گزارش رونمایی و معرفی مجموعه «اسلامپژوهی»
به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی و با حضور جمعی از علاقهمندان، نشست «رونمایی و معرفی مجموعه اسلامپژوهی» روز شنبه 12 بهمنماه 1398، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست از مجموعه سه جلدی اسلامپژوهی با عنوان «نقل قرائات قرآن»، اثر شادی حکمتناصر به ترجمه الهه شاهپسند و ولی عبدی؛ (مضامین اصلی قرآن) اثر فضل الرحمان به ترجمه فاطمه علاقهبندی و «اسلام و مدرنیته» اثر فضل الرحمان به ترجمه زهرا ایرانبان رونمایی شد.
دکتر مهرداد عباسی (عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات) به عنوان مدیر این پروژه، دکتر الهه شاهپسند، (عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد) و مترجم کتاب «نقل قرائات قرآن» و دکتر آلا وحیدنیا ( عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در این نشست به ایراد سخن پرداختند.
در ابتدای نشست دکتر وحیدنیا به مسأله اختلاف قرائات قرآن در زمانهای پیشین اشاره کرد و گفت: اختلاف قرائات از زمانهای گذشته از موضوعات مهم بوده و پرسشهای گوناگونی در این رابطه مطرح شده است. ایرانیان در این زمینه از ابتدا صاحب سبک بودند و نمونه بارز آن در خراسان دیده میشود. به طور مثال می توان به کتاب ابنمهران نیشابوری و سایرکتب تألیف شده توسط شاگردان وی که رویکرد او را ادامه داده اند، اشاره کرد. رشته این مکاتب با حمله مغول به ایران و مهاجرت عالمان ایرانی گسسته شد، پس از یک قرن مجال فعالیت مقریان پدید آمد و این بار به صورت تأثیرپذیرفته از قرائات کشورهای دیگر ظهور پیدا کرد اما مسأله اختلاف قرائات با وجود توجه شیعه امامیه، چندان جدی گرفته نمیشد. تا امروز که با قوت گرفتن مباحث قرآن و تاریخ قرآن، کتابت و قرائت مورد توجه قرار گرفت.
در ادامه دکتر شاهپسند، مترجم کتاب «نقل قرائات قرآن» به دلایل خود برای انتخاب کتاب شادی حکمتناصر و رویکرد کتاب و وجوه تمایز آن اشاره کرد و گفت: این کار بهصورت مشترک با همکاری ولی عبدی، عضو گروه ادیان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. اینکه چرا به این کتاب پرداخته شده به این دلیل است که من به کتابهایی با این فضا گرایش داشتم و احساس میکردم جای خالی در فضای قرائات وجود دارد و رویکردها در این زمینه کمتر روشمند است و نگاه تاریخی صورت نمیگیرد. بنابراین با مطالعه کتاب ناصر که جذاب و روشمند بود تصمیم بر ترجمه کتاب گرفته شد. وی با اشاره به شمای کلی از کتاب اظهار کرد: رویکرد کتاب ناصر تاریخی است و در 5 فصل ارائه شده، آنچه رویکرد قالب است، تلاشی است که سعی میکند علم قرائات را بشناساند و ارتباط بین قرائات و علوم حدیث برقرار میکند و توانسته روشهای حدیثی را در علم قرائات پیادهسازی کند. کتاب در فصل اول به بحث کتابت قرآن و رسمالخط اشاره و رویکردهای غربی را مطرح میکند و به نقش ابن مجاهد در قرائتهای هفتگانه میپردازد و همچنین تلاش میکند ارتباط این قرائت را با علوم فقه و حدیث بیان کند. فصل چهارم و پنجم از نوآوریهای خوب ناصر است که به بحث اختلافات شعری میپردازد و میخواهد ببیند اختلافات در بعد شفاهی است یا بعد مکتوب.
