گزارش سومین نشست از سلسله نشستهای «نقش خانواده در گذر ایمن از فضای مجازی»
گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات اجتماعی با همکاری پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات سومین نشست از سلسله نشستهای علمی «نقش خانواده در گذر ایمن از فضای مجازی» با سه محوریت: الگوهای ارتباطات میان فردی والدین و فرزندان در خانواده، سیاستگذاری اینترنت ایمن برای فرزندان و نقش رسانهها در تحولات خانواده و سبک زندگی در روز دوشنبه 24 دیماه 1398 با حضور دکتر منصور ساعی (عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات)، دکتر معصومه تقیزادگان (عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات) و دکتر امیرمسعود امیرمظاهری (دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی) برگزار کرد.
در ابتدای نشست دکتر منصور ساعی بحث خود را با محوریت «الگوهای ارتباطات میان فردی والدین و فرزندان در خانواده» بدین شرح آغاز کرد: تمرکز عمده مطالعات ارتباطی در ایران بیشتر بر رسانه، کانالپژوهی و محتواپژوهی است و کمتر به ارتباطات میانفردی توجه شده است در حالی که یکی از چالشهای اساسی ما در حوزه ارتباطات، ارتباطات میانفردی است. چون بحث این نشست، خانواده است می خواهم مروری بر تغییرات خانواده در دوران مدرن و فرامدرن داشته باشم. در دوران مدرن خانواده از شکل گسترده و سنتی به اشکال نوپدید گذار کرده و دموکراتیزه شده و ساختار قدرت، نقشها و الگوپذیری فرزند در خانواده تغییر یافته است. بیشتر والدین گروه مرجع بودند اما امروزه ما جابهجایی گروههای مرجع را داریم به طوری که Media و نهادهای دیگر، گروه مرجع شدهاند.
با توجه به نتایج پژوهشهای انجام شده، در کشورهایی که دموکراتیزه شدهاند برابری، گفتگومحوری، رابطه برابر افراد در خانواده مشاهده میشود. درحالیکه در کشور ما آسیبهایی چون، کاهش ارتباطات کلامی والدین با هم و با فرزندان، فردیشدن تجربه، کاهش گردهماییها، کاهش الگوپذیری فرزندان از والدین و تسامح و مدارا وجود دارد.
دکتر ساعی ادامه داد: در تحقیقی که انجام دادهام، خوانشم از ارتباطات میان فردی؛ خلق و مبادله اطلاعات، نمادها و احساسات، معانی، دغدغهها و نگرانیها، تجربههایی که بین دو فرد مبادله میشود، است اما شناسایی و تحلیل این سبکها مهم نیست بلکه کیفیت ارتباطات مهم و اثرگذار است. منظور از ارتباطاتCommunication و کیفیت Relation است. ما باید از مفهوم ارتباطات به کیفیت ارتباطات برسیم یعنی از مبادله معنا و اطلاعات و افکار به صمیمیت و همدلی و خودافشایی برسیم. وی در پایان صحبت های خود اشاره کرد که آرمانیترین ارتباط، ارتباط من-تو (چهره به چهره) است که در آن گفتوگو و دیالوگ، ارتباط برابر، تعادل و احساس احترام به دیگری به وجود میآید.
