متن کامل طومارهای بحرالمیّت (آثار فرقهای) منتشر شد
متن کامل
طومارهای بحرالمیّت
(آثار فرقهای)
با مقدمه و حواشی از پروفسور گِزا وِرمش
(استاد دانشگاه آکسفورد)
ترجمه: سعید کریمپور
فهرست مطالب
مقدمه مترجم 13
آشنایی با نویسنده کتاب 49
فهرست اختصارات 51
فهرست کامل طومارهای یافت شده در قمران 53
سخنی با خواننده (به قلم پروفسور وِرمش) 61
وقایع نگاری قرن دوم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی 64
مقدمه مؤلف 68
بررسی دقیق تحقیقات پنجاه ساله دربارۀ طومارهای بحرالمیّت 68
وضع کنونی مطالعات مربوط به طومارهای بحرالمیّت 75
قمران و عهد جدید 84
بزرگترین دستاورد قمران 85
جامعه قمران 96
اسنیان و جامعه قمران 113
تاریخچۀ جامعۀ قمران 121
اعتقادات مذهبی جامعه قمران 142
یادداشتی درباره این ترجمه 166
بخش اول: قوانین و مقررات 169
قانون جامعه 171
نسخههایی از قانون جامعه، مکشوفه در غار 4 191
4QSd=4Q258 191
4QSe=4Q259 195
ورود به میثاق 198
چهار طبقه جامعه 199
سند دمشق 200
نسخههای سند دمشق، مکشوفه از غار 4 220
(1)آغاز سند دمشق طبق طومارهای «4Q266-8» 222
(2) قوانین تشرّف 223
(3) قوانین مربوط به سلب صلاحیت از کاهنان 224
(4) تشخیص بیماری پوستی 225
(5) قوانین مربوط به وظایف خوشهچینی و فلاحت کاهنان 227
(6) قانون کیفری و تجدید مراسم مذهبی میثاق 229
(7) متن آمیختهای از قانون جامعه و سند دمشق 232
قانون مسیحائی 236
طومار جنگ 240
طومار جنگ، مکشوفه در غار 4 261
کتاب جنگ 263
طومار معبد 266
ملاحظاتی درباره شریعت (MMT) 292
شریران و قدّیسان 300
هلاخای «الف» از غار 4 301
هلاخای «ب» از غار 4 303
طاهاروت (پاکیها) متن «الف» از غار 4 304
طاهاروت (پاکیها) متن «ب» از غار 4 (Ba-Bb) 306
جمعآوری خرمن، مکشوفه از غار 4 308
نصیحت استاد به پسران صبح 309
مردانی که خطا میکنند، مکشوفه از غار 4 311
ثبت توبیخها 312
نکوهشها (پیش از تغییر کیش؟) 314
بخش دوم: سرودها و شعرها 315
سرودهای سپاس 317
قطعه سرودگونه 387
مزامیر مجعول 1 388
مزامیر مجعول 2 395
مزامیر مجعول 3 397
مزامیر غیررسمی 400
مرثیهها 409
آوازها برای کشتار حیوانی سبّت 411
قطعات منظوم درباره اورشلیم و «شاه» یوناتان 420
سرود تجلیل «الف» و «ب» 422
بخش سوم: تقویمها، آیینهای عبادی و دعاها 425
تقویمهای مربوط به دورههای کهانت 427
سند تقویمی «C» 441
سند تقویمی «D» 441
علائم تقویمی (Otot) 442
زیجها، یا اندامسنجیهای ستارهشناسانه 448
اهلّه قمر 450
تقویم منطقهالبروجی با رعدشناسی 451
نظم مراسم الهی 453
کلمات انوار آسمانی 454
نماز آیینی 458
ادعیهای برای جشنها 459
نمازهای روزانه 461
دعا یا سرود روحانی در تجلیل صبح و عصر 463
برکتها 464
نیایشهای پایانی 467
مراسم اعتراف 472
مراسم تطهیر «الف» 473
مراسم تطهیر «ب» 474
یک متن آیینی 475
بخش چهارم: نوشتههای تاریخی و آخرالزّمانی 477
وقایعنگاری آخرالزّمانی یا هفتههای مجعول 479
متن تاریخی «A» 480
متنهای تاریخی «E -C» 481
متن تاریخی «F» 483
پیروزی پاکی، یا کتاب اسرار 484
روزگار پاکی 486
زمینِ نو شده 487
آخرالزّمان مسیحائی 488
بخش پنجم: نوشتههای حکمتآمیز 491
زن اغواگر 493
ترغیب به جستجوی حکمت 496
مَثَل عبرتآموز 499
نوشته تعلیمیِ حکمتآمیز بازمانده از عهد عتیق «الف» 500
نوشته حکیمانهای از عهد عتیق «i» 501
نوشته حکیمانهای از عهد عتیق «ii» 502
نوشته حکیمانهای از عهد عتیق «iii»: طریقهای پاکی 518
نوشته حکیمانهای از عهد عتیق: تألیف تعلیمگونه 520
