«نظام تربیت مدرسه‌ای (آموزش و پرورش) ایران در آزمون کرونا»

گزارش برگزاری دهمین پیش‌نشست علمی همایش ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران

۲۴ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۸:۲۴ کد : ۱۹۵۳۴ خبر و اطلاعیه
تعداد بازدید:۱۷۷۵


گزارش برگزاری دهمین پیش‌نشست علمی همایش ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران با عنوان: «نظام تربیت مدرسه‌ای (آموزش و پرورش) ایران در آزمون کرونا»
 

دهمین پیش‌نشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران، روز دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 با حضور آنلاین صاحب‌نظران و دانشجویان برگزار شد. در این نشست که با عنوان «نظام تربیت مدرسه‌ای (آموزش و پرورش) ایران در آزمون کرونا» برگزار شد، دکتر سیدمحمد حسینی مدیر پنل و دکتر رضوان حکیم‌زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش؛ دکتر اسماعیل عظیمی استادیار دانشگاه تربیت مدرس؛ دکتر محسن باهو صاحب‌نظر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و مشاور رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش و مهندس خسرو سلجوقی صاحب‌نظر توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزش به‌عنوان سخنرانان در این نشست حضور داشتند.

     در ابتدا دکتر رضوان حکیم‌زاده، دانشیار دانشگاه تهران و معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، سخنرانی خود را با عنوان: «پیامد‌های کرونا برای آموزش و پرورش ایران» ارائه کرد که چکیده‌ای از سخنان وی به شرح ذیل است:

«بحران کرونا همه شئون زندگی انسان‌ها را دگرگون کرد، عرصه تعلیم و تربیت نیز از این دگرگونی بی‌نصیب نماند، پس از تعطیلی مدارس در 145 کشور جهان، نظام‌های آموزشی در اکثر کشورها به‌سمت آموزش‌های آنلاین و مجازی روی آوردند، وزارت آموزش و پرورش ایران نیز اقدامات متعددی را در زمینه بحران کرونا انجام داد، بررسی این اقدامات و بازنمایی آن‌ها و بحث پیرامون پیامدهای مثبت و منفی کرونا بر آموزش و پرورش موضوع این گفتار است لذا این مبحث در سه قسمت ارائه می‌شود:

     قسمت اول تشریح اقدامات آموزش و پرورش است که با رویکرد کلان تداوم آموزش در هر شرایط و در هر بسته ممکن پس از تعطیلی مدارس انجام شده است.
     قسمت دوم به پیامدهای مثبت بحران کرونای‌ای نظام آموزشی ایران می‌پردازد. موضوع سفر شتابزده و اجباری به دنیای مجازی، ارتقای مهارت‌های سواد دیجتالی و افزایش خلاقیت‌های فردی معلمان با استفاده از بسته‌های فنّاوری را دربرمی‌گیرد که در کنار انعطاف در زمان و مکان آموزش و وسعت‌ یافتن محتوا و اشتراک تجربه‌ها می‌توانند جزو پیامدهای مثبت این شرایط قلمداد شوند.

     آشکار شدن شکاف طبقاتی دیجتالی، خلأ تعریف عملیاتی و عملی ارکان تدریس در فضای مجازی در دوران قبل از دانشگاه، خصوصاً دوران کودکی و لزوم بازتعریف نقش‌های دست‌اندرکاران امر آموزش در فضاهای موازی و مجازی آموزش جزو مهمترین چالش‌های کرونایی تعلیم و تربیت در جامعه ما هستند.

     آنچه در پساکرونا در آموزش و پرورش شاهدش خواهیم بود نیز می‌تواند به‌عنوان زیرمجموعه پیامدهای مثبت و منفی در نظر گرفته شود. درنهایت ماندگاری این شیوه‌ی آموزش دارای تبعات دوجانبه است، بارمنفی از جهت کارکردی قبح‌زدایی مدرسه محوری فیزیکی را در نظام آموزشی حداقل در سطح فرهنگ عمومی و عوام به‌بار خواهد آورد و از سویی دیگر این ماندگاری می‌تواند جنبه مثبت خود را در تداوم آموزش‌های باکیفیت‌تر در مناطق محروم به نمایش بگذارد که این امر مستلزم کیفیت‌بخشی به همه ارکان و عناصر دنیای مجازی آموزش است».

     سپس دکتر اسماعیل عظیمی استادیار دانشگاه تربیت مدرس سخنرانی خود را با عنوان: «چالش‌های آموزش از راه دور در آموزش و پرورش ایران و راهکارهای مدارس پیشرو در جهان- مطالعه موردی فنلاند» را آغاز کرد که چکیده‌ای از سخنان وی به شرح ذیل می‌آید:

«تعطیلی‌های ناشی از گسترش ویروس کووید-19 منجر به حرکت آموزش و پرورش به سمت ارائه‌ی آموزش‌های از راه دور به‌صورت مجازی شده است. در همین راستا وزارت آموزش و پرورش استفاده از شبکه اجتماعی شاد را در دستور کار خود قرار داده است. باوجود توسعه زیرساخت‌ها و اقدامات آموزش و پرورش، هنوز چالش‌هایی به‌خصوص در حوزه‌ی روش‌ها و اصول آموزشی در بهره‌گیری از ابزار تکنولوژی وجود دارد. به‌دلیل جهانی بودن بحران کرونا، کشورهای دیگر هم شرایط مشابهی را تجربه کرده و اقداماتی را برای بهبود آموزش از راه دور انجام داده‌اند. در این ارائه سعی می‌شود تا با بررسی اقدامات انجام شده در کشور فنلاند به‌عنوان یک سیستم آموزشی پیشرو، راه‌حل‌هایی در حوزه روش و ابزار برای رفع چالش‌های آموزش از راه دور ایران ارائه شود.

