حجت الاسلام مصباحی‌مقدم: با جذب نخبگان به سمت علوم انسانی رشد و پیشرفت ایران سرعت بیشتری به خود می‌گیرد

۱۱ آبان ۱۳۹۸ | ۱۳:۵۰ کد : ۱۸۷۶۲ مهم‌ترین اخبار
تعداد بازدید:۱۶۵۱
بیانیه گام دوم انقلاب توجه ویژه‌ای به علوم انسانی دارد. رهبری معظم بسیار به موضوع علوم انسانی پرداختند و رهنمودهای بسیار عالی داده‌اند، ازجمله در نشستی که با شورای بررسی متون داشتند
حجت الاسلام مصباحی‌مقدم: با جذب نخبگان به سمت علوم انسانی رشد و پیشرفت ایران سرعت بیشتری به خود می‌گیرد

علوم انسانی و بیانیه گام دوم انقلاب

«مصاحبه با حجت الاسلام دکتر غلامرضا مصباحی مقدم»

حجت الاسلام دکتر غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در ادوار هفتم، هشتم و نهم، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع)، عضو هیأت امنای پژوهشگاه و مدیر گروه اقتصاد شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی یکی از چهره‌هایی هست که مسائل علوم انسانی را از نزدیک دنبال می‌کند و از خبرگان این حوزه به شمار می‌رود. در خصوص بیانیه «گام دوم انقلاب» رهبر معظم خطاب به ملت ایران، مسائل پیش روی علوم انسانی و مأموریت‌ها، وظایف و ظرفیت‌های پژوهشگاه، مصاحبه‌ای را با ایشان انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

•    با توجه به اینکه بیش از دو دهه است از طریق شورای متون مشخصاً با پژوهشگاه  و مسائل آن آشنا هستید و در طول 6 سال اخیر هم به عنوان عضو هیأت امنا، در جریان جزئیات کارهای پژوهشگاه و سیاست‌گذاری‌ها  و برنامه‌ریزی‌ها آن قرار دارید، نظر شما درباره کارها، فعالیت‌ها، سیر فعالیت‌ها و امکانات مورد نیاز برای فعالیت بهتر پژوهشگاه چیست؟
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سابقه دیرینه‌ای دارد که از تجمیع چندین نهاد و مرکز پژوهشی از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شده است، جایگاه آن هم جایگاه ممتازی است، وابسته به وزارت علوم است. شاید نهادی غیر از پژوهشگاه در این سطح نداشته باشیم. البته پژوهشگاه‌های مختلفی وجود دارند اما دامنه کار این پژوهشگاه بسیار گسترده است. استادانی که از دیرباز عضو این پژوهشگاه بوده‌اند، غالباً از افراد برجسته و صاحب صلاحیت بوده‌اند که آثار آنها به خوبی سطح علمی آنها را نشان می‌دهد. پژوهشگاه در سال‌های اخیر اهداف جمهوری اسلامی را در حوزه کار خود قرار داده است و فعالیت‌های خوبی را شروع کرده است. از سال 74 ، 75 که شورای بررسی متون تشکیل شده است 16 گروه در این شورا فعالیت می‌کنند، غالباً استادان از تهران و مراکز استان‌ها دعوت می‌شوند و یک همکاری فعالی را در زمینه نقد و بررسی متون و کتب علوم انسانی دارند. علاوه بر این به نقد و بررسی نظریه‌ها در هر حوزه علمی و در هر رشته علمی می‍پردازند. خروجی این حرکت، خروجی قابل توجهی است. طرحی به نام طرح اعتلای علوم انسانی نیز که در دستور کار پژوهشگاه قرار گرفته است، گام‌های مهمی در راه اعتلای علوم انسانی برداشته است. علوم انسانی در ایران تا حدود زیادی محروم واقع شده و کمتر مورد عنایت و توجه سیاستمداران و مدیران ارشد نظام به استثنای رهبری قرار گرفته است. رهبری معظم انقلاب بسیار به موضوع علوم انسانی پرداختند و رهنمودهای بسیار عالی داده‌اند، ازجمله در نشستی که با شورای بررسی متون داشتند؛ اما در سطوح بالای مدیریت کشور از نظر پشتیبانی، تأمین مالی و حمایت‌های لازم، آنچنان که شایسته و بایسته است این امر تحقق نیافته است. اگر نه می‌باید خیلی بیش از ظرفیتی که این پژوهشگاه تاکنون نشان داده، می‌توانست ظرفیت‌های خود را نشان دهد. در خصوص همین شورای بررسی متون حدود دو هزار استاد، دانشیار و استادیار با این مجموعه مشغول همکاری هستند و شاید در میان نهادهای علمی کشور بی‌نظیر و بی‌رقیب باشد.که توانسته این همه شخصیت‌های علمی کشور را جمع کند و گرد هم آورد. نوعی ارتباط نخبگان باهم، تعامل آنها با هم و تبادل نظر نخبگان علمی  با هم در اینجا شکل گرفته است، آن هم با پذیرش مبانی برگرفته از اسلام و ارزش‌های اسلامی-ایرانی، با تقید به اینکه علوم انسانی بومی بشود، متناسب با شرایط و نیازهای کشور بشود، اسلامی بشود و به ارتباط بین اسلام و علم به صورت عمیق دست پیدا کنیم. البته این اتفاق در حال رخ دادن است ولی این مسیر، مسیری طولانی است که باید همچنان طی شود تا به خواسته‌هایمان برسیم.