دو طریق 523
جانم را برکت ده! 524
سوگواری یک پیشوا 529
جنگ با ارواح شر 530
آوازهای یک حکیم 531
«خوشبهحال»ها 534
بخش ششم: تفاسیر کتاب مقدس 537
یادداشت مقدماتی 539
ترجمههای آرامی کتاب مقدس 541
ترگوم ایّوب 544
ترگوم لاویان 551
ضمیمه: ترجمههای یونانی کتاب مقدس 552
قطعات یونانی دیگر 552
نسخه بازنویسی شده اسفار خمسه تورات موسی 555
تأویل سِفرهای پیدایش و خروج 559
کتاب مجعول پیدایش 561
تفاسیر بر سِفر پیدایش 572
تفسیر بر سِفر پیدایش «C» 575
تفسیر بر سِفر پیدایش «D» 576
تفاسیر بر اشعیا 577
تفاسیر بر هوشع 581
تفسیر بر میکاه 583
تفسیر بر ناحوم 584
تفسیر بر حبقوق 588
تفسیر بر صفنیاه 595
تفسیر بر ملاخی 597
تفسیر بر مزامیر 598
تفسیر بر یک متن غیرقابل شناسایی 602
گزیده یا میدراش درباره آخرالزّمان 603
طومار «شهادتنامه» یا گزیدههای مسیحائی 605
احکام یا تفاسیر بر شریعت کتاب مقدس 607
امیر مِلکیصِدِق آسمانی 610
تسلّیّات یا «تَنهومیم» 613
سلسلهها، یا تفسیر متون کتاب مقدس درباره آخرالزّمان 614
بخش هفتم: نوشتههای مجعول متّکی بر کتاب مقدس 617
یووِلها 619
دعای انوش و خنوخ 624
کتاب خنوخ 626
کتاب غولان 630
وعظی همراه با طوفان بزرگ 632
دورانهای آفرینش 634
کتاب نوح 635
سخنان میکائیل فرشته مقرّب 637
عهد لاوی «i» 638
عهود دوازده بِطریق: عهد لاوی یا عهد یعقوب 641
عهد یهودا و یوسف 643
عهد نفتالی 644
نوشته روایی و منظوم «a-c» (کتاب مجعول یوسف) 645
عهد قهات 648
عهد عَمرام 650
سخنان موسی 653
گفتار درباره واقعه خروج و فتح کنعان 655
کتاب مجعول موسی «a» 656
کتاب مجعول موسی «b» 657
کتاب مجعول موسی «c» 658
اسفار خمسه مجعول تورات «ب» 659
کتاب مجعول دیگری از موسی (یا داوود) 660
پیشگویی یوشع 661
کتاب مجعول یوشع «i»، یا مزامیر یوشع 662
کتاب مجعول یوشع «ii» 665
کتاب مجعول سموئیل 666
حاشیهای بر کتاب پادشاهان 668
کتاب مجعول الیشع 669
کتاب مجعول صدقیا 670
روایت تاریخیـمذهبی متّکی بر سِفرهای پیدایش و خروج 671
طوبیت 673
کتاب مجعول ارمیا 680
اورشلیم نو 684
کتاب حزقیال دروغین «a-d» 687
دعای نَبونید 690
نوشتههای پیرا دانیالی 691
چهار پادشاهی 692
نوشتهای آخرالزّمانی به زبان آرامی 693
پیشنویس متن کتاب استر (؟) 695
فهرست پیامبران دروغین 697
فهرست خادمان معبد، یا «نِتینیم» 698
بخش هشتم:نوشتههای متفرقه 699
طومار مِسی، یا طومار گنج 701
متون رمزی 708
دو فهرست تبعیدشدگان از قمران 710
بخش نهم: ضمیمه 713
(الف) فهرست طومارها 715
(ب) ویرایشهای عمده از نسخههای خطی قمران 737
(ج) نگارش و تلفظ نامهای مهم عبری و یونانی مرتبط با متن طومارها یا تاریخ فرقه بحرالمیّت 741
کتابنامه عمومی 753
نمایه طومارها 759
نمایه عمومی 765
مقدمه مترجم
کتابی که هماکنون پیش روی خواننده است به موضوعی اختصاص دارد که همه دانشمندان تاریخ ادیان، از آن به عنوان «بزرگترین کشف کتابمقدسی قرن بیستم» یاد میکنند. این کشف بزرگ به قدری در شناخت تاریخ قوم یهود و متون مقدس آن مهم و اساسی بوده که حتی در دیدگاههای کلّی دانشمندان در این باره نیز تحولی عظیم به وجود آورده است. طومارهای بحرالمیت، با حدود دو هزار سال قدمت، علاوه بر اینکه حقایق ژرفی از حساسترین و پر ابهامترین بخش تاریخ قوم یهود را برای اولین بار آشکار میسازند، گنجینهای بسیار گرانبها از متون مقدس یهودی را نیز به دست میدهند که درک ارزش واقعی آن، جز برای آشنایان به تاریخ ادیان قدیم و کارشناسان متبحر متون مقدس میسّر نیست.
