متن سخنرانی دکتر قبادی در مراسم افتتاحیه سومین کنگره بینالمللی امام علی (ع) پژوهی
صبح روز سه شنبه 14 آبان ماه 1398، سومین کنگره بینالمللی امام علی(ع) پژوهی رسماً با سخنرانی دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس این کنگره آغاز شد. دکتر قبادی در شروع سخنانش ضمن عرض خیرمقدم به اعضای حاضر و میهمانان خارجی از دکتر مهدی گلشنی بنیانگذار مرکز تحقیقات امام علی(ع) در پژوهشگاه نیز تمجید و سخنانش را با این شعر حافظ ادامه داد:
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد
در ادامه دکتر قبادی متن زیر را برای حضار قرائت کرد:
«ابعاد انسانی و جهانی پیام امام علی (ع) و وظیفه ما:
امام علی (ع)، مصداق تامّ انسان کامل است. او نمونه اعلای شخصیت تربیت شده در دامان دین اسلام و تعالیم رسول گرامی، حضرت محمدبن عبدا... است.
علی (ع) همراه پیامبر و پا به پای وی، در همین عالم ماده، مسیر سخت رسالتهای دین جدید را پیمود.
او قرآن را در حد کمال فهمید و معنا کرد. علی با عشق به قرآن و پیام وحیانی آن، خود را به اندازه و حدّ فهم از قرآن گستراند و تعالی بخشید! و امروزه وظیفه ما نیز آن است که از علی سلوک فهم بیاموزیم، اهلیت و صلاحیت پیدا کنیم تا نوشتهها و گفتههای امام علی (ع) با ما گفتوگو کنند.
او در تمام دوره مسئولیت خود همینگونه عمل کرد. در جنگ صفین به رأی عامه مردم گردن نهاد و از قدرت حکومت به عنوان «استدلال مافوق» استفاده نکرد!
همچنین امام علی (ع) فرمود که: خداوند از عالمان و دانایان و دانشمندان پیمان گرفته که در برابر ظلم ظالمان و گرسنگی گرسنگان سکوت پیشه نکنند، و رأی مردم را نیز یک معیار میدانست:
لَولا حضورُ الحاضِرِ و قیامُ الحُجّهِ بوجود الناصِرِ، و ما أخذ َاللهُ عَلَی العُلَماءِ ألّا یُقارُّوا علی کِظّهِ ظالِمٍ و لا سَغَب مظلومٍ... (خطبه 3، معروف به شقشقیه).
او مناسبات اجتماعی و قراردادهای مدنی را در چارچوب قراردادها و مناسبات، حرمت میگذاشت و اخلاق، حقیقت و عدالت را فدای قدرت نمیکرد. و سرانجام نیز اخلاق و اولویت عدالت بر هر چیز دیگر، موجب کشته شدن قدرت (علی) شد.
اما بیرون از چارچوب نظام اجتماعی، علی(ع) در ساحت فردی و ایمانی و دینی و علمی و اخلاقی و معنوی و الهی، «تراز»ی داشت که پس از پیامبر (ص)، احدی بدان دست نیافت! با این همه او این مراتب فضل خود را اسباب تفوق و برتری در نظام اجتماعی قرار نداد.
آنجا که میفرماید:
«أَیهَا النَّاسُ، إِنَّ لِی عَلَیکُمْ حَقَّاً وَلَکُمْ عَلَیّ حَقٌّ:
فَأَمَّا حَقُّکُم عَلَی فَالنَّصِیحَهُ لَکُم وَتَوْفِیرُ فَیئِکُم عَلَیکُم وَتَعلِیمُکُم کَیلا تَجهَلُوا، وَتَأدیبُکُمْ کَیما تَعلَمُوا وَأَمَّا حَقِّی عَلَیکُم فَالوَفَاءُ بالْبَیعَهِ والنَّصِیحَهُ فِی الْمَشهَد وَالمَغِیب، وَالإِجَابَهُ حِینَ أَدعُوکُم وَالطَّاعَهُ حِینَ آمُرُکم. » (خطبه 34)
ای مردم مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی. اما حقوق شما بر من، دلسوزانه با شما رفتار کردن و رساندن حق و حقوق شما به دست شما از بیتالمال و آموزش شما و پرورش و کارآموزی [توانمندساختن همه جانبه] شماست. [معلوم میشود که حقوق مردم اعانه دادن به آنان نیست بلکه رشد و توانمندسازی همه جانبه آنان است]
اما حقوق من بر شما، وفاداری است در پیمان، دلسوزی و همراهی در همه حال، پاسخگویی به فراخوانیهای من و پذیرفتن اوامر و فرمانهای من!
درس مهمّ این گفتار، به رسمیت شناختن حقوق مستقل شهروندی و احترام به شخصیت فرد فرد اعضای جامعه است.
امام علی (ع) در روابط ویژه با نخبگانِ تراز اوّل رازهایی از گنجینه دانش خود میگشاید. ازجمله: به کمیل بن زیاد النخعی فرمود:
ها أنَّ هاهُنا لَعِلماً جَمّاً (و أشارَ بیَدهِ الی صَدرِهِ) لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلهً!
