دربارهی کتاب زندگی سراسر فهم مسئله است (چاپ اول)
به نام خدا
زندگی سراسر فهم مسئله است
مسئله و مسئلهشناسی در علوم اجتماعی و انسانی ایران
نعمتالله فاضلی
استاد انسانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
تقدیم به پدرم
که راز «بودن» را به من آموخت.
ابوالحسنعلیبنعیسی، فقیه نامداری که در لحظههای پایانی بر بالین ابوریحان بیرونی بود، نوشته است: «آنگاه که نفس در سینۀ او به شماره افتاد، بر بالین او حاضر آمدم و در آن حال از من پرسشی فقهی پرسید. گفتم اکنون چه جای این پرسش است. گفت ای مرد کدام یک از این دو کار بهتر است، این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مسئله را بازگفتم و فرا گرفتم و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانۀ او برخاست.»
(مدخل ابوریحان بیرونی در ویکیپدیا)
سپاسگزاری
این کتاب محصول مجموعۀ زیادی از همکاریها و همفکریهایی است که با مؤسسات آموزشی، پژوهشی و اداری طی سالهای گذشته داشتهام. بیش از همه باید از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس آن جناب آقای دکتر حسینعلی قبادی نام ببرم که این فرصت را به من داد تا این پژوهش را در چارچوب وظایف شغلی سالانهام انجام دهم. اگر حمایت و همکاری بی دریغ مدیران پژوهشگاه و همکارانم در پژوهشکدۀ مطالعات اجتماعی بهویژه آقای دکتر حمید تنکابنی و خانم دکتر ناهید مؤید حکمت نبود، نمیتوانستم با آرامش و شوق این مطالعه را به سرانجام برسانم. امیدوارم تقدیر و سپاس قلبی مرا پذیرا باشند.
همچنین، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 1394 این فرصت را به من داد تا در پنج جلسه ایدههای اولیهام در زمینۀ مسئلهشناسی را به صورت سخنرانی برای محققان این مرکز ارائه کنم. این مرکز متن مکتوب آن سخنرانیها را به صورت الکترونیکی منتشر کرد و از این طریق فرصتی حاصل شد تا مباحث مسئلهشناسی در ایران تا حدودی مطرح شوند. تعدادی از دانشجویان و دانشآموختگان نیز در فرایند بحثها و سخنرانیهای متعدد من در زمینۀ مسئلهشناسی همکاری داشتند که بدون همکاری آنان نمیتوانستم این کتاب و مباحث آن را تدوین و تألیف نمایم. بهویژه باید از خانم محدثه ضیاچی، سعید شریفی و فاطمه خوشنویسان برای زحمات بیدریغشان در ویرایش و تدوین سخنرانیها و کارگاههای مسئلهشناسی که در سالهای اخیر برگزار کردم تقدیر کنم. صمیمانه از همۀ آنها تشکر و قدردانی میکنم.
همکاران و دوستان فرهیختهام دکتر هادی خانیکی، دکتر مقصود فراستخواه، دکتر غلامرضا خاکی، دکتر محمدسعید ذکایی، دکتر محمدرضا نیستانی، دکتر رحیم محمدی، دکتر مجتبی یاور، دکتر مانی کلانی، دکتر زهرا نیکنام، دکتر احمد پاکتچی و دکتر محمد عطاران نسخۀ پیش از چاپ این کتاب را با دقت خواندند و نکات بسیار مهمی را یادآوری کردند. همچنین دکتر عبدالله کریمزاده این کتاب را با دقت و حوصلۀ وصفناپذیر خواندند، ویرایش کردند و پیشنهادات مهمی برای تکمیل و اصلاح آن دادند. علاوه بر این، بخش اصطلاحات و نمایۀ موضوعی را به آن افزودند. صمیمانه از زحمات بیدریغ ایشان تشکر میکنم. هر یک از این همکاران با پیشنهادات خود در شکلگیری این پژوهش سهم دارند و سپاسگزار همۀ آنها هستم. رضا داوری اردکانی فیلسوف نامآشنای ایرانی الهامبخش اصلی من در اندیشیدن نظری به جایگاه و اهمیت مسئله در علوم انسانی و اجتماعی در ایران بودند. ایشان در اغلب نوشتههایشان این موضوع را تحلیل کردهاند. در این کتاب بارها به او ارجاع دادهام. مایلم سپاسگزار قلبی ایشان باشم که از منابع اصلی هدایت کننده و الهامبخش ذهن و اندیشهام بودند. کارکنان و همکارانم در بخش انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای چاپ این کتاب بسیار زحمت کشیدند. همۀ کتابها مرهون نیروهای زحمتکش پرشماری هستند که آنها به زیور طبع میآرایاند. از ایشان نیز سپاسگزارم. در نهایت باید سپاسگزار خانوادهام باشم که اجازه دادند وقتهایی را که در کنارشان بودم صرف نوشتن این کتاب کنم. این کتاب عمدتاً در موقعیتهایی که تعطیلات بود و در کنار خانوادهام در لندن بودم، تألیف نهایی شد.آنها صمیمانه مرا تحمل کردند و مهر ورزیدند.
