گزارش «وضعیت اکنون و آیندهی ادبیات پایداری در ایران»
گزارش نشست دوم ادبیات پایداری
وضعیت اکنون و آیندهی ادبیات پایداری در ایران
دکتر ترکی: ادبیات پایداری در حوزهی «ادبیات عامه» شکل گرفته است
نشست دوم ادبیات پایداری در سیزدهم آذرماه 1399، توسط گروه زبان و ادبیات فارسی شورای بررسی متون به صورت مجازی (وبینار) برگزار شد. در ابتدای این نشستغیرحضوری دکتر محمدرضا موحدی -دبیر علمی نشست- به اهمیت برگزاری چنین نشستهایی در تجدید موضوع «ادبیات پایداری» اشاره کرد و این جلسه را ادامهی جلسهی قبل با عنوان «نسبت فرهنگ با ادبیات جنگ« بیان کرد و سپس از دکتر ترکی- عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و عضو وابستهی شورای بررسی متون، درخواست کرد تا سخنان خود را آغاز کند.
دکتر ترکی بحث خود را با موضوع «چیستی ادبیات پایداری» مطرح کرد. وی به اهمیت پرداختن به این موضوع اشاره کرد و گفت: با اینکه گرایش ادبیات پایداری مطرح شده است، اما اجماعی دربارهی اصطلاح «ادبیات پایداری» وجود ندارد، بههمین دلیل این اصطلاحات تشتّت دارند و «ادبیات پایداری»، با نامهای مختلف «ادبیات اعتراض»، «ادبیات دفاع مقدس» و «ادبیات حماسی» مطرح شده است، بنابراین تعیین حدود این اصطلاح و تعریف جامع و مانع آن ضروری است.
وی در ادامهی سخنان خود به این موضوع اشاره کرد که در تعریف «ادبیات پایداری»، در مرحلهی اول، تعریف «ادبیات» قرار دارد که با متون معمولی متفاوت است و در مرحلهی دوم تعریف «پایداری»، که شامل این مؤلفههاست: «هویت» که برای دفاع از آن شکل گرفته و این هویت باید «در معرض خطر» باشد و ممکن است فردی یا جمعی باشد. ادبیات پایداری مجموعهی آثار پیرامون دفاع از این هویت فردی یا جمعی است و مؤلفهی مهم بعدی در تعریف این اصطلاح «مشروع و قانونی» بودن است که قابل دفاع واقعی باشد و ملاک مشروع و قانونی بودن، «اخلاق انسانی» و «علم حقوق» است.
دکتر ترکی ادامه داد؛ مثلاً جریان مبتنی بر دیکتاتوری اگر هم ادبیات بیافریند- که معمولاً نمیآفریند- جزو مقولهی ادبیات پایداری نیست. وی در تعریف «هویت» گفت که «هویت مجموعهای از نشانهها و آثار فرهنگی و روانی است که باعث میشود یک فرد، گروه، اقلیت از فرهنگ و تمدنهای دیگر جدا شود» که مجموعه اینها هویت نام دارد؛ هویت فردی ممکن است فردی باشد، مثلاً نویسندگانی که بیماری لاعلاج میگیرند و برای روحیه دادن به خود، اثر ادبی میآفرینند، در اینجا هویت فردی در معرض خطر است. همچنین هویت، ممکن است خانواده، شهر، دیار، نژاد (سفید پوست و سیاه پوست)، جنسیت (زنانی که احساس کنند کرامتشان در جامعه نادیده گرفته شده) باشد که در حوزهی ادبیات پایداری قرار دارند یا دین، مذهب، زبان در معرض خطر باشد اما ادبیات پایداری، بیشتر، هویت ملی است یعنی مردم و ملت سرزمینی حس میکنند هویت جمعی آنها در معرض خطر است. وی با این مثالها ،«هویت» را محور اصلی ادبیات پایداری معرفی کرد و ادامه داد: گروهی باید در معرض خطر باشند؛ مثلاً ادبیاتی که انسان دفاعکننده از مال و ناموس خود میآفریند، ادبیات پایداری است یا عارفی که احساس میکند هوای نفس، او را در معرض خطر قرار داده و نفساماره به روحش آسیب میرساند، ادبیاتی که میآفریند، ادبیات پایداری است. همچنین اصطلاح «ادبیات مقاومت» که در فارسی به «ادبیات پایداری» تبدیل شده، هویت در معرض خطر سرزمینهای اشغال شده است.