     راه‌حل‌های ارائه شده در دو بحش کلی ابزار و روش تقسیم‌بندی می‌شوند. در بخش روش، توجه به عناصر مختلف یک آموزش خرد مانند ارائه، تمرین، بازخورد و ارزشیابی است که در هر کدام از این عناصر، می‌توان راه‌حل‌هایی را به‌‌صورت کلی و به‌صورت خاص تجربه شده در کشور فنلاند به‌نفع سیستم آموزشی ایران و در شبکه شاد به کار برد. همچنین مهارت‌های دیگر در حین رعایت عناصر آموزش حائز‌ اهمیت است که باتوجه به غیرمنتظره بودن تعطیلی‌ها و آماده نبودن معلمان، مورد غفلت واقع شده است. از جمله این موارد می‌توان به حس حضور، تعامل، توجه به بار شناختی و یادگیری اجتماعی، عاطفی اشاره کرد. برای ارتقاء و بهره‌گیری مؤثر از هر کدام از این موارد، می‌توان راهبردهایی را به کار بست که منجر به ارتقای یادگیری و رضایت یادگیرندگان شود.

     در بخش ابزار، با وجود اقدمات ارزنده در راستای ایجاد پیام‌رسان شاد، ارزش افزوده‌ای که از این نرم‌افزار انتظار می‌رفت، به‌نظر برآورده نشد و تنها به یک نرم‌افزار مشابه با پیام‌رسان‌های دیگر، بلکه با امکانات کمتر، اکتفا شد. آموزش و پرورش کشور فنلاند با همکاری بخش خصوصی،‌ اقداماتی انجام داده است که این اقدامات منجر به ایجاد ارزش افزوده نسبت به نرم‌افزارها و ابزار رایج شده است. از جمله این امکانات و ارزش‌ افزوده می‌توان به اضافه شدن تحلیل‌های یادگیری، بهره‌گیری از ابزارهای ارزشیابی مختلف، چت‌‌بات‌ها و استفاده از روش‌هایی مانند یادگیری بازی محور به‌صورت افزوده بر نرم‌افزار‌های شبکه‌‌های اجتماعی اشاره کرد. استفاده از این ابزار دامنه امکانات در دسترس معلم را بسط داده و با غنی‌تر شدن محیط یادگیری، منجر به اثربخش‌تر شدن آموزش و یادگیری، حتی فراتر از آموزش‌های حضوری، می‌شود. نمونه‌هایی از این ابزار و نحوه به‌کارگیری آن‌ها در ارائه خواهد آمد. مورد دیگر که در آموزش‌های دوران تعطیلی کرونا بارز بود، دسترسی عادلانه به آموزش با کیفیت بود که این مشکل به‌راحتی از طریق آموزش‌های آفلاین طراحی شده با ابزار و روش‌های اصولی رفع می‌شد. نمونه‌ای از ابزارها و بسته‌های آموزشی که در فنلاند موجود است معرفی خواهد شد.

     امید است که با بهره‌گیری از روش‌های متنوع و اصولی و ابزارهای مشابه، آموزش از راه دور مجازی در سیستم‌ آموزش ایران، ارتقاء یافته و منجر به بهبود کیفیت یادگیری دانش‌آموزان شود».

     در ادامه‌ی نشست دکتر محسن باهو صاحب‌نظر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و مشاور رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با عنوان «فرصت‌ها و تهدیدهای نظام تربیت مدرسه‌ای ایران جهت مواجهه با فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در دوران پساکرونا» سخنرانی خود را آغاز کرد که چکیده‌‏ای از سخنرانی وی به شرح ذیل است:

« توسعه‌ی روزافزون فناوری‌های نوین اطلاعات وارتباطات (فاوا) و گسترش خدمات آن در فضای مجازی تحولات عظیمی را در سطح نگرش، بینش وحتی شایستگی‌های افراد و سازمان‌ها به‌وجود آورده است و برحسب نوع مواجهه با انواع فاوا و زمینه استفاده از آنها نمی‌توان در این‌باره الگو یا پارادایم منحصر به‌فردی را تجویز کرد و یا الگوی موفقی در یک جامعه را برای دیگر جوامع نسخه‌ای اثربخش قلمداد کرد زیرا میزان تأثیر و تأثر و نقش‌آفرینی فاوا در هر کشور وابسته به عواملی نظیر توسعه منابع انسانی، اجتماعی، فرهنگ و سنن، قوانین و مقررات، بهداشت و محیط زیست، شرایط اقتصادی و حتی نحوه بهبود و اصلاح فرآیندها و سبک‌ها مدیریتی آن جامعه می‌باشد. اما به‌هرحال شکی نیست که تأثیر تحولات فاوا در نظام تربیت مدرسه‌ای (آموزش و پرورش) بسیار گسترده می‌باشد و عدم مدیریت خردمندانه و بهره‌مندی هوشمندانه از فاوا، چالشی بزرگ برای این نهاد اجتماعی بسیار موثر محسوب می‌شود.