نعمتالله فاضلی
این یک پیشگفتار نیست
«نوع علوم اجتماعی که میتوان به آن پرداخت به رابطهای بستگی دارد که با جهان اجتماعی و در نتیجه به جایگاهی مربوط میشود که ما آن را اشغال میکنیم» (بوردیو 1394: 32).
این جمله را از آلبر کامو در دفترچۀ کلمات قصارم نوشتهام : «آنچه هستید و آنچه در فکر دارید را در نوشتههایتان نشان دهید». میخواهم در اینجا که آغاز پژوهش است و به پیشگفتار اختصاص دارد، به این توصیۀ کامو عمل کنم. تمام این اثر روایتی است از آنچه هستم یا شاید دقیقتر بگویم «آنچه باید باشم» ولی نیستم و در ذهن و ضمیرم میدانم و میخواهم این گونه باشم.
این پژوهش روایتی است از نویسندهای که گمان میکند باید مسئلهشناس باشد؛ کسی که وظیفهاش پرسیدن و به چالش کشیدن و روایت کردن پرسشهای جامعه و فرهنگ در زمانه و روزگارش است. وقتی این پیشگفتار را مینوشتم، توصیۀ کامو در ذهنم بود و مینوشتم. در حین نوشتن به یاد این سخن سارتر افتادم: «هنگامی که آغاز به نوشتن میکنم، ناگهان پی میبرم که درک من از آن موضوع تا چه اندازه اندک است». بیشتر که نوشتم، بیشتر محتاج نوشتن شدم. همین احساس مرا به نوشتن بیشتر وا میداشت. وقتی کار نوشتن به پایان رسید، متوجه شدم آنچه نوشتهام بیش از پیشگفتار در معنای مرسوم آن است. پیشگفتار معمولاً یادداشتی چهار پنج صفحهای است که برخی نکات کلی کتاب در آن بیان میشود. اما در اینجا از فرصت استفاده کرده و به جای دو سه صفحه، بیست سی صفحه نوشتهام و به جای نکات کلی، شرح جزئی از پژوهش و رویکرد آن ارائه دادهام. میشد این مباحث را در فصلهای مختلف کتاب گنجاند، اما به نظرم شاید خوانندگان در همین ایستگاه اول علاقهمند باشند به تمام محتوای این اثر دسترسی پیدا کنند. این تردید را هم داشتم که اساساً بعد از خواندن این پیشگفتار به خواندن بقیۀ پژوهش بپردازند یا نه! این بود که قلم را رها کردم تا آنچه میخواهد بگوید و بنویسد. از آنجایی که «این یک پیشگفتار نیست» ، از شما عذرخواهی میکنم، اما دعوت میکنم آن را بخوانید. امیدوارم از این کار چندان پشیمان نشوید.
می توانید اطلاعات کتاب را اینجا ملاحظه بفرمایید.
و برای دیدن سایر کتب جدید انتشارات پژوهشگاه نیز اینجا را ببینید.
نظر شما :