در نشست «رسانه‌های ایرانی و ناگهانی کرونا» بررسی شد

رسانه‌های ایرانی در دوران کرونا چه کردند؟

۰۶ آبان ۱۳۹۹ | ۱۴:۴۱ کد : ۱۹۸۳۳ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۳۳۱۲

در نشست «رسانه‌های ایرانی و ناگهانی کرونا» بررسی شد
رسانه های ایرانی در دوران کرونا چه کردند؟

 نشست «رسانه های ایرانی و ناگهانی کرونا»  روز 14 مهرماه 1399، از سوی پژوهشکده‌ی مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به صورت مجازی با حضور دکتر حسن نمکدوست (مدیر آموزش مؤسسه‌ی همشهری)، امید جهانشاهی (دکتری مدیریت رسانه)، سعید ارکان‌زاده (دکتری ارتباطات و روزنامه نگار)، به دبیری دکتر منصور ساعی برگزار شد.

ساعی: ایران زمین  به عنوان سرزمین در چشم باد حوادث تلخ در طول تاریخ، در سه سال اخیر نیز چندین رویداد و حادثه تلخ نظیر آتش سوزی ساختمان پلاسکو، زلزله دردناک کرمانشاه، سیل ویرانگر بهار 1398 و سقوط هواپیمای اوکراینی و ناگهان کرونا در اواخر سال 1399 را تجربه کرده است. غافلگیری ویژگی مهم رسانه‌های ما در بسیاری از این حوادث تلخ بوده است. برخی از این حوادث نظیر زلزله و سیل دارای سابقه بودند اما اپیدمی کرونا بدون سابقه و ناگهان رخ داد. در هر دو شرایط رسانه‌های ما غافلگیر شدند. با گذشت بیش از 7 ماه از ظهور و اعلام خبر شیوع کرونا در ایران زمان مناسبی برای بررسی میزان و کیفیت کنشگری  و نقش آفرینی رسانه‌های رسمی و رسانه های اجتماعی در ایران است.

رسانه ها در دوران کرونا چه کردند و چه نکردند؟

نمکدوست: کرونا وقتی آمد که فضای جامعه مملو از بی اعتمادی نهادی بود


دکتر نمکدوست: در هر کنش ارتباط جمعی ما با پنج متغیر سروکار داریم که اعضای آن عبارتند از: تولیدکننده‌ی متن، خود متن، مخاطبی (که در معرض این متن است)، رسانه‌ای (که از طریق آن متن، جمعی می‌شود) و بافت یا جامعه. نکته‌ای که درباره‌ی بحث ما مطرح است، آن بافتار اجتماعی که رخداد کرونا در آن به وجود آمد و رسانه‌ای شد، در کل این فرایند ارتباطی بسیار ‌تأثیرگذار بود. معنا یا استباطی که از هر کنش ارتباط جمعی رخ می‌دهد از برهم کنش این پنج عامل رخ می‌دهد. بافتار در آن وضعیت تاریخی خاص، عامل مهمی بود. چون یک فضای به شدت بی‌اعتمادی یا کم‌اعتمادی نسبت به هر پیامی که در سطح وسیعی از سوی حکومت مطرح می‌شد در جامعه وجود داشت. دلایل آن متعدد است. تازه‌ترین رویداد به موضوع کرونا که افکار عمومی را ‌‌کاملاً ‌‌متأثر کرد و به‌میزان بسیار زیادی از اعتمادی که به پیام‌هایی که از طریق حکومت در اختیار جامعه قرار می‌دهد، دامن زد، حادثه شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی بود که جامعه به شدت تحت‌‌تأثیر این حادثه قرار داشت. همین امر باعث شد رسانه‌ها در آن مقطع خود را سرزنش می‌کردند ‌مثلاً تیترهایی که ما شرمنده هستیم، اشتباه کردیم در روزنامه‌ها منتشر شد. چون رسانه‌ها احساس می‌کردند با نقل روایت رسمی حکومت درباره‌ی سرنگون کردن هواپیما، به‌نوعی در جریحه‌دار شدن افکار عمومی مشارکت داشته‌اند.
بحران کرونا در ایران هم به‌درستی ازسوی مدیریت بحران، مدیریت نشد و به این کم‌اعتمادی دامن زد. رویکرد رسمی درباره‌ی کرونا در ابتدا رویکرد انکار بود و این رویکرد بسیار مصرانه بود گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است و ناگهان حضور چنین بحران سنگینی بیان شد! در چنین بافتاری نمی‌شود عملکرد رسانه‌ها را به تنهایی مورد ارزیابی قرار داد بلکه باید هر پنج ضلع و یکی از آن اصل‌ها که رسانه‌ها هستند، مورد بحث و دقت گذاشت. نمی‌توان رفتار مدیریت بحران، رفتار نابه‌سامانی باشد و وقتی که رسانه‌ها می‌خواهند آن را پوشش دهند ما انتظار رفتار صحیح و به سامان از رسانه‌ها داشته باشیم.


