گزارش «افزایش تنش در روابط ایران و عربستان سعودی: مؤلفه های منطقه ای و بینالمللی»
پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی و روابط بین الملل روز سهشنبه 28 آبان 1398، نشست علمی با عنوان «افزایش تنش در روابط ایران و عربستان سعودی: مؤلفه های منطقه ای و بینالمللی» با سخنرانی علیاکبر اسدی برگزار کرد.
سخنران نشست در آغاز بحث گفت: افزایش تنشهای بین ایران و عربستان در سالهای اخیر دوره ملک سلمان باعث افزایش رقابتهای منطقهای ایران و قطع شدن روابط دو کشور شده و این پرسش را مطرح ساخته است که مهمترین عوامل منطقه ای و بینالمللی اثرگذار بر شکل¬گیری و افزایش تنشهای بین ایران و عربستان کدامند؟ در این راستا در اینجا ضمن اشاره به دوره های تنش در روابط ایران و عربستان به عوامل منطقه ای و بینالمللی اثرگذار در این تنشها خواهیم پرداخت.
1- دوره های روابط و تنش در روابط ایران و عربستان
دوره های روابط و تنش در روابط ایران و عربستان عبارتند از:
دوره وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی؛ شکل گیری و تداوم تنشها در روابط
دوره دوم: از پایان جنگ ایران و عراق تا فروپاشی رژیم بعث در سال 2003: تنش زدایی و گسترش روابط
دوره سوم: از 2003 تا 2011؛ شکل گیری رقابتهای ژئوپلیتیک و تنشهای جدید بین ایران و عربستان
دوره چهارم: از خیزشهای مردمی در جهان عرب در سال 2011 تاکنون؛ اوجگیری تنشهای بین ایران و عربستان و قطع شدن روابط
2- مؤلفههای منطقه ای تنش در روابط
به رغم تاثیرگذاری عوامل مختلف در تنشهای بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، شاید بتوان مهمترین علت را به منازعه دو کشور برای کسب برتری و افزایش قدرت و نفوذ در سطح منطقه ای دانست. منازعه برای برتری یا برتری جویی که از قدرت ملی و جایگاه ویژه ایران و عربستان در خاورمیانه ناشی شده است به رقابتهای اساسی و دائمی بین دو کشور انجامیده و اختلافات و تنشهای جدی را بین طرفین باعث شده است.
اسدی افزود: در دهه نخست انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران به دنبال ایجاد تغییراتی در نظم منطقه ای دو قطبی متأثر از فضای بینالمللی جنگ سرد بود و عربستان به دنبال موازنه سازی در برابر ایران از جمله با حمایت از حکومت صدام بود. در این وضعیت سطح تنش بین دو کشور متوسط بوده است. در دهه 1990 دو کشور به دنبال نظم موازنهای بودند و حتی بسترها و انگیزههای اولیهای برای شکلدهی به نظم کنسرتی در حوزه خلیج فارس بوجود آمد که از جمله نشانه های آن امضای توافق نامه جامع و توافق امنیتی بین دو کشور بود. در نتیجه این وضعیت تنشهای بین دو کشور کاهش یافت. در دوره سوم روابط یعنی بعد از 2003 تغییرات ژئوپلیتیک جدید مانند تغییر رژیم در عراق و تقویت محور مقاومت باعث بروز فرصتها و تلاشهای جدیدی از سوی ایران برای کسب موقعیت برتر در منطقه شد. در مقابل عربستان در قالب ائتلاف موسوم به محور محافظه کاری عربی با همکاری کشورهایی مانند مصر و اردن در تلاش بود تا در برابر ایران موازنه ایجاد کند.
وی ادامه داد: در دوره چهارم روابط یعنی بعد از 2011، وقوع خیزشهای مردمی، انقلابها و بحرانهای جدید در کشورهای مختلف باعث ظهور همزمان فرصتها و تهدیدات برای ایران و عربستان شد. ظرفیت و تمایل بالای ایران و عربستان برای اثرگذاری بر تحولات و افزایش قدرت منطقه ای و تلاش همزمان دو کشور برای دستیابی به موقعیت برتر در منطقه باعث تشدید اختلافات و رقابتها بین طرفین و تنش حداکثری در روابط تهران و ریاض شد.
3- مؤلفه های بینالمللی تنش در روابط
منطقه خاورمیانه به دلایل تاریخی، زئوپولیتیک و اقتصادی همواره عرصه حضور و اثرگذاری قدرتهای بزرگ بوده و نظم منطقهای و روابط بین بازیگران اثرپذیری بالایی از روندهای بینالمللی و رقابت بین قدرتهای بزرگ داشته است.