در ادامه نشست دکتر معصومه تقیزادگان در بحث «سیاستگذاری اینترنت ایمن برای کودکان» گفت: کودکان به عنوان یکی از آسیبپذیرترین گروههای سنی جامعه نگرانیهای بیشتری را در دوره تحولات اجتماعی و فرهنگی سریع ناشی از تغییرات تکنولوژیک به خود اختصاص دادهاند. مصرف رسانهای کودکان همیشه جزو دغدغهها بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است؛ ظهور فضای مجازی با ویژگیهای خاص خود این دغدغه و نگرانی را بیش از پیش برجسته ساخته است. چرا که پیش از این خطرها و آسیبها مکانمند بودند اما در حال حاضر بیزمانی و بیمکانی، به عنوان ویژگیهای اصلی فضای مجازی سبب شده است که دامنه و کنترل خطرات بسیار سخت باشد و مخصوصاً در مورد کودکان سبب ایجاد اضطراب در والدین شود. تحقیقی که به تازگی در کینگز کالج لندن انجام شده، روشن ساخته است که تقریبا یکچهارم از نوجوانان به تلفن همراه اعتیاد دارند و این بدان معناست که این افراد در صورت دسترسی نداشتن به تلفن همراه دچار وحشت و ناراحتی میشوند که تبعات جدی برای سلامت روان آنها دارد. همچنین بر اساس تحقیقات سال 2017 انجمن جهانی اقتصاد، 390 میلیون کودک هشت تا دوازده ساله در معرض مخاطرات فضای مجازی هستند. حساسیتهای خاصی درباره کودکان وجود دارد و والدین هیچ درصدی از خطر برای کودکانشان را نمیپذیرند، در این شرایط تمایل رسانهها به برجستهسازی خطرات آنلاین برای کودکان سبب شده است اضطراب خطر به ویژگی ثابت آگاهی روزمره بسیاری از والدین تبدیل شود.
تقیزادگان ادامه داد: این درست است که اینترنت منابع جدیدی از تهدید و خطر را به زندگی کودکان اضافه کرده است، اما بایستی در نظر داشت که کودکان پیش از ظهور فضای مجازی نیز در معرض خطر و آسیب بودهاند و لذا این نگرانیها نباید به تلاش برای حذف اینترنت از زندگی کودکان منجر شود چون تحقق چنین امری علاوه بر اینکه محال است، بنا به دو دلیل با مقتضیات زندگی جدید مطابقت ندارد: اول اینکه، باید میان ارزیابی خطر و ارزیابی مزایای اینترنت تجزیه و تحلیل درستی داشت. اگر کودک بخواهد از آسیب جلوگیری کند، باید تقریباً از تمام فعالیتهای آنلاین خودداری کند، چرا که جستجوی راهنمایی در مورد رژیم غذایی ممکن است منجر به دریافت توصیههای طرفداران بیاشتهایی شود. تلاش برای حذف اینترنت از زندگی کودکان نتیجه منفی «محرومیت دیجیتال» برای آنان را به دنبال خواهد داشت.
دوم اینکه، دنیای بدون خطر نامطلوب است. کودکان بایستی یاد بگیرند که گنجایش خطرات محاسبه شده را داشته باشند و تا آنجا که ممکن است عواقب آن را برطرف سازند. روانشناسان توسعه مواجهه و مقابله با خطر را مهم میدانند، چرا که «تاب آوری تنها از طریق قرار گرفتن در معرض خطر یا استرس توسعه مییابد» لذا محدود کردن استفاده از اینترنت، ممکن و حتی به صلاح جامعه نیست و نیاز به سیاستورزی و سیاستگذاری در این حوزه بسیار پررنگ و مسألهای جهانی است و چالشها و ابهامات خاص خود را دارد:
1- ملی یا فرامرزی بودن سیاستگذاری
2- عدم توافق و گاهی وجود ابهام در تعریف مفاهیم پایهای همچون «خطر دیجیتال» و «آسیب دیجیتال»
3- لزوم توجه به رویکرد چند ذینفعی در سیاستگذاری
توجه به سیاستگذاری مبتنی بر شواهد در سیاستگذاری حوزه کودک و فضای مجازی بسیار کلیدی است، سیاستگذاری اتحادیه اروپا در زمینه رابطه کودک و اینترنت نمونه چنین سیاستگذاری است، اتحادیه اروپا هزینه مالی پروژه «کودکان آنلاین اتحادیه اروپا» را تأمین کرده است و طی آن یافتههای تحقیقاتی از کشورهای اروپایی درباره چگونگی استفاده کودکان و نوجوانان از اینترنت و تکنولوژیهای آنلاین جدید جمعآوری شده است. هدف از این طرح به دست آوردن داده قابل مقایسه در سراسر اروپا و پس از آن ارزیابی تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و نظارتی مؤثر بر فرصتها و مخاطرات آنلاین بر روی طراحی به سیاستها بر پایهاین دادهها است تا به سیاستگذاران، مربیان، والیدین و همه ذینفعان این حوزه ارائه شود. استرالیا، برزیل و ترکیه نیز این طرح را اجرا کردهاند تا پایهای برای سیاستگذاری در این حوزه داشته باشند.
