کتاب پروای دیگران منتشر شد
پروای دیگران؛ درآمدی بر فلسفه اخلاق مراقبت
نوشته مریم نصراصفهانی
انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سال 1399، 196 صفحه.
اغلبِ ما خاطراتی از تیمارداری، غمخواری و مراقبت داریم. کم و بیش خاطره داریم از آغوش گرم کسانی که پرورش ما را به عهده داشتهاند، در تنگناها یا مسیرهای دشوار دستگیرمان بوده اند و هنگام بیماری، تنهایی، افسردگی یا اندوه به یاری ما شتافتهاند. خاطره داریم از دورهها، روزها و لحظات سرگشتگی که «دیگری» مثل فرشته نجات سرِ راهمان سبز شده و نجاتمان داده از عمق چاه تاریکِ ناتوانی، درماندگی و ناامیدی. همین که جان به در بردهایم و تا اینجا و اکنون زنده ماندهایم و چنین کتابی به دست گرفتهایم، یعنی کس/کسانی بودهاند که دغدغه خوبی، خوشی، سلامتی و پیشرفت ما را داشته باشند.
تقریباً همه موافقیم دنیایی که در آن مراقبت /دگرپروایی اولویت و محوریت داشته باشد دنیای بهتریست، دنیایی که آدمهای بیشتری شانس «جان به در بردن» از آن را پیدا میکنند؛ ولی سازوکار جهان مدرن به گونهایست که آدمها را وادار میکند به محض بیرون آمدن از خانه (اگر نه درون آن هم) زره بپوشند و کلاهخود بگذارند و به جنگ دیو هفت سر تضاد منافع و منابع وارد شوند.
تا پیش از دوران مدرنِ متأخر تقریباً در همه فرهنگها خانه جای زن و بچهها؛ تنبلها و ترسوها و دنیای بیرون جای شیر زنان و پیل مردان عاقل، زرنگ، قاطع، خودآیین و جنگاور بوده است. دیگران (فرزند و عیال و خانمان) جهنمی بودند که باید گذاشت و گذشت. مَثَل خانه، مَثَل غار یا چاه راحت و امنی بود که برای هر حرکتی باید از آن بیرون میآمدی. چنانکه سهرودی در آغاز رساله رمزی آواز پرجبرئیل میگوید « در روزگاری که از حجره زنان [نماد کدورت عالم اجسام] پرواز کردم و از بعضی قید و حجره اطفال[ نماد حواس ظاهری] خلاص یافتم، یک شبی... قصد مردان سرای ما کردم و آن شب تا مطلع فجر در آنجا طواف میکردم. بعد از آن هوس دخول خانقاه پدرم سانح گشت و ...» ظاهر و باطن کلام شیخ شهید، هم اینجا و هم در سایر داستانهای رمزی، تأییدی بر مدعای ماست که در سپهر فکری خود ما هم خانه و هم محسوسات، در پیوند با زنان و کودکان، نه چیزهای خواستنی که گریختنی بوده است. این پیوند باید بریده شود تا پیوندهای برتر و غیرمادی پدید آید.
اواخر قرن بیستم و بر بستر اتفاقات و تحولات سریعی که بشر پشت سرگذاشت بسیاری از دستاوردهای فکری او به پرسش گرفته شد. از جمله مهمترین تحولات قرن بیستم تغییر جایگاه زنان و قوت گرفتن جنبشهای برابریخواه بود که در اواخر این سده، از اعتراضات اجتماعی و حقوقی به سمت نظرورزی متمایل شد، تاریخِ الهیات، فلسفه، علم و اخلاق انسان، که با تقریب بالایی میتوان آن را برساخته مردان دانست، با پرسشهای بنیادی مواجه شد. از آن جمله پرسش از چیستی و چرایی پیوند زن با محسوس و مرد با معقول و از پی آن تخفیف و تحقیر محسوسات و احساسات و هر آنچه به آنها ربط مییافت. از جمله نظریاتی که بر این زمینه پروبال گرفت و رغم همه انتقادات با اقبال مواجهه شد نظریه اخلاق پرواداری(ethics of care) است که در ایران بیشتر با نام «اخلاق مراقبت» شناخته میشود
نظریه اخلاق پرواداری یا همان اخلاق مراقبت، از نظریات جدید در حوزه فلسفه اخلاق است که اغلب نظریه پردازان آن را فیلسوفان زن آمریکایی تشکیل دادهاند. این رویکردِ نظری به اخلاق تلاش میکند با آغاز از تجربیات زنان در خانه و خانواده، که اغلب نادیده گرفته یا بیارزش دانسته شدهاند، فهم نویی از اخلاق، آرمان و ارزشهای اخلاقی ارائه دهد. کتاب حاضر کوشیده است ضمن معرفی این نظریه در متن تاریخی و فلسفیاش(ارزشهای آن و بینشهای نویی که ارائه میدهد)، به جدیترین انتقادات وارد بر آن نیز نگاهی داشته باشد.
اخلاق مراقبت/تیمارداری/ غمخواری یا به پیشنهاد من اخلاق «پرواداری» در میان پژوهشگران فارسی زبان ناشناخته نیست و تا کنون مقالاتی در معرفی و نقد آن به رشته تحریر درآمده است. این پژوهش اما از چند جنبه متفاوت است و در آن تلاش شده اخلاق پرواداری را در بستر فکری، فرهنگی و تاریخی خودش بررسی کند. این نوشتار میکوشد ریشههای چنین رویکردی به اخلاق را یافته و نشان دهد که در پاسخ به کدام نیاز بود که این نظریه پروبال گرفت و چرا مناسبتر است که آن را اخلاق پرواداری بنامیم. درعین حال تلاش شده این نظریه با نگرش همدلانه و با استناد به منابع دست اول معرفی شود و چنان نباشد که انتقادات بر معرفی نظریه و جنبههای مختلف آن پیش افتند. در نهایت، آن را در مقابل نگرشهای اسلامی به اخلاق قرار ندادهام چراکه تصو میکنم اینکه پرواداری در همه ادیان، از جمله اسلام ستوده شده برای اهمیت دادن به این نظریه کافیست و گرچه مواجهه ما با اندیشههای نو باید نقادانه و فعال باشد، ولی به باور من، در بدایت امر، باید به چنین نگاههای نویی، که از چشم انداز جدید به اخلاق و مبانی آن مینگرند اجازه تنفس دهیم، آنها را بشنویم و پیامشان را از زبان خودشان و نه منتقدانشان دریابیم.
نظر شما :