گزارش پنل «کرونا و اثرات ارتباطی آن»
گزارش پنل «کرونا و اثرات ارتباطی آن»
به مناسبت هفتهی پژوهش، پنل تخصصی پژوهشکدهی ارتباطات و مطالعات فرهنگی با موضوع «کرونا و اثرات ارتباطی آن» در روز یکشنبه ۲۳ آذر 1399، بهصورت مجازی برگزار شد. این نشست با سخنرانی دکتر قدسی بیات (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) با عنوان پاندمی کرونا و آموزههای ارتباطی آن در ایران، دکتر اکرم قدیمی (عضو هیأت علمی مرکز سیاست علمی کشور) با عنوان اهمیت ترویج علم در شبهعلم زدایی در دوران کووید 19، و دکتر بشیر معتمدی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) با عنوان ارتباطات دینی و کرونا برگزار شد.
در ابتدای این نشست مجازی دکتر سیدهزهرا اجاق بهعنوان مدیر پنل گفت: رخداد بیماری کووید ـ 19 از جهات مختلف بر زندگی فردی و اجتماعی اثر گذاشته است. این بیماری جنبهی ارتباطی برجستهای هم دارد؛ محدود شدن روابط بین شخصی انسانها و دورباشیها برای افزایش احتمال کنترل بیماری و تغییر الگوهای رابطهایمان در مراسم خانوادگی تا مذهبی و غیره، اهمیت رسانهها در ترویج رفتارهای مناسب برای کنترل شیوع، تغییر رفتار و گسترش و شیوع اطلاعات نادرست و جعل خبرها نمونههایی از اثرگذاری بیماری کووید ـ 19 بر ارتباطات و لزوم توجه پژوهشگران این عرصه به این اثرات است. در این نشست قصد داریم مروری کلی بر این گسترهی وسیع مطالعاتی داشته باشیم و با توجه به ارتباطات انسانی و رسانهای از سه منظر ارتباطات دین، ارتباطات علم و ارتباطات بحران، موضوع را وارسی کنیم.
در ادامه قدسی بیات به تحلیل چگونگی مشارکت رسانههای خبری در جریان اطلاعات در بحران، قوانین غالب آنها و همچنین تأثیر پوشش خبری رسانهها از بلایا بر روند کنترل بحران و رفتار شهروندان، مواجهه با بحرانها و ارائهی راهکارهایی برای مدیریت موفق آنها از بعد رسانهای پرداخت. او گفت: «از آنجا که در مطالعات بینالمللی، رسانههای سنتی همچون رادیو و تلویزیون معتبرترین و مطمئنترین منابع اطلاعاتی در مورد بلایای طبیعی معرفی میشوند لذا در شرایط بحران معمولاً، همان رویکرد سنتی رسانههای خبری یعنی انتقال اطلاعات به دست آمده از مقامات شرایط اضطراری به جامعه درنظر است. در این رویکرد موسوم به «فرمان و کنترل» رسانهها به شهروندان کمک میکنند تا معنای فجایع را درک کنند و توصیههای عملی در مورد چگونگی آمادهسازی و پاسخدادن به این حوادث دریافت کنند همچنین، روزنامهنگاران حرفهای معمولاً برای تشویق مخاطبان برای توجه به حوادث، بستههای خبری برانگیزانندهی احساسات ایجاد میکنند. درضمن، رسانهها میتوانند از طریق کمکهای خیرخواهانهی شهروندان دور، برای واکنش به «رنج دوری» به درخواستهای امدادرسانی در برابر بحران کمک کنند یا با اشتراکگذاری تجربیاتی از حوادث قبلی، به افزایش آمادگی در بین جوامع آسیبپذیر، بپردازند. در رویکرد دوم روزنامهنگاران حرفهای همچنین میتوانند با استفاده از زاویهی «علاقهی انسان» در گزارش فاجعه، میزان خسارت به زیرساختها و از بینرفتن آنها فاجعه را تعریف کنند. این رویکرد نشاندهندهی گرایش و زمینهی گستردهی رسانههای خبری است که با تحقیق در مورد رسانهها و بلایا تأیید شده است».
