متن سخنرانی مقدمحیدری و منجمی در نشست «طب تسکینی از منظر علوم انسانی سلامت»
سخنرانی دو تن از اعضای هیأت علمی گروه فلسفه علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سمپوزیوم علمی طب تسکینی در مرکز طبی کودکان
روز شنبه 26 بهمنماه 1398، دکتر غلامحسین مقدمحیدری، مدیر گروه تاریخ علم و دکتر علیرضا منجمی مدیر گروه فلسفه علم و فناوری پژوهشگاه در پنل «طب تسکینی از منظر علوم انسانی سلامت» به سخنرانی پرداختند.
دکتر مقدمحیدری در ابتدای سخنرانیاش گفت: در قرون وسطی بیمارستان به معنای مکان مراقبت تسکینی بود. بیمارستان محلی برای بستری شدن بیماران و فقرایی بود که در حال سپری کردن روزهای پایانی زندگی خود بودند. این مکان دارای دو کارکرد پزشکی و روحانی بود. از نظر پزشکی سعی می شد تا برای بیماران داروهایی تجویز شود تا درد و رنج آنان در روزهای پایانی عمرشان کاهش یابد و از نظر روحانی تلاش می شد تا مقدمات آمرزش و رستگاری آنان در جهان آخرت فراهم شود. در قرن هیجدهم با تغییر پزشکی اخلاطی به پزشکی مدرن و تبدیل بیمارستان به کلینیک -یعنی محل درمان و کسب تجربه پزشکی- کارکرد بیمارستان به عنوان مکانی برای مراقبت تسکینی فراموش شد. پس از گذشت حدود دو قرن در نیمه دوم قرن بیستم خلا وجود مکانی برای مراقبت های تسکینی بشدت احساس شد و سیستم درمانی و مددکاری کوشیدند تا چنین مراکزی را راهاندازی کنند. آنچه که در تاریخ مراقبت تسکینی حائز اهمیت است کارکرد روحانی آن است. در جوامع غربی معاصر این کارکرد فقط در آموزههای دینی خلاصه نمیشوند بلکه تلاش میشود تا شرایط لازم برای بیماران بهویژه کودکان برای مواجهه با مرگ مهیا شود؛ اما در جامعه ما به سبب ویژگی دینی آن همواره وجه دینی کارکرد روحانی مراقبتهای تسکینی برجسته است اما اینکه چگونه آموزههای دینی میتوانند سبب آرامش افراد در حال مرگ، بهویژه کودکان را فراهم سازند همچنان مغفول است. از این رو روشهای بهکارگیری آموزههای دینی برای چنین افرادی باید مورد مطالعات گستردهای قرار گیرد.
مقدمحیدری در ادامه سخنانش افزود: شیوه بهکارگیری تخصصهای دیگری همچون روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی برای چنین مراکزی باید مورد تأمل قرار گیرد. تصور رایج آن است که چنین متخصصانی میتوانند با بهکارگیری روش های مناسب مواجهه افراد با مرگ را تسهیل کنند اما باید توجه کرد که بهکارگیری تخصصهای گوناگون در مراکز مراقبتهای تسکینی خود نیازمند مدیریت ویژهای است. همواره باید در نظر داشت که علومی از این دست همواره مبتنی بر پیشفرضهای متافیزیکی نظریهها و مکاتب مطرح در آنها هستند از این رو بهکارگیری روشها و شیوههای تسکین بخشی مکتب خاصی میتواند دارای عواقب و پیامدهای ویژهای برای بیماران و همراهانشان باشد. بهنطر می رسد راهاندازی مرکزی از این دست باید مبتنی بر پژوهشهای گستردهای در شیوههای کاری آن ها باشد در غیر این پس از مدتی خود این مراکز تبدیل به مشکلات جدیدی در جامعه پزشکی خواهند شد.