گفتهها و نوشتهها درباره طومارهای بحرالمیّت بسیار است و کاستی اطلاعات موجود درباره نحوه پیدایش، فعالیت، و سرانجام نابودی فرقه اسرارآمیزی که این طومارها را نوشتند همیشه بهانهای بوده که هر پژوهشگری باب تحقیق در این باره را بگشاید و با انتشار کتاب و مقاله، حدسیات تازهای برای خوانندگان خود مطرح نماید. این تحقیقات با وجود پراکندگی و گاه تناقض در نتایج، کمک شایانی به بازتر شدن افق فکر و اندیشه دانشمندان زمان ما نمودهاند و دیدگاههای تازه و بکری را نسبت به تکامل فرهنگی آیین یهود و همچنین نحوه پیدایش و نضجگیری آیین مسیح مطرح ساختهاند که از جهت آشنایی هرچه بیشتر با ابعاد باطنی و معرفتی این ادیان و حل برخی معضلات تاریخی مربوط به آنها، بسیار ارزشمند و قابل تأملاند.
با توجه به اهمیت این طومارها و ضرورت دسترسی محققان به محتوای آنها تا کنون تلاشهای فراوانی برای ترجمه آنها به زبانهای مختلف صورت گرفته است و اکنون به یاری خداوند، ترجمه فارسی آن نیز در اختیار پژوهشگران قرار میگیرد. نویسنده کتاب، پروفسور گِزا وِرمش دانشمند مجارستانی و استاد دانشگاه آکسفورد، از پیشگامان تحقیق علمی درباره طومارهای بحرالمیّت است که خود سالها عضو هیأت ویژه جمعآوری و قرائت طومارها بوده است. او ضمن ارائه متن تمام این طومارها، مقدمهای نیز بر کتاب نوشته که در آن تقریباً همه مسائل مهم و اساسی در این باره را به تفصیل بیان کرده و همه اطلاعات ضروری درخصوص فرقه و نوشتههای آن را در اختیار خوانندگان گذاشته است. به این ترتیب، آوردن مقدمهای دیگر از سوی مترجم، ابتدا کاری زائد و غیرضروری به نظر میرسید، اما از آنجا که پروفسور وِرمش به جهت شأن بالای علمی خود مسائلی را که از نظر خودش کماهمیت یا تکراری به نظر میرسیده بسیار به اختصار آورده و خوانندگان خود را درباره آنها به منابع دیگر ارجاع داده است شاید این مسأله برای خوانندگان ایرانی که معمولاً به آن منابع دسترسی ندارند، نقص و کاستی به حساب آید. از آنجا که احساس میشد که بیان برخی از این مسائل برای خوانندگان سودمند است، تصمیم گرفتیم آنها را در مقدمهای مورد بررسی قرار دهیم، تا خوانندگانی که قصد تحقیق و مطالعه بیشتر در این باره را دارند بتوانند با ابعاد دیگری از موضوع نیز آشنا شوند و راه برای پژوهشهای بعدی آنان در این زمینه هموارتر باشد.
فرقه غارها
داستان طومارهای بحرالمیّت از هرجا که آغاز شود داستانی بس جذاب و شگفت انگیز است. نویسندگان این طومارها، اعضای فرقهای مرموز از راهبان یهودی بودند که حدود یک قرن پیش از میلاد در بیابانهای متروک و دورافتاده یهودیه در منطقه قمران، نزدیک سواحل دریاچه بحرالمیّت میزیستند. این راهبان با کنارهگیری از اجتماعات مرسوم یهودیان آن روزگار، در خلوت بیابان به تهذیب نفس و سیر و سلوک روحانی مشغول بودند و مراسم و آیینهای سرّی خود را در غارهای مناطق کوهستانی نزدیک سواحل بحرالمیّت انجام میدادند. در میانه قرن اول میلادی وقتی اعضای فرقه، خبر حمله قریبالوقوع رومیان را شنیدند همه اسرار و دانستههای خود را بر طومارهایی نوشتند و آنها را درون خمرههایی سفالی در غارها پنهان کردند تا پس از رفع خطر، دوباره بازگردند و آنها را بردارند. اما حمله رومیان چنان سهمگین بود که فرقه را به کلی نابود ساخت، بهطوری که از اعضای آن هیچ کس باقی نماند تا برای برداشتن طومارها برگردد. چنین بود که آن طومارها، قرنها به دور از چشم همگان در غارها باقی ماند تا سرانجام در زمان ما دست سرنوشت پس از دو هزار سال سکوت و فراموشی دوباره آنها را آشکار نمود. ما آن فرقه مرموز را از روی زیستگاهشان با نام «فرقه بحرالمیّت» میشناسیم، و قِرقِسانی دانشمند یهودی در قرن نهم میلادی که اطلاعاتی درباره آنها داشته، از آنان با عنوان «فرقه غارها» یاد کرده است.