     ازاین‌رو در طرح تحول بنیادین نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران و مبانی نظری آن، به‌جای آنکه به انواع رسانه‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی (با توجه به وضع عملکرد فعلی آنها در عموم جوامع معاصر) به‌صورت عاملی خطرآفرین و تهدیدی مشکل‌ساز برای فرآیند تربیت نگریسته شود براین نکته تأکید شده که «در شرایط پیش روی جوامع بشری به‌جای برخوردی منفعلانه و یا منفی با این عامل مهم فرهنگی و اجتماعی می‌توانیم با سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مناسب از توانمندی‌های انواع اینگونه رسانه‌های نوین دست‌کم در سطوح ملی و محلی به مثابه عاملی سهیم در فرآیند تربیت برای جبران محدودیت‌های تربیت رسمی و نیز کمک به انواع تربیت غیررسمی بهره‌مند شویم. این عامل به شدت تأثیرگذار فرهنگی در این صورت می‌تواند نقش اساسی را در پشتیبانی از فرآیند تربیت در جامعه معاصر برعهده گیرد و لذا در نگرش اسلامی می‌توان و باید از آن به‌عنوان یکی از ارکان تربیت در جامعه اسلامی یادکرد» (مبانی نظری تحول ص 180-181) همچنین با عنایت به همین جایگاه، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های زیرنظام تأمین فضا تجهیزات و فنّاوری، تولید و تأمین فنّاوری اطلاعات و ارتباطات متناسب با اهداف ساحت‌های شش‌گانه تربیت در زیرنظام برنامه درسی، البته با توجه به نه اصل بسیار مهمی است که برای استفاده از فاوا در نظام تربیت مدرسه‌ای تعیین شده‌اند.

     برهمین اساس در فصل هفتم سند تحول، یکی از 23 هدف عملیاتی ایجاد تحول بنیادین عبارتست از «ارتقای کیفیت فرآیند تعلیم و تربیت با تکیه بر استفاده هوشمندانه از فنّاوری‌های نوین» (هدف عملیاتی 17)؛ که برای تحقق آن چهار راهکار در نظر گرفته شده است که عبارت‌اند از:
- «توسعه ضریب نفوذ شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات (اینترانت) در مدارس با اولویت پرکردن شکاف دیجیتالی بین مناطق آموزشی و ایجاد سازوکار مناسب برای بهره‌برداری بهینه و هوشمندانه توسط مربیان و دانش آموزان».
- تولید و به کارگیری محتوای الکترونیکی متناسب با نیاز دانش‌آموزان و مدارس با مشارکت بخش دولتی و غیردولتی و الکترونیکی کردن محتوای کتاب‌های درسی براساس برنامه درسی ملی.
- اصلاح و به روزآوری روش‌های تعلیم و تربیت با تأکید بر روش‌های فعال گروهی خلاق با توجه به نقش الگویی معلمان.
- گسترش بهره‌برداری از ظرفیت آموزش‌های غیرحضوری و مجازی در برنامه‌های آموزشی و تربیتی ویژه معلمان دانش‌آموزان و... با رعایت اصول تربیتی.

     اما با وجود تلاش‌های فراوان بخش‌های مختلف نظام آموزش و پرورش کشور در این زمینه (مواردی نظیر شبکه ملی رشد، هوشمندسازی مدارس و....) باید اذعان نمود که بحث گسترش فاوا و تحقق راهکارهای سند تحول در این خصوص به علل و دلایل مختلف در نظام آموزش مدرسه‌ای کشور ما، چنان‌که باید و شاید دنبال نشد. با این‌حال انتشار ویروس کرونای جدید- که به‌مثابه‌ی سنگین‌ترین چالش جوامع معاصر بشری و به‌واسطه ناشناخته بودن آن و نفوذ سریع، سبب تعطیلی تمامی کسب‌وکارها و عموم نهادهای اجتماعی از جمله مدارس و دانشگاه‌ها شد، باعث شد تا خانواده‌ها افزون بر موضوعات روحی و روانی ناشی از مواجهه با بحث پیشگیری و درمان ویروس کرونا، نیازها و مطالبات جدیدی را از در خانه ماندن الزامی را احساس کنند و تعطیلی مدارس نیازهای تربیتی و پرورشی جدیدی را برای فرزندان ایجاد نمود که نشان داد تدابیر پیش‌بینی شده برای مواجهه نظام تربیت مدرسه‌ای با این شرایط در میدان عمل مناسب نبوده‌اند. یعنی تلاش حوزه ستادی برای ارائه خدمات گسترده آموزشی در رسانه ملی و تدابیر و اقدامات انجام شده در بستر فضای مجازی و مدیران مدارس، معلمان، برنامه‌های درسی (محتوا، رسانه و زمان یادگیری) از یک سو و برآیند عملکرد دانش‌آموزان و خانواده‌ها از سوی دیگر در عمل ثابت کرد که نظام تربیت مدرسه‌ای کشور ما برای مواجهه مناسب با رویداد کرونا توانایی لازم را ندارد و نیاز به آسیب‌شناسی دارد.