یکی از چالشهای اساسی در روابط ایران و عربستان نوع نگاه آنها به نظام بین الملل و نقش آفرینی قدرتهای بزرگ در نظام منطقهای است: عربستان خواستار تداوم حضور و نقشآفرینی پررنگ غرب و آمریکا در منطقه به منظور عاملی برای تضمین امنیت و مهار ایران است، اما ایران خواستار خروج قدرتهای بزرگ از منطقه و شکل گیری نظام امنیتی بومی با مشارکت دولتهای منطقه است. به عبارتی ریاض خواستار بهره گیری از پتانسیل قدرتهای بزرگ برای موازنه سازی و مهار ایران است و ایران حضور قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا را به عنوان مانعی برای دستیابی به موقعیت برتر می داند.
اسدی گفت: روابط ایران و عربستان نیز در طول دهه های گذشته از متغیرهای بینالمللی به شدت اثر پذیرفته و این متغیرها باعث تشدید یا تعدیل تنش های بین دو کشور شده است: دوره قبل از انقلاب همکاریهای ایران با آمریکا در قالب بلوک غرب باعث مدیریت رقابتها و تنشهای بین دو کشور شد. وقوع انقلاب اسلامی و خارج شدن ایران از بلوک غرب باعث همکاریهای بالای عربستان با غرب برای مهار ایران و انقلاب اسلامی شد. در دهه 1990 به رغم پیشرفت روابط ایران و عربستان و کاهش تنشها، رویکرد آمریکا به عنوان مانع جدی حل و فصل اختلافات بین دو سوی خلیج فارس بود. در دهه 1990 عربستان از افرایش حضور و نقش آمریکا در منطقه حمایت کرد و راهبرد مهار دوگانه ایران و عراق عملا در جهت تقویت قدرت منطقه ای عربستان قرار داشت. در سالهای پس از 2001 آمریکا در قالب ایدهها و طرحهایی مانند مبارزه با تروریسم، ایجاد خاورمیانه بزرگ یا اطلاق دولت شرور به عراق و ایران در تلاش بود تا هژمونی خود را بر منطقه تحمیل کند. اما ناکامیهای آمریکا در افغانستان و عراق و شکل گیری نظام سیاسی جدید در بغداد عملا به نفع قدرت منطقه ای ایران تمام شد و مورد انتقاد ریاض قرار گرفت. در دوره اوباما تأکید آمریکا بر تمرکز بر شرق آسیا و مهار چین باعث کاهش مسئولیتها و نقش آمریکا در منطقه و کاهش اثرگذاری آن در بحرانهایی مانند سوریه شد. این در حالی بود که ورود روسیه در این بحران و همکاریهای مسکو – تهران باعث خاتمه بحران به نفع ایران شد. ضمن اینکه مذاکرات هسته ای آمریکا با ایران در این دوره و توافق برجام باعث نگرانی جدید رهبران سعودی از به هم خوردن موازنه قدرت منطقه ای به نفع جمهوری اسلامی ایران شد.
به قدرت رسیدن ترامپ و روابط ویژه محمدبن سلمان با تیم ترامپ، به عنوان فرصت مهمی برای دولت سعودی و متغیر مهمی برای تغییر معادلات منطقهای تلقی شده است. به رغم روابط اقتصادی و سیاسی مناسب تحولات و اهمیت سیاستهای ضد ایرانی ترامپ برای عربستان در معادلات منطقه ای، تأکید ترامپ بر خروج از منطقه و تمرکز بر بهرهکشی اقتصادی از ریاض و استفاده از لحن غیررسمی و تمسخرآمیز در خصوص سعودی و به خصوص تحولات امنیتی سال 2019 نشان میدهد که عربستان در روابط خود با آمریکا به منظور موازنه سازی در برابر ایران با چالشهای جدی روبروست.
اسدی در خاتمه یادآور شد: در مجموع در خصوص اثرگذاری مؤلفههای بینالمللی بر روابط و تنشهای ایران و عربستان در شرایط کنونی می توان تأکید کرد که روند گذار نظم بینالمللی از تک قطبی به چند قطبی و رقابتهای بین قدرتهای بزرگ اثرات جدی بر شرایط منطقه ای خاورمیانه داشته است و باعث تشدید اختلافات و تنشهای بین ایران و عربستان شده است. به خصوص خلاء نسبی قدرت ناشی از کاهش حضور و نقش آمریکا در منطقه باعث احساس ناامنی و ضعف سعودی و تلاش برای ایفای نقش بیشتر و مستقل و ایجاد فضای بیشتر برای نقشآفرینی در مقابل ایران شده است.
نظر شما :