یادداشت:
ترسی نه چندان شفاف
ترسی نه چندان شفاف ...
دکتر حسین شقاقی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره شرایط اخیر ایجاد شده در زندگی افراد به دلیل کرونا یادداشتی نوشته است که در ادامه از نظرتان میگذرد:
بیماری کرونا بحثهای کلامی و الهیاتی زیادی را دامن زده است. به نظر میرسد که عامل اصلی این حجم گسترده از مباحث کلامی و الهیاتی، این است که این بیماری نوع دینداری ما را با پرسش و بلکه پرسشهایی مواجه کرده است. مسأله از این جا آغاز شد که قم، در باورهای عامه و بعضاً روحانیت، شهری بالذات امن تلقی می شد، به مثابه منشاء پیدایش این بیماری در ایران شناخته شد. همان تلقی اولیه، باعث شد عوام متدین، و احتمالاً خواصِ در جایگاه مسئول، ابتدا بیماری و زنگ خطرهای اهل علم را جدی نگیرند، و تجمعات آئینی را کمافیالسابق دایر کنند، و هشدارها را به سخره بگیرند و به ضعف ایمان و بلکه به عداوت با ایمانیان نسبت دهند.
اما بعد ایامی معدود، شیوعی کم سابقه، و بلکه بیسابقه، به مرور روایت را تغییر داد؛ گویی «بلایی» نازل شده، یا در حال نزول است. خود عبارت «بلا» نیز قابل تأمل است. در بحث های کلامی، دیدگاه معروفی در الهیات شیعه وجود دارد که نمونهی آن در سایر مذاهب و ادیان نیز قابل ردیابی است: «عدمی بودن شرور». این دیدگاه نسبتی عمیق با خداشناسی دارد، در جایی که خداوند خیر محض محسوب میشود، خلق شرور به دست او غیرقابل تصور است. از این رو منشاء هرآنچه ما شر میپنداریم به خود ما و عمل ما بازمی گردد. مرحوم استاد مطهری در جایی حتی شرور طبیعیای چون زلزله را با همین رویکرد تحلیل میکند؛ به مثابهی رویدادی که اساساً و ذاتاً شر نیست، بلکه لوازم و نتایج نامطلوب آن، در واقع لوازم و نتایج نامطلوب عمل ما است، از جمله عدم ساختن بنایی امن و مستحکم.
چنین رویکردی به شرور میتوانست زمینهای فراهم کند برای تئوریزه کردن مسئولیت فردی و اجتماعی متدینین در قبال رویدادهایی که -نام شر را بر آنها بنهیم یا نه- برای حیات ما نتایجی مخرب دارند. اما صد افسوس که چنین نشد و این دیدگاه نهایتاً با امتزاج با نگرشی به غایتْ جبارانه در خداشناسی، به پررنگ شدن مفهوم «گناه» در تبیین بلاها انجامید. از این رو در اجتماع اهل مومنین، علل طبیعی و مسیر متعارف امور، و به تبع آن مسئولیت افراد و نهادها نسبت به توجه به فراهم کردن لوازم پیشگیری از «بحرانها»، مغفول ماند. حاصل اینکه «بحران» که محصول نظر و عمل ما است و باید ما را –به شرط عقل- به بازبینی و اصلاح در نوع نظر و عملمان وادارد، به انتقامی تعبیر میشود از سوی ارادهای قهار، که حاصل آن چیزی نیست جز ترس و هراسی که موضوع آن همواره تیره و مبهم است.
اگر عقل را بر مسند امور، اعم از معیشت و دینداری بنشانیم، از بحران پیشآمده، که نه نخستین است و نه آخری، درس میگیریم، آرائی را که ما را به مسلخ این بحران کشاندند، به محاکمه می کشیم و آنها را پس میزنیم و در عوض، آرائی به صلاح مینشانیم، و آراء نو را نیز در برابر رخدادهای آینده، مسئول میدانیم. و همین است معنای «تجربه»، دیدن موانع و معضلات، و تجدیدنظر برای یافتن مفرّ نجات. جز خط مشی تجربه، امیدی به زندگی نیست، چنان که فرمود: «زندگی چیزی جز تجربه نیست» (نهج البلاغه).
نظر شما :