کشف شگفتانگیز
داستان کشف طومارهای بحرالمیّت در زمان ما، داستانی جذاب و خواندنی است که در منابع مختلف همواره تکرار شده است. این داستان، بسیار شبیه داستان کشف اولیه تعدادی از آنها در زمان تیموتائوس اول در قرن هشتم میلادی است، که بعداً به آن اشاره خواهد شد؛ آنچه در آن زمان موجب این کشف شد سگ یک شکارچی عرب بود و در زمان ما، بز یک چوپان عرب.
ماجرا از این قرار بود که، اواخر سال 1946 یا اوایل سال 1947 میلادی در صحرایی متروک و دورافتاده نزدیک سواحل بحرالمیّت در فلسطین، یک چوپان جوان عرب به نام محمد احمد الحامد، معروف به محمد الذّئب (محمد گرگه) به دنبال بز گمشده خود ناچار به بالا رفتن از کوهی شد. صدای بز او را به سوی غار تاریکی کشانید، و برای دانستن اینکه بزش در آنجا هست یا نه تعدادی سنگ به داخل آن پرتاب کرد. از صدایی که برخاست، چوپان جوان چنین به نظرش آمد که یکی از سنگها به ظرفی سفالی برخورد کرده و آن را شکسته است. حس کنجکاوی او برانگیخته شد و تصور کرد گنجینهای یافته است؛ اما چون بهتنهایی جرأت ورود به غار را نداشت از کوه پایین آمد و دو روز بعد با دو تن از دوستانش دوباره به آنجا برگشت. آنها در غار چند خمره سفالی یافتند و با این گمان که شاید گنجینهای درون آنها باشد آنها را برداشته و با خود بیرون آوردند، اما به زودی متوجه شدند در داخل خمرهها چیزی جز چند تکه چرم پاره و بدبو نیست. روز بعد، آنها تکهچرمها را با این تصور که فقط به درد تعمیر کفش میخورند به پینهدوزی به نام کاندو نشان دادند و او نیز آنها را به چند پول سیاه از چوپانها خرید و پس از دیدن نوشتههای عبری روی تکهچرمها با حدس اینکه ممکن است کمی قدمت داشته باشند بعداً آنها را به قیمتی بالاتر، به یک کشیش سریانی فروخت. کشیش نیز آنها را به مار آتاناسیوس یشوع سموئل، مطران (رئیس روحانی) صومعه ارتدوکس «مرقس مقدس» در بیتالمقدس واگذار کرد.
مدتی بعد، چوپانها بقیه تکهچرمهایی را که یافته بودند نزد عتیقهفروش دیگری بردند و با تعریف کردن ماجرا برای او، به وی پیشنهاد کردند چرمها را بخرد. عتیقهفروش عرب پیش از خریدن چرمها، آنها را از طریق دوست خود که یک دلال ارمنی بود به دانشمندی یهودی به نام الیازار سوکنیک که استاد باستانشناسی در دانشگاه عبری بود نشان داد. پروفسور سوکنیک به ارزش واقعی چرمها پی برد و تصمیم گرفت آنها را برای دانشگاه عبری خریداری کند اما با اعلام موجودیّت رژیم اسرائیل در فلسطین و وقوع جنگ بزرگی بین آن رژیم و اعراب ادامه کار با دشواریهایی روبهرو گردید. پروفسور سوکنیک توانست طومارهایی را که نزد عتیقهفروش عرب بود در اختیار بگیرد اما مار آتاناسیوس با سفر مخفیانه به بیروت و سپس آمریکا، طومارهای متعلق به خود را به آن سوی اقیانوس برد. پس از پروفسور سوکنیک، پسرش ایگال یادین که مانند پدرش متخصص باستانشناسی بود و با داشتن مقام معاونت وزیر جنگ اسرائیل دانش و سیاست را با هم در آمیخته بود نسبت به جستجو و جمعآوری آنها اقدام کرد و با کمکهای مالی رژیم اسرائیل این طومارها را با روشهای پیچیدهای خریداری و مخفیانه دوباره از آمریکا به فلسطین اشغالی منتقل ساخت.