     البته باید اذعان کرد که با توجه به شرایط اضطراری و لزوم فایق آمدن بر این بحران، عموم معلمان عزیز مدارس به‌واسطه‌ی احساس مسئولیت در این شرایط خاص باحداقل امکانات در اختیار و بربستر شبکه ملی اطلاعات و برخی پیام رسان‌ها کوشیدند تا با ایجاد گروه‌ها و کانال‌های خاص، کلاس‌های درس و تعامل آموزشی بین خود و دانش‌آموز را برقرار کرده و بخش اعظمی از دغدغه‌ها و نگرانی خانواده و دولت را کاهش دهند اما باید اعتراف کرد که بخش عمده‌ای از دانش‌آموزان و معلمان نیز از این امکان (به‌واسطه عدم پوشش کلی و محدودیت‌های زیرساختی و تجهیزاتی در سطح خانواده و در مناطق مختلف کشور) محروم شدند.

     البته درنهایت وزارت آموزش و پرورش با وجود چالش‌های متعدد، پس از ارایه آموزش بر بستر شبکه‌های صدا و سیما و همزمان با ترغیب معلمان به استفاده بیشتر از فضای مجازی، نسبت به ایجاد سامانه‌ای مستقل با مسئولیت و نظارت خود با عنوان شبکه «شاد» اقدام کرد. این طرح از منظر ایفای مسئولیت و مثبت اندیشی به موضوع دارای نکات خوب، مهم و قابل توجه می‌باشد خصوصاً اینکه با عزم وزیر و حمایت همه جانبه حوزه ستادی برای تحقق همراه بوده است. پیام بزرگ این پروژه در صلابت مدیریتی و حمایت همه جانبه از مدیران و برنامه‌ها و پروژه‌های مترقی قبلی (نظیر شبکه ملی مدارس رشد) می‌توانست پشتوانه آرامش کشور در ارائه خدمات آموزش مجازی مناسب بر بستر فضای مجازی کشور باشد اما استفاده از فرصت‌های فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به‌خصوص در فرآیند تربیت و یاددهی یادگیری در شبکه شاد نیازمند توجهات ویژه و تعیین ابعاد محتوایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و قانونی و نیز آینده‌نگری تأثیر و تأثرات آن بر کارکردهای اصلی مدارس می‌باشد چنانچه وجود شرایط خاص کرونایی و نبود نظام حکمرانی و تنظیم‌گری در خصوص برخی از مصوبات کلان کشور در عرصه فاوا (همانند منع استفاده از موبایل در مدرسه، تأکید بر یادگیری صرف مجازی و مشکل خانواده محروم ...) نیازمند بررسی و اصلاح است. مخاطره‌ی جدی در این شرایط، ساده‌انگاری مسائل اساسی و غالب شدن تفکر تقدم فنّاوری بر تربیت و آزادسازی آموزش مجازی دانش‌آموزان از تحت نظارت اهداف و اصول و ضوابط جریان تربیت رسمی مدرسه‌ای کشور می‌باشد که می‌تواند چالش اساسی برای تربیت مدرسه‌ای در دوران پساکرونایی باشد زیرا بهره‌مندی تنها از فضای مجازی فرصت هجمه‌ای به کارکرد تربیتی مدارس و طرح فرضیه مدرسه‌زدایی خواهد بود و چه‌بسا زمزمه‌ی باطل شکست نهایی برنامه‌ی درسی رسمی و آموزش حضوری را تقویت کند. همچنین عدم توجه و تمایز مدیریتی شبکه‌های یادگیری رسمی با شبکه‌های فنی زیرساختی و یا شبکه اجتماعی مخاطره‌ای بزرگ خواهد بود.

چه باید کرد؟
ایده‌ی راهبردی پیشنهادی این بحث استفاده تلفیقی فنّاوری در یاددهی و یادگیری با رویکرد یادگیری ترکیبی (Blanded Learning) و فرآیندهای سازمانی سازمان یادگیرنده و هوشمند می‌باشد که اقدام و عمل اجرا شده همانند آموزش معلمان، جشنواره‌های تولید محتوای الکترونیکی، طرح اتصال مدارس، مدارس هوشمند، تولید و توسعه محتوا و نرم‌افزارهای آموزشی و تربیتی، شبکه‌ی رشد و... از شناخت مناسب و ترسیم مدیریتی پاسخگو در مواجهه با چالش‌های اینگونه بوده اما عدم صبوری و سعه‌ی صدر مدیریتی کلان و یا عدم پیش‌بینی چالش و نگاه حداقلی و ابزاری به بهره‌مندی یا مداخلات غیر اصولی و...، سبب عدم پایدارسازی و نهادینه نشدن اقدامات در مدرسه شده و تصمیمات غیرمتناسب و تصدی‌گرانه برخورد کردن با موضوعات حاکمیتی تنزل جایگاه در نقش‌آفرینی سیاستی، ساختاری و برنامه‌ای در دستگاه را رقم زد.

