گزارش پنل تخصصی «پرورش اندیشهپژوهشی از دوران کودکی»
گزارش پنل تخصصی «پرورش اندیشهپژوهشی از دوران کودکی»
نشست تخصصی «پرورش اندیشهپژوهشی از دوران کودکی» از سری مراسم هفتهی پژوهش پژوهشگاه در تاریخ، 23 آذرماه 1399، توسط پژوهشکدهی اخلاق و تربیت برگزار شد. در ابتدای این نشست مجازی دکتر مهرنوش هدایتی، رئیس پژوهشکده، با اشاره به موضوع عدم پرورش سبک تفکر و روحیهی اندیشهپژوهشی، به راهبرد نهادینهکردن اندیشه و سبک تفکر اندیشهپژوهشی در کودکان از دوران کودکی بهعنوان عادت اشاره کرد.
هدایتی در سخنرانی خود با موضوع «ابعاد روحیهی پرسشگریی در کودکان» گفت: واقعیت این استکه حتی میل به جستوجوی حقیقت یک چیز نیز تا حد زیادی نیازمند تمایل و گرایش به آن چیز (بُعد عاطفی) و ارزش نهادن به آن چیز (بُعد ارزشی) است. هیچ منطقی نمیتواند یک موضوع را آنچنان برجسته سازد که برای ما تعیین کند تا به چه چیز توجه کنیم، یا چه چیز را مهم تلقی کنیم، و چه چیز را مورد تحقیق و کنکاش قرار دهیم.در حقیقت ما اصولاً به آزمون و کندوکاو اموری میپردازیم که به آنها گرایش وعلاقه قلبی داریم، یا برای ما مهم و باارزش تلقی میشوند، یاباور داریم که ارزش بررسی دارند؛ این بدان معناست که هیچ کندوکاو فلسفی و منطقی، چه در شکل کلاسی و چه در زندگی روزمره، شکل نخواهد گرفت مگر آنکه برای فرد انگیزه و ارزش کندوکاو را داشته باشد. بههمین دلیل در برنامههایی که قصد تعمیق اندیشه و ارتقای فکر به سطوح عالی را دارند، توجه به ابعاد عاطفی و هیجانات و همچنین ارزشهای فرد از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی افزود: امروزه محققان حوزهی تفکر انتقادی مثل فاسیونه و همکارانش روی وجود برخی از ویژگیها در روحیهی متفکران انتقادی، مثل قدرت تحلیل، کنجکاوی، خردمندی، روشنفکری، نظاممندی، حقیقتجویی، و بلوغ شناختی اتفاقنظر دارند و این ویژگیها را «ابعاد عاطفی» تفکر نقاد میدانند.حتی برخی از نظریهپردازان مثل «گادت» ابعاد عاطفی ارزشها را بهگونهای تعریف میکند که در زمرهی ویژگیها و خصوصیات احساسی یا عاطفی فرد قرار میگیرند. لذا برای آنکه روحیهی نقد، تحلیل و پرسشگری در کودکان تقویت شود، لازم است علاقه به ارزیابی امور و حقیقتجویی در آنها پرورش داده شود. این مسئله علاوه بر مسئولیت اکید نظامهای آموزشی، باید از درون خانه و از دوران طفولیت آغاز شود.
در ادامه دکتر مسعود صفاییمقدم، عضو هیأت علمی دانشگاه اهواز، دیگر سخنران این نشست با موضوع «زیباییشناسی اندیشه و کودکی» به ایراد سخنان خود پرداخت و گفت: راسل معتقد است؛ اولین اتفاقی که توجه مرا به فلسفه و عالم اندیشیدن در سن 11 سالگی جلب کرد، تنهایی در دوران کودکی و داشتن وقت زیاد برای فکر کردن بوده است. بنابراین در اینجا ما با دو مؤلفهی اساسی مواجه هستیم:
1- وقت زیاد 2- لذتبردن از استدلال و تفکر
پرداختن به وجه زیباییشناختی وجه تفکر، یک امر مهم است. توجه به امر تفکر ارزشمند است و اهمیت به وجه زیبایی تفکر از دو منظر قابل توجه است:
1- ارتباط تفکر با تربیت
2- ارتباط تربیت با کودک
تربیت مانند اخلاق هم با نظر و هم با عمل در ارتباط است. نظر مبنایی برای عمل است. اهمیت وجه عملی تربیت که ارزش بالایی دارد، ما را با وجه زیباییشناسانهی تربیت مرتبط میکند. گذارههای تربیتی باید به عمل منجر شود و ما باید برای تربیت ماهیت ارزشی قائل شویم، چه ارزشهای اخلاقی و چه هنری. ما برای داشتن گزارههای تجویزی، حتماً به مقدمات تجویزی نیاز داریم. در حقیقت ما ناگزیریم برای تربیت و گزارههای تربیتی وجه ارزشی و هنری قائل شویم تا بتوانیم تربیت را به عمل پیوند دهیم. کودکان و نوجوانان از دروازهی هنر و زیبایی به شهر اندیشه و تفکر وارد میشوند.