انتشار خبر کشف طومارها، غوغایی در تمام جهان برپا نمود و به زودی به خبر اول همه جراید و مطبوعات جهان تبدیل شد. تحقیقات وسیع و فراوانی برای قرائت و رمزگشایی از طومارها آغاز گردید و مطالعه ویژگیها و مضامین آنها موضوع تعداد زیادی از پایاننامههای دانشجویان سطوح عالی دانشگاههای جهان قرار گرفت. آگاهی از محتویات این طومارها اسرار فراوانی از روزگار باستان را فاش نمود و ابعاد تازهای از گستره فکری و فرهنگی تاریخ قوم یهود را در برابر چشم جهانیان قرار داد. کشف این مجموعه عظیم نوشتههای دو هزار ساله متعلق به آغاز عصر مسیحیت، در زمانی که دستیابی به حتی یک نسخه از کتاب مقدس متعلق به هشتصد و یا هزار سال پیش نیز به دشواری امکانپذیر است، چشم همگان را خیره کرد و تمامی کارشناسان خبره کتاب مقدس و ادبیات عبری عهد باستان را به هیجان آورد؛ زیرا این نسخهها برای اولین بار تقریباً همان روایتی از کتاب مقدس را در اختیار جهانیان قرار میداد که عیسی مسیح آن را خوانده و شنیده بود. به همین دلیل است که دانشمندان زمان ما کشف این طومارها را «بزرگترین کشف کتابمقدسی قرن بیستم» لقب دادهاند.
ردّپای طومارها در تاریخ
رسم مخفی کردن طومارها در خمره به منظور حفاظت از آنها، از دیرباز میان یهودیان فلسطین وجود داشته و اشاراتی به آن در کتاب مقدس آمده است. در نوشتهای قدیمی مجعولالعنوان به نام معراج موسی نیز توصیف جالبی از نحوه پنهان کردن طومارها و کتیبهها در ظروف سفالی را میتوان یافت. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مسیحیان و یهودیان در قرون گذشته از وجود چنین طومارهایی بهویژه در غارهای مناطق کوهستانی اطراف اریحا و سواحل بحرالمیّت آگاه بوده و حتی به برخی از آنها نیز دسترسی پیدا کردهاند. اوریگِن راهب و دانشمند بزرگ مسیحی در قرن سوم میلادی، در یکی از آثار خود تأکید کرده است که نسخهای از کتاب مقدس را در خمرهای نزدیک شهر اریحا یافته است. تیموتائوس اول اسقف سلوکیه در قرن هشتم میلادی در نامهای به زبان سریانی به سرجیوس رئیس صومعه اِلام، به «کتابهایی به خط عبری» اشاره کرده که درون غارهایی در یک منطقه کوهستانی نزدیک اریحا پیدا شدهاند. طبق گفته او، ماجرای کشف آن «کتابها» بدین صورت بوده که سگ یک شکارچی عرب موقع شکار به درون غاری رفت ودیگر از آن بیرون نیامد؛ صاحب سگ به دنبال آن وارد غار گردید و در آنجا فضای حجرهمانندی یافت که در آن کتابهای زیادی در صخره گذاشته شده بود. شکارچی سپس به اورشلیم رفت و ماجرای خود را به یهودیان گفت، و آنها نیز آمده و کتابهایی از عهد عتیق و چند کتاب دیگر را به خط عبری در آنجا یافتند. متن نامه تیموتائوس اول چنین است:
ما از یهودیان قابل اعتمادی که بعداً به عنوان شاگرد نوآموز در آئین مسیحیت تربیت شدند پی بردیم که ده سال قبل کتابهایی در یک صخره نزدیک اریحا پیدا شده است. ماجرای آن چنین بود که سگ یک عرب موقع شکار، در حالی که سرگرم بازی بود به درون غاری رفت ودیگر از آن بیرون نیامد؛ صاحب سگ به دنبال آن وارد غار گردید و در آنجا فضای حجرهمانندی یافت که در آن کتابهای زیادی در صخره گذاشته شده بود. شکارچی سپس به اورشلیم رفت و ماجرای خود را به یهودیان گفت، و آنها نیز به تعداد زیاد آمده و کتابهایی از عهد عتیق و چند کتاب دیگر را به خط عبری در آنجا یافتند. و چون در میان آنان دانشمند متبحری در متون قدیمی وجود داشت از او دربارۀ بسیاری از عبارات موجود در عهد جدید سؤال کردم که [گفته شده] متعلق به عهد عتیق است اما در هیچ جای عهد عتیق یافت نمیشود چه در نسخههایی که نزد یهودیان است و چه نسخههایی