فریدون شیرینکام: برای رهایی از تلهی ناکامیهای صنعتیشدن، باید سرمایههای ماهر انسانی را حفظ کنیم
چشمانداز ایران در قرن آینده
فریدون شیرینکام: برای رهایی از تلهی ناکامیهای صنعتیشدن، باید سرمایههای ماهر انسانی را حفظ کنیم
از سری سخنرانیهای مراسم هفتهی پژوهش، نشست «چشمانداز ایران در قرن آینده» روز 24 آذرماه 1399 برگزار شد و طی آن فریدون شیرینکام، پژوهشگر بازنشستهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با موضوع «تجربهی زیسته و نگاهی به آیندهی تاریخ نهادهای اقتصادی در ایران» به سخنرانی پرداخت.
شیرینکام در ابتدای سخنانش با طرح این سوال که نهادهای اقتصادی بخش خصوصی در ایران معاصر چگونه شکل گرفت؟ گفت: مطالعات میدانی میخواست با بررسی فعالان صنعتی به ارزیابی مشهوراتی بپردازد که در تصور عمومی بهعنوان وابسته، غارتگر، فاسد و مونتاژگر و...رواج داشت. اولین مطالعه دربارهی خانوادهی لاجوردی که یکی از گروههای صنعتی بزرگ بودند، با نام «موقعیت تجار و صاحبان صنایع در عصر پهلوی، مطالعهی موردی خاندان لاجوردی» در مؤسسهی پژوهشی مجلس سال 1379 ش شروع شد. بگاههای صنعتی بزرگ، واحدهایی بودند که بیش از 100 نفر شاغل داشتند. خانوادهی لاجوردی اولین حوزهی مطالعاتی بود که براساس اسناد ثبت شرکت، کارخانه، بورس، اسناد خصوصی، مصاحبه در یک فرایند تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. لاجوردیها اواخر قاجار فعالیت تجاری خود را بهصورت خانوادگی در کاشان شروع کردند. نسل اول خاندان به نام سیدمحمد لاجوردیان «نیل فروش 1329-1247» به همراه برادرش در کاشان در زمینه نیل «رنگ»، ابریشم، قالی و محصولات نساجی کاشان و... فعالیت داشتند. آنان درسال 1282.ش دفتر تجاری در تهران گرفتنند. هر سال یک برادر دفتر تهران را اداره میکرد. در آنجا عمدتاً محصولات نساجی و قالی را عرضه میکردند. محمود لاجوردی نسل دوم این خانواده در سال 1290 در سن 16 سالگی در تهران اقامت گزید. فعالیت تجاری را تنوع بیشتری داد و نمایندگی مختلف کالاهای اروپایی را گرفت. همچنین پنبه و برخی از محصولات سنتی ایران به اروپا را صادر کرد. پس از 40 سال فعالیت تجاری در سال 1330 اولین فعالیت صنعتی خانوادگی با شرکت بهشهر در زمینهی دانههای روغنی تأسیس شد. آنان در طی 26 سال دهها شرکت مثل مخمل کاشان، راوند کاشان، بهپاک، پاکسان و...تأسیس کردند.
مطالعهی بعدی درباره محمدتقی برخوردار همین روند را دربارهی یک خانوادهی یزدی نشان میداد. نسل اول محمدحسین برخوردار فعالیتش بیشتر با کرمان و هندوستان در زمینه چای، رنگ، پسته و...فعالیت داشت او در سال 1340 فوت کرد. محمد تقی نسل دوم خانواده بود، پس از 20 سال فعالیت تجاری و نمایندگی محصولات اروپایی و صادرات محصولاتی مثل پسته و... به تأسیس اولین کارخانه تولید رادیو مثل پارس الکتریک در سال 1342 اقدام کرد. او طی 15 سال چندین کارخانه در زمینهی لوازم خانگی مثل توشیبا، باتری پارس، فرش پارس و...تأسیس کرد.