دکتر ترکی در ادامه به تعریف دیگری از «هویت» اشاره کرد که بر اساس «دیگری» شکل گرفته و صحیح نیست؛ مثلاً هویت ایرانی به هویتی که عرب نیست تعریف شده است، اما مهم این است که هویت یک شیء، فرهنگ و... بر اساس عناصر درونی خود شناخته شود؛ مثلاً تعریف «انسان» به «آنکه عقاب نیست» اشتباه است بلکه تعریف براساس جنس خودش یعنی «انسان حیوان ناطق است» صحیح است. وی بر این اساس توضیح داد که تعریف «هویت» بر اساس «دیگری» خطر دارد و خطرش این است که وارد عرصهی جنگ تمدنها میشویم و نوعی تقابل ایجاد میشود.
مصداق اصلی هویت که بیشتر در ادبیات پایداری مورد بحث است، «هویت ملی» است که باید هویت مشروع قابل دفاع باشد که «پایداری» مفهوم پیدا کند در این تعریف با ادبیات حماسی، اعتراض و... متفاوت است. در حقیقت ادبیات پایداری میتواند ادبیات حماسی، اعتراضی، سیاسی و... باشد اما اینها یعنی ادبیات حماسی، اعتراضی و... لزوماً ادبیات پایداری نیستد و فقط زمانی ادبیات پایداری محسوب میشود که بر محور هویت مشروع در معرض خطر شکل گرفته باشد.
ترکی در ادامهی سخنان خود بیان کردند: گاهی برای دفاع از هویت، به شعار و حرف حماسی نیاز نیست، بلکه «نرمش» دفاع از هویت است پس ادبیات پایداری میتواند «ادبیات نرمش» باشد؛ مانند دعاهای صحیفهی سجادیه که مضمون حماسی ندارند، اما عمیقاً ادبیات پایداری است که در آن زمان برای دفاع از هویت مثلاً تشیع و اسلام، منطقیترین راه بوده است. وی به مصداق دیگر ادبیات پایداری یعنی «جنگ و ضد جنگ» اشاره کرد که گاه در سخن گفتن از جنگ، ادبیات صلح و همزیستی مطرح میشود اما هنگامی که دفاع مورد تخطئه قرار میگیرد و بدیهایش گفته میشود که بعد از جنگ بیکاری، آوارگی و... پیش آمده اما ریشههایش مطرح نمیشود، اینها ظاهرش ضد جنگ و باطنش جنگ است که در حقیقت تأئیدکنندهی کارهای متجاوزان است که نتیجه گرفته میشود ادبیات جنگ، به طور خالص مصداق ادبیات پایداری نیست، اما اگر برای دفاع از هویت باشد جزء مصادیق ادبیات پایداری محسوب میشود.
دکتر ترکی تأکید کرد: «ادبیات زندان» بود که اشخاصی که این نوع ادبیات به دست کسانی که به اسارت افتادند پدید آمده است؛ مثلاً ابیاتی که زندانیان سیاسی روی دیوار نوشتهاند، اینها هم جزء ادبیات پایداری است. نکتهی پایانی وی این بود که ادبیات رسمی «نخبگان»، ادبیات پایداری نیست بلکه چون مردم دفاع کننده هستند، ادبیات پایداری در حوزهی «ادبیات عامه» شکل گرفته است.
در ادامهی این نشست مجازی، استادان مختلف نظر خود را بیان کردند؛ از جمله دکتر حسینعلی قبادی ضمن تشکر از سخنان مفید دکتر ترکی نکاتی را در اینخصوص مطرح کرد؛ از جمله اینکه ادبیات پایداری باید ناظر به ایران باشد و اگر قرار است ناظر به فرهنگ ایران باشد باید ادبیات پایداری ذیل هویت مبتنی بر معرفت مطرح شود تا مخاطبان بیشتری داشته باشد، در ادامه دکتر فاطمه راکعی و دکتر مریم صادقی به گستردگی تعریفی و مشخص نبودن محدودهی آن اشاره کردند. دکتر موحدی نیز با اشاره به کثرت تعاریف ارائه شده از سوی صاحبنظران، بر ضرورت گردآوری و جمعبندی این تعاریف( موسّع و مضیّق) ونظاممندی مولّفههای اینگونهی ادبی، تأکید کرد.
دکتر سنگری: همهی گونههای ادبی هویت را نشان میدهند
در ادامه دکتر محمدرضا سنگری (رئیس اندیشکدهی ادبیات پایداری) بحث خود را با موضوع «ابعاد و ویژگیهای ادبیات دفاع مقدس (افق و آینده کار)» آغاز کرد. وی ابتدا به تأسیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزهی هنری پرداخت و به اقدامات مفید این دانشکده ازجمله تألیف کتابهایی برای رشتهی ادبیات پایداری اشاره کرد. سپس دربارهی موضوع مهم یعنی تعیین حدود و تعریف مشخص برای اصطلاح «ادبیات پایداری» و گفت: هنگامیکه واژهای از قلمرو فرهنگ وارد قلمرو دیگری میشود، مرزهای آن با ترجمه تغییر میکند. وی همچنین به اولین فردی که از اصطلاح «ادبیات مقاومت» استفاده کرد، اشاره داشت و گفتن: غالی شکری در کتاب مقاومت در سال 1366 در نشر نو این تعریف ذکر شده است که بهترین تعریف از ادبیات پایداری هم هست. در آنجا «ادب المقاومه» به «ادبیات پایداری» ترجمه شد اما امروزه کرانهها متفاوت شده است. وی در ادامه به «هویت» در تعریف مؤلفهی ادبیات پایداری اشاره کرد و این ایراد را مطرح کرد که همهی گونههای ادبی نمود فرد هستند و هویت را نشان میدهند، بنابراین باید در تحدید این تعریف دقت بیشتری شود.