     براین اساس اهم برنامه و راهکارهایی که نظام تربیت مدرسه‌ای (آموزش و پرورش) کشور ما باید در شرایط جاری و آینده برای بهره‌مندی از فرصت‌های فنّاوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد تلفیق در فرآیندها و برنامه‌ها با الگوی ترکیبی داشته باشد به‌شرح زیر پیشنهاد می‌شود:

    اهتمام به ایفای مسئولیت اجتماعی و رسالت تربیتی مدارس در برابر دانش‌آموز و معلم، مدرسه و خانواده.
    فراهم‌سازی استمرار فرآیند تربیتی مدرسه با فراهم‌سازی شرایط یادگیری درهمه جا و همه زمان (همه جا حاضر).
    برقراری حکمرانی صحیح و سلامت  توسعه خدمات فنّاورانه در نظام تربیت رسمی و تعاملات سازمانی.
    فراهم ساختن زیرساخت‌ها و چارچوب‌های تعامل سازنده بین معلمان و دانش‌آموزان در فضای مجازی ایمن و سلامت.
    تقویت انگیزه و ارتقای روحیه معلمان جهت انجام رسالت معلمی در برابر نظام تربیتی و دانش‌آموزان در هر شرایط..
    توسعه‌ی مدل‌های پردازشی روزآمد و پاسخگو و مدل‌های یادگیری ترکیبی برخط و تعاملات سازمانی همه‌جا حاضر.
    غنابخشی اوقات دانش‌آموزان با محتوای و خدمات مبتنی بر برنامه‌های تربیتی و درسی و برنامه تحصیلی هفتگی.
    آرامش بخشی و بالابردن روحیه فایق آمدن بر شرایط و تقویت امید به بهبود شرایط در کشور برای مواجهه با شرایط خاص و بحرانی.
    ایجاد نهضت ملی تولید محتوا برای تقویت یادگیری متناسب با برنامه‌های درسی و تربیتی.
    ارزیابی اهداف چرخش‌های تحول‌آفرین و سیاست‌ها، راهبردها و راهکاری سند تحول برای اقدام عملی پاسخگو در این شرایط.
    استفاده از موقعیت‌ها و رسانه‌های متنوع یادگیری در فرایند یادگیری رسمی با مشارکت‌پذیری حداکثری و همه ظرفیت ذی‌صلاح.
    توسعه همه جانبه شبکه یادگیری ملی رشد مدارس و تأمین بسته‌های متنوع یادگیری با الگوهای روزآمد.
    مراقبت در حذف تفکرات و اقدامات تضعیف‌کننده نظام تربیت مدرسه‌ای و استفاده‌های سودجویانه در شرایط خاص».

در ادامه‌ی نشست مهندس خسرو سلجوقی صاحب‌نظر توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزش ضمن ارائه پاورپوینت سخنرانی خود را با عنوان «چگونگی تحول آموزش مجازی در وزارت آموزش و پرورش در دوران پساکرونا» آغاز کردند که چکیده‏ای از سخنرانی ایشان به شرح ذیل است:

«مقاومت در مقابل تغییر:
بررسی تاریخچه ارائه فنّاوری‌های ارتباطی پیشرفته به جامعه دلالت بر آن دارد که با ارائه‌ی هر فنّاوری ارتباطی جدیدی به جامعه موجی از بیم‌ها و امیدها در پی آن پدید آمده است، برخلاف تجربه‌ی بشری، اولیای فرهنگی ایران در مواجهه با فنّاوری‌های ارتباطی پیشرفته، به‌صرف آن که امکان کاربری نامناسب از این فنّاوری‌ها وجود دارد، به‌طور عمده با دیده نفی و انکار با این فنّاوری‌ها برخورد کرده‌اند و روند ممنوعیت کاربری از ویدیو در اوایل انقلاب، به روند ممنوعیت کاربری از ماهواره و برخی از شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه انجامیده است.

بررسی الگوواره قدیم و جدید آموزش و پرورش در دوران کرونا و پساکرونا:
الگوواره یا الگوی سنتی، یا همان الگوواره رایج آموزش و پرورش در کشورهای توسعه‌نیافته، بر پیش‌فرض‌هایی مبتنی است که طراحان آن در طول سالیان سال، بدون هیچ دقتی، با فرض گرفتن آن‌ها، نظامی از آموزش و پرورش را ساخته‌اند که در حال حاضر به دلایل مختلف و متعدد ناکارآمد جلوه می‌کند. برای اصلاح این الگوی ناکارآمد، ابتدا باید پیش‌فرض‌های نهفته یا آشکار آن را استخراج و پس از آن با بررسی انتقادی این پیش‌فرض‌ها و جایگزین ساختن اصولی جدید، به خلق نظام آموزش و پرورشی کارآمد و متناسب با شرایط اجتماعی جدید اقدام کرد.

برخی از پیش‌فرض‌های الگوواره سنتی یا رایج آموزش و پروش:

    علم و معرفت تقریباً معادل اطلاعات است. نتیجه آن که اگر کسی اطلاعاتِ حاضر و آماده را از معلم دریافت کرد و آن‌ها را به‌خاطر سپرد، صاحب علم و معرفت خواهد شد.
    کودکان نیازی به تأمل در مورد مطالب آموزشی ندارند؛ چرا که قبلاً بزرگان تأمل و تفکراتِ لازم در مورد این مطالب را به‌عمل آورده‌اند.
    هدف آموزش و پرورش، انتقال عادات، تجارب و آموخته‌های نسل قبل به نسل جدید است.