که نزد ما مسیحیان می باشد. او گفت که آنها متعلق به عهد عتیقاند و در کتابهایی که کشف شده، وجود دارند. وقتی من این را از شاگردان نوآموز شنیدم و همچنین از دیگران نیز در این باره پرسوجو کردم و آنها هم همان ماجرا را بدون هیچ تفاوتی برایم بازگو کردند، آن را برای گابریل (جبرئیل) معروف و نیز برای شوبحال ماران رئیس صومعه دمشق نوشته [و از آنان خواستم] آن کتابها را جستجو کنند و ببینند عبارت «او ناصری خوانده خواهد شد» و سایر عبارات نقل شده از عهد عتیق در عهد جدید که در متونی که فعلاً توانسته ایم از کتابهای پیامبران بیابیم دیده نمیشود، در کجای آنها آمده است. من همچنین از اوخواستم اگر عباراتی مانند «بر من رحمت آور ای خداوند، طبق شفقت خود... از زوفای خون صلیبت بر من بپاش و مرا طاهر گردان» در آن کتابها یافت شود، بیمعطلی آنها را برایم ترجمه کند. این عبارت نه در نسخۀ هفتادی (سبعینیه) دیده میشود و نه در بقیه [ترجمهها] و نه در [متن] عبری. اما آن عبرانی به من گفت: ما بیش از دویست مزمور از داود در کتابهایمان یافتهایم. من در این باره برای آنها نوشتم. با این حال گمان میکردم که این کتابها را ارمیاء پیامبر یا باروخ یا بعضی دیگر از کسانی که کلام خدا را شنیده و از آن برانگیخته شدهاند، [در غارها] گذاشتهاند. در واقع، وقتی پیامبران به الهام خداوند از غلبه [دشمنان]، غارتگریها و آتشزدنها که به خاطر گناهان قوم گریبانگیرشان میشد آگاهی یافتند، کتابهای مقدس را [در] درون کوهها و غارها پنهان کرده و مخفی داشتند با این امید قوی که چیزی از کلمات الهی بر زمین فرو نماند مبادا در آتش سوزانده و یا از سوی غارتگران به یغما برده شود. به هر حال، آنان که این چیزها را پنهان کردند، خود در یک دورۀ هفتاد ساله یا قبل از آن از دنیا رفتند و چون قوم از بابل بازگشتند از کسانی که آنها را [در غار] مخفی کرده بودند کسی باقی نمانده بود... اگر این عبارات در کتابهای نامبرده وجود داشته باشد، در این صورت مطمئناً آنها قابل اعتمادتر ازمتونی خواهند بود که [فعلاً] نزد عبرانیان و همچنین ما (مورد استفاده) است. من به هر حال هنوز دربارۀ این موارد پاسخی به نامۀ خود دریافت نکردهام، و شخص مناسبی را هم برای فرستادن [در پی این کار] ندارم. این همچون آتشی در قلب من است که میسوزد و به استخوانم زبانه میکشد».
قِرقِسانی (چرکسی) مفسّر مشهور تورات و از اعضای فرقه یهودی قرائیم در قرن نهم میلادی (یک قرن بعد از تیموتاوس اول) نیز در یکی از کتابهای خود بهطور ضمنی به فرقهای از یهودیان قدیم اشاره کرده و بهخاطر پیدا شدن کتابهایشان در غار، از آنها با نام «فرقۀ غارها» یاد کرده است (واضح است که او در اینجا به همان کتابهایی اشاره میکند که نیم قرن زودتر، در زمان تیموتاوس اول در غارهای نزدیک اریحا کشف شده بودند). وی ضمناً میگوید که تفاوت این فرقه از سایر فرقهها از این جهت بوده که اعضای آن از تقویمی مخصوص به خود استفاده میکرده و کتابهایشان بیشتر در مورد تفسیر و شرح کتاب مقدس بوده است. این دو نکته دقیقاً همان چیزهایی هستند که امروز ما از مطالب طومارها دربارۀ فرقۀ بحرالمیّت میدانیم. ضمناً این موضوع نشان میدهد که لااقل از هفده قرن زودتر، دستبردهایی به غارهای این منطقه صورت میگرفته، همچنان که کشف تعداد زیادی خمره سفالی خالی از طومار در این غارها گواه آن است. به نظر میرسد بخشی از اسناد فرقه نظیر «قانون جامعه» و «سند دمشق» در سالهای قرون وسطا در دسترس بوده، زیرا در انجیل برنابا که در فاصله قرن چهاردهم تا شانزدهم میلادی تألیف شده ردّپاهایی از آن باقی مانده است.