دکتر سنگری در ادامهی سخنان خود تعریف «ادبیات پایداری» را مطرح کرد و گفت: واژهی اول یعنی «ادبیات» دو تکیهگاه «زبان» و «سرشت ادبی» دارد و در ادامه به سازههای مختلف «پایداری» اشاره کرد و گفت که این مقاومت، چندین «هویت» دارد؛ اولین ویژگی هویت مقاومت، هویت متفاوت طرفین است؛ دوم هویت، تراژیک و حماسی است؛ سوم هویت جغرافیایی آن و مکانمند بودن است یعنی فضای جغرافیایی در آن فرهنگ تأثیرگذار است و عبارات در مکانهای مختلف معنیهای متفاوت دارد؛ چهارم اینکه هویت فرهنگ مدار است که در فرهنگ گذشته و اکنون ریشه دارد و نقدپذیر هم هست. وی سپس به واژهی «مقدس» در ادبیات دفاع مقدس اشاره و آن را نقد پذیر ارزیابی کرد. مانند نقد ترجمههای قرآن که مقدس است و نقد هم میشود.
سنگری در جمعبندی سخنان خود به تعریف ادبیات پایداری اشاره کرد که «به مجموعه آثاری اطلاق میشود و ارزشها، رخدادها و نمودهای هشت سال دفاع مقدس یعنی از سال 1359-67 و بازتاب حوادث پیوسته به این هشت سال را به زبان هنرمندانه بیان میکند». وی در ادامه به دو دورهی ادبیات مقدس اشاره کرد: دوهی اول، همهی آثاری را دربر میگیرد که در طول هشتسال دفاع مقدس آفریده شده و دورهی دوم که پس از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ پدید آمده است.
وی سپس برای دیدن افق آینده به آمار آثاری که در حوزههای مختلف آفریده شده اشاره کرد؛ از جمله در حوزهی خاطره 2588 اثر، در حوزهی نامههای ادبیات اسارت 37 اثر، در حوزهی زندگینامه 5191 اثر (فربهترین بخش)، در حوزهی گزارش 78 اثر و... و به برخی حوزههای در حال خطر و نابودی اشاره کرد؛ از جمله میثاق نوشتهها، جاده نوشتهها، مزار نوشتهها، سنگر نوشتهها، پیشانی بندها، لباس نوشتهها و.... وی توجه به این آمار را از این لحاظ مهم ارزیابی کرد که تأکید و برنامهریزی در هر کدام از این حوزهها، به خصوص حوزههای در حال نابودی - به آیندهی بهتر این رشته و برنامهریزی در خصوص پژوهشهای پیش رو کمک شایانی خواهد کرد.
در ادامهی سخنان دکتر سنگری برخی استادان نظرات خود را مطرح کردند کردند؛ از جمله دکتر راکعی با تشکر از آقای دکتر سنگری، تعریف ایشان را دقیق و شفاف دانستند و دکتر رضوانیان نیز ضمن تشکر از سخنان استادان، دو مطلب بیان کرد و گفت: با توجه به اینکه ادبیات در حوزهی خلاقه است که با ناخودآگاه متصل میشود، تعریف دقیق و شفاف در حوزههای مختلف آن از جمله «ادبیات پایداری» ممکن نیست بههمین دلیل درون مرزها با تداخل گونهها مواجه میشویم و تعاریف با مسامحه است که باید این سیالیت را پذیرفت و دوم کاربرد واژهی «مقدس» در این حوزه که گزینش این واژه فرصت نقد را میگیرد زیرا در حوزهی نظام ارزشی قرار میگیرد که باید نگاه مثبتگرایانه وجود داشته باشد.