دکتر تقیزادگان تأکید کرد: در ایران نیز وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در آبان ماه 1396، «پیشنویس سند حمایتی و برنامه اقدام توسعه خدمات فضای مجازی کودکان و نوجوانان» را منتشر کرده و پیش از این نیز در فروردین ماه 1394 طرح «توسعه فضای مجازی سالم، مفید و ایمن» با هدف «تولید و توزیع محتوا و خدمات سالم، مفید و ایمن مورد نیاز» و همچنین «ممانعت از نشر محتوا و خدمات مضر و ناسالم و ناایمن» توسط شورای عالی فضای مجازی ابلاغ شده است. این تلاشها نشان از دغدغه تأمین اینترنت امن برای کودکان در میان سیاستگذاران کشور دارد اما این دست سیاستگذاریها را میتوان «سیاستگذاری فارغ از شواهد» یا «سیاستگذاری شهودی» نامید. به عنوان مثال هرچند وزارت ارتباطات طرح «کودک و تلفن همراه» را جهت مطالعه رفتارهای مصرفی کودکان انجام داده و جزو اسناد پشتیبان سند خود منتشر کرده است، اما زمان انجام این پروژه از مهرماه تا بهمن ماه 1396 بوده در حالیکه پیشنویس سند در آبان ماه منتشر شده است.
سخنران پایانی نشست دکتر امیرمسعود امیرمظاهری با اشاره به «نقش رسانهها در تحولات خانواده و سبک زندگی»، در آغاز سخنان خود گفت: سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هرچیزی است. موسیقی عامه، تلویزیون، و آگهیها همگی تصورها و تصویرهایی بالقوه ازسبک زندگی فراهم میکنند. از سبک زندگی دو برداشت به عمل آمده است؛ نخست برداشتی که در آن سبک زندگی معرف طبقهی اجتماعی و موقعیت اقتصادی افراد است. این برداشت از دههی 1920 متداول شد. دوم برداشتی که سبک زندگی را نه راهی برای تعیین طبقهی اجتماعی بلکه یک شکل اجتماعی جدید میداند که فقط در متن تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد مصرفگرایی معنا پیدا میکند. در برداشت اخیر سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهای افراد که در تحلیل اجتماعی اهمیت زیادی دارند. تغییر خانواده ایرانی از وضعیت سنتی به جدید، تحت شرایط متعدد صورت گرفته است. در مجموع میتوان از شرایط جهانی، ملی، منطقهای و درون خانواده یاد کرد .
امیرمظاهری در خاتمه افزود: ورود ایران به دوره جدید همراه با اقتضائاتی بوده است: شهرنشینی، اقتصاد صنعتی، توسعهی نظام اداری، توسعه شبکهی حمل و نقل، توسعهی وسایل ارتباط جمعی و تحقق نهادهای جدید اجتماعی چون آموزش و پرورش، دانشگاه و ... که این شرایط امکان جابهجایی افراد خانواده را در سطح ملی و بینالمللی فراهم کرد .جابهجایی جمعیت با خانواده و یا بدون خانواده توأم با تغییرات عمدهای در نگرش، باور و رفتار افراد است. یکی از اصلیترین آن شکلگیری فردیت جدید است. دختران و پسران، زنان ایرانی امکان جابهجا شدن با خانواده یا بدون آن را پیدا کردند. خانواده سنتی که ویژگی اصلی آن گستردگی، خانواده مدرن که ویژگی اصلی آن محدودیت یا هستهای بودن خانواده و خانواده پسامدرن که ویژگی اصلی آن تکثر و انواع متفاوت خانواده است. می توان گفت، درتحول خانواده از سنت به مدرن و از مدرن به پستمدرن، کم و بیش الگوی جهانی تحول خانواده اثرگذار بوده است. اما آنچه خانواده ایرانی را تقریباً متمایز میکند، این است که در فرآیند تحول سنتی – مدرن و پستمدرن یک تحول خطی وجود نداشته است به این معنا که میتوانیم در حال حاضر در جامعه ایران هر سه الگو را کنار هم ببینیم.
نظر شما :