اما نویسندگان این طومارهای شگفت انگیز چه کسانی بودهاند؟ ابهامات فراوانی که در منابع مختلف درباره فرقههای مختلف یهودی در روزگار باستان وجود دارد، تطبیق سرگذشت فرقه بر هریک از آنها را دشوار میسازد. پس منطقیترین کار آن است که برای آگاهی از سرگذشت این فرقه مرموز و ماجرای آنان، ابتدا به طومارهایی که خودشان نوشتهاند مراجعه کنیم، و ببینیم که خود آنها چگونه خویش را معرفی کردهاند، و از حوادثی که بر ایشان گذشته چه اطلاعاتی برای ما بر جای نهادهاند. البته باید دانست که در هیچ یک از طومارها سرگذشت کاملی از فرقه آورده نشده و ما ناچاریم این سرگذشت را از کنار هم قرار دادن عبارات پراکنده و بعضاً رمزآمیزی از چندین طومار مختلف بازسازی کنیم. با داشتن گزارش کاملی از حیات فرقه از روی منابع خود آن، خواهیم توانست آن را در چهارچوب کلّی وقایع تاریخی بگنجانیم، و درباره چگونگی پیدایش و نابودی آن بهتر قضاوت کنیم.
سرگذشت فرقه به روایت طومارها
آغاز ماجرای فرقه شگفتانگیز بحرالمیّت، آن گونه که از خود طومارها به دست میآید، فاصله زمانی چندانی از بزرگترین تحول روحانی جامعه فلسطین یعنی ظهور حضرت عیسی(ع) ندارد: حدود چهارصد سال بعد از حمله بُختنَصَّر به اورشلیم، یعنی تقریباً دو قرن پیش از میلاد مسیح. در آن زمان، شهر اورشلیم شاهد ظهور کاهنی پارسا در معبد مقدس بود. این کاهن (که نام صریحش هیچ جا ذکر نشده)، آیات تورات و کلمات پیامبران را به شیوایی شرح میداد و عده زیادی از شنوندگانش باور داشتند که خدا اسرار پیامبرانش را بر او آشکار کرده است. کلام او دلنشین و تعالیمش الگوی حق و عدل بود، و به همین جهت به نام «آموزگار حق» شناخته شد. اما این امر حسد عدهای از کاهنان را برانگیخت و رئیس آنان که قبلاً مردی نیکو و از مریدان آموزگار بود (و نام او نیز هیچ جا ذکر نشده)، بهخاطر پول و قدرت وسوسه شد و شروع به توطئهچینی علیه وی نمود. این کاهن شریر با دروغها و دسیسههایش توانست بسیاری از مردم را در مورد آموزگار، گمراه کند.
به زودی بین مردم اختلاف افتاد و کاهن شریر که هواداران خود را بیشتر میدید به آموزگار حق توهین کرد و او را زد. هواداران آموزگار از این گستاخی برآشفتند و نزاعی خونین بین طرفین درگرفت. در آن نزاع سخت، بعضی از بزرگان شهر فقط نظارهگر ماجرا شدند و حمایتی از آموزگار نکردند. با بالا گرفتن اختلافات، کاهن شریر به آموزگار اعلام کرد که باید اورشلیم را ترک کند. آموزگار بهناچار با مریدان خود از شهر خارج گردید و به تبعیدگاه (دمشق؟) رفت. مریدان آموزگار در تبعیدگاه با او عهدی تازه بستند. آنها عهد بستند که تنها او را استاد و معلم خویش بشناسند و به احکام دین خود طبق آنچه که او میگوید عمل کنند. آنها معتقد بودند که آموزگار حق به راستی فرستاده خداوند است و عهدی که با او بسته میشود تنها راه رستگاری است.
اما رئیس کاهنان، که هنوز از آموزگار و رواج تعالیم او میترسید دست از سر او برنمیداشت؛ او سفری به تبعیدگاه آموزگار نمود و در آنجا به آزار او و مریدانش پرداخت. در اثر همین تحریکات عدهای از مریدان اعتقاد خود را نسبت به آموزگار از دست دادند و به کاهن شریر پیوستند. کاهن شریر پس از بازگشت به اورشلیم شرارتهایی نمود که به سبب آن مورد خشم بیگانگان قرار گرفت و به شدت مجازات شد، و بدینسان تاوان اهانت خود به آموزگار حق را پرداخت. اما از میان مریدان نیز، عدهای بعداً بیوفایی پیشه کردند و زبان به ملامت آموزگار گشودند. اندکی بعد، آموزگار در تبعیدگاه خود از دنیا رفت.
مریدان تصمیم گرفتند بر اساس اعتقادات و تفسیر نوینی که آموزگار از شریعت به آنها آموخته بود، جامعهای جدا از جامعه بزرگ و رسمی یهودیان تشکیل دهند. آنها از تبعیدگاه به فلسطین بازگشتند و برای دور بودن از چشم بدخواهان، مقیم بیابان شدند.
***
این تقریباً تمام چیزی است که از نحوه پیدایش و شکلگیری فرقه از خود طومارها به دست میآید. البته در طومارها اطلاعات فراوان دیگری هم درباره ویژگیهای جامعه قمران و قوانین و مقررات آن وجود دارد، اما این اطلاعات بر آگاهی ما از مراحل بعدی سرگذشت فرقه چیزی نمیافزایند. اطلاعات مزبور را پروفسور وِرمش در مقدمه خود بهطور کامل بیان داشته است و به همین جهت از تکرار آن در اینجا خودداری میکنیم.
امروز مسلّم گردیده که فعالیت فرقه بحرالمیّت تأثیر زیادی بر تحوّلات فکری جامعه فلسطین بهویژه پیدایش مسیحیت داشته است. شباهت چشمگیری میان شیوه زندگی تعدادی از بزرگان صدر مسیحیت با شیوه زندگی اعضای فرقه بحرالمیّت به چشم میخورد. یحیی تعمیددهنده که در ساحل رود اردن غسل تعمید میداد و در بیابانهای یهودیه (محل اقامت فرقه بحرالمیّت) موعظه میکرد ظاهراً به شیوه آنان میزیست:
و در آن ایام، یحیی تعمید دهنده در بیابان یهودیه ظاهر شد و موعظه کرده، میگفت: توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک است. زیرا همین است آنکه اشعیاء نبی از او خبر داده و میفرماید صدای نداکنندهای است در بیابان که میگوید راه خداوند را مهیا سازید و طریقهای او را راست نمایید. و این یحیی لباسی از پشم شتر داشت و کمربند چرمی به کمر میبست و خوراکش ملخ و عسل بیابانی بود. در این وقت، اورشلیم و تمام یهودیه و جمیع حوالی اردن نزد او بیرون میآمدند، و به گناهان خود اعتراف کرده، در [رود] اردن از وی تعمید میگرفتند.
و جالب است بدانیم جملهای که یحیی تعمیددهنده در صحرای یهودیه (محل اقامت فرقه بحرالمیّت) از کتاب اشعیا به زبان میآورد عیناً در طومارهای بحرالمیّت هم مورد تأکید قرار گرفته، و به نظر میرسد که برای آنان اهمیت ویژهای داشته است:
و چون آنها خود را در اسرائیل به عنوان یک یَحَد (جامعه واحد) طبق این قوانین شکل دهند، از جرگۀ مردم شریر جدا خواهند بود تا به بیابان رفته و در آنجا راه او را آماده کنند، همانطور که در کتاب آمده است: راه [پروردگار] را در بیابان آماده کنید، و در صحرا راهی برای خدای ما هموار سازید.
آثار تعالیم فرقه بحرالمیّت را هرچند نه در سخنان خود عیسی (تا جایی که در انجیلهای همدید آمده) اما در نوشتههای بعضی از مبلّغین اولیه مسیحی میتوان یافت. پولس رسول، بزرگترین مبلّغ آیین مسیح در قرن اول میلادی که به گفته خودش پیش از گرویدن به مسیحیت یک یهودی فریسی به نام شائول و از شاگردان معبد اورشلیم بود، عقایدی شبیه عقاید این فرقه داشت و این موضوع در نوشتههای او نیز بازتاب یافته است. او در رسالههای خود با اشاره به ظهور عیسی به عنوان یک «عهد جدید» بین خدا و بشر، همواره مدعی بود که دانش ماورائی خود را از طریق «کشف روحانی» به دست آورده و در این باره همواره از یک «حکمت مخفی» سخن میگفت و تأکید میکرد که فقط «عده کمی از کاملین» و «قدیسین» به آن واقف بودهاند. او در سخنانش حتی به صراحت از اصطلاحات مرسوم میان اعضای فرقه بحرالمیّت استفاده میکرد، مثلاً بارها اصطلاح «پسران نور» را که در طومارهای بحرالمیّت همواره برای اشاره به پیروان فرقه به کار رفته، در نوشتههای خود آورده و حتی یک بار هم به صراحت این اصطلاح را درباره خود مسیحیان به کار برده است. او همچنین مشابه آنچه در طومارهای بحرالمیّت آمده، گاهی شیطان را در برابر «فرشته نور» قرار داده است. یوحنای انجیلنویس هم که ظاهراً عضو یک فرقه عرفانگرا در
نظر شما :