دکتر بیات بهنقش رسانههای خبری جریان اطلاعات در بلایای آبشاری و مدیریت شرایط اضطراری در سال-های آینده و الگوهای ارتباطی در این مسیر اشاره و تأکید کرد: «برخلاف اینکه رسانههای چاپی و پخش معتبرترین منبع اطلاعات در مواقع بحرانی مانند بلایای آبشاری هستند، نقش رسانههای خبری از دروازهبانی به دیدهبانی تغییر کرده است و از این طریق حتی آنها محتوای خبری مربوطه را بازنشر داده و به اشتراک میگذارند تا اینکه فقط بر تولید آن متمرکز شوند. بنا به گفتهی او، بهاشتراک گذاشته شدهترین مطالب در حوادث فاجعهبار از طریق حسابهای رسانههای اجتماعی، سازمانهای رسانههای خبری و روزنامهنگاران حرفهای صورت میگیرد».
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی با عنایت به نقاط قوت و ضعف راهبردهای ارتباطی در بحران شیوع کوید 19 در خصوص آیندهی ارتباطات بحران در سپهر رسانهای ایران توضیح داد: « باتوجه به اقبال عمومی از فضای مجازی چنین بهنظر میرسد که بازیگران مدیریت اضطراری باید بهویژه با رسانههای جدید و کنشگران آن همراهی تنگاتنگی داشته باشند تا بتوانند رسالت اصلی خود مبتنی بر اصول ارتباطات برای ارائهی اطلاعات شفاف، بهموقع و دقیق به ذینفعان در پیش، حین و بعد از بحرانها در کنار ایجاد چشماندازی واقعگرایانه، آیندهنگرانه و بهدور از هرگونه کوچک یا بزرگنمایی فراهم سازند».
دومین سخنران این پنل، دکتر بشیر معتمدی، با موضوع «ارتباطات دینی و کرونا» بود که در شروع سخنانش گفت: «پس از وقوع اپیدمی کرونا، بسیاری از عرصههای زندگی انسان تحت تأثیر آن قرار گرفت و جوامع مختلف مجبور شدند که هر کدام تغییراتی را در روندهای زندگی خود ایجاد کنند. در این میان بخش مهمی که بر اثر کرونا، دچار چالشها و تنشهای مختلفی شد، عرصهی دین و دینداری بود که همچنان نیز ادامه دارد».
دکتر معتمدی در ادامه به تشریح ابعاد مختلف دین پرداخت و افزود: «دین را میتوان از جنبههای مختلف به ابعاد گوناگونی تقسیم کرد. اما با توجه به منابع دینی، دین را به سه عرصهی اصلی تقسیم میکنند که عبارت است از اعتقادات، اخلاق و احکام و مناسک. همچنانکه شهید مطهری به چنین تقسیمبندیای قائل بودند. البته بخش مناسک خود به دو بخش واجب و مستحب تقسیم میشود. نماز، حج و روزه از جمله مناسک واجب است و مناسک مستحب که انجام آن لزومی ندارد و تنها توصیه شده که انجام شود شامل عزاداریها و اعیاد مذهبی، زیارت و اذکار و اعمال مستحبی دیگر میشود».
وی با طرح این سؤال که «اپیدمی کرونا چه تأثیری بر هر کدام از بخشهای دین گذاشته است؟»، ابتدا به ارزیابی وضعیت مناسک دینی پیش از وقوع اپیدمی کرونا پرداخت و خاطرنشان کرد: «واقعیت امر این استکه؛ در پیش از کرونا و بهویژه در دو دههی اخیر آنچه اتفاق افتاده و آمارهای رسمی نیز آن را تأیید میکند، پررنگ شدن مناسک دینی، آن هم مناسک مستحبی در میان مردم و تریبونهای رسمی و تبلیغات دینی است. بهبیان دیگر، زیارت و مراسم مختلف مناسبتی و بهطور خاص عزاداری برای بزرگان دینی از سوی رسانههایی همچون صداوسیما بسیار تبلیغ میشود و در میان دینداران نیز این مناسک بیش از پیش رواج یافته است».
معتمدی در ادامه بهذکر مثالهایی در رابطه با ترویج مناسک در سالهای اخیر پرداخت و افزود: «بهعنوان نمونه میتوان به تحقیقی اشاره کرد که نشان میدهد تلویزیون بهویژه در سالهای اخیر، سیاست اصلی خود را پرداختن پررنگ به مناسبتهای دینی قرار داده است؛ بهطوریکه شاید بتوان گفت، اساساً غیر از برنامههای مناسبتی، برنامههای دینی دیگر، بخش ناچیزی از تولیدات گروههای معارف را شکل میدهند».