برخی از اصول الگوواره جدید: معروفیت، چیزی بیشتر از اطلاعات است. به بیان دیگر،‌ اهمیت پردازش اطلاعات و کسب توانایی این کار، بیش از خود اطلاعات است.

    فرآیند شناخت، بیش از یک بعد دارد؛ به‌بیان دیگر، فرآیند شناخت مستقل از اموری همچون عاطفه، هیجان، علاقه و تخیل نیست.

     لذا نقش مهارت‌آموزی با انتخاب هر یک از دو الگوواره قدیم و جدید در دوران کرونا و پساکرونا، راهکارهای متقاوتی را برای توانمند‌سازی کودکان در شرایط کنونی رقم خواهد زد، بدیهی است دوران کرونا فضای انتقالی از کرونا را تا حدودی مهیا کرد و لازم است پس از ورود به دوره پساکرونا باید الگوواره جدید رویکرد حاکم در وزارت آموزش‌و‌پرورش و کشور شود.

باور نداشتن به آنچه داریم!
در ایران ما حداقل‌ها را داریم ولی طرز استفاده از آن را بلد نیستیم. مثلاً مطالعه‌ای داریم که در سال 1396 روی کودکان 3-5 سال در کشور انجام شده که طبق آن، 65% کودکان 3-5 سال کشور دارای تلفن همراه یا تبلت هستند. این عدد کم نیست؛ همچنین یک ارزیابی از کسانی که وارد توییتر می‌شوند انجام شد که چند نفر از این‌ها که وارد توییتر می‌شوند می‌دانند که لانچر چیست؟ فقط 8%

سابقه آموزش و پرورش در به‌کارگیری فنّاوری ارتباطات و اطلاعات:
متأسفانه 2-3 اتفاق در آموزش و پرورش افتاده است. اول این‌که، مطالعه‌ای نشان می‌دهد که 80% چیزی که به کودکان، آموزش می‌دهیم اصلاً به دردشان در زندگی روزمره نمی‌خورد.

دوم این‌که، متأسفانه وقتی موضوع هوشمند‌سازی مدارس مطرح شد آموزش و پرورش ما داشتن یک وایت‌برد الکترونیکی و چند دستگاه رایانه هوشمند سازی می‌دانست. شما اسناد مالزی را نگاه کنید. از بودجه اختصاصی می‌توانید بفهمید که آن‌ها چه کاری انجام دادند؟ آن‌ها حدود 30-40% بودجه را برای تربیت معلم‌ها، 30-40% بودجه را برای محتوا و فقط در حدود 20% بودجه را به ابزار یعنی رایانه اختصاص دادند. در حالی که ما 100% بودجه را برای ابزار گذاشتیم و تربیت معلم، محتوا و .... را فراموش کردیم.

- راهکارهای فعال‌تر شدن بخش خصوصی:
بخش خصوصی ما زمانی می‌تواند فعال شود که بتوانیم مجوززدایی کنیم. چون قانون اساسی ما نگفته، برای هر کاری بیا مجوز بگیر! گفته، شما به‌ هر کاری می‌توانید دست بزنید جز آنجایی که قانون منع کرده است. ما باید به جای گرفتن مجوز، ریل‌گذاری یا همان ضابطه‌گذاری کنیم.

- تحریم داخلی
تحریم خارجی هرچه سفت‌تر بشود ما بهتر می‌توانیم کمربند خود را محکم‌ کنیم. ولی تحریم داخلی اتفاقاً برای خودمان بیشتر محدودیت ایجاد می‌کند. باعث می‌شود خودمان را از دنیای فنّاوری دور نگه داریم. نمونه‌اش رفتاری که وزارت آموزش و پرورش در مورد استفاده از تلفن همراه در مدرسه می‌کند. به‌عنوان ضد توسعه و پیشرفت است.

شبکه‌ی ملی اطلاعات و پیشنهاد برای وزارت آموزش و پرورش برای دوران پساکرونا:
برای پاسخ به نیازهای آموزش و پرورش در فراگیر کردن کاربرد فنّاوری اطلاعات برای توسعه‌ی حوزه‌های آموزشی و پرورشی و اداری متناسب با زیرساخت‌های موجود و قابل دسترس شبکه ملی اطلاعات، پیشنهاد‌های زیر مطرح است:

1- استفاده از پردازش مهی (Fog Computing)
2- ایجاد شبکه اختصاصی ابری آموزش و پرورش بر بستر شبکه ملی اطلاعات: باید اذعان داشت که شبکه ملی اطلاعات یک شبکه سیمی مستقل نیست، بلکه مجموعه ارتباطات زیرساخت، مخابرات،‌ اپراتورها و... شبکه ملی اطلاعات را تشکیل می‌دهند. لذا با استفاده از فنّاوری‌هایی مانند MPLS (وبرچسب‌زنی اختصاصی) ضمن حفظ امنیت داده‌های درحال تبادل، نیاز به بار اضافه درون شبکه یا ایجاد یک شبکه موازی را منتفی می‌شود. نتیجه آنکه ایجاد یک شبکه دیگر در درون و یا به موازات شبکه ملی اطلاعات (مشابه شبکه علمی وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری) برای آموزش و پرورش توصیه نمی‌شود و مقرون به صرفه اقتصادی نیست.
3- به‌کارگیری فنّاوری در تغییر الگوی یاددهی و یادگیری؛
4- شیوه‌های نوین ارزشیابی و ارزیابی؛