جهانشاهی: کرونا فرصتی برای جبران اعتماد از دست‌رفته به رسانه‌ها بود


جهانشاهی: ارتباطات اساساً برای تبادل معناست و آن چیزی که معنا را آشکار می‌کند، تفسیر است و این تفسیر به همان بافت اجتماعی که از ابعاد مختلف می‌توان درباره‌ی آن صحبت کرد، مربوط می‌شود. ‌مثلاً نگاهی که مردم به رسانه دارند، نگاه دولت به رسانه و انواع متغیرهای دیگر. ‌‌‌متأسفانه اعتماد سیاسی که در جامعه ما طبق تحقیقات مختلف انجام شده در ۲۰ سال گذشته یک سیر نزولی را طی کرده است. کم‌شدن اعتماد سیاسی بر کمترشدن اعتماد مردم به رسانه‌های رسمی ‌تأثیر گذاشته است. معتقدم کرونا اگرچه به صنایع مختلف لطمه زد و به اقتصاد سازمان‌های رسانه‌ای لطمه زد، اما برای حرفه‌ی روزنامه‌نگاری یک فرصت مغتنم و عالی ایجاد کرد. روح روزنامه‌نگاری را زنده کرد. به رسانه‌های رسمی یک فرصت داد تا اعتماد از دست‌رفته را بازسازی کنند. حتی روزنامه‌نگاری شهروندی هم ‌‌به‌خاطر کرونا بسیار جدی شد. پزشکان، پرستارها و کادر درمان شروع به حرف‌زدن با مردم کردند.
هنگام اعلام رسمی ورود کرونا به کشور در سازمان صدا و سیما یک اتاق کرونا در معاونت سیاسی به سردبیری خانم میرسیدی تشکیل شد که مدام در حال پوشش اخبار کرونا بودند و خبرنگارها موظف بودند مدام تولید محتوا در این زمینه داشته باشند. صدا وسیما تلاش کرد تا در دو بعد خبر و ‌‌اطلاع‌رسانی و آموزش، برنامه‌های متعددی به‌طور مرتب درباره‌ی کرونا پخش کند. تا حدی هم موفق بود. مخصوصاً شبکه خبر که توسط مردم بسیار دیده شد. این نکته را هم باید یادآور شوم که اعتماد مردم در حوزه‌ی سلامت به رسانه‌ها تقریباً بیشتر از دیگر بحران‌هاست.
از یک جایی به بعد موضوع کرونا از دستور کار دولت خارج شد و دیگر در اولویت قرار نگرفت. به‌همین خاطر سایه‌اش روی عملکرد رسانه‌ها افتاد. یعنی اعضای ستاد مبارزه با کرونا دچار مشکل شدند. چون دولت خواسته‌های آنان را عملی نمی‌کرد، ‌مثلاً جلوگیری از مسافرت‌ها و….که دولت آنان را اجرایی نکرد. این موضوع دلایل زیادی داشت از جمله ‌‌‌این‌که دولت نمی‌توانست زیر بار مسائل مالی قرنطینه و محدودیت‌ها برود. در کشورهایی که محدودیت اعمال شد، دولت از نظر اقتصادی به کسب و کارها کمک کرد. ولی این ‌‌‌مسئله برای ایران عملی نبود. این یک بعد قضیه است. بعد دیگر به نظام مدیریتی کشور برمی‌گردد که مشکلات خاص خود را دارد. ‌مثلاً در همه‌ی بحران‌های ما با تعدد سخن‌گو روبرو هستیم، که درباره‌ی کرونا هم این ‌‌‌مسئله به‌وجود آمد و همه این‌ها بر عملکرد رسانه‌ها ‌تأثیرگذار است. مسائل ‌تأثیرگذار دیگر بر عملکرد رسانه؛ تناقض‌‌ها و کشمکش‌‌ها مدیران با یکدیگر و سیاسی‌شدن بحران کرونا بود. مدیریت بیماری‌های واگیر در برخی کشورها ‌‌کاملاً غیرسیاسی و حرفه‌‌‌ای است. اما در کشور ما این ‌‌‌مسئله هم سیاسی شد.


