گزارش نشست «یکصدمین سالگرد نهضت جنگل»
یکصدمین سالگرد نهضت جنگل
آلمانها، بلشویکها، عثمانی، و نقش ترکیب طبقاتی – اجتماعی نهضت جنگل
نشست آلمانها، بلشویکها، عثمانی، و نقش ترکیب طبقاتی ـ اجتماعی نهضت جنگل به بهانهی نزدیک شدن به یکصدمین سالگرد پایان این نهضت به صورت آنلاین در تاریخ 8 دی ماه 1399 با حضور دکتر عباس پناهی (دانشیار پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان)، دکتر قربانعلی کناررودی (عضو هیأت علمی پژوهشکدهی اسناد کتابخانه و آرشیو ملی ایران)، دکتر هومن یوسفدهی (محقق و مدیر موزهی خوشنویسی)، دکتر اعظم ریاحی (پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) و دکتر نیره دلیر (مدیر گروه تاریخ سیاسی) برگزار شد. نخست اهمیت این حوزهی زمانی و برگزاری سدههای وقایع تاریخی متعدد آن اشاره شد و بر ضرورت تغییر نگاه به کلان روایتهای رسمی شکلگرفته در میان انبوهی از روایتهای مطرحشده توجه داده شد که بهایجاد و تقویت نگاههای نقادانه برای گشودن افقهای تازه از طرق مختلف ازجمله پژوهشهای بنیادین و آسیبشناسانه به دور از رویکردهای عاطفی توجه داده شد.
در ابتدای نشست، دکتر کناررودی سخن خود را در زمینهی مناسبات بلشویکها و نهضت جنگل آغاز کرد. به اعتقاد وی همکاری نهضت جنگل و بلشویکها به شکل غیررسمی به سالهای پیش از ورود آنان به انزلی در 28 اردیبهشت 1299 بازمیگردد اما پس از ورود بلشویکها به انزلی و مذاکرات و صدور بیانیهی تشکیل جمهوری شورایی در گیلان، اتحاد و همکاری بین آنان به صورت آشکار و رسمی درآمد. این اتحاد و همکاری نهتنها نهضت جنگل را در دستیابی به اهداف منطقهای و ملی کمکی نکرد، بلکه منجر به تضادهای سیاسی ـ ایدئولوژیکی بین اعضای آن شد و در نهایت موجبات ضعف و سقوط نهضت را فراهم ساخت.
دکتر کناررودی افزود: از اسناد و مدارک چنین برمیآید رهبران بلشویک در راستای اهداف ضد امپریالیستی خود مبنی بر مبارزه با انگلستان و همچنین پیشبرد سیاستهای صدور انقلاب از همان آغاز بهصورت سازمانیافته، در صدد نفوذ در نهضت و بهدست گرفتن رهبری آن بودند. تلاش بلشویکها، به اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی بین جنگلیها منجر شد و عدهای از نفوذیهای بلشویک دست به کودتای 14ذیقعدهی 1338 برابر با 9 مرداد 1299 علیه رهبری نهضت زدند. این اقدام موجب درگیریهای متعدد بین انقلابیون و خسارتهای بسیار به نهضت و مردم منطقه شد و در نتیجه پایگاه اجتماعی نهضت و وجههی ملی آن در افکار عمومی جامعه و انقلابیون در گیلان و سایر مناطق کشور از بین رفت.
کناررودی در پاسخ به این سؤال که چه شرایط و ضرورتهایی موجب نزدیکی و همکاری نهضت جنگل با بلشویکها شد، گفت: مؤثرترین عامل در سوق دادن نهضت جنگل به همکاری با بلشویکها، وضعیت بحرانی آن، پس از جنگهای منظم و نامنظمی بود که با انگلیسیها و قوای دولتی انجام داده بود. در اثر این جنگهای فرسایشی انقلابیون، مجبور به عقبنشینیهای پیاپی و در نتیجه اختلاف درونی و از بینرفتن رهبران برجستهای چون حاج احمد کسمایی و دکتر حشمت و شمار زیادی از مبارزان شد. از اینرو، در آن شرایط بحرانی رهبری نهضت بهاین نتیجه رسید که بهتنهایی قادر به تحقق اهدافش نیست. عامل دیگری که نهضت را به همکاری با بلشویکها ترغیب کرد، رشد بلشویسم در ایران و دلدادگی رهبران و انقلابیون به انقلاب 1917 روسیه و شعارها و برنامههای آن بود.