وی تأکید کرد: «در آمارهای رسمی نیز افزایش و پررنگ شدن این مناسک مشاهده میشود. در حالیکه در ابتدای دههی ۷۰، ۵۰ درصد از افراد اعلام کردند که گاهی به زیارت اماکن مذهبی میروند، در دههی ۹۰ این رقم به ۷۰ درصد رسیده است. علاوه بر این آمار نشان میدهد که ۵۰ درصد هیأتها بعد از انقلاب تأسیس شدهاند. ۱۶ درصد امامزادهها بعد از انقلاب بهطور جدی شکل گرفته و توسعه یافتهاند. همین نکته در مورد زمانهای مذهبی هم وجود دارد. آمار نشان میدهد که زمانهای مذهبی در تقویم (اعم از اعیاد و عزاداری) از ۳۰ روز در ابتدای انقلاب به ۶۰ روز در دههی ۹۰ رسیده است. یعنی زمانهای مذهبی دو برابر شدهاند. این در حالیاست که همین آمار نشان میدهد، میزان فراگیری و تقید به مناسک واجب کاهش پیدا کرده است».
معتمدی در مورد چرایی وقوع این پدیده به دو جنبه از آن پرداخت و اظهار داشت: «یک پاسخ از بُعد خود مردم است. شاید بتوان دلیل آن را بحرانهای متعدد اقتصادی و اجتماعی دانست که برای جامعهی ایران در این دو دهه پیش آمده است و بهدلیل حل نشدن این بحرانها و برای التیام درونی و کاهش آلام روحی خود به سراغ آیینهای دینی میروند و یا سعی دارند که از طریق زیارت و توسل به ائمهی اطهار (ع) در عزاداریها ، مشکلات خود را حل کنند، چنانکه آمار نیز نشان میدهد میزان نذورات در طی دو دههی اخیر چندین برابر شده است. اما بُعد دوم پررنگ شدن مناسک را باید در عملکرد دولتها دانست. برخی دولتها در ایران پس از انقلاب وصف دینی پیدا کردهاند و بنابراین در نسبت با مردم، برایشان اهمیت دارد که مردم همچنان دیندار باشند تا بتواند از این طریق قدرت و برنامههای خود را دوام بخشند. آنچه که بیش از همه میتواند این بُعد دینداری مردم را نشان دهد، بُعد مناسک است؛ چراکه مناسک، شکل نمایشی و حضور در مکانهای مشخص برای انجام اعمال مذهبی است و لذا با نمایش آن از طریق رسانههای رسمی همچون صدا و سیما، میتوان اینطور وانمود یا تبلیغ کرد که مردم همچنان دیندار هستند و درنتیجه به تداوم چنین وضعیتی نیز رضایت دارند. درنتیجه برخی رسانهها و تریبونهای رسمی بیش از حد بر تنور مناسک دمیدند تا به اهداف دلخواه خود دست یابند».
وی با طرح این سؤال که «پیامد پررنگ شدن مناسک چیست؟» تصریح کرد: «برآیند این حجم از تبلیغات و پر رنگ شدن مناسک این است که دینداران و عامهی مردم، دین را مساوی و همتراز مناسک قلمداد میکنند. بهتعبیر دیگر دینداری نزد عامه یعنی زیارت رفتن بیشتر و عزاداری پرشورتر و چنانچه این روند دچار خدشه شود، گویی دین لطمه خورده است! درواقع این بُعد از دین، بهمثابه هویت اصلی دینداران درآمد و ویژگی هویتی برای ایشان پیدا کرد».