ارکان زاده: رسانه‌های رسمی به سوالات و ابهامات مردم درشروع کرونا نپرداختند


ارکان زاده: با ورود کرونا به کشور رسانه‌های رسمی در ابتدا ‌‌به‌خاطر راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس خیلی به این ‌‌‌مسئله نپرداختند. ناگهان با تأیید ورود کرونا به کشور و رسانه‌‌‌ای شدن آن، به‌یک‌باره مردم با یکدیگر این نکته را زمزمه کردند که ما از قبل می‌دانستیم، ولی رسانه‌‌ها به آن نمی‌پرداختند. ‌‌این‌جاست که اعتماد مردم به رسانه‌‌ها نشانه می‌رود. اولین برخورد رسانه‌های ما با کرونا با یک ماجرای سیاسی ترکیب شده بود و تا چند هفته سوالاتی مطرح می‌شد که رسانه‌‌ها کمتر سراغ آنها می‌رفتند و باز همین ‌‌‌مسئله اعتماد مردم را ضعیف‌تر می‌کرد. ‌مثلاً این سوال مطرح شد چرا قم قرنطینه نشد و… اما رسانه‌‌ها و مسئولان کمتر به این مسائل پرداختند. دهه‌هاست که مردم در حال رصد رسانه‌های رسمی هستند و همه‌ی آنها می‌دانند یک رسانه چرا درباره‌ی یک ماجرا سکوت می‌کند و چرا به خیلی از مسائل نمی‌پردازند. من هم با صحبت دکتر جهانشاهی درباره‌ی ‌‌‌این‌که کرونا فرصتی برای بازگرداندن اعتماد دوباره مردم به رسانه‌های رسمی بود، موافقم.
چارچوب بندی اخبار در رسانه‌های رسمی چگونه بود؟

نمکدوست: رسانه‌‌ها میز بحران ندارند و ‌‌‌روزنامه‌نگار، خودانگیخته و غیرسازمان یافته اطلاعات را منتشر می‌کند