•    به لحاظ تنوع فعالیت‌های پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و طرح های بنیادی‌ای که در دست دارد، چگونه می‌توان پشتیبانی مسئولان و دولتمردان از علوم انسانی را داشت بدون آنکه در توجه و انرژی مجموعه در انجام وظایف اصلی خللی ایجاد شود؟
از نظر پشتیبانی‌ها یک کار کاملاً شناخته شده‌ای است. اگر مجموعه دولت و سازمان برنامه و بودجه، عنایت ویژه‌ای به پژوهشگاه داشته باشند و بدانند که رشد علم، مایه پیشرفت کشور است، طبعاً نتیجه‌اش این خواهد بود که با اهتمام بلیغی حمایت مالی و معنوی از پژوهشگاه داشته باشند؛ اما در مورد اینکه این مجموعه متنوع باید چه کار کند که به جای واگرایی به همگرایی برسند؛ دو موضوع مطرح است: یکی، وحدت مبناء و دیگری، وحدت آرمان.

خوشبختانه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به خوبی از وحدت مبناء و وحدت آرمان برخوردار است و همانطور که قبلاً هم اشاره کرده‌ام، مبانی فکری که این پژوهشگاه اتخاذ کرده، در جهت فعالیت‌های علمی‌اش بوده و برگرفته از اندیشه‌های اسلامی است. این مبانی از وحدت و انسجام خوبی برخوردارند


اگر مبانی فکری متفکران پراکنده باشد و هماهنگ نباشد، نمی‌توان انتظار داشت که آن مجموعه به نتایجی برسند که همگرایانه است، همانطور که اگر اهداف و آرمان‌های یک مجموعه علمی و تحقیقاتی یگانه نباشد، نمی‌توان این امید و انتظار را داشت که بتوان به موفقیت رسید؛ اما خوشبختانه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به خوبی از وحدت مبناء و وحدت آرمان برخوردار است و همانطور که قبلاً هم اشاره کرده‌ام، مبانی فکری که این پژوهشگاه اتخاذ کرده، در جهت فعالیت‌های علمی‌اش بوده و برگرفته از اندیشه‌های اسلامی است. این مبانی از وحدت و انسجام خوبی برخوردارند که نقطه مقصد آن هم توجه به تعالی «انسان» است، انسانی که باید راه تعالی را طی کند و به قرب الهی برسد که می‌شود وحدت آرمان. بنابراین تمام رشته‌هایی که در پژوهشگاه و شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی فعال هستند، همگی از وحدت مبانی و آرمان برخوردارند. البته شاید پژوهشگاه به یک کارگروه ویژه نیاز داشته باشد تا مجموعه مطالعات این گروه های علمی را بررسی و به هم نزدیک کند تا اینکه سریع‌تر به هماهنگی و خروجی‌های مشترک دست یابیم.