دکتر کافی: عناوین پراکنده با دلالت علمی و پژوهش دانشورانه سازگار نیست
در ادامهی سخنان کوتاه استادان، دکتر غلامرضا کافی، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز، سخنان خود را با موضوع «پیشنهادی برای رج بندی مؤلفههای ادبیات پایداری» آغاز کرد. وی گفت: برای ذکر مؤلفههای پایداری، بیست دوره مجلهی ادبیات پایداری کرمان را بررسی کردند که 276 مقاله در این بیست شماره چاپ شده و 64 مقاله یعنی بیش از بیست و سه درصد عنوان، بررسی مؤلفههای پایداری داشت، اما مسئله، پراکندگی نامگذاریها و عنوانبندیها بود که انگیزهی پیشنهادی در اینباره شد. دکتر کافی در ادامه، بیان کرد: در بازشماری مؤلفههای مختلف به 60 مؤلفه رسید که زیرمجموعه مؤلفههای دیگر قرار میگرفتند و بهطور کلی شامل 9 مؤلفه بود که پیشنهادی برای انجام پژوهشهای بعدی محسوب میشود پس ضرورت انجام کار، کاستیهای عنوانبندی و تشتت در عنوانهای کلی مؤلفههای ادبیات پایداری است که این عناوین پراکنده با دلالت علمی و پژوهش دانشورانه سازگار نیست، بنابراین مؤلفهها به 9 طبقه تقسیمبندی شده است؛ مؤلفههایی بر بنیان تبیین هویت؛ بر بنیان ستمستیزی؛ بر بنیان سلحشوری و جنگآوری؛ بر بنیان شکیبایی و آمادگی دفاعی؛ بر بنیان نیکخواهی؛ بر بنیان بصیرت و دانش؛ بر بنیان آگاهیبخشی؛ بر بنیان اتفاق و وحدت؛ بر بنیان آئین فتوت و ...
دکتر کافی سپس عناوینی را که ذیل این مؤلفهها قرار میگرفتند را مطرح کرد؛ مانند مؤلفه بر بنیان هویت شامل عناوینی چون میهندوستی، دین و باورهای مذهبی، پاسداشت زبان مادری، استقلال طلبی، سرزنش استحاله فرهنگی... همه ذیل مؤلفه هویت قرار میگیرند؛ مؤلفهی دوم ستمستیزی است که عناوین مختلفی چون نکوهش حاکمان، نکوهش بیگانگان، سرزنش بیگانه ستایان ذیل آن قرار میگیرند؛ مؤلفهی سوم سلحشوری و جنگاوری است که عناوین مختلفی چون تحریض به قیام، مقابله با دشمن، ستایش شهادت و حفظ روحیهی سلحشوری و افتخارات ذیل آن قرار میگیرد؛ چهارم مؤلفهی شکیبایی و آمادگی دفاعی است که عناوین مختلفی چون صبر در راه هدف، تأکید بر توانمندسازی، سرزنش ترس از دشمن، آمادگی مقابله به مثل، نکوهش کاهلی ذیل آن قرار میگیرد؛ مؤلفهی پنجم نیکخواهی است که عناوین مختلف چون مردمگرایی، عدالت طلبی، آزاد اندیشی، ایثار، مبارزه با فساد و صیانت از بیتالمال ذیل آن قرار میگیرد؛ مؤلفهی ششم بصیرت و بینش است که عناوین مختلفی چون دشمنشناسی، تبیین خودی و غیرخودی، اعتراض، هوشیاری در برابر حیلهی دشمن و مبارزه با جهل ذیل آن قرار میگیرد؛ مؤلفهی هفتم آگاهیبخشی است که عناوینی چون تحذیر و اعتراض، درسعبرت از گذشته، مبارزه با تفکر جبرگرایی، پایهریزی اندیشه ذیل آن قرار میگیرد؛ مؤلفهی هشتم اتفاق و وحدت است که عناوین مختلفی چون دعوت به همدلی، پیروی از رهبر واحد و رد قبیلهگرایی ذیل آن قرار میگیرد؛ مؤلفهی نهم آیین فتوت است که عناوینی چون نکوهش پیمانشکنی، نکوهش نفاق، دستگیری از ضعفا و نکوهش دنیاطلبی ذیل آن قرار میگیرد.
در خاتمهی سخنان دکتر کافی، دکتر ترکی در پاسخ به موارد مطرح شدهی استادان در خصوص تحدید اصطلاح، گفت: برای تعریف آن محوری مشخص شده؛ یعنی «محور هویت»، بعد «هویت مشروع» و «هویت در خطر جدی» که میخواهد هویتی را نابود کند قرار دارد. در ادبیات پایداری بخشی که ناظر به دفاع از هویت مشروع و در معرض خطر باشد مطرح میشود، پس مصادیق ضداشغالگری و ضد نژادپرستی و مقاومت فلسطین و خود ما جزو مصادیق عینیتر این مفاهیم محسوب میشوند.
در پایان جلسه، دکتر موحدی ضمن تشکر از استادان محترم برای حضور و مشارکت در مباحث، پیشنهاد داد: این مباحث بهشکل مبسوط نوشته شود و در اختیار علاقهمندان به حوزهی ادبیات پایداری قرار گیرد، سپس ختم جلسه اعلام شد.
تنظیم گزارش: مریم شهامت قربانی
نظر شما :