نمکدوست: در بحرانی مثل کرونا ما با تمام ارزش‌های خبری به‌یک‌باره مواجه شدیم. هر هفت ارزش خبری در بحران کرونا و در مقیاس جهانی وجود داشت. به‌همین خاطر کرونا جز موارد نادری است که می‌تواند در مقیاس جهانی فارغ از تمام مرزها، در جامعه‌‌ها درگیر شده و طبیعی است که این بحران مورد توجه قرار گیرد. به‌همین خاطر اگر این بحران مورد توجه و پوشش قرار نگیرد، عجیب است. وجهه‌ی انسانی کرونا بسیار قوی است. در واقع رویکردی است که ما در خبرها به‌دنبال آنها هستیم و این رویکرد به خبرهای ما معنای اصلی را می‌دهد. به‌همین خاطر طبیعی است که رسانه‌‌ها در مقیاس جهانی به آن بپردازند.
ما به دنبال پوشش رسانه‌‌‌ای اخبار کرونا بوده ایم، اما یک تلاش حرفه‌‌‌ای ‌‌‌روزنامه‌نگارانه و یک تلاش سازمان یافته و اندیشیده شده، دارای نقشه و راهبرد نبوده بلکه رفتار خود به خودی ما بوده است. یکی از بدیهی‌ترین و مقدماتی‌ترین کارها در مواقع بحرانی، تشکیل میز بحران است. هر چند از دوستانم در تحریریه‌های مختلف می‌شنوم که تلاش کردند به این سمت گام بردارند، اما واقعیت این است که این اتفاق باید در مقیاس عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تری رخ می‌داد. هر چند من کار همکارانم را در این حوزه کم‌ارزش نمی‌دانم، اما بحرانی مثل کرونا نیاز به یک رفتار سازمان یافته، هدف‌مند، با برنامه و پشتیبانی داشت که آن را نداشتیم و نداریم.
مدیریت بحران در ایران یک‌سری از مسائل را براساس علایق خودش تفسیر می‌کند و بر اساس آن رفتار می‌کند. ‌مثلاً انتقادی که به مدیریت سیاسی جامعه می‌شود این بود که چرا در خیلی از مواقع، اطلاع‌رسانی ناکافی صورت می‌گیرد و این انتقادی است که ما سال‌‌ها به مدیران می‌کنیم. وقتی این انتقاد به گوش مدیریت بحران جامعه رسید، بر این تصمیم شد که مدیران مسئول را به یک جلسه دعوت کند و به آنها بگوید، اوضاع خیلی خراب است ولی دراین‌باره چیزی به مردم نگوییم. در واقع مدیریت بحران معتقد است که یک‌جوری رفتار کنید که ‌‌‌مسئله را بیان کرده باشید ولی نگویید اوضاع از چه قرار است. اوضاع را مدیریت کنید که مردم وحشت‌زده نشوند و ساختار جامعه به هم نخورد. این موضوع هم درباره‌ی هواپیما و هم کرونا صدق می‌کند. تصور این است که ما با یک تیر دو نشان می‌زنیم اول، انتقادی که رسانه‌های جریان اصلی به ما دارند را پاسخ می‌دهیم و از طرفی دیگر آنها را همراه خود می‌کنیم که آن اطلاعات را به صورت قطره‌چکانی در اختیار جامعه قرار دهند و این وضعیت خوبی نیست.
جامعه ایران به دلایل وضعیتی که دارد آمادگی و امکان ‌‌‌این‌که با تمام وجود از منظر اقتصادی بحران کرونا را کنترل کند، ندارد. اما دولت این را نمی‌پذیرد. اگر ما در یک وضعیت به سامان بودیم بایستی همه‌ی جوانب حقیقت را تا حد ممکن در اختیار جامعه قرار می‌دادیم. اگر به مردم بگویید ما مجبور هستیم که فعالیت اقتصادی را باز کنیم و با وجود این گشایش، باز هم بحران داریم و به مردم اعلام کنید فکری برای خودشان کنند خیلی با این رویکرد که بگوییم همه چیز خوب است، تفاوت خواهد داشت. الان بیشتر انتقادها توسط مدیریت بحران، به مردم است که رعایت نمی‌کنند. گویی مردم باید دراین‌باره سرزنش شوند که آمار مبتلایان بیشتر می‌شود. هر چند من هم می‌دانم مردم رعایت نمی‌کنند. اما یک سری واقعیت‌‌ها در پس این رعایت نکردن وجود دارد که این مهم باید توسط رسانه‌‌ها حلاجی و جوانب آن سنجیده شود.
‌‌‌این‌که نمی‌توانیم در وضعیت بحرانی واقعیت‌‌ها را به مردم بگوییم یک سم شدید است. در وضعیت بحرانی، بایستی مردم در جریان موضوعات قرار بگیرند. ‌‌‌متأسفانه ما در وضعیت شفاف اطلاع‌رسانی قرار نداریم. به همین خاطر ما یک چارچوب روشن و تعریف شده برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی کرونا که عاری از سیاست و منطبق با استاندارهای حرفه‌‌‌ای ‌‌‌روزنامه‌نگاری باشد، نداریم. الان در وضعیتی قرار داریم که هر کس هر ‌‌‌روزنامه‌نگار و رسانه جریان اصلی بنابر روش و منش کلی که دارد و برایش تعریف شده، عمل می‌کند.
تلاش خودانگیخته و بدون سازمان یافته ‌‌‌روزنامه‌نگاران که حداکثر اطلاعات (به این معنا که هر چه دست‌شان بیاید) را منتشر می‌کنند، وضعیت روشنی نیست که از چارچوب‌بندی خاصی صحبت کنیم.