•    با توجه به شناخت دقیقی که شما از پژوهشگاه دارید به نظر شما پژوهشگاه چه فعالیت‌هایی دارد که آنقدر برجسته است که می‌تواند در مسیر محقق شدن بیانیه «گام دوم انقلاب» قرار گیرد یا اینکه پژوهشگاه در چه مسیرهایی گام بردارد بهتر است؟
حوزه فعالیت‌های پژوهشگاه بسیار متنوع است. از زبان‌های باستانی گرفته تا حوزه مسائل علوم انسانی و علوم دقیقه. این مجموعه عظیمی که در کنار هم کار می‌کنند آثارشان حکایت از برجستگی محصولات و کار زیاد دارد. تا حالا هم کارهای زیادی انجام شده و خروجی‌های خوبی هم دارد. از این به بعد هم باید روی نخبگانی که از برجستگی و ویژگی خاصی برخوردارند، تمرکز شود. حتی باید نخبگانی که تاکنون جذب نشده‌اند را نیز جذب و با آنها ارتباط برقرار کرد. گمان می‌کنم، اراده این مهم در مدیریت پژوهشگاه وجود دارد و جای امیدواری است که در این راستا هم موفق باشد.


•    با توجه به صدور بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از سوی مقام معظم رهبری، نقش و مأموریت علوم انسانی و به‌طورخاص پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تحقق اهداف و آرمان‌های ذکر شده در بیانیه، چه می‌تواند باشد؟
البته از همه علوم مفید می‌توان برای بیانیه گام دوم انقلاب بهره گرفت؛ اما در این میان نقش علوم انسانی برجسته‌تر است. نباید فراموش کرد که علوم انسانی در مقایسه با سایر علوم بسترساز و مبنائی‌تر است. به‌طور مثال؛ اگر فلسفه که یکی از زیربنائی‌ترین علوم انسانی است، مبناء قرار نگیرد و اساس نشود، یقین بدانید سایر علوم از جمله علوم پزشکی، فنی و مهندسی و ... نمی‌توانند به موفقیت برسند. ما می‌بینیم که علوم انسانی در غرب هم مورد توجه ویژه‌ای قرار می‌گیرد و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و نخبگان درجه یک کشورهای توسعه یافته همه از حوزه علوم انسانی هستند، اما متأسفانه در ایران برترین موقعیت‌ها را به دانشمندان غیرعلوم انسانی می‌دهند که تصور می‌کنم اشتباه است. غالباً در طول سال‌های گذشته وزرای علوم ما از حوزه علوم پزشکی یا مهندسی بوده‌اند و کمتر اتفاق افتاده که یک صاحب نظر علوم انسانی به عنوان وزیر علوم انتخاب شود. شاید اگر یک صاحب نظر علوم انسانی به عنوان وزیر انتخاب می‌شد، شاهد رشد بسیار متفاوت علوم انسانی بودیم. در واقع نوعی درجه دوم تلقی کردن مدیران علوم انسانی نزد مدیران ارشد نظام خطاست چون علوم پایه، مهندسی، پزشکی و ... همگی وامدار علوم انسانی هستند و اینها اساس خود را مدیون علوم انسانی هستند که اگر این را نفهمیده باشیم از واقعیت هستی و عرصه علم دور هستیم، بنابراین باید اهتمام ویژه‌ای به علوم انسانی داشت که بیانیه گام دوم انقلاب هم توجه ویژه‌ای به علوم انسانی دارد. انقلاب اسلامی انقلاب ارزش‌ها بود و اگر فرهنگ ملت ایران تغییر نمی‌کرد، انقلابی رخ نمی داد. آنچه که منشأ اصلی انقلاب شد، تغییرات فرهنگی بود که رهبری این مهم را هم امام خمینی (ره) بر عهده داشتند که خود امام (ره) هم عارف بود و هم فیلسوف، فقیه و مفسر که همگی در حوزه علوم انسانی تعریف می شود. ببینید متفکران خارجی چطور تحت تأثیر شخصیت امام خمینی (ره) قرار می گیرند. اگر شخصیتی چون امام رهبری انقلاب را بر عهده نمی‌گرفت، این آثار و برکات را از خود برجای نمی‌گذاشت.