وی افزود: «بعد از وقوع اپیدمی کرونا و لزوم عدم تجمع برای جلوگیری از گسترش این بیماری، ستاد ملی کرونا دستورالعملی برای تعطیلی اماکن مذهبی مانند حرم امام رضا (ع) در مشهد، حرم حضرت معصومه (س) در قم و حرم شاهچراغ در شیراز صادر کرد. اوایل کار، همین امر موجب بروز تجمعاتی در برابر بعضی از این مراکز در اعتراض به بستهشدن درهای حرمها ایجاد شد. علت چنین رویدادهایی را باید در همان هویتیشدن و اصالتیافتن مناسک نزد عدهای از مردم دانست که تعطیلی چنین مراکزی را مساوی با کمرنگ شدن دین مردم میدانستند و احساس میکردند که هویتشان زیرسؤال رفته و دینشان بهخطر افتاده است؛ چنانکه تعدادی از روحانیون، کرونا را توطئهی دشمن برای کمرنگ کردن دین مردم عنوان کردند».
معتمدی تأکید کرد: «در این میان چنانچه تدابیر و روشنبینی رهبر انقلاب و تعدادی از مراجع بزرگوار بر لزوم تعطیلی چنین مراکزی نبود، شاید جامعه دچار بحران میشد. در کنار آن صداوسیما و فضای مجازی این امکان را فراهم کردند که زیارت یا انجام مراسم عزاداری به صورت مجازی یا از طریق شبکههای تلویزیونی و رادیویی در منزل و بهدور از تجمعات برگزار شود».
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی خاطرنشان کرد: «درسی که کرونا برای متولیان امر دینی دارد، این است که از میزان تبلیغ و پررنگ کردن مناسک بکاهند. مناسک دینی لازم است و برای تقویت ارتباطات اجتماعی مفید است، اما میزان آن در زندگی فردی باید بهاندازه و متناسب باشد تا شکل هویت اصلی دین برای پیروان پیدا نکند. بهویژه آنکه مناسک مستحبی اساساً الزامی در دین برای آن وجود ندارد».
این پژوهشگر رسانه در ادامه به تبیین تأثیر کرونا بر اعتقادات دینی اشاره کرد و افزود: «پس از وقوع کرونا، اتفاقی که روی داد، هجوم شبهات مختلف نسبت به مسائل اعتقادی بود. این شبهات همچون چرایی وجود شرور در جهان، توسل و شفا به امامان و تناقض آن با تعطیلی مراکز زیارتی آنها، تضاد دین و علم، عدم توانایی دین در حل معضل کرونا و...بهطور گسترده در سطح جامعه و از طریق فضای مجازی منتشر شد. آنچه سؤال است اینکه چرا بحران کرونا تا این اندازه شبهات دینی را در سطح عمومی جامعه پراکنده است؟»
وی در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: «این پرسش دو پاسخ را دربردارد: نخست آنکه بهدلیل گسترش مناسک در سالهای گذشته، بُعد احساسی دین بیش از بُعد عقلانی آن گسترش یافته است. نتیجهی چنین رویکردی در سطح رسانهی ملی و بهدنبال آن در سطح جامعه این است که با پیدایش یک بحران، انواع شبهات و چالشها پیرامون مسائل دینی سرازیر میشود و جامعه آمادگی هضم و پاسخ به این پرسشها و شبهات را ندارد و درنتیجه موجب فراگیر شدن آن شبهه در بخشهای مختلف جامعه میشود؛ در صورتیکه اگر جامعه بهلحاظ فکری و عقلانی رشد کرده بود، نباید مردم به واسطهی یک بحران تا ایناندازه دچار چالشهای فکری و عقلانی شوند».
وی در تبیین دلیل دوم یادآور شد: «دلیل دیگر در مورد رواج شبهات را میتوان کارنامهی «آزادیهای فکری» بهویژه «آزادی بیان افکار و عقاید دینی» دانست که متأسفانه این کارنامه بهجزء مقطعی کوتاه بعد از انقلاب قابل قبول نیست و فضای لازم برای طرح مباحث فکریِ دینی بهویژه در صداوسیما بهخوبی طی اینسالها فراهم نشده است و همواره محدودیتهای فراوانی در برابر آن قرار میگیرد. تحقیقات نشان میدهد که برنامههای میزگردی که امکان بحث و گفتوگوی دوطرفه در حول مباحث دینی باشد، یا اساساً وجود ندارد، یا درصد کمی از برنامهها را به خود اختصاص میدهد. بدیهیاست که نتیجهی چنین روندی، گسترش شبهات دینی درسطح جامعه بهویژه پس از بحرانهایی چون کروناست. در صورتیکه اگر فضای فکری لازم برای طرح انواع مباحث دینی در سطح رسانهها طی سالیان گذشته فراهم میشد، سطح فکر دینی جامعه ارتقاء یافته و درنتیجه در برابر شبهات دینی کمتر آسیب میدید». «بنابراین درس کرونا برای حوزهی اعتقادات دینی آن است که پایهی ارتباطات دینی مبتنی بر اقناع و تفکر باشد و این بُعد از دین برجسته شود. همچنین رسانهها بهویژه صداوسیما در زمینهی مباحث فکریِ دینی در مسیری که تاکنون پیمودهاند، تجدیدنظر کرده و فضای لازم را برای طرح گسترده مباحث فکری بهویژه در حوزهی دین فراهم ساخته و امکان طرح دیدگاههای مختلف را تسیهل کنند تا جامعه در مقابل برخی شبهات مصون شود».