جهانشاهی: چارچوب ادبیات جنگ در برابر ادبیان زندگی در رسانه‌‌ها مشهود بود


جهانشاهی: اتاق فکر برای مدیریت بحران کرونا، ‌‌کاملاً احساس می‌شود چراکه گویی کرونا در حال کنترل ماست. در حالی‌که رسانه‌‌ها باید این بحران را کنترل کنند. به نظرم در دو دسته می‌توان آن را چارچوب‌بندی کرد یکی عوامل معرفتی و دیگری عملکردی. عوامل معرفتی به این معنا که رسانه برای ما و دولت چه معنایی دارد. عوامل عملکردی هم مربوط به مسائل چگونگی کار کردن رسانه‌‌ها در کشور ما می‌شود.
برای روایت کرونا در کشور دو نگاه وجود دارد، یکی خودش را در شکل ادبیات زندگی نشان می‌دهد و دیگری خودش را به صورت ادبیات جنگ نشان می‌دهد. به تیترها و روایت اخبار در رسانه‌‌ها نگاه کنید، مبارزه با کرونا، کرونا را شکست می‌دهیم و… این نگاه، یک رویکرد فرهنگی است و ادبیات جنگی دارد. در حالی‌که ما باید با کرونا زندگی کنیم. این مسائل نشان می‌دهد ما در حوزه‌ی ارتباطات سلامت ضعف‌‌ها و خلأ‌های جدی داریم. اما مواجهه با ادبیات جنگ که اخبار کرونا را چارچوب بندی کرده چه تبعاتی در جامعه داشته است؟ ورزش نکردن، انزوا و خانه‌نشینی، ترس و استرس فراوان ‌‌به‌خاطر کرونا نیست، بلکه ‌‌به‌خاطر بد عمل کردن ما در قبال بحران است. هرچند من با سخت‌گیری در رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی مصر هستم، اما نحوه‌ی روایت ما از بحران کرونا و ادبیات ما در مواجهه این بحران، باید برای زندگی باشد و با کرونا کنار بیاییم.
اگر استقلال حرفه‌‌‌ای رسانه‌‌ها به رسمیت شناخته شود، رسانه‌‌ها می‌توانند مدیریت حرفه‌‌‌ای داشته باشند. آن‌وقت ادبیات جنگ تبدیل به ادبیات زندگی می‌شود. همچنین ما در همه‌ی بحران‌ها چاره‌‌‌ای جز ‌‌‌این‌که ‌‌‌روزنامه‌نگاری حرفه‌‌‌ای و جامعه‌ی مدنی را بپذیریم، نداریم. رسانه‌های حرفه‌‌‌ای و انجمن‌های صنفی ‌‌کاملاً ‌‌حرفه‌ای، باید برای مقابله با کرونا وجود داشته باشند. ‌‌‌مسئله‌ی بعدی اهمیت رسانه‌های اجتماعی در واکنش به مسائل امروز است و در این حوزه با چالش‌هایی روبه‌رو هستیم و نمی‌دانیم که رسانه‌های اجتماعی باید به این مسائل ورود کنند یا نه. این بلاتکلیفی به تشدید روانی این بحران دامن زده است.