ای کمیل! اینجا (اشاره به سینهاش) علوم فراوانی انباشته است اگر برای آن، حاملانی مییافتم! که نیافتم! آشکار میکردم. نهج البلاغه ـ حکمتها، حکمت 147
و نیز فرمود:
«ایها الناس، سَلُونی قبلَ أن تَفقِدوُنی! فَلَأَنا بطُرُقِ السماءِ أَعلَمُ مِنّی بطُرُقِ الأرضِ قَبل أن تَشغَرَ برِجلها فتنَهٌ تَطَأُ فی خطامها و تَذهبُ بأحلامِ قومِها» خطبه 189
ای مردم از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید! من به راههای آسمانی داناتر از راه زمینی هستم! ... در عین حال او این علم را مایه فخر و برتری نمیداند و در برابر علم، تاریخ و جامعه فروتن است و قوانین علمی و روالهای اجتماعی را به رسمیت میشناسد و خطاب به فرزندش امام حسن (ع) (خطبه 31) میفرماید: «(اءَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ اءَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی - فَقَدْ نَظَرْتُ فِی اءَعْمَالِهِمْ، وَ فَکَّرْتُ فِی اءَخْبَارِهِمْ، وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ، حَتَّى عُدْتُ کَاءَحَدهِمْ، بَلْ کَاءَنِّی بمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ اءُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اءَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ ...) من تاریخ گذشته را به نحوی خواندم که گویی با آنان زندگی کردم ...» یا اینکه همین امام در جایی دیگر اشاره به اموری میفرمایند که در آینده رخ خواهد داد و آسمان آبستن آن امور است و علی (ع) آن امور را در متن «آینده»ها میبیند و میشناسد درحالیکه اکثر مردم اسیر زمین هستند و غرق در مسایل جاری از خواستهها و آرزوهای طول و دراز!
این نوع دانش از ماهیتی شگفتانگیز نشأت میگیرد و در نهج البلاغه، مواضع فراوانی وجود دارد که دانشهای اظهار شده در آن، رنگ و بوی دیگری دارد و گویی از انسان صادر نشده و ارمغانی آسمانی است! او از «ایمان»، تقوی، قرآن، تاریخ، بشر، انبیاء، آدمها، جوامع، حکومت، و ... گونهای سخن میگوید که برای شخص غیر پیامبر بیسابقه است.
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول خود گره میزد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
جهان، به کامِ من، اکنون شود که، دورِ زمان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
اکنون خداوند بزرگ را سپاسگزاریم که جشنواره امام علی پژوهی به یک رخداد علمی و عینی در قالب کنگره تبدیل شده است، موضوع اصلی کنگره، پدیده صلح در اندیشه و سیره امام علی (ع) «بازخوانی گفتمان با رویکردی جهانی ناظر بر چالش های امروز و طرحی برای فردا» است، این مسأله نشانگر قدرت آینده نگرانه و انسانی امام علی (ع) و آثار جاودانه آن امام همام به شمار میآید. امام علی (ع) در نهج البلاغه دعوت کرده است که قرآن را به نطق در بیاوریم. یعنی قرآن چطور با ما حرف بزند؟ باید از این گفتار امام درس بگیریم که اهلیّت، آمادگی، صلاحیت و ظرفیت پیدا کنیم تا همچنین امام علی (ع) با ما حرف بزند.
به نظر میرسد کلام امام علی (ع) را میتوان بهعنوان یک متن به شمار آورد؛ متنی که ساختار دارد، وجه معرفتی دارد، وجه اجتماعی دارد، وجه فرهنگی و ... دارد. پس حتما مخاطب ویژه هم دارد. همانگونه که امام علی (ع) تصریح کردند در خطبه 125 نهج البلاغه که میفرماید:
هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ لَا یَنْطِقُ بلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا یَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ.
قرآن خطّی است نوشته شده که میان دو جلد قرار گرفته، با زبان سخن نمیگوید و ناگزیر به مفسری نیازمند است، و این اشخاصاند که از جانب آن سخن میگویند.
در بخشی از خطبه 147 تصریح میکنند که مخاطب بودن قرآن اهلیّت میخواهد:
فَإِنَّهُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ،وَ مَوْتُ الْجَهْلِ،هُمُ الَّذینَ یُخْبرُکُمْ حُکْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ، وَصَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ، وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ،لایُخالِفُونَ الدِّینَ،وَلایَخْتَلِفُونَ فِیهِ،فَهُوَ بَیْنَهُمْ شاهِدٌ صادقٌ، وَ صامِتٌ ناطِقٌ.
و پیمان قرآن را محکم نخواهیم گرفت تا آنکه پیمان شکنان را بشناسید، و بدان چنگ نتوانید زد تا آنکه رها کنندگان آن را بشناسید. پس همه این حقایق را نزد اهلش بجویید، که آنان زنده دارندگان علم و میرانندگان جهل اند. آنانند که گفتار حکیمانه آنان از دانششان، و سکوت آن از گفتارشان، و برون آنان از درونشان شما را خبر میدهد، نه با دین مخالفت میورزند و نه در آن اختلاف کنند. دین در میان آنان گواهی صادق و خامشی گویاست.
امام محمد باقر (ع) هم اهلیّت و صلاحیت مخاطب واقع شدن قرآن را گوشزد میفرمایند:
امام باقر (ع) خطاب به قتاده بن دعامه: فقال أبو جعفر (ع): ویحک یا قتاده إنمایعرف القرآن من خوطب به.
(کلینی، الکافی، ج8 ص 312)
با کشف و تحلیل روشمند و عالمانه مسائل و چالش های امروز و عرضه آن به نهج البلاغه و دیگر آثار و معارف امام علی(ع) میتوانیم پاسخ هایمان را پیدا کنیم که امیدوارم در سومین کنگره بینالملی امام علی پژوهی(ع) تا حدود زیادی براساس این اهداف گام برداریم.»
والله ولی التوفیق
حسینعلی قبادی
نظر شما :