معتمدی در بخش انتهایی سخنانش به تأثیرات کرونا بر اخلاق اشاره کرد و افزود: «آنچه در این بُعد یعنی حوزهی اخلاق شاهد بودیم، شکوفایی و رشد اخلاق دینی در جامعه پس از وقوع اپیدمی کرونا بود که جنبههای گوناگونی داشت. یکجنبهی آن «ایثاری» بود که کادر درمان (اعم از پزشکان، پرستاران و ...) انجام دادند و با ازخود گذشتگی به سراغ بیماران رفتند تا آنها را از این بیماری نجات دهند، اگرچه خود در معرض این بیماری و با خطر مرگ مواجه بودند و البته تعدادی از ایشان در این راه جان خود را از دست دادند. همچنین جنبهی دیگر اخلاقی که پس از کرونا رشد و شکوفایی روزافزونی یافت، «انفاق» یا حتی در بسیاری از موارد همان «ایثار» بود که در قالب بستههای کمکمعیشتی به افراد نیازمند و بهویژه افرادی که کارشان را در اثر کرونا از دست دادند یا آسیب دیدند، نمود یافت. بسیاری از افراد با کمکهای نقدی و غیرنقدی خود تلاش کردند که از آنچه خود دارند، دیگران را نیز بهرهمند سازند و لذا ارتباطات انسانی مبتنی بر همدلی و یاریرساندن به همنوع ظهور و بروز یافت، بهطوریکه تقریباً تمامی اقشار جامعه را دربرگرفت و ویژگی اخلاقی «انفاق» را در کل سطح جامعه به منصهی ظهور رسانید».
دکتر معتمدی در انتهای سخنانش تأکید کرد: «علاوه بر این میتوان بهارتباط فردی افراد با خداوند اشاره کرد. اپیدمی کرونا و مرگهای پیدرپی، بسیاری از افراد را به سوی مسئلهی «دعا» و «دعا کردن» بیشتر سوق داد و افراد آن را فرصتی برای ارتباط با خداوند یافتند تا از نظر اخلاقی روح خود را ارتقاء بخشند. آمار نیز همین مسئله را نشان میدهد. علاوه بر این مرگ افراد زیادی از اطرافیان انسانها، «مرگ اندیشی» و تأمل پیرامون مرگ را بیشاز پیش فراهم ساخت که نتیجهی هر دو گونه یعنی ارتباط با خود و در کنار آن ارتباط با خدا، بازاندیشی در اخلاق و رفتار را بهدنبال دارد». «در هرحال کرونا برای اخلاق دینی فرصتی برای بروز و ظهور فراهم ساخت و باتوجه بهریشهی دینی جامعهی ایرانی، استقبال از آن نیز صورت گرفت و نشان داد که اخلاق در هر صحنه و پیشآمدی محوریت خواهد داشت و هیچگاه تعطیلبردار یا خدشهپذیر نیست و میتواند راهگشای بشریت در همهی زمانها و مکانها و در طول زندگی او باشد. لذا شایسته است، دینداران و بهطور خاص مبلغان دینی و تریبونهای تبلیغ دین تجدیدنظری در مسیر پررنگ کردن مناسک انجام دهند و بهجای آن بر ترویج اخلاق در جامعه همت گمارند».