وقتی سراغ ارتباطات سلامت می‌رویم نمی‌توان انتظار داشته باشیم بحث‌های اصلی در آلترناتیو یا در شبکه‌‌های اجتماعی شکل بگیرد. به نظرم مباحث بنیادی و انتظارات حرفه‌‌‌ای ‌‌‌روزنامه‌نگاران مثل صحت و دقت در حوزه‌ی ارتباطات سلامت در شبکه‌های اجتماعی صورت نمی‌گیرد. مسئولیت و بار اصلی این کار بر دوش رسانه‌های جریان اصلی است. چون ما با جان و سلامت انسان‌‌ها سر و کار داریم. هر چند بسیاری از همکاران و پزشکان، صفحات اینستاگرامی خوبی درباره‌ی ‌‌اطلاع‌رسانی کرونا دارند که قابل توجه است. اما این تجربه باید یک یادآوری مهم باشد که رسانه‌های اجتماعی نمی‌توانند جایگزین نقش رسانه‌های جریان اصلی باشد. مردم بایستی به رسانه‌های جریان اصلی اعتماد کنند.
رسانه‌های جریان اصلی برای ‌‌‌این‌که بتوانند کار خود را در حوزه‌ی ارتباطات سلامت انجام دهند، هرگز دانش ‌‌‌روزنامه‌نگاران به تنهایی نمی‌تواند کمک قطعی و غایی به آنها کند. کرونا یک امر تخصصی است و ما نیاز داریم تا متخصصان مسائل مختلف در پوشش رسانه‌‌‌ای با ما مشارکت کنند. ما می‌دانیم که تمام مسائل زیستی ما ‌‌متأثر از کرونا است، خب این نشان می‌دهد که بحران فعلی، یک‌وجهی نیست. وقتی صحبت از کرونا و رویکرد رسانه‌های جریان اصلی می‌کنیم منظورمان این است که، بایستی موضوع از منظرها و رویکردهای مختلف به دقت کاویده شود و این معنایش حضور دانش‌های تخصصی در همه‌ی این حوزه‌هاست. در آن میز کرونا برای پوشش‌دادن بحران، باید معنی سلامت را فراگیرتر از آنچه هست، ببینیم. یعنی ‌مثلاً سلامت روان، اجتماع و اقتصاد را ببینیم.
رسانه‌های اجتماعی یک ظرفیت بزرگ برای بحران‌‌ها و انسان امروز ایجاد کرده که ‌‌‌متأسفانه ما از آن محروم هستیم. فرهنگ گفت‌وگو کردن در جامعه ما مشکل دارد و این مشکل خودش را در رسانه‌های اجتماعی نشان داده و اجازه نمی‌دهد رسانه‌های اجتماعی، ظرفیت کارآمدی که می‌توانند برای کرونا داشته باشد را بازی کند. رسانه‌های اجتماعی تمام روابط ما را تغییر دادند ازجمله روابط دوستی و کاری ما بستر کار شده است و کسب‌وکار رسانه‌‌‌ای ما زیر چتر دیجیتالی‌شدن است.
 

ارکان زاده: رسانه‌های جریان اصلی دچار «یک از جا دررفتگی شدیم»