در ادامهی این نشست مجازی دکتر پناهی ضمن بیان مختصری از اهمیت جنبش جنگل و مطالعات آن توضیح داد: جنبش جنگل یکی از مهمترین جریانهای فکری، سیاسی و نظامی اوایل سدهی بیستم میلادی در ایران بود، که بهدلیل شرایط آن روز دنیا که درگیر در معرکهی جنگ جهانی، بلشویزم و نفت شده بود، بهوقوع پیوست. جنبش جنگل (1293- 1300 خ/ 1913- 1920م)، این جنبش از نظر تاریخی یکی از قیامهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است که در مقطع حساسی از تاریخ ایران و جهان و اندکی پیش از شروع جنگ جهانی اول و زوال امپراتوری تزاری و عثمانی شکل گرفت. در میانهی راه، جنبش نیز شاهد وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه بود. ظهور و خیزش این جنبش بر پایهی اندیشه و آرمانهای برخی از مجاهدان مشروطه بود که با وجود استقرار مشروطیت در ایران، به جهت فشارهای روسیه، انگلستان و دیگر مدعیان داخلی و خارجی، دستاوردهای خود را در خطر تهدید میدیدند؛ لذا برای احیای استقلال ایران بهدنبال کاهش نفوذ بیگانگان در ایران برآمدند.
پناهی افزود: از نظر تئوریک و ایدئولوژی جنبش جنگل، رهبران آن پس از ناکامی مشروطهخواهان و همچنین تبلیغات عثمانی و آلمان جهت اتحاد مسلمانان، بهسوی اندیشهی اتحاد اسلامی جذب شد که مورد توجه ملییون ایرانی بود. در نتیجه میرزاکوچکخان با همکاری برخی از شخصیتهای گیلانی، ایدئولوژی اتحاد اسلام را سرلوحهی برنامههای خود قرار داد. به هر حال هر یکی از مدعیان جهانی آن روز با انگیزههای خاص خود در برابر جنبش ایستادند یا اینکه پنهان و پیدا از جنبش حمایت کردند. موضع انگلستان و روسیه در برابر جنگلیها آشکار بود. از دیدگاه آنان این جنبش در راستای تهدید منافع آنان شمرده میشد، درنتیجه تمام تلاش خود را جهت فرونشاندن آن با ابزارهای مختلف بهکار بردند، اما عثمانیها، آلمان و دولت تازهتأسیس شوروی حمایت از جنبش با هدف پیشبرد منافع سیاسی و نظامیشان را در سرلوحهی کار خود قرار دادند. البته این موضوع به معنای آن نیست که جنگلیها دستبسته در برابر رفقای ایدئولوژیک خود بودند، بلکه رهبران جنبش جنگل، عثمانیها، آلمانیها و بلشویکها را بهعنوان متحد استراتژیک خود میشناختند. چهبسا آنان پس از مشاهدهی رفتار خصمانه و دخالتآمیز عثمانی در امور ایران بهویژه در اشغال مناطق باختری ایران، عثمانیها را در اردیبهشت 1298 خ. کنار گذاشتند و به بلشویکها که با وعدههای بزرگ بهسوی آنان و ملت ایران آمدند، پیوستند. هرچند اینان نیز به زودی برای تأمین منافع خود جنگلی را قربانی منافع بلند مدت خود کرده و حاضر به سازش با انگلستان و دولت ایران شدند.
پناهی در پاسخ به این پرسش که انگیزهها و اهداف دولتهای خارجی در حمایت از جنبش یا مقابله با آن چه بوده است، گفت: در برابر آنها جنگلیها از چه استراتژی و تاکتیکی برای همکاری یا مقابله با قدرتهای بزرگ استفاده کردند. بر اساس این پرسش باید گفت که باوجود استراتژی موفق جنگلیها در برابر آلمان و عثمانی، تاکتیکها و تصمیمهای راهبردی آنها در برابر انگلیسیها و بلشویکها موفقیتآمیز نبوده است. جنگلیها میتوانستند درصورت انتتخاب دیپلماسی راهبردی از شکست منجیل جلوگیری کنند و با وجود دشمنی با انگلیسیها از آنها امتیازات خوبی اخذ کنند. زیرا هدف انگلیسیها سرکوب جنگلیها نبود، بلکه منظور اصلی آنان دسترسی به چاههای نفت باکو بوده است. از سوی دیگر روابط جنگلیها با بلشویکها به دلیل عدم شناخت درست و منطقی آنها یکی از دلایل مؤثر ناکامی و ایجاد انشقاق در درون تشکیلات جنبش و در نهایت شکست و فروپاشی آنها بوده است.