شیرینکام ادامه داد: اگر لاجوردی و برخوردار طی دو تا چهار نسل به فعالیت خود توسعه دادند، برخی از خانوادهها فعالیت خود را از تجارت بهفعالیت صنعتی مثل محسن آزمایش «آزمایش»، برادران عمید حضور «کفش بلا»، خلیلی «شرکت بوتان» و... در طی یک نسل توسعه دادند. برخی از فعالین صنعتی قادر به تأسیس شبکههای توزیع بزرگی در حوزهی کفش شدند. ایروانی در کفش ملی تعداد 400 فروشگاه، بلا و کفش وین هر یک 120 تا 150 فروشگاه شبکهی توزیع در سطح کشور تأسیس کردند. شروع کارخانهداری در بین فعالین صنعتی متفاوت است. تفضلی در سال 1313 کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان را، داروگر سال 1314، خلیلی «بوتان» را سال 1333، برادران رفوگران «خودکار بیک» را در سال 1342 تأسیس کردند. توسعهی فعالیت آنها بر اساس یک قاعده نبود. هر یک از آنان بر اساس دانش و تجربه طی چند سال، فعالیت صنعتی خود را در سطح ملی گسترش دادند. بسیاری از فعالین صنعتی بر اساس ظرفیتهای خود و استفاده از موقعیت، به توسعه کسب و کارشان در سطح ملی اقدام کردند برخی مثل هژبر یزدانی، منصور یاسینی در روابط قدرت، با استفاده از اعتبارات به توسعه فعالیتشان پرداختند. واحدهای صنعتی خصوصی بزرگ ایران در تیرماه 1358 با ملی و مصادرهی اموال، در کنترل دولت و نهادهای انقلابی قرار گرفت. بخش کوچکی از صنایع مثل عالینسب، علاء میرمحمد صادقی و... مشمول مصادره نشدند و دورهی دهساله بخش خصوصی صنعتی به کما رفت.
این محقق تاریخ اقتصادی تأکید کرد: آغاز فعالیت صنعتی در اواخر عصر ناصری توسط امینالضرب مؤسس کارخانهی ابریشم، ذوب آهن و راهآهن و امین الدوله، مؤسس کارخانهی قند کهریزک بهعنوان صدراعظم مظفرالدینشاه دو تجربه از دو مدل سرمایهگذاری بهعنوان جامعه نمونه «وبری» بهشمار میرود. تجربهی بخش خصوصی و دولتی گواه ناپایداری بنگاهها در تاریخ 130 ساله ایران است.
گاهی به نظر میرسد، راهبرد اقتصادی در ایران روشن نبوده است آیا دولت، کارخانهدار و سرمایهگذار صنعتی است یا خیر؟ دهها کارخانهی کوچک و بزرگ توسط رضاشاه و محمدرضاشاه (خائن) و پس از انقلاب توسط دولتها ساخته شد. درهمینحال سرمایهگذار بخش خصوصی تشویق میشد که به تأسیس کارخانه اقدام کند. هفت کارخانهی قند، چند کارخانهی چای، دخانیات و نساجی توسط دولت رضاشاه ساخته شد. در همین زمان چندین کارخانه توسط بخش خصوصی در حوزهی نساجی و... تأسیس شد. اگر بخش خصوصی قادر بود کارخانهی نساجی را اداره کند، امکان داشت بسیاری از کارخانههای دیگر را هم اداره کند. این فرایند پس از چندی، تناقض خود را، با ناکارآیی و اتلاف منابع بخش عمومی توسط دولت، نشان داد. بسیاری از کارخانههای دولت پس از 10 یا 15 سال وارد عصر زیاندهی شدند و دولتها پس از 20 سال این کارخانههای زیانده را به بخش خصوصی واگذار کردند. تجربهی ساخت کارخانه، فروش آن پس از 20 سال و ساخت کارخانهای دیگر از سوی بخش دولتی طی 90 سال همچنان ادامه دارد. کارخانهی بزرگ حریربافی چالوس که با تکنولوژی آلمانها در سال 1316 راه اندازی شد. پارچههای ابریشمی، نخ ابریشم، جوراب و ... را با 1500 کارگر تولید میکرد. بخش ابریشمبافی به شهر رشت منتقل و بخش نساجی در سال 1336 به بخش خصوصی واگذار شد. پس از مدتی کوتاه، کل کارخانه تعطیل شد! همین اقدام دوبارهی دورهی محمدرضا شاه شروع شد. کارخانهی دولتی بزرگی با ماشینآلات ژاپنی در رشت (سال 1355) شروع بهکار و در سال 1360 به بهرهبرداری رسید. پس از 20 سال بر اثر زیاندهی در سال 1380 به یک «هتلدار» فروخته شد که بعدها به سرپرستی باشگاه استقلال رسید! واگذاریها از استاندارد دانش فنی و مدیریتی برخوردار نبودند. گروهی که عموماً به دنبال کسب ثروتهای کلان (نیروهای همسو) از راههای تند و سریع بودند، فرایند تأسیس کارخانهی دولتی و خصوصیسازی به اتلاف منابع بخش عمومی در طی چندین دهه منجر شد.
