گزارش دومین پنل «مسئولیت اجتماعی هنر در بحران کرونا»
هنرمندان همیشه سعی میکنند بحرانها را پیشبینی کنند
دومین پنل گروه هنر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی تحت عنوان کلی «مسئولیت اجتماعی هنر در بحران کرونا» با سخنرانی دکتر مریم کامیار در روز پنجشنبه 27 آذر 99 آغاز شد.
مریم کامیار، عضو گروه هنر شورای بررسی متون و هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی خود را با موضوع «مسئولیت اجتماعی هنرمند در دوران پساکرونا: آموزش در جامعهی مبتنی بر دستاورد و تأثیرات ناشی از فضای پساکرونا و پرورش ذوق عامه اینگونه شروع کرد. «فرهنگ برای همه» یکی از اصول سیاستگذاری فرهنگی در سند رسمیِ «سیاست فرهنگی ایران» است. عبارت «پرورش ذوق عامه» در بندهای ۲۵ تا ۲۷ سندِ «سیاست فرهنگی ایران» ذیل اصلِ «فرهنگ برای همه» تشریح شده است. وی این پرسش را مطرح کرد که «ذوق خوب» مورد بحث، چگونه بهجامعه منتقل میشود؟ وی سپس تاریخچهای از برنامههای مرتبط با این موضوع را طی دورههای گذشته بیان و اذعان داشت: در ابتدای قرن 14 هجری شمسی از برنامههای فرهنگی انجمن پرورش ذوق عامه با عنوان (رژیم فرهنگی نوین) یاد شده و پرورش ذوق را بخشی از پروژهی نوسازی دولت و انجمن تلقی می-شد. هدف انجمن آثار ملی، پرورش ذوق از طریق آموزش عمومی بود. این انجمن نهادی بود که آثار هنری و تاریخی را از طریق آموزش عمومی در دسترس عامه قرار میداد. انجمن آثار ملی از آغاز، هدفش را «پژوهش –بازجستن- علاقهی عامه به آثار قدیم علمی و صنعتی ایران و سعی در نگهداری صنایع مستظرفه و صنایع دستی و حفظ سبک و شیوهی قدیم آنها» اعلام می کند؛ هدف دیگر این انجمن نیز «بهرهمندکردن مردم از مجموعههای نفیس دولتی یا مؤسسات ملی از طریق «تعلیم در مدارس و عرضه داشتن به عموم در موزهها» است.
کامیار، بهرهمندی از فضیلت هنری و هنرمندشدن دوبارهی ملت را در گرو پرورش و بیداری ذوق عامه میداند و راهکارهایی را در این راستا پیشنهاد میدهد و میگوید: متن اساسنامه آنجا که به بازجستن «علاقهی عامه» اشاره دارد، بهنحوی پیشینی بر وجود «ذوق عامه» صحه میگذارد؛ ذوقی که «بازیابی و احیاء» شود. پس روشن است که هنرمندشدن دوبارهی ملت، به معنای فضیلتمندی آنها، جز در گرو بیداری ذوق نیست که با پنج اقدام انجمن آثار ملی میسر شد. ساخت آرامگاههای مشاهیر، ساخت مدارس به جهت آموزش رایگان عمومی، ساخت موزه (مؤسسه و موزهی مردمشناسی)، کتابخانه و تئاتر.
دومین سخنرانی از مجموعه سخنرانیهای مسئولیت اجتماعی هنر در دورهیکرونا را دکتر جمال عربزاده بر عهده داشت. عربزاده، عضو گروه هنر شورای بررسی متون و هیأت علمی دانشگاه هنر به موضوع ابعاد اجتماعی هنر و بحران جمعی میپردازد. وی هنر، بحران و جامعه را به عنوان سه کلیدواژهی این بحث در دورههای مختلف تحولات هنری مورد توجه قرار داده و به ما میگوید که هنرمند در هر دورانی با چه نگاهی نقش خود را ایفا کرده است. هنر و هنرمند هم دستخوش بحرانهایی می-شوند؛ چالشهایی که به ذاتِ هنر بازمیگردد، مانند مواردی که پیشرفت تکنولوژی و ابداعات برای سنت هنری زنگ خطر محسوب میشده است (بهعنوان مثال بحران نقاشی وقتی عکاسی ابداع شد و یا بحران سینما در همهگیری تلویزیون و یا آنچه در دهههای اخیر با گسترش شبکههای مجازی شاهدیم). در مقابل بحرانهای هنر، شاهد بحرانهایی دیگر هستیم که مختص نگاه هنر و هنرمند به جامعه است پس در این نگاه بحرانهای جامعه برجسته میشوند و اما نهایتِ پیوند هنرمند با بحران، در دوران معاصر شکل میگیرد چرا که اساساً ریشهی نظریِ هنر معاصر بر تفکری انتقادی در مورد اجتماع استوار شده است.