آخرین سخنران این پنل دکتر اکرم قدیمی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بود که در آغاز سخنان خود گفت: «ترویج علم دربردارندهی طیف وسیعی از فعالیتها از جمله پذیرش، درک و مشارکت همگان در علم است که هدف مشترک تمامی آنها کاستن فاصله میان علم و عموم مردم است. بهموازات شکلگیری و توسعهی علم در دوره انقلابهای علمی در اروپا بسیاری از دانشمندان و نهادهای علمی به این فکر افتادند که رابطهی میان عموم مردم و علم را مستحکمتر کنند. در قرنهای هجده و نوزده تلاش برای عمومیسازی علم بیشتر شد تا اینکه در قرن بیستم ترویج علم بهعنوان یکی از مؤلفهها و عناصر جدانشدنی نهاد علم درآمد».
او برای شفاف شاختن تفاوت علم و شبهعلم توضیح داد: «مقصود از علم، معرفتی است که بهوسیلهی جامعهی علمی تولید شده یا مورد تأیید آن است و منظور از عامه، تمام آحاد جامعه بهاستثنای افرادی است که در مقام متخصصان یک حوزه در زمینهی تخصصی خود اظهارنظر میکنند. اگر قرار است تمام حوزههاى خرد و کلان در یک جامعه پیشرفت کنند، قطعاً دسترسى همگان به اطلاعات و گسترش علم در میان همهی اقشار جامعه ضرورى است. این مهم زمانی حاصل خواهد شد که علم همگانی شده و باور و اعتماد عمومی به علم تقویت شود.
بهطورکلی مهمترین اهداف ترویج علم را میتوان در چند دستهی کلی خلاصه کرد:
- استفاده از علم و روش علمی در حل مسائل جامعه؛
- باور به توانایی علم در حل مسائل جوامع؛
- آموزش افراد برای استفاده مناسب از علم وفناوری؛
- مبارزه با خرافات و شبهعلم .
دکتر قدیمی ادامه داد| در نقطهی مقابل، شبهعلم معضلی است که مردم را از واقعیات عینی دور کرده، بهسوی خرافات و باورهای غیرمنطقی میکشاند و تنها هالهای از حقیقت دور آن را احاطه کرده اما از درون پوچ و بیاساس هستند. شبهعلم معمولاً بیشترین آسیب را به علم، توسعه و ترویج آن میزند، چون در قالب و ظاهر علمی، خرافات و موهومات را به جای علم معرفی میکند».
قدیمی به رخداد کووید 19 و اهمیت یافتن ترویج علم پرداخت و گفت: «بعد از وقوع بحران کرونا، توجه همگان به اهمیت علم و ترویج آن جلب شد و عموم مردم، به دنبال کسب آگاهی در مورد اخبار و توصیههای علمی از زبان متخصصان هستند. البته در این دوران، بازار ادعاهای شبهعلم ی در پزشکی بسیار داغ است، علاوهبراین، توهمات توطئه و صدها ادعای ریز و درشتِ شبهعلم ی نیز پا بهپای بیماری کووید 19شیوع یافته است. با همهگیری کووید 19 در جهان، بیش از گذشته اهمیت علم، ترویج علم و شبهعلم -زدایی برای جهانیان روشن شده است. در این دوران بار دیگر، بشر برای کشف واکسن کرونا، به علم، دانشمندان و متخصصان چشم امید بست».
دکتر قدیمی در خاتمهی سخنانش بهعنوان راهکار برای بازشناسی علم از شبهعلم و ضدعلم، توضیح داد: «باتوجه به گسترش روزافزون شبهعلم ، بررسی راههای شناسایی آن از علم واقعی ضروری به نظر میرسد. بهدین منظور ابتدا باید مراحل یک تحقیق علمی را شناخت. سپس شواهد و معیارهای شناخت شبهعلم را بررسی کرد. برای شناخت شواهد، همواره باید با دید انتقادی به فرضیههای علمی نگاه کرد. فرضیهای که آزمونپذیر و ابطالپذیر باشد، میتواند به عنوان فرضیهی علمی مطرح شود. راهکارهای گوناگونی برای ترویج و عمـومیسـازی علـم در میـان جامعـه وجود دارد. یکی از این راهکارها تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی یکی از حیاتیترین مهارتها در جامعـهی امـروز اسـت و کمبـود ایـن توانـایی میتواند انسانها را از مشارکت مؤثر در جوامع بازدارد».
نظر شما :