با جذب نخبگان به سمت علوم انسانی رشد و پیشرفت ایران سرعت بیشتری به خود می‌گیرد


در گام دوم انقلاب باید با برجسته کردن علوم انسانی مقدمات رشد و پیشرفت هرچه بیشتر این رشته‌ها فراهم شود. باید تدبیری صورت پذیرد تا علوم انسانی از جایگاه خودش ارتقاء پیدا کند. در این خصوص نکته‌ای را یادآور می‌شوم، سال 1375 تا 78 ریاست دانشکده الهیات دانشگاه تهران را عهده دار بودم که یک تحقیقی از دانشجویان انجام دادیم و متوجه شدیم که اکثر دانشجویان ما کسانی بودند که نتوانسته بودند در رشته‌های دیگر موفق شوند که این موضوع مایه تأسف است. آن زمان به خاطر همین موضوع همایش بزرگی را برگزار کردیم که متأسفانه در ادامه پیگیری نشد اما در یک نظرسنجی دیگر از استادان دانشگاه تهران هم به این نتیجه رسیدیم که فقط 3 درصد استادان حاضرند فرزندان خود را به رشته‌های علوم انسانی هدایت کنند. همین تحقیقات و نظرسنجی‌ها ثابت می کند، جایگاه علوم انسانی در کشور خیلی نازل است. باید این ذهنینت غلط را از بین برد. اگر این ذهنیت درست شود، می‌توان امیدوار بود که با جذب نخبگان به سمت علوم انسانی تحول عظیمی در کشور رخ دهد. با جذب نخبگان به سمت علوم انسانی می‌توانیم انتظار داشته باشیم که رشد و پیشرفت ایران سرعت بیشتری به خود بگیرد. البته با پشتوانه تجارب، آزمون و خطاهای 40 ساله. رهبر انقلاب در این خصوص می‌فرمایند؛ ما وقتی انقلاب را شروع کردیم الگویی نداشتیم اما اکنون نسل کنونی انقلابی‌ها برای برداشتن گام دوم انقلاب، تجربه 40 ساله‌ای دارند که می‌توانند از آن استفاده کنند.

باید علوم انسانی در شرایط فعلی بتواند از مرحله نظری صرف خارج شود و به مرحله عملی و کاربردی ورود کند