عربزاده در ادامه بهطور مفصل به مبحث بحران در دورههای تحولات هنری میپردازد و شنونده را با وجه و فرم اجتماعی هنر مدرن و معاصر بیشتر آشنا میکند. بنابراین از هنر مدرن و وجه انتقادیاش که لایههای پنهان در روابط جامعه را هدف قرار میداده (و نه بحرانهای آشکار چون جنگ، بیماری و..) و مخالفت چنین رویکردی اجتماعی در هنر با ایدهی «هنر برای هنر» را طرح میکند و هنر را به مثابهی ابزاری تأثیرگذار در نشر حقیقت اجتماعی میداند و مثالهایی از بهتصویر کشدن بحرانهای دورهی مدرن توسط هنرمندان بیان میکند تا نگاه هنر معاصر و دغدغهی هنرمند این دوره را بازنمایی کند. در میانهی بحث ذات هنرِ معاصر و نگاه خودانتقادی این هنر عنوان میشود که وجه تمایزش با هنر مدرن و علت تحول هنر این دوره است و اذعان می دارد که تغییر نگاه زیباییشناختیِ هنر، منتج به تغییر در ابعاد اجتماعی هنر شده است. «در گذشته هنر به عنوان یک شی در نظر گرفته میشد اما پس از این، فعالیت هنری به عنوان یک تجربه بوده است، یعنی هنر از قالب شی به قالب یک فعالیت تبدیل میشود». چنین فعالیتی در وادی تولید یک اثر هنری متعارف، پتانسیل بیشتری برای انجام یک کنش احیاناً اجتماعی از سوی هنرمند دارد .وجه پیشگویانهی هنر مدرن از وضعیت جامعهی مدرن و سرمایهداری و تلاش برای فرار از چارچوبهای تحمیلی به هنر معاصر هم بسط پیدا میکند و رابطهی میان فرهنگ غالب و هنر در دوران معاصر، به یک رویارویی مستقیم بدل میشود. بهصورتیکه هنرمندان، جامعهی معاصر را دچار بحران بازنمایی حقیقت میدیدند. «برای مثال هنرمندان موقعیتگرای بین الملل و عدهای دیگر، از هنر به عنوان سلاحی برای نمایش این معضل استفاده میکردند؛ بنابراین برای همهی این جریانهای آوانگارد نزدیککردن هنر و زندگی اهمیت داشت و هر فرد به عنوان یک آفرینشگر در ساختن موقعیت اجتماعی- سیاسی خویش در نظر گرفته میشد؛ یعنی یک کنشگر فعال و نه یک تماشاگر منفعل».
عربزاده با نوع نگاه هنرمند در شرایط عادی و بحرانی به جامعه و معضلات آن سخنش را پیش میبرد و به ما نشان میدهد که شرایط موجود در جوامع چگونه هنرمند را به موضعگیری وامیدارد. او با یک تقسیمبندی نسبی، بحرانهای هنرمند معاصر را در دو دسته تقسیمبندی میکند: بحرانهای حقیقی و غیر حقیقی، یعنی بحرانهایی با ساز و کار درونی و خارج از ارادهی فرد و جامعه (طبیعی، اقلیمی، جغرافیایی....) و دیگری بحرانهایی ناشی از رویکردها، عملکردها و برخوردهای افراد و گروهها با موقعیتهای گوناگون. او همچنین رابطهی فرهنگ و هنر را یکی از نکات مهم در مورد بحران از دیدگاه هنرمند میداند. چنانچه در شرایط عادی، هنر جزئی از فرهنگ و تائیدگر آن است اما هنر معاصر با نگاهی به بحران عمیق در جامعه به تقابل با فرهنگ میرود.
در پایان، عربزاده از بحران کرونا و نقش هنرمند چنین میگوید: عدم انجام پروژهها، بسته شدن نمایشگاهها و موزهها، محدودیت دسترسی به هنر، محدودیت منابع آفرینش معضلات مبرهن زندگی این قشر جامعه در مواجهه با کرونا بوده است اما با گذر از شوک اولیهی این بحران کمکم زوایای دیگری از تأثیرات بحران اخیر بر هنرمند و مردم معلوم شد؛ مواردی از جمله تأمل در بازبینی شرایط جامعه به دور از شتابزدگی معمول که نگاهی انتقادی نیز در پی داشت و مردم را به تفکر دربارهی ضروریات فرهنگی زندگی و تمایز میان اصل و فرع در تولیدات فرهنگی واداشت. از دیگر موارد، جهانیشدن فعالیتها و تأثیرات و روابط متقابل در یک بافتار متصل جهانیست. وی طبق مصاحبهها و گزارشات هنرمندان تأثیر بحران کرونا بر زندگی هنری را بدین گونه بیان میکند:
- خوانش جدید از شرایط و قرارگیری در قالبهای جدید تا بتوانند راههای مؤثری برای بیان معضل داشته باشند و اینگونه است که فعالیتهای ضروریتری در عرصهی هنر شکل میگیرد و هنرمند به بازبینی و اصلاح کار خود میپردازد؛
- آشکارشدن وابستگی دو طرفهی هنر به مخاطب؛ به طوری که بسیاری از هنرمندان تأکید داشتند آثار هنری نیازمند دیده شدن توسط مخاطب هستند؛
- مجازی شدن فعالیتهای هنری از جمله بازدید از آثار و خرید و فروش آنها.
آخرین مورد در سخنرانی دکتر عربزاده، نقش هنرمند در ارتباط با جامعهی بحران دیده است. وی نقش هنرمند را فراتر از همدلی و سرگرمی مردم دانسته و اذعان میدارد که هنر میتواند زبان اجتماعی مشترک باشد. بهطور مثال نقش مهم درمانگری برای عوارض روحی حاصل از قرنطینه، ترس، خشونت خانگی، مقابله با نشر اطلاعات و اخبار کذب و .... از جمله مسئولیتها و نقشهای مهم ایفا شده توسط هنرمند در شرایط فعلی بوده است.
نظر شما :