ارکان زاده: ما پیش از ‌‌‌این‌که درباره رسانه‌های اجتماعی صحبت کنیم باید یک مرحله به عقب بیاییم ببینیم رسانه‌های جریان اصلی ما در حال چه کاری هستند؟ البته که این موضوع به فلسفه‌ی نظام سیاسی برمی‌گردد که انتظارش از رسانه‌‌ها چیست. به تجربه ثابت شده مقامات و مسئولان چه در بحران و چه در خارج بحران از رسانه‌ها، تنها انتظار انعکاس صحبت‌های خودشان را دارند و کارکرد رسانه برایشان ملموس نیست. ‌‌‌متأسفانه مسئولان ما بیشتر به مراعات و امید دادن تا صداقت در انتشار واقعیت ‌‌تأکید دارند. همین مسائل باعث می‌شود ‌‌‌روزنامه‌نگاران مجبور شوند در همان حوزه که وظایف‌شان تعریف شده بازی کنند و در خیلی از مواقع به ادبیات احساسی و شعاری روی می‌آورند و رسانه‌‌ها در اشک درآوردن مخاطب از یکدیگر سبقت می‌گیرند. در حالی‌که گفتن واقعیت ‌‌واقعاً مردم را آرام می‌کند. در نظام رسانه‌‌‌ای ما، رسانه‌های جریان اصلی نمی‌توانند کارکرد اصلی خود را انجام دهند و همه‌ این بار بر دوش رسانه‌های اجتماعی می‌افتد. رسانه‌های اجتماعی هم چون عاری از استاندارهای تعریف شده در ‌‌‌روزنامه‌نگاری است، نمی‌توانند حرفه‌‌‌ای عمل کنند.
ما در رسانه‌های جریان اصلی دچار «یک از جا در رفتگی شدیم» که چون نمی‌توانند کارکرد اصلی خود را انجام دهند از جای خود در رفتند. اما این کارکرد را رسانه‌های اجتماعی هم نمی‌توانند انجام دهند. پس ما با یک بی‌نظمی در رسانه‌‌ها روبرو هستیم که این وضعیت ‌‌متأثر از وضعیت اقتصادی جامعه هم هست. چون ابر تورمی که با آن روبرو بودیم با کرونا گره خورده که همین باعث ایجاد بحران‌های اجتماعی می‌شود.
در صورت تداوم کرونا، مواجهه و راهبرد رسانه‌‌ها باید چگونه باشد؟


جهانشاهی: تداوم کرونا موجب تقویت ‌‌‌روزنامه‌نگاری محلی و دیجیتالی شدن محتوا می‌شود


جهانشاهی: کرونا باعث شد رسانه‌های محلی در دنیا بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. دلیل آن هم این بود که تعداد تلفات فقط عدد نیست بلکه جان انسان‌هاست که گرفته می‌شود، و روزنامه‌های محلی این فرصت را پیدا کردند تا از یک نگاه همدلانه‌تر اخبار و روایت قربانیان را منعکس کنند و از این منظر ‌‌‌روزنامه‌نگاری محلی بسیار رشد کرد و در آینده هم ‌‌‌روزنامه‌نگاری محلی باز هم تقویت خواهد شد. ارتباطات سلامت و ‌‌‌روزنامه‌نگاری بحران کرونا چون با درد مردم و مشکل خاص روانی در ارتباط است، تصویر در آن بسیار مهم است و این مورد هم منطبق با دیجیتالی‌شدن است. در واقع دیجیتالی‌شدن باعث شده روایت‌‌ها کوتاه و تصویری شوند.


نمکدوست: ‌‌‌روزنامه‌نگاری سلامت باید آشناسازی و نوکردن مسائل آشنا را در دستور کار قرار دهد