در ادامه دکتر منجمی به بحث طبیسازی مراقبت تسکینی پرداخت. وی در ابتدای سخنانش با برجستهکردن نقش مطالعات میانرشتهای علوم انسانی سلامت گفت: برای ارتقاء سلامت جامعه، پزشکی به تنهایی توفیق نخواهد یافت، چون مسائل حوزه سلامت چنان پیچیده و درهمتنیده با مسائل فلسفی تاریخی اجتماعی و فرهنگی هستند که تقلیل مسائل حوزه سلامت فقط به نارساییهای حوزه دیوانسالاری و سیاستگذاری خامدستانه و یکسونگرانه است.
منجمی طب تسکینی را به حوزهای که برای کاستن از رنج و درد و بهبود کیفیت زندگی در بیماران صعبالعلاج همچون سرطان به وجود آمده است، محمل بسیار مناسبی برای مطالعات علوم انسانی پزشکی دانست و گفت: علاوه بر مراقبتهای پزشکی نیاز است به تجربیات انسانی بیمار، فهم او از زندگی و انگارههای بیمار و خانوداهاش از سلامت بیماری پرداخته شود.
او مهمترین چالش طب تسکینی را گرتهبرداری صرف از الگوی سایر کشورها و عدم توجه به بستر فرهنگی اجتماعی ایران دانست و تأکید کرد: در مراقبت تسکینی از آنجا که مرگ به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم برجسته میشود و پزشکی به جز کاهش درد و رنج بیماران کاری از پیش نمیبرد تجربیات وجودی و انگارههای فرهنگی است که میتواند به بیماران و خانوادهشان در طی این طریق یاری رساند از این روست که علوم انسانی میتواند مددساز باشد. عدم توجه به بسترهای تاریخی و فلسفی طب تسکینی سبب شده است این حوزه در ایران ترجمه متون خارجی باشد با یک رنگ و لعاب سطحی و بیهویت از سلامت معنوی. از دهه هفتاد میلادی برآمد و گسترش یافت که حاصل بحران در پزشکی مدرن بود. این بحران حاصل پروژه پزشکی مدرن بود که هدف را در ریشهکنی و درمان کامل بیماریها قرار داده بود و در مورد بسیاری از بیماریها همچون بیماریهای عفونی و بسیاری از بیماریهای حاد دیگر به توفیقات بسیار بزرگی دست یافت؛ اما بحران آن موقع روی نشان داد که بسیاری از بیماریها با این الگو درمان نشدند همچون بیماریهای مزمن سرطانها و نظایر آنها. از سوی دیگر بحران پزشکی با رشد روزافزون تکنونولوژی و بیمارستانی شدن پزشکی جنبههای دیگری یافت.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه تأکید کرد: چالش جدی مراقبت تسکینی در حال حاضر طبیسازی این حوزه است. طبیسازی به معنای آن است که امور و پدیدههای غیرپزشکی را به پدیدههای پزشکی بدل کنیم، آنها را با زبان پزشکی بیان کنیم و سپس تدابیر پزشکی برای آنها ارائه دهیم. طبیسازی حوزه مراقبت تسکینی به معنای آن است که حتی با پذیرش آنکه بیماریها صعبالعلاج هستند و پزشکی بهجز تسکین درد و رنج بیماران کاری از پیش نمیبرد بازهم مراقبت در بیمارستان و در اصل با راهبری پزشکان صورت میگیرد و حتی از روانشناسان و بعضی روحانیون هم کمک گرفته میشود. او نشان داد که طبیسازی این حوزه که نشان غفلت از مبانی علوم انسانی سلامت دارد، جز آنکه طب تسکینی را به کالایی برای فروش بدل کند و بر اضطراب بیمار و خانواده بیماری بیافزاید راه بهجایی نخواهد برد.
دکتر منجمی در خاتمه گفت: ازآنجاکه گروههای فلسفه علم و تاریخ علم پژوهشگاه بهعنوان قطب علمی کشور در حوزه مطالعات فلسفی و تاریخی پزشکی شناخته شدهاند، ارتباط با دانشگاههای علوم پزشکی و مراکز پزشکی بهعنوان حوزه کاربست تأملات علوم انسانی پزشکی و امکان فراهم کردن بستری برای گفتوگو و نقد در حوزه سلامت کشور موردتوجه جدی قرار دادهاند.
گفتنیاست، مرکز طبی کودکان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و قطب علمی طب کودکان کشور است.
نظر شما :