سخنان دکتر یوسفدهی با این پرسش آغاز شد که آلمانها تا چه اندازه در شکلگیری و استمرار نهضت جنگل نقش داشتهاند؟ وی گفت: دو کشور آلمان و عثمانی در آستانهی جنگ جهانی اوّل بر آن شدند که منافع دشمنان خود کشورهای روس و انگلیس را در منطقه و بهخصوص در ایران و مستعمرهاش هندوستان بهخطر بیندازند. بههمین خاطر حمایت و تأیید مخالفان این دو کشور در ایران و اقدامات مسلّحانه علیه منافع آنان در برنامهی آنان قرار گرفت. یکی از نهضتهای مسلّحانه که مقارن با جنگ عالمگیر اوّل در شمال ایران با هدف ضربهزدن به نیروهای متجاوز روسیهی تزاری و مقابله با دخالتها و تعدّیات آنها شکل گرفت نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان و تحتنظر هیأت اتّحاد اسلام بود. طبعاً این نهضت و اقدامات آن مورد حمایت دو کشور آلمان و عثمانی هم بود؛ اما انگیزه و توقّع این دو کشور از نهضت جنگل یکسان نبود. آلمانها فقط بهدنبال آسیبهای ایذائی به نیروهای روسیهی تزاری بودند، عثمانیها خواستههای بیشتری داشتند و بهدنبال اتّحاد نظامی و توسعهی سیاسی و سرزمینی هم بودند.
یوسفدهی ادامه داد: این در حالی بود که فعّالیتهای میرزا کوچکخان و همرزمانش ذیل وطنخواهی و استقلال و تمامیت ارضی ایران تعریف میشد و همکاری با بیگانگان بر خلاف منافع ملّی در آن جایی نداشت. انتظار جنگلیها حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی بیشائبه و توقّعات غیرمنطقی سیاسی بود. برای آلمانها مواضع جنگلیها قابل قبول بود اما عثمانیها توقّع بیشتری داشتند و در عوض حاضر بودند حمایت همهجانبهی مالی و تسلیحاتی هم داشته باشند؛ پس از اینکه انتظارات آنان برآورده نشد، کمکهای خود را محدود کردند و حتّی ارسال سلاح و مهمّات را هم موکول به پرداخت بهای آن کردند. حتّی در مقطعی کوشیدند اسلحه و مهمّات اهدایی دولت آلمان را هم به جنگلیها بفروشند. تعامل دولت آلمان با نهضت جنگل بسیار منطقیتر بود و در حدّ امکان از کمک به نهضت جنگل دریغ نداشتند. جنگلیها هم تسهیلات لازم را برای جابهجایی نیروهای آلمانی که بین قفقاز و اردوگاه آلمان در کشور عثمانی در رفتوآمد بودند، در محدودهی گیلان فراهم میکرد. کشور آلمان در برههای تعدادی از افسران خود را برای آموزش و فرماندهی جنگلیها به گیلان فرستادند که در جنگهای مهم جنگلیها با نیروهای مشترک روس و انگلیس در منجیل و رشت شرکت داشتند.
یوسفدهی افزود: با این وجود رفتار میرزا کوچکخان با افسران آلمانی در عین احترامآمیز و دوستانهبودن، براساس منافع ملّی بود و برای مثال با آنکه این افسران در میان جنگلیها میزیستند اما از میزان تسلیحات و مهمّات جنگلیها و محلّ نگهداری آنها اطّلاعی نداشتند. جدا از مقطعی که حضور افسران آلمانی در گیلان به روابط این کشور با نهضت جنگل استحکام بخشیده بود، حضور یک مأمور سیاسی آلمانی به نام گائوک در کنار میرزا کوچکخان فراتر از حمایت یک کشور بیگانه از یک نهضت بود و بیشتر ارادت تمام عیار یک تبعهی بیگانه نسبت رهبری نهضت جنگل بود که تا هنگام مرگ آن دو را در کنار هم قرار داد.
یوسفدهی نقش آلمانها را در شکلگیری و استمرار نهضت جنگل جانبی و در حدّ ارسال محدود سلاح و مهمّات و کمک در آموزش نظامی نیروهای جنگل با اعزام افسران آلمانی و اتریشی و در یک مقطع مشارکت این افسران در جنگ با نیروهای انگلیسی برشمرد که بههیچوجه نقش تعیینکنندهای در راهبرد و روش جنگلیها نداشتهاند.