سپس دکتر مهرداد عباسی صحبتهای خود را چنین آغاز کرد: چند سالی است که وقت خود را صرف این کردهام تا در مورد اسلامپژوهی و قرآنپژوهی در دنیای مدرن کار کنم. اگر بخواهیم یک اسلامپژوه را در دنیای جدید تعریف کنیم، می توانیم بگوییم، وی فردی است که فارغ از دغدغههای دینی میخواهد وارد یک حوزه آکادمیک و پژوهشی شود و آنجا مسئلههایی را بسازد و حل کند. دغدغهای که اسلامپژوه دارد، دغدغه دین و دفاع از دین نیست، بلکه دغدغهای از جنس دغدغه پژوهشهای انتقادی و تفکر انتقادی است. اسلامپژوه بیش از اینکه دغدغه دفاع از دین و تعهد داشته باشد که ثابت کند یک دین بر حق است و آن دیگری بر حق نیست، دغدغه رعایت اخلاق و آداب و آئین پژوهش را دارد. یعنی باید به مبانی و روشهایی متعهد بوده و ابزارهایی در اختیار داشته باشد و وارد حوزه دینشناسی شود و دینی را به عنوان موضوع پژوهش انتخاب کند که ممکن است اسلام، مسیحیت یا یهودیت باشد.
وی در ادامه بیان کرد: ما بسیاری از مطالعات در مورد ایران باستان و آئین زرتشت داریم که از جانب محققان غربی است و قطع یقین آنها زرتشتی یا مسلمان نیستند، اما پژوهشهای خوبی داشتهاند که از آنها بهره میبریم و ایران باستان را بهتر میشناسیم. البته نسلهای بعدی نیز آمدند که شاید شاگردان آنها بودند و آثار آنها را خواندند که ما به عنوان ایرانشناسان ایرانی آنها را میشناسیم، اما ایرانشناسان آکادمیک در محافل خارج از ایران به وجود آمدند. اگر به اسلام نیز به مثابه یک پدیده بنگریم، اسلامپژوه دوره مدرن نیز میتواند چنین باشد و میتوان به او، فارغ از عقیده شخصی که دارد، نگاه کرد و پژوهش او را خواند. در واقع اسلامپژوه ممکن است که آشناییزدایی کند. یعنی خیلی از چیزهایی که برای یک دیندار بدیهی فرض شود و این طرف و آن طرف در مورد آن به راحتی صحبت کند، سوال بپرسد و به دنبال پاسخ برود و ممکن است پاسخی که میدهد نیز متفاوت از چیزی باشد که برای ما آشنا بوده است.
دکتر عباسی تصریح کرد: اسلامپژوه نباید به موضوع تحقیق خود نگاه مادر به فرزند داشته باشد، چون مادران در نزاعها و ... همیشه جانب فرزند را میگیرند. بنابراین گاهی اوقات به اسلامپژوهانی نیاز داریم که تعلق خاطر احساسی به موضوع پژوهش نداشته باشند و بیرحمانه به پژوهش خود بپردازند. برای محقق نباید مرزهای قومیتی، عقیدتی و جغرافیایی قائل بود. محقق اسلامپژوه به معنای جدید کلمه را باید شبیه روشنفکری دید که برای او حقیقت و انسان اهمیت دارد. همچنین لازم است که محقق ما امنیت و آزادی داشته باشد تا بتواند سوال بپرسد و به نتایج کار خود دست پیدا کند.
دکتر عباسی در ادامه افزود: یکی از مسائل مهم در اسلامپژوهی این است که ما نباید مفسر یا اسلامشناس تولید کنیم. چراکه به اندازه کافی اسلامشناسی داریم و اگر میخواهیم سنت خود را بررسی کنیم، باید این اسلامشناسیها را ببینیم و به رسمیت بشناسیم. نباید تفسیر جدید ارائه داد، بلکه باید همین تفاسیر را خواند. فکر میکنم اسلامپژوه در حقیقت تحلیلگر، مورخ و منتقد اسلامشناسیهای پیشین است .
در پایان جلسه پرسش و پاسخی برگزار شد و به سوالات حضار پاسخ داده شد.
نظر شما :