•    به نظر می‌رسد آنچه در ماهیت و هم در بیانیه دیده می‌شود، علوم انسانی را در وجود بنیادی آن مورد توجه قرار می‌دهد و به رویکردهای عقلانی و معنوی آن می پردازد اما در طول این سال‌ها انتقادی که به علوم انسانی وارد می‌شود این است که، علوم انسانی کاربردی نیست و خروجی خاصی ندارد! در این خصوص چه نظری دارید؟
به نکته مهمی اشاره کردید و باید علوم انسانی در شرایط فعلی از مرحله نظری صرف خارج شود و به مرحله عملی و کاربردی ورود کند. در این خصوص منتقدین هم باید بگویند چه قدمی در این راه برداشته‌اند؟ صرف اینکه ادعا کنند، علوم انسانی جنبه کاربردی پیدا نکرده است و باید در حاشیه بماند، کافی نیست. اگر رابطه علوم انسانی با سایر علوم را درک کنیم این مسائل مطرح نمی‌شود. البته اهالی علوم انسانی هم باید اهتمام خود را برای کاربردی کردن آن معطوف کنند و در این راه نیاز است برنامه داشته باشند و هزینه کنند.
این کار وظیفه علمای علوم انسانی است که باید از آنها خواست به مباحث و نظراتی که فراگرفته‌اند، جنبه کاربردی بدهند و کاربرد این علوم را در مناسبات اجتماعی و روابط انسانی تبیین کنند. اگر این کار اتفاق بیافتد ما می‌توانیم یک جهش بزرگی داشته باشیم. بگذارید وام بگیرم از تاریخی که برای غرب گذشت. غرب در حدود ده قرن  که معروف به قرون وسطی است، راکد بود، بدون تغییر و بدون رشد و پیشرفت بود. طی این ده قرن، اگر ستاره‌ای می‌درخشید روی جهالتی که حاکم برغرب بود، ستاره را نابود می‌کردند. اگر ستاره‌ای در عرصه علم بود، نابودش می‌کردند. اما وقتی رنسانس اتفاق افتاد، نوزایی علمی صورت گرفت و اتفاقاً این نوزایی علمی در عرصه علوم انسانی و عرصه فلسفه رقم خورد. گام اولش در عرصه فلسفه و در جهان‌بینی متفکران غربی بود. غرب  امروزه وامدار رنسانس قرن 15 و 16 است. اگر چنین اتفاقی افتاده و نتیجه‌اش از نظر ظهور یک تمدن صرفاً مادی چشم گیر و برجسته است، این محصول تغییر و تحولی  است که 4 یا 5 قرن قبل در زمینه علوم انسانی رخ داد و علوم انسانی را کاربردی کردند. امروزه ما برای تغییر و تحول نیازمند بازگشت به عقب نیستیم، اما تجارب غرب به ما کمک می‌کند مسیر را سریعتر طی کنیم. اما نباید در راستای اهداف و آرمانهای آنها حرکت کنیم چون غربی‌ها به دلیل اینکه مبانی فکری و اندیشه لازم را نداشتند تا آنها را به سمت واقعیت انسان، زیست و زندگی انسان هدایت کند. بنابراین انسان را موجودی تک بعدی تلقی کردند، اما بر اساس آموزش های الهی انسان موجودی پیچیده مرکب از جسم و روح است  که روح او وزن بسیار بالایی دارد اما جسمش به حیوان مشابهت دارد و باید در خدمت روح الهی او قرار گیرد.


•    از جمله اقداماتی که در طول یکی، دو سال اخیر از نظر سیاست‌گذاری وزارتی اتفاق افتاد و شما هم در جریان هستید، الحاق بنیاد دانشنامه‌نگاری ایران به پژوهشگاه است. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
این را نمی‌دانم که این کار تا چه حد هوشمندانه انجام گرفته، اما در مجموع این کار را حسن اتفاق تلقی می‌کنم چون بستر و زمینه ای که از دانشنامه های رشته های فنی، مهندسی، پزشکی و ...  شکل می‌گیرد باید بستر علوم انسانی باشد اگر این الحاق هوشمندانه صورت گرفته باشد، معنی‌اش این است که پایه و اساس «اندیشه» را باید از علوم انسانی وام گرفت.