دکتر اعظم ریاحی پژوهشگر تاریخ ایران معاصر سخنرانی خود را با عنوان تأثیر ترکیب اجتماعی و طبقاتی رهبران جنگل بر عملکرد آنها در انتهای نشست ارائه کرد. ریاحی اشاره گفت: یکی از موضوعات شایانتوجه در مبحث حرکت سیاسی، مقولهی «رهبری حرکت سیاسی» است. دراین بحث، دو سوال اساسی مطرح است: چرا این فرد رهبر این حرکت سیاسی محسوب میشود؟ و انگیزهی او چه بوده است؟ «گیروشه» معتقد است؛ تحت تأثیر عوامل فعال یا عاملان تغییر، یک کنش تاریخی شکل میگیرد به این صورتکه فرد یا افرادی در نقش مبشرانِ ایدهها، ارزشها یا نوآوری هستند و گروهی دیگر نقش مبلغان این ایدهها را عهدهدار میشوند. رهبران جنبش جنگل نیز پیامآور ایده و ارزشی بودند که واکنشی بود به فضای سیاسی و اجتماعی آن روز ایران. بر این اساس برخی نقش مبشر و برخی نقش مبلغ را در شکلگیری و تداوم این جنبش ایفا کردند. در پاسخ به سوال دوم نیز باید گفت: ماکس وبر معتقد است، کنش رفتاری از چهار منبع تغذیه میشود: آداب و رسوم، شرایط روحی و روانی، توجیه عقلانی، ارزشها. درواقع رفتار هر فرد منبعث از یکی از این چهار منبع است. این چهار منبع دارای عناصری هستند که چارچوب فکری و عملی فرد را تعریف میکنند و طی زمان و در فرآیند مناسبات فرد، در زیست اجتماعیاش از گروههای مختلف اجتماعی کسب میکند. بر این اساس رهبران جنبش جنگل که میرزا کوچکخان بهعنوان رهبرکاریزماتیک آن نقش مبشر ایده را ایفا میکرد، دارای اصولی بودند. این اصول بر اساس روند زندگی میرزاکوچکخان شامل چهار اصل کلی بود: استقلال طلبی و نفی دخالت بیگانه، ایدئولوژی مذهبی بر پایهی مفاهیم اسلامی، رفع بیعدالتی بهویژه بر پایه خواستههای طبقات متوسط و فرودست، مبارزه با استبداد داخلی. وقتی این اصول در شرایط آن روز ایران مورد تهدید قرار گرفت، چهار منبعی که ماکس وبر آنها را عامل کنش رفتار معرفی میکنند، رهبران جنگل را به واکنش علیه وضع موجود سوق دادند. اینگونه جنبش جنگل شکل گرفت. در طی مراحل مختلف جنبش نیز وقتی عوامل بیرونی با این چهار اصل هماهنگ بودند از سوی رهبران جنگل جذب میشدند و هنگامیکه این اصول را به چالش میکشیدند رهبران جنگل آنها را دفع میکردند. ریاحی این جمعبندی را از سخنان خود ارائه کرد که در واقع مناسبات میرزا کوچکخان با سایر کنشگران در جنبش، تحت تأثیر این چهار اصل و عناصر آنها قرار داشت. تهدید یا تقویت این چهار اصل میتواند رفتارهای جذبی و دفعی میرزا کوچکخان را طی جنبش جنگل توجیه کند.
در خاتمهی نشست دکتر نیره دلیر دبیر نشست در جمعبندی بهاهمیت نقش الگویی این نهضت در مطالعات تاریخ جنبشهای معاصر از منظر مناسبات خارجی، تشکیلات، رفتار سازمانی، رهبری و مواردی دیگر اشاره کردند و به این امر توجه دادند که مناسبات بینالمللی چه تأثیر عمیقی در سرنوشت بسیاری از این قیامها، جنبشها و ... دارد. در حالیکه نبود بینش بینالمللی و ناآگاهی از فهم سیاستهای قدرتهای بزرگ مبتنی بر آن، و برقراری مناسبات منطقهای یا محلی با دیگر قدرتها یا همسایگان پیرامونی چه تبعات پر هزینهای را بهبار خواهد آورد. در پایان حضار و سخنرانان از برگزاری این نشست تشکر کردند و خواهان برگزاری نشستهایی با موضوعاتی مشابه یا سایر حوزههای چالشبرانگیز تاریخ معاصر که حدود یکسده از این اتفاقات مهم تاریخی میگذرد، شدند.
نظر شما :