در ادامهی این نشست مجازی دکتر سعید ناجی، مدیرگروه فلسفه برای کودکان و نوجوانان و مدیر پنل، با موضوع «مطالعاتی فراگیر در آموزش تحقیق در نظامهای آموزشی رایج» سخنرانی خود را ایراد کرد.
فهم ماهیت تحقیق و روشتحقیق و نحوهی آموزش آن میتواند به ما کمک کند تا آنرا در نظام آموزشی کشور بهخوبی رواج داده و دانشآموزان و دانشجویان را به محققان واقعی تبدیل کنیم. اینکه الان نه دانشآموزان میتوانند تحقیقهای درست در زمینههای فکریشان داشته باشند نه دانشجویان، دال بر بدفهمیهایی است که در این زمینه وجود دارد و چنانکه «متیو لیپمن» و دیگر بنیانگذاران برنامهی فبک خاطرنشان کردهاند در این زمینه مطالعاتی وجود دارد که منجر به هدررفتن زحمات معلمان و استادان در آموزش تحقق و روشتحقیق شده است.
این مطالعات عبارت است از: 1. پیچده کردن و پیچیده دانستن فرایند تحقیق بهواسطهی عدم انتقال درست مفاهیم معرفتشناخی به حوزههای تحقیق. این تعریف پیچیده ما را به این سوی سوق میدهد که کودکان و نوجوانان برای تحقیق ناتوان فرض شوند و مهارتهای پایهی تحقیق از دوران مدرسه آموزش داده نشود. اما انجام تحقیق بهنحوی در فعالیتهای کودکان خردسال دیده میشود و این در مقالاتی نشان داده شده است.
2. گرایش به آموزش نظری تحقیق در حالیکه تحقیق یک مهارت است و مهارتها بهصورت نظری و در روی تختهسیاه آموزش داده نمیشوند بلکه راه آموزش آنها تمرین در میدان عمل است. مثل آموزش شنا و دوچرخهسواری که بر روی تخته سیاه آموزش آنها غیر ممکن است. اشتباهی که در این زمینه صورت گرفته ایناست که تصور شده، اگر مؤلفههای تحقیق را به یادگیرنده، آموزش دهند او همهی اجزاء را میتواند بههم بچسباند و شروع به تحقیق کند. مثل اینکه شما مؤلفههای زبان فارسی را به کودکان یاد میدهید و با آنها گفتوگو و صحبت نمیکنید در حالیکه مسیر آموزش زبان درست برعکس این و از کل به جزء است. کودکان اول زبان را یاد میگیرند و بعد اجزاء و مؤلفههای آنرا را در مدرسه و درس دستور زبان تکرار میکنند. بههمین جهت برای آموزش تحقیق بیش از متون درسی مثل متون روشتحقیق به مربیان و اساتیدی نیاز داریم که الگوی یک محقق خوب هستند و با الگوسازی درست به آموزش آن میپردازند مثل یک مربی شنا که خودش هم در داخل آب است و حرکات دستوپایش را بهدرستی انجام میدهد تا فراگیران از آن الگو بگیرند.