•     یکی از مواردی که در مورد کاربردی سازی مطرح می شود، تجاری سازی آن است و برخی معتقدند، علوم انسانی باید جنبه درآمدزدایی هم داشته باشد. در خصوص این نوع نگاه به علوم انسانی چه نظری دارید؟
گمان می‌کنم تجاری سازی در مورد علوم انسانی نوعی دست‌کم گرفتن علوم انسانی و کاسب کارانه برخورد کردن با آن است. هیچ اشکالی ندارد ما برای حل مشکلاتی که امروزه دستگاه‌ها و نهادها با آن روبه‌رو هستند از علوم انسانی استفاده کنیم و طبعاً اگر به افرادی که مشکلی را از مشکلات دستگاه‌ها و نهادها حل می‌کنند پاداشی هم داده شود، بجاست؛ اما این نگاه به صورت اساسی بیشتر مناسب علوم فنی، مهندسی، پایه و پزشکی می‌باشد، اما در مورد علوم انسانی خیر،. به‌طور مثال؛ امنیت که امروز از نظر جهان یک خواسته بسیار عالی و مطلوب و دارای ضرورت غیرقابل اغماض است، در زبان اقتصاد دانان یک کالای عمومی به شمار می‌رود، اما شما نمی‌توانید امنیت را تجاری‌سازی کنید. هیچ تاجری، کاسبی، تولید کننده یا وارد کننده‌ای اگر امنیت نداشته باشد نمی‌تواند کار کند. خلاصه اینکه امنیت مثل اکسیژن است. با وجود اکسیژن است که ما تنفس می‌کنیم و حیات داریم اما این اکسیژن قابل مبادله نیست، اتفاقاً رایگان هم هست. علوم انسانی این فضای عمومی را می‌سازد و این کالای عمومی را تأمین می‌کند شبیه امنیت و اخلاق. چطور می‌توان یک مسئله اخلاقی را تجاری‌سازی کرد؟ من که نمی‌توانم این موضوع را بفهمم. اما اگر اخلاق بر جامعه‌ای حاکم شد، شما آثار و برکات بسیار زیادی را می‌بینید. اعتماد انسان‌ها در عرصه اجتماعی به یکدیگر در اثر اخلاق است. یک روایت از رسول گرامی اسلام (ص) که می‌فرماید: « مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبیّاً قَطُّ إِلاَّ بصِدْقِ اَلْحَدیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ» هیچ پیامبری را خدا نفرستاده مگر با دو پیام؛ راست بگوئید و امانت‌داری کنید.
 شما ببینید این دو موضوع اخلاقی، دو پایه اعتماد عمومی جامعه را فراهم می‌کنند. همبستگی جامعه بر اساس این دو خصیصه اخلاقی شکل می گیرد و  اگر بر جامعه‌ای حاکم شد هزینه‌های بسیاری از بین می‌رود. اگر این دو پدیده اخلاقی در جامعه‌ای نبود، زندان‌ها و تعداد پرونده‌ها زیاد می‌شوند، خیانت‌ها افزایش می‌یابند و سرقت‌ها و اختلاس‌ها فراوان می‌شوند و ... ببینید همه به نحوی به این دو پدیده اخلاقی وابسته‌اند. پس علوم انسانی خیلی مهم است. با علوم انسانی ساختمان نمی‌سازند که با چشم دیده شود، ماشین نمی‌سازند که به چشم بیاید، اما فضایی را ایجاد می‌کنند و بستری را فراهم می‌سازند که در آن فضا زمینه رشد و پیشرفت علوم دیگر فراهم می‌شود. بنابراین جایگاه علوم انسانی جایگاهی نیست که ما از آن انتظار تبدیل به کالای قابل تجارت داشته باشیم.