نمکدوست : وقتی یک بحران طولانی و مستمر می‌شود چگونه رسانه‌‌ها می‌توانند آن را به عنوان یک ‌‌‌مسئله‌ی اجتماعی در دستور کار جامعه نگه دارند؟ چون ‌‌واقعاً ذهن مردم خسته می‌شود و یک میل درونی برای خوب‌شدن اوضاع داریم. پس شک نکنید به محض تأیید همه‌ی جوانب کشف واکسن کرونا، این خبر تیتر تاریخی برای همه رسانه‌‌ها خواهد بود و طوفانی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جریان اصلی به پا می‌شود. یکی از چالش‌های ‌‌‌روزنامه‌نگاری علم و ‌‌‌روزنامه‌نگاری سلامت به خصوص در وضعیت کنونی، دو گانه‌‌‌ای است که مرحوم فرهمند آن را به خوبی بیان کرد که می‌گوید« ما باید همواره تلاش کنیم نو را آشنا کنیم و آشنا را نو کنیم». ما تا چند ماه پیش چنین ویروسی را نمی‌شناختیم، ناگهان این ویروس نو و غیرمترقبه پیدا شد که تمام جوانب زندگی ما را ‌‌متأثر کرد. کار ‌‌‌روزنامه‌نگاری علم این است که بتواند این پدیده ‌‌کاملاً نو که هیچ کس اطلاعاتی درباره آن ندارد را، به گونه‌‌‌ای آشنا برای مردم توضیح دهد. این چالشی است که همواره ما در ‌‌‌روزنامه‌نگاری علم و سلامت با آن روبرو هستیم.
روی دیگر این چالش، نو کردن مسائل آشناست. الان ما می‌توانیم بگوییم بخش قابل‌توجه‌‌‌ای از جوامع اطلاعاتی که درباره‌ی کرونا دارند، بیشتر از اطلاعاتی است که مردم سالیانی با آن درگیر بودند. طبیعی است که این موضوع تکراری و کسالت‌بار می‌شود و ‌‌این‌جا چالش دوم به وجود می‌آید که چطور موضوع به‌شدت آشناشده را به بحث‌های نو گره بزنیم تا برای مردم تکراری نباشد و مخاطب برای شنیدن درباره‌ی آن اشتیاق داشته باشد. نیاز به این دو چالش درباره‌ی کرونا در یک زمان فوق‌العاده کوتاه به طرز حیرت‌انگیزی زیاد شده است. اما این کار بسیار تخصصی است.
به نظرم ما در حوزه‌ی ‌‌‌روزنامه‌نگاری در تلاش برای یک‌سری اندیشه‌ورزی و چاره‌اندیشی‌‌ها هستیم. ‌مثلاً انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران چندماه پیش اعلام کرد که یک بازنگری درباره‌ی ‌‌اطلاع‌رسانی کرونا داشته باشیم و در بیانیه‌اش پیشنهاد چند انجمن و کارگروه حرفه‌‌‌ای و کارآمد با ‌‌‌روزنامه‌نگاران برای انجام کار خلاق داد. همچنین من روز گذشته با چند مدیر روزنامه جلسه‌‌‌ای داشتم که خود آنها اذعان داشتند برای ‌‌اطلاع‌رسانی درباره‌ی کرونا چه باید کرد؟ یعنی آنها هم قبول داشتند که ‌‌اطلاع‌رسانی به روال قبل در حال از دست‌دادن اهمیت و کارکرد خود است و به فکر برنامه و چاره‌‌‌ای بودند. به همین خاطر تا حدی به تلاش رسانه‌‌ها برای تغییر روند ‌‌اطلاع‌رسانی‌شان امیدوارم.


ارکان زاده: ‌‌‌روزنامه‌نگاری ایرانی رندی‌های خاص خود را دارد و در بحران کرونا به این رندی خیلی نیاز داریم


ارکان زاده: با ‌‌تأکید بر نقش مستقل رسانه‌‌ها در پیشبرد کار خود، می‌گوید: برخورد مسئولان و رسانه‌‌ها با کرونا، نباید باعث رخوت حرفه ‌‌‌روزنامه‌نگاری ما شود. نباید فراموش کنیم که ‌‌‌روزنامه‌نگاری ایرانی رندی‌های خاص خود را دارد و ما در بحران کرونا به این رندی خیلی نیاز داریم. به‌نظرم همین رندی باعث شده ما در همین چند ماه با وجود افسردگی کنار هم بخندیم یا اوضاع را پیش ببریم. ‌‌‌روزنامه‌نگاران ما وقتی در این مسیر می‌دانند مطالب و فرم تکراری شده و نیاز است با محتوای جدید کار کنند؛ باید توجه کنند که این قضیه به‌صورت مستقل و از طریق صنف خود رسانه‌‌ها پیش برود.

 

کلیدواژه‌ها: رسانه حسن نمکدوست امید جهانشاهی سعید ارکان زاده منصور ساعی media ihcs research center


نظر شما :