شیرینکام در ادامهی سخنانش درخصوص آیندهی پیشرو این سوال را طرک کرد که بخش عمومی یا بخش خصوصی، مسئولیت رشد و سرمایهگذاری را عهدهدار هستند؟ وی پاسخ داد: از آغاز پهلوی، دخانیات، ابریشم، مخابرات و تأسیس رادیو بهصورت انحصاری توسط دولت اداره شد و اولین بیثباتی بزرگ در اواخر حکومت پهلوی روی داد. رشد سرمایهگذاری صنعتی از سوی بخش خصوصی دههی اول حکومت پهلوی رخ داد، دهها واحد صنعتی در تهران، اصفهان، تبریز، یزد و... تأسیس شدند، پس از چند سال، قانونی در سال 1318 تصویب شد که حداکثر سود صنعتی را 12% اعلام کرد. در همین زمان تورم 10% بود، سرکوب سودآوری بخش خصوصی، هرگونه سرمایهگذاری صنعتی را غیرمطلوب کرد.
پهلوی دوم بخشی از انحصارها را حذف کرد و در همین زمان با افزایش درآمدهای نفتی، در زمینهی ماشینسازی، تراکتورسازی، آلومینیوم، ذوبآهن و... به سرمایهگذاریهای وسیعی توسط دولت اقدام شد. در دههی اول انقلاب همهی صنایع بزرگ مشمول مصادره شدند و از دههی هفتاد، برعکس دههی قبل، واگذاری بنگاههای دولتی و خصوصیسازی صورت گرفت. با بهبود درآمدهای نفتی، بار دیگر دولت به سرمایهگذاریهای صنعتی وسیعی در زمینهی پتروشیمی و دهها کارخانه روی آورد. توجه به بخش خصوصی و فروش صنایع دولتی، تابعی از افزایش یا کاهش درآمدهای نفتی و بودجهای دولت بوده است. علاوهبر نامشخص بودن اهداف دولت، روابط بینالملل نیز دچار بیثباتی بود. رضاشاه در اواخر حکومت به مدت دو سال با فرانسه و آمریکا قطعرابطه کرد. سیاست منطقهای و بینالمللی در اکثر سالهای پس از انقلاب دچار بیثباتی شد. نامشخص بودن روابط سیاسی، بنگاه اقتصادی را در سطح بازار هدف، برنامهریزی طولانی مدت و دستیابی به تکنولوژی دچار مشکل میکرد. بیثباتی سیاستگذاری همراه با بیثباتی در روابط بینالملل و بیثباتی پولیومالی، برنامهریزی فعالیت صنعتی را امکانپذیر نکرد. خروج سرمایهی هر ایرانی همراه با خروج سرمایهی مالی و بیثباتی گستردهی نرخ ارز، نوسازی بنگاههای داخلی را بیشتر تضعیف کرد. مؤسسات صنعتی 10 تا 15% نرخ استهلاک برای تغییر و نوسازی خطوط تولید پسانداز میکنند. بنگاهی که در طی دهسال 1368 تا 1378 یا 1388 تا 1398 اقدام به اینکار کرد یکباره نرخ ارز آنچنان روند صعودی بهخود گرفت که ریال پسانداز شده، قادر به تأمین ارز لازم برای نوسازی نمیشد. دلار که ارزش آن حدود 170 تومان بود پس از دهسال به حدود 700 تومان رسید. این روند در مهر 1389 از 1077 تومان یک دلار به 23 هزار تومان در سال 1399 افزایش