پایه‌ای‌ترین کار برای پیشرفت، پرداختن به علم و فناوری است

•     با توجه به اینکه ما آذر ماه، هفته پژوهش را در پیش خواهیم داشت و پژوهشگاه هم طبیعتاً برای این هفته به‌طورخاص برنامه‌ریزی می‌کند و با عنایت به بیانیه گام دوم انقلاب که پس از هفته پژوهش سال پیش منتشر شد و الان اولین هفته پژوهشی هست که ما با این بیانیه سروکار خواهیم داشت، به نظر شما در این هفته پژوهشگاه به چه مواردی بپردازد، می‌تواند مفیدتر واقع شود؟
به نظرم در جواب این سؤال باید به بخش توصیه‌های رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب مراجعه شود. در بخش‌های آغازین بیانیه بیشتر به گذشته و اینکه انقلاب اسلامی چه دستاوردهایی داشته تأکید می‌شود اما در بخش توصیه‌ها، رهبری دقیقاً به مواردی پرداخته‌اند که در گام دوم باید اجرایی و عملی شود. البته ایشان طی دهه‌های گذشته غالباً روی این مسائل تکیه داشتند. پایه‌ای‌ترین کار برای پیشرفت؛ علم است که علم، هم حاصل پژوهش است و بی‌جهت نیست که روی این موضوع هم تأکید می‌شود. یک جمله هم داریم از امیرالمومنین (ع) «در هر گامی که می‌خواهی برداری، آن گام نیازمند معرفت است. پس اول معرفتش را پیدا کنید و ...» یعنی اول علمش را پیدا کن و بعد قدم اول را بردار! و پژوهشگاه هم باید در هفته پژوهش روی این نکته تاکید کند.
به هر حال این از موضوعاتی هست که ما باید جداگانه به آن بپردازیم دومین بحثی که مطرح می‌کنند معنویت و اخلاق است که این مورد امتیازیست که انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب‌هایی که در جهان رخ داده، دارد. مثل انقلاب سوسیالیستی که در سال 1917 اتفاق افتاده، انقلاب فرانسه هم بر پایه معنویت و اخلاق بنا نشد ،اما انقلاب اسلامى برپایه معنویت واخلاق روى داد واین امتیازى است که انسان رابه تعالى مى رساند.این امتیاز ماست و این امتیاز که انسان را به تعالی می‌رساند معنویت و اخلاق است منتها ما باید این معنویت و اخلاق را  همان طور که شماها هم اشاره کردید، کاربردی سازی کنیم و آثار و نتایج معنویتِ اخلاق را در جامعه که حالا من به کلمه‌ای از این مسائل اشاره کردم در مورد صداقت و امانت‌داری باید به کاربردی کردن این اخلاق و معنویت بپردازیم. پژوهشگاه از طریق طرح جامع اعتلا هم می‌تواند به این محور بپردازد. بند سومی که مطرح کرده‌اندٍ اقتصاد است. من با توجه به آشنایی که با اقتصاد و مسائل اقتصادی دارم، کلید حل بسیاری از مسائل اجتماعی، اخلاقی و سیاست داخلی جامعه را اقتصاد می‌دانم. این غیر از تفکر مارکس نسبت به زیربنا دانستن اقتصاد است که کاملاً با آن هم آشنا هستم. از نظر بنده اقتصاد جنبه کلیدی دارد، ابزار است. اگر نباشد هیچ کاری به دنبالش تحقق پیدا نمی‌کند، بنابراین باید اقتصاد کشور اقتصادی قوی باشد و عجیب اینکه خداوند تبارک و تعالی چه لطفی به ملت ایران  و به این سرزمین کرده  است. این سرزمین هم از نظر جایگاه و موقعیت جغرافیایی، جایگاه و موقعیت ممتازی در کره زمین دارد که نقطه تقاطع شمال و جنوب و شرق و غرب منطقه هست و هم از نظر نیروی انسانی، غالبا نیروی انسانی نخبه‌ای دارد و ضریب هوشی ملت ایران و جوانان ایران بالاست و هم از نظر منابع زیر زمینی. با اینکه ملت ایران یک درصد جمعیت جهان را دارد و سرزمین ایران یک درصد عرصه زمین را دارد، ولی هشت درصد منابع زیر زمینی را در اختیار دارد، این خیلی معنی دارد. اما از این هشت درصد منابع ما چطور استفاده می‌کنیم؟ خیلی بی‌مهابا، خیلی بی‌ضابطه و خیلی اسراف کارانه.  اگر از این منابع درست استفاده کنیم منشأ یک جهش اقتصادی بسیار بزرگی می‌شود و من در این مورد مقاله الزامات سیاستی و اجرایی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را نوشته‌ام و روی این موضوع کار کرده‌ام و نشان داده‌ام که چگونه می‌توان طی دو تا سه دهه خصوصاً از انرژی‌ای که داریم، استفاده کنیم تا ایران به جایگاه یکی از 10 کشور پیشرفته جهان از نظر اقتصادی دست یابد. اگر این مشکل را حل کردید، مشکل طلاق را هم حل کردید، مشکل دیر ازدواج کردن را حل کردید، مشکل اشتغال و  مشکل تورم نیز حل می‌شود یعنی ببینید رفع مشکلات اقتصادی چه آثار اجتماعی دارد؟ خیلی از ناهنجاری‌های اخلاقی در اثر وضعیت بد اقتصادیست مانند دعواهایی که رخ می‌دهد، طلاقها، ناسازگاریها، درگیری‌ها و عصبانیت‌هایی که پدید می‌آید.
بند چهارم بیانیه به بحث عدالت و مبارزه با فساد می پردازد. عدالت یکی از پایه‌ای‌ترین مسائل هستی است، خداوند تبارک و تعالی اسمان و زمین را بر اساس عدالت بنا نهاده. «بالعدل قامت السموات و الارض» و هدف از ارسال پیامبران الهی هم اقامه عدل بوده که انسان‌ها آگاهی داشته باشند تا عدل را بر پا کنند و خداوند در آفرینش عدالت را رعایت کرده و در قیامت هم پاداش او و کیفر او بر اساس عدل و فضل است و از ما خواسته در این زندگی دنیایی نیز به عدالت رفتار کنیم که عدالت اجتماعی است. ببینید عدالت و مبارزه با فساد چه جایگاه مهم و کلیدی دارد. اگر با فساد مبارزه نشود حتماً خیلی از مسائل و مشکلات همچنان استمرار پیدا خواهد کرد. اتفاقاً طرح جامع اعتلا ظرفیت پرداختن به این مقولات مهم را دارد.