خلاصه: هم‌زمان با کرونا و دوران پساکرونا چه‌کار می‌توان کرد؟

    به بخش خصوصی هم اجازه بدهند تا خدماتی مانند سامانه شاد را به مدارس عرضه کنند و فضا را رقابتی کنند.
    سامانه‌ی ماهواره‌ای را برای انتقال محتوا تدارک ببینند.
    آموزش معلمان را در اولویت قرار دهند.
    سامانه‌های تولید محتوا برای معلمان ایجاد کنند مانند سامانه موزابوک مجارستان.
    بخشی از محتوای دروس را در شرایط غیرکرونایی در فضای مجازی ارائه دهند.
    مجوز ورود تبلت دانش‌آموزی را صادر کنند.
    ارزیابی‌های برخی دروس را به‌صورت برخط برگزار کنند.
    در بسط و گسترش رویکرد یادگیری معکوس بکوشند و بستر آن را فراهم کنند.
    برخی از کتاب‌های درسی را به‌صورت الکترونیکی تولید و در اختیار دانش آموزان قرار دهند.
    امکان یادگیری مشارکتی را برای دانش‌آموزان در فضای مجازی فراهم کنند.
    آموزش والدین، مربیان و معلمان را در فضای مجازی دنبال کنند.
    منابع لازم را به‌صورت چند‌رسانه‌ای و با کمک فناوری‌های نوین در اختیار سه‌گروه اصلی قرار دهند (معلم و مدیر، دانش‌آموز و خانواده)
    بستر اینترنت را به مناطق محروم توسعه دهند البته اگر سامانه‌ی اختصاصی ماهواره‌ای ایجاد شود بهتر است.

و در آخر نشست دکتر سیدمحمد حسینی سخنرانی خود را با نمایش پاورپوینتی با موضوع: کرونا، آموزش و پرورش و ضرورت گذار پارادایمی ارائه کرد که چکیده‌ای از سخنان وی به شرح ذیل است:

«آموزش و پرورش: حقیقت
وقتی درباره‌ی حال و آینده جوامع بحث و برنامه‌ریزی می‌شود، یک بخش نقشی اساسی و غیرقابل انکار دارد و آن آموزش و پرورش است. زیرا آموزش و پرورش قلب جامعه منسجم، مردم‌سالار، برابر و موفق، اساس توسعه فردی، اجتماعی و انسانی و مهم‌ترین تعیین‌کننده آینده کشورها و حتی زمینه‌ساز جهانی بهتر برای زندگی کردن است. البته منوط به آنکه پیشرفته‌ترین بخش جامعه باشد، همگام با تغییرات علمی، فنّاوری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره به پیش برود و حتی زمینه‌ساز و عامل این تغییرات باشد.

آموزش و پرورش: و اقعیت
در حال حاضر آموزش و پرورش به معنی پیش‌بینی و آماده‌شدن برای آینده، براساس دانش گذشته در قالب فرایندهای امروزی است. مدارس تنها مکان‌های مسلط برای یادگیری، آنهم به شکل انتقال بسته‌های دانش هستند. برنامه‌های درسی موضوعاتی مجزایی هستند که از قرن شانزدهم میلادی توسط پیتر راموس ساختاربندی شده‌اند و کاربرد چندانی در زندگی واقعی دانش‌آموزان ندارند، آرایش کلاس‌های درسی، چیدمان پشت‌سرهم قبل از قرن شانزدهم است، فرایندهای یاددهی- یادگیری به روش‌های سخنرانی و پرسش‌ و پاسخ عصر پیشامدرن شباهت دارند و هنوز هم ارزشیابی‌های حافظه‌مدار پراسترس که تمام فرایندهای آموزشی را کنترل می‌کنند، اولویت اصلی نظام‌های آموزش و پرورش است. چنین ویژگی‌هایی نشان می‌دهد آموزش و پرورش بر مجموعه‌ای از پیش‌فرض‌ها (پارادایم) مبتنی است که فرض می‌کند جهان، آموزش و پرورش و هر آنچه در آن است ایستا (ثابت در زمان و مکان)، ساده (دارای قواعد روشن و دقیق)، قطعیت‌گرا (دارای نظم و ترتیبی روشن و بدون تغییر) است که می‌توان به سادگی آن را پیش‌بینی، برنامه‌ریزی، کنترل و هدایت کرد. این پارادایم، مدرنیسم نام دارد.

آموزش و پرورش تعارض حقیقت- واقعیت
تعمق در مطالب فوق نشان می‌دهد آموزش و پرورش با مسئله‌ای اساسی مواجه است. مسئله‌ای که در صورت استمرار، ضرورت وجودی آموزش و پرورش را زیر سؤال می‌برد و شعار «مرگ مدرسه یا آموزش و پرورش» به واقعیت تبدیل خواهد شد. بنابراین تغییر و تحول اساسی در آموزش و پرورش یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر و حتمی است.