یافت. دهمیلیارد تومان پساندار با دلار 1000 تومانی 1389، حدوداً با 10 میلیون دلار قادر به خرید ماشینآلات میشد، درحالیکه، در سال 1399 با همین پسانداز بنگاه میتوانست حدود 450 هزار دلار تجهیزات خریداری کند. درهمین زمان بنگاههای کرهی جنوبی، مالزی، سنگاپور، تایوان، ترکیه و... دائم به نوسازی فعالیت و گسترش بازار و برنامهریزی دراز مدت برای بهدست آوردن بازار اقدام میکردند. درچنین موقعیتی، بنگاههای موفق، حداکثر به حفظ بازارهای داخلی شدند و کمتر به بازارهای بینالمللی بهصورت هدف توجه کردند.
شیرینکام یادآور شد: تاریخ 90 ساله به ما نشان میدهد رشد و توسعه بنگاههای خصوصی عمدتاً به صورت 5 تا 10 ساله بهخوبی پیش میرود، پس از آن عمدتاً به بقا میاندیشند، یا پس از 20 تا 30 سال برچیده میشوند. بنگاههایی که توانستند در طی 60 تا 80 سال به فعالیت خود ادامه دهند، عمدتاً بنگاههای دولتی بودند که با استفاده از یارانه به بقای خود ادامه میدادند همچنین برخی مؤسسات مربوط به صنایع غذائی مثل تولید روغن، لوازم بهداشتی، خانگی و... بودند که بهدلیل نیاز و بازار مطئمن، در سطح ملی و اکثراً دولتی به فعالیت خود ادامه دادند.
وی در در خاتمهی سخنانش در پاسخ به این سوال که آیا گذار از تلهی ناتوانی در نوآوری و گسترش بنگاههای صنعتی امکانپذیر است؟ توضیح داد: بنگاههای صنعتی هرساله کمتر میشوند. نگاهی به شهرکهای صنعتی و تعطیلی مؤسسات آن گواه بر کاهش فعالیت صنعتی است. سرمایهگذاری صنعتی در طی 130 سال از سوی خارجیها، دولتها و بخش خصوصی بهصورت گسترده انجام شده است. بهجای تأئید، تکذیب یا دنبال تئوری توطئه گشتن، تصویر درست و فهم تجربهی گذشته، در کنار توجه به تجربههای موفق برخی از کشورها، راه برون رفت از بنبست را امکانپذیر میکند. ثبات سیاستگذاری، ثبات روابط بینالملل، حفظ سرمایهی ماهر انسانی و مالی، توجه به ارزش پول ملی در کنار تلقی شیطانی نداشتن از فعالین اقتصادی، گذار به جامعهی صنعتی را امکانپذیر میکند. برای رهایی از تلهی ناکامیها، باید به درسآموزی از گذشته و تجربهی سایر کشورها مثل کرهی جنوبی، تایوان، ترکیه و.. توجه کرد. باید وارد همکاری بینالمللی شد تا امکان استفاده از تکنولوژیکی، دانش فنی، مدیریتی و دسترسی به بازار بینالمللی فراهم شود.
گفتنیاست، قرار بود در این پنل دکتر علیرضا ملاییتوانی (مدیر پنل)، نیز با موضوع «قرن پانزده خورشیدی و ضرورت گذار از پوزیتیویسم» سخنرانی کند که این سخنرانی در نشست دیگری ارائه شد.
نظر شما :