•    از توضیحات کامل شما تشکر می کنیم، اگر نکته خاصی در پایان مصاحبه دارید، بفرمائید؟
نکته ای که خیلی هم روی آن تأکید دارم این است که ما باید نخبگان جوان خودمان را به میدان کار و مدیریت جامعه فرا بخوانیم. بالاخره انقلابیون نسل اول، آفتاب لب بام هستند و این نسل جوان باید جای آنها را پر کند. منظورم از نسل جوان، «نخبگان» نسل جوان است، چون آنها هستند که شأن مدیریتی دارند. آنها هستند که شأن پیشرفت علمی را دارند. آنها هستند که هنوز به مسائل مادی زندگی و به  فزون‌خواهی‌هایی همچون حرص‌و طمع‌ آلوده نشدند. معمولاً این خلقیات برای مسن‌ترهاست، جوان‌ها اینها را ندارند پس خیلی خوب می‌توانند به میدان بیایند و کار کنند. من گروه های کوچک 3 نفره، 4 نفره، 5 نفره، 10 نفره، می‌شناسم که با همین جوانان تحصیل کرده و از دانشگاه‌های مختلف کار فکری و نوآوری را شروع کردند. در دانشگاه (امام صادق(ع)) هم گروهی از دانش آموختگان در مرکز رشد دانشگاه کار می کنند. اصولاً کار باید کار جمعی باشد. باید با هم همفکری کنند، اگر همفکری کردند ما خیلی سریع‌تر می‌توانیم از حاصل کار این نسل جوان برای حل مشکلات و برای شناسایی راه‌های دستیابی سریع‌تر به اهداف و نتایج مورد انتظار انقلاب اسلامی در گام دوم، بهره بگیریم.  ان شاءالله.

 

کلیدواژه‌ها: مصباحی مقدم علوم انسانی پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :