای سابق این پژوهشگاه که هرکدام به سهم خود زحمات فراوانی کشیدهاند، افزود: جواب دادن به این پرسش و پاسخ به نیازهای سازمانی، خود، نوعی قدردانی از آنان هم به شمار میآید. اما بهصورت ایجابی میتوان فعالیتهای پژوهشگاه در حوزهی ساختاری، فرایندی، هدایت و رهبری و حصول به هدفها را طی سالهای اخیر در هشت عنوان جای داد. این هشت مقوله عبارتند:
۱- برنامهمداری، کوشش برای ارتقاء کیفیت پژوهشی، اعتلای جایگاه پژوهشگاه و اجرای برنامهی توسعه برای نزدیک شدن سازمان، اعضای هیأت علمی به مرجعیت تخصصی و تمحض علمی
۲- حرکت بر مبنای خردجمعی و مشورت مستمر و نزدیک شدن به سازمان داناییمحور
۳- دغدغهی اجتماعی، بومیگرا، دینمداری و انجام پژوهشهای تقاضامحور
۴- استوارسازی قانونی و بازآرایی ساختار پژوهشگاه
۵- کوشش برای تحقق اسناد بالادستی، بهویژه سند جامع علمی و برنامههای توسعهی کشور و اثرگذاری در سیاستگذاری و نزدیک شدن به مؤسسهی علمی نسل چهارم
۶- انجام پروژههای شاخص، روزآمدی و حرکت در مرزهای دانش و حرکت به سمت اعتلای علوم انسانی و تقویت شبکهی نخبگانی علوم انسانی
۷- ارتقاء هرم تخصصی، تقویت زیرساختها (از جمله: در حوزهی فناوری اطلاعات، روابط بینالملل، هیأت ممیزه، قطب علمی و ...)
۸- نظاممندسازی فرایندهای هدایت و مدیریت پژوهش، تقویت پژوهشهای بینرشتهای و حرکت به سمت راهاندازی حلقههای پژوهشی
وی برخی از مصادیق آنها را به شرح ذیل برشمرد:
۱: طراحی و تصویب نخستین برنامهی توسعهی راهبردی و تدوین اولویتها و جهتدهی پروژهها به سمت مسئلهمندی
۲: برگزاری صدها نشست تخصصی و تعامل علمی و کنگرههای ملی و بینالمللی و راهاندازی نهاد کرسیهای نظریهپردازی
۳: ساماندهی بهینهی تواناییها و ظرفیت علمی پژوهشگاه و اخذ مجوز و راهاندازی نخستین قطب علمی
۴: راهاندازی آزمایشگاه پیشرفته تخصصی زبان، رشد زیرساختها و فعالیتهای حوزهی فناوری اطلاعات
۵: تأسیس معاونت کاربردیسازی علوم انسانی و جاریسازی رویکرد پژوهش تقاضامحور و ترویجیسازی علم
۶: مصوب کردن بخش تصویب نشدهی ساختار در شورای گسترش آموزش عالی
۷: راهاندازی گروههای مؤثر کاربردی، مانند گروه مدیریت
۸: جذب نیروی سرآمد در گروههای دچار کمبود نیرو؛ مانند حقوق، رسانه، اخلاق و تربیت، نظریهپردازی سیاسی، فلسفهی اسلامی، فلسفهی دین و فرهنگ معاصر
۹: متنوعسازی محصولات پژوهشی، تقلیل هزینهها و افزایش دستاوردها و خروجیهای شورای بررسی متون و تولید محصولات قابل عرضه بهعنوان منابع دانشگاهی طبق رهنمود مستقیم مقام معظم رهبری؛ (که صراحتاً در دیدار با اعضای شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی این پژوهشگاه) فرمودند: «انشاءالله یک مقطع جدیدی را تعریف کنند برای اینکه محصول این جمع به بازار کار بیاید، یک حرکت کلانی انجام بگیرد. این مرکز (شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی) خود را موظف بداند برای فراهم کردن مواد لازم برای کتاب، منبع علمی، مرجع علمی که دیگران بتوانند کتاب بنویسند یا خود این مجموعه بخواهد از افراد که بنویسند؛ منبع علمی فراهم کنند». (بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای بررسی متون ۱۳۸۵.۱۱.۲)
قبادی در تشریح این روند گفت: تقلیل هزینههای این شورا بهعنوان نمونه در حالیکه در طول ۱۷ سال، تولید کتاب در شورای متون حدود ۳۰ جلد بوده است که در طول شش سال اخیر به حدود ۲۵۰ جلد و تولید مقالهی آن در ۱۷سال حدود ۵۰ مقاله بوده و الآن از یک هزار افزون شده و شورا صاحب مجلهی علمی_پژوهشی ماهنامه شده و با رتبهی A+ در جشنوارهی فارابی برنده شده، این در حالیست که از مدیریت هزینهگرایی فاصله گرفته و به تقلیل مخارج روی آورده است. بهعنوان نمونه قبلاً هزینهی شورای متون حدود ۱۷ درصد اعتبارات کل پژوهشگاه بوده، الان کمتر از پنج درصد است. تولید و نشر بیش از ۲۵۰ جلد کتاب انتقادی، چاپ و نشر مقالههای علمی پژوهشی ۱۱۰۰ مقاله، تهیه و تدوین یادداشتهای انتقادی بیش از ۵۰۰ جستار علمی، کسب مقام اول جشنوارهی ملّی نقد کتاب طی ۴ دورهی متوالی.
۱۰. افزایش و توسعهی فضای فیزیکی ازجمله. الحاق ساختمان دانشنامهنگاری همچنین بهسازی طبقات منفی سه، زیر همکف و ناهارخوری و....
۱۱: ارتقای کیفیت نشریات و دریافت چندین رتبه A+ و Q۱ ،خروج ۱۶ نشریه از وضعیت زرد و قرمز، افزوده شدن چندین نشریه، سپردن سردبیری و مدیر مسئولی اکثریت مطلق نشریات به اعضای داخلی
۱۲. در بخش فناوری اطلاعات: تجدید ساختار شبکهی ارتباطی داخلی، شبکهی ملی اطلاعات شامل سامانهی یکپارچهی مراسلات الکترونیک دولت، راهاندازی و پشتیبانی سامانهی جامع اتوماسیون شامل ۲۱ زیرسیستم، بومیسازی سامانهی جامع مدیریت اطلاعات و فرایندهای پژوهشی سیماپ شامل جمعآوری اطلاعات مربوط به فعالیتهای پژوهشی اعضای هیأت علمی و مکانیزه کردن فرایندهایی همچون ارتقا، ترفیع، تولید رزومهی پژوهشی و درخواست گرنت.
۱۳. ارتقای روابط بینالملل و ورود به طرح تراز بینالملل وزارت علوم و گسترش همکاریهای رسمی و اجرای پروژهها یا کارگاههای تخصصی یا همایشهای علمی مشترک با دیگر کشورها. در همین سال جاری نیز کارگاهی مجازی در حوزهی معنیشناسی برای دانشگاههای کشور افغانستان برگزار کردیم که با استقبال روبهرو شده است.
۱۴. تبدیل هیأت ممیزه و هیأت جذب پژوهشگاه به محور و قطب حوزهی پژوهشی علوم انسانی وزارت علوم (چنانکه حدود ۱۳ پژوهشکده پژوهشگاه و مؤسسه الآن از جهت هیأت ممیزه و هیأت جذب زیر نظر پژوهشگاه هستند)
۱۵: افتخارات و کسب جوایز متعدد در جشنوارههای مختلف ملی و بینالمللی از سوی اعضای هیأت علمی پژوهشگاه (بیش از ۳۰ مورد)
۱۶: درونزا کردن تصمیمات راهبردی و حرکت در مسیر خردجمعی و مشورت دائمی با بدنه و تشکیل بیش از ده شورا و کمیسیون مستمر
۱۷: ارتقای سطح ملی پژوهشگاه و انجام فعالیتهای پژوهشی مؤثر، بهویژه از طریق تهیه گزارشهای راهبردی دقیق برای مسئولان و ایجاد هماهنگی در سطح ملی و تعاملات و همکاریها ازجمله با بخشهای گوناگون وزارت متبوع، قوهی مقننه، قوهی قضاییه، شورای تحول، دانشگاه علامه، عموم پژوهشگاهها و مؤسسات علمی کشور
۱۸: همکاری و تعامل مستمر با پژوهشگاهها و نهادهای حوزوی (تنها پژوهشگاه عضو در مجمع پژوهشگاههای علوم اسلامی و انسانی).
۱۹: افزایش بهرهوری از طریق بازآرایی ساختار سازمانی و تقسیم کار مسئلهمحور
۲۰: انجام طرح شاخص اثرگذار اعتلای علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور...
۲۱: عمومیسازی و ترویجیسازی علم و ورود جدّی به مسائل و چالشهای کشور مانند بیماری کرونا و کسب رتبهی اول جشنوارهی ملی «کرونا روایت»
۲۲. انجام حدود ۵۰ طرح کاربردی و کارفرمایی
انتهای پیام
نظر شما :