3. تمرین تحقیق باید در میدان واقعی باشد و در همان زمینهی مورد نظر، آموزش داده شود. تصور بر این بوده است که اگر فرد در زمینهای مثل ریاضی تحقیق را یاد بگیرد، در زمینهی دیگر مثلاً مسائل اجتماعی و هنر میتواند آنرا بکار ببرد. ولی اگرچه ممکن است تحقیق در این زمینهها مشابهتهایی داشته باشد اما شاید بهراحتی قابل تعمیم به رشتههای دیگر نباشد و هر حوزهای مهارتهای خود را بطلبد. برای رفع این مشکل میتوان همهی دروس را از اول بهصورت «تحقیقمدار» نه «حافظهمدار» تعریف کرد.
در ادامهی این نشست مجازی دکتر روحالله کریمی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه در سخنرانی خود با عنوان «چگونه کرونا آموزش و یادگیری را متحول خواهد کرد؟» سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: بعد از پاندمی کرونا در دنیا غالب بحثها در مورد اثرات منفی آن بر آموزش بوده است. برخی از اثرات منفی پاندمی کرونا که غالباً به آنها اشاره شده است بدین قرار است:
1. کرونا باعث بحران اقتصادی بزرگ برای دولتها شد و این موجب میشود که بودجه و اعتبارات اختصاصیافته به آموزش و پرورش کاهش یابد.
2. مجازی شدن آموزشها باعث عدم برگشت دانشآموزان به مدارس خواهد شد. تابوی به مدرسهنرفتن شکسته شده و این ممکن است باعث شود بسیاری از دانشآموزان به مدرسه بازنگردند.
3. بیعدالتی آموزشی را کرونا تشدید میکند. عدم دسترسی به اینترنت و لپتاب وجود دارد و 460 میلیون کودک در جهان به خاطر عدم دسترسی به موارد فوق از آموزش از راه دور محروم میشوند. در آمریکا از هر ده کودک یکنفر دسترسی فوق را ندارد یا دسترسی آنها خیلی کم است. در کشور ما آمار بیشتر است.
4. بخش خصوصی و آموزش خصوصی مثل مدارس غیرانتفاعی متحمل ضرر میشوند و دولتها بار این ضرر را بهدوش میکشند. ضرر مالی به خانوادهها باعث میشود تا فرزندان خود را به مدارس دولتی بفرستند.
5. آموزش از راه دور دادهمحور است و مهارت را منتقل نمیکند و باعث افت آموزشی میشود. دانشآموزان در این دوره در خواندن دروس افت نداشتهاند اما در دروسی مثل ریاضیات افت محسوسی داشتهاند. اما باید توجه داشت که بر خلاف همهی این نکات منفی ممکن است پاندمی کرونا اتفاقاً موجب تحولات مثبتی در آموزش و پرورش شود. برای مثال طوفان کاترینا در آمریکا باعث از بین رفتن مدارس شد و افراد زیادی گفتند که احتمالاً آموزش تا چندین سال در آنجا از بین میرود اما جالب بود یکی دو سال بعد مدارس آن ایالت تبدیل به مدارس رتبهی اول در آمریکا شدند و بهنوعی طوفان باعث پیشرفت مدارس شد. یک اتفاق کوچک باعث یک اتفاق بزرگ و پیشرفت شد.در ابتدا اینگونه بود که دانشآموزان هر منطقه باید در مدارس همان منطقه ثبت نام میکردند، اما بعد از طوفان این قانون برداشته شد و افراد میتوانستند با توجه به رویکرد هر مدرسه آن را انتخاب کنند
دکتر کریمی در ادامه به برخی از تحولات مثبتی کرونا پرداخت و در مورد اثرات مثبت پاندمی کرونا گفت: 1. کرونا مانند یک کاتالیزور عمل میکند و سیستم پراینرسی دولتها را ممکن است بهحرکت دربیاورد و مدارس مجبور شوند خود را در مدت کوتاهی تغییر دهند، همانطور که در دورهی کرونا این تجربه اتفاق افتاد که امکان تغییر در آموزشوپرورش چندان امر محالی نیست. در مواقع بحران این پتانسیل عظیم نوآوری و بهروز کردن خود را نشان میدهد.
2. کرونا باعث شد نقش اصلی آموزش و علم بر رونق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ثبات ملتها عیان و برای مردم ملموستر شود و اینکه آموزش تا چه اندازه میتواند برای یکجامعه و یکزندگی اهمیت داشته باشد؟ آموزش فقط بحث رفاه نیست، گاهی بحث جان و هستی افراد در میان است و اگر آموزش درستی نداشته باشیم، شاید جان خود را از دست بدهیم.
3. دخالت والدین؛ دخالت بیشتر والدین در بحث آموزش کودکان و آشنایی با فرایند آموزش ایدهی یادگیری در همهجا و همهوقت که کارشناسان آموزش همواره قصد ترویج آن را داشتند بهنوعی تحقق یافت. یادگیری تبدیل به امری شد که هر لحظه میتواند در زندگی و سبکی از زندگی باشد و صرفاً در چارچوب مدرسه نباشد. نقش حمایتگری والدین در بحث آموزش نشان داد، آموزش فقط مخصوص مدرسه نیست و موضوعی مادامالعمر است.
4. ما همواره آموزش از راه دور را یک آموزش عجیب میدانستیم اما الان روشها که تجربه شد احتمالاً پایان نخواهد یافت. دیگر در آینده فقط آموزش حضوری نخواهیم داشت و بخشی از آموزش مجازی و از راه دور باقی خواهد ماند. نوآوریهای آموزشی بیشازپیش مدنظر خواهد بود. سرمایهگذاری برای بخشهای خصوصی فراهم خواهد شد. شرکتهای بزرگ مانند گوگل و مایکروسافت بهطور جدیتر وارد موضوع آموزش میشوند و صنعت آموزش را متحول میکنند و ابزارهای آموزش آنلاین باعث تحول کیفیت آموزش خواهند شد.
5.کیفیت آموزش دادهمحور شده اما از جنبهی دیگر معلمین، دانشآموزان و والدین فهمیدند بخش عظیمی از آموزش از طریق مجازی نیست و از طریق مدرسه است این مسئله ذهن را درگیر میکند که کدام بخش از آموزش باید حضوری باشد و چرا آموزش حضوری مهم است؟ در آینده روی آموزش مهارتمحور تأکید بیشتری خواهد شد. این موضوع را ورای مدرسه میبریم و در دانشگاه و رشتههای علوم انسانی بحث میکنیم. دانشجویان میگویند، کلاسهای ما خستهکننده است و استادان هم از غیبت زیاد دانشجویان شکایت دارند. آموزش در حوزهی رشتههای علوم انسانی بیشتر بهصورت جزوه و کتاب بوده و همین انگیزهی دانشجویان را برای حضور در کلاس درس کمرنگ کرده است.
کریمی در خاتمهی سخنانش تأکید کرد: در حال حاضر اینترنت و پادکست بهتر ازحضور در کلاسهای درسی است. اگر در سطح آموزش دادهمحور بمانیم، آموزش در رشتههای علوم انسانی با خطری جدی مواجه میشود. برای رشتههای پزشکی و مهندسی این خطر کمتر است. چون آزمایشگاه و کارگاه دارند و این میتواند بهنوعی حضور در کلاس را برای ایشان توجیه کند اما برای رشتههای علوم انسانی وقتی دیده میشود که کلاس بهصورت آنلاین خوب است و استادان دادهمحور هستند، با این سوال مواجه میشویم که چرا باید کلاسها به صورت حضوری باشد؟ کرونا این امر را تسریع بخشید، دانشجویان تجربه کردند و از استادان سنتی خود میپرسند شما چه چیزی برای آموزش حضوری دارید؟ استادان مجبور میشوند به سمت آموزش مهارتمحور که امروزه به آن «یادگیری کندوکاو محور» گفته میشود، بروند. دانشگاه و استادان علوم انسانی باید بگویند چهدلیل موجهی برای تشکیل کلاسها بهصورت حضوری دارند؟ یادگیری کندوکاو محور میتواند به این پرسش پاسخ دهد. آموزش چهرهبهچهره و اینکه همگی بخواهند مطلبی را پژوهش کنند و استاد دانشجویان را ببیند و از احساسات آنها اطلاع داشته باشد، همگی در این نوع یادگیری وجود دارند و حضور در کلاس درس را الزامی میکند.
در مجموع باید گفت، این صدا که مدرسه چیزی بیشتر از دادن اطلاعات به دانش آموزان است باید بلند شود. شاید پاندمی کرونا فرصتی برای حرکت به سمت آموزشی بهتر باشد.
تنظیم: محسن بنیاسدی
نظر شما :