کرونا: تسریع‌کننده تحول در آموزش و پرورش
اینکه آموزش و پرورش باید تغییر کند، موضوعی قدیمی است و تلاش‌های مربیان مختلف از قرن 18 تاکنون گواهی بر این امر است. اما در هر دوره زمانی، به دلایل متعددی از تغییر بنیادین آن جلوگیری شده است. زیرا در هر تلاشی برای تغییر اساسی در آموزش و پرورش، هنوز ساختارها و فرایندهای موجود تا حدودی می‌توانست به شرایط و نیازهای موجود آموزش و پرورش پاسخ گوید و به دلیل آشنابودن و تجربه کردن این ساختارها و فرایندها توسط سیاستگذاران و اصلاح‌گران آموزشی، عملاً دگرگونی آن به ساختارها و فرایندهایی جدید ممکن نمی‌شد اما در حال حاضر، ویروس کرونا اگرچه سبب شد تقریباً تمامی بخش‌های جوامع تعطیل شود، اما دقیقاً همین زمان، زمان آغاز به‌کار واقعی آموزش و پرورش بود. زیرا آموزش و پرورش یعنی تخیل، کنجکاوی، خلاقیت و ماجراجویی و نه تکرار مکررات گذشته، زیرسؤال بردن عادات و باورهای غیرواقعی و غیرکاربردی گذشته، زندگی در شرایط واقع‌بینانه امروز و ساختن آینده مناسب توسط خود دانش‌آموزان و این یعنی تغییر در هر آنچه که تاکنون درست فرض می‌شد.

     بنابراین کرونا یک تسریع‌کننده در تغییر و تحولات آموزشی است زیرا حداقل درباره‌ی کشور ایران باعث شد آموزش و پرورش با بزرگترین ترس خود یعنی بهره‌گیری از فناوری‌های نوین (موبایل و اینترنت) مواجه شود و از آن استفاده کند، مصوبه‌ی خود مبنی بر «گوشی تلفن همراه در مدرسه ممنوع» را زیرپا بگذارد و اساساً این بستر ترسناک، اصلی‌ترین بستر زنده‌ماندن آن شود، جایگاه مدرسه به عنوان تنها محیط یادگیری و آموزش زیر سؤال برود و آموزش در خانه سندیت پیدا کند، معلمان به اندازه تمام سابقه‌ی کاری خود در فناوری و کاربرد آن در آموزش و یادگیری پیشرفت کنند، والدین نقشی پررنگ در یادگیری فرزندان خود داشته باشند، و صدا و سیما یار اصلی آموزش و پرورش شود.

تحول در آموزش و پرورش و ضرورت گذار پارادایمی
اگرچه کرونا سبب شد تغییرات بنیادین در نظام آموزشی تسریع شود و در زمانی کوتاه قابلیت‌های جدیدی در آموزش و پرورش شکل بگیرد و آموزش و پرورش به شرایط و نیازهای حال حاضر نزدیک‌تر شود، اما این امر می‌تواند یک رخداد موقتی باشد و به محض حل این مشکل، تمامی پیشرفت‌ها متوقف و آموزش و پرورش به حالت قبلی خود برگردد. این وضعیت زمانی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بفهمیم تمامی این تغییرات در راستای پیش‌فرض‌های پارادایم مدرن، یعنی قطعیت‌گرایی، کنترل و قابلیت پیش‌بینی و حتی ایستایی و سادگی صورت گرفته و فقط ظواهر امر جابه‌جا شده‌اند و نه پیش‌فرض‌های زیربنایی. بنابراین احتمال بازگشت آموزش و پرورش به وضعیت قبل از کرونا خیلی زیاد است. بنابراین حالا که آموزش و پرورش بعد از یک و نیم قرن در کشور تغییراتی ارزشمند و سازنده را تجربه کرده و قابلیت‌هایی جدید یافته است، نیاز است با دگرگونی‌هایی اساسی و نه تغییر و تحولاتی ظاهری، واقعیت آن را به حقیقتش نزدیک ساخته و کمک کنیم به بخش سازنده و بسیار مهم جامعه تبدیل شود.

     تثبیت و تقویت تغییر بنیادین نظام آموزشی و جلوگیری از بازگشت آن به وضعیت نامطلوب گذشته نیازمند فراتر رفتن از تغییر و تحولات ظاهری و دگرگونی‌های اساسی در پیش‌فرض‌های آن است. گذاری از پیش‌فرض‌های مدرنیسم به پیش‌فرض‌هایی مقابل آنها یعنی از ایستایی، سادگی، قطعیت‌گرایی و قابلیت پیش‌بینی آموزش و پرورش به پویایی، پیچیدگی، غیرقطعیت‌گرایی و غیرقابل پیش‌بینی بودن آن. پیش فرض‌هایی که در عرصه‌های مختلف زندگی انسان امروز عملی شده‌اند، اما جای آنها در آموزش و پرورش خالی است و هر روز بیشتر از قبل به آن احساس نیاز می‌شود».

 

کلیدواژه‌ها: نظام تربیت مدرسه‌ای آموزش و پرورش همایش مجازی کرونا پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :