گزارش «نسبت خوانشهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعی در اواسط سده دوم هجری»
به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی نشستی با عنوان: «نسبت خوانشهای تفسیری باطنی و غالیانه شیعی در اواسط سده دوم هجری» در روز یکشنبه 21 مهر از ساعت 13 تا 15 در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست دکتر سیدمحمدهادی گرامی( عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: برخلاف برخی انگاشتههای کلیشهای، در یک طیف دانستن مفاهیمی همچون غلوّ، باطنگرایی و یا حتی تأویل، دست کم در بافت سدههای نخست هجری با واقعیتهای تاریخ کهن تفسیری شیعه فاصله دارد.
وی در ادامه به پژوهش هایی که در این زمینه انجام داده اند اشاره کرد و گفت: براساس بررسیها، مشخص شد که در اوایل سده دوم هجری دو گفتمان تفسیری «تأویل/تنزیل» و «ظاهر/باطن» در میان امامیه شکل گرفته بود. برخلاف حدس اولیه، غلات هوادار هیچکدام ازین دو گفتمان تفسیری نبودند و صرفا گروهی که می توانم از آنها با عنوان «طیف مفضل بن عمر» یاد کنم، هوادار گفتمان تفسیری «ظاهر/باطن» بودند. در دوره امام صادق(ع) گفتمان تفسیری غالیانه به طور جدی ظهور کرد که البته خوانشی رقیب در کنار گفتمان تفسیری طیف مفضل بن عمر بود و با آن همسان نبود؛ چرا که غالیان نه فقط برای قرآن بلکه برای کل دین ظاهر و باطنی متصور میشدند و باطن دین را «رجال» میانگاشتند که حقیقت اصلی دین ـ از جمله آیات قرآنی ـ بود. با این حال، در دوره امام صادق(ع) گفتمان ظاهر/باطن طیف مفضل نیز به حیات فکری خود ادامه داد.
دکتر گرامی درباره علت این امر خاطرنشان کرد: نخست آنکه گزارشهای این دوره نشان میدهد مقوله ظاهر/باطن به یک چالش فکری تبدیل شده بود و طیف مفضل تلاش کرد تا برای خود جایگاهی میانه در این تقابل تعریف کند. مسأله دیگری که در توسعه گفتمان فکری طیف مفضل مورد توجه است و در دوره پیشین بیسابقه است، توسعه بطنگرایی به انگارههای شرایعی و فقهی همچون زکات است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: در گزارشهای دوره های امام باقر (ع) تطبیق بطن بر ظواهر فقهی و شرایع تقریبا وجود نداشت، اما در این دوره طیف مفضل بطنگرایی را به سطح شرایع نیز می کشاند. با این حال، همچنان با دقت زیادی سعی میکند تا خطکشی و مرز خود با گفتمان غالیانه را حفظ کرده و حتی پررنگتر کند. گام دیگری که در این تطور فکری قابل رؤیت است توسعه و تطبیق گفتمان بطن بر حروف مقطعه قرآنی است. در این روند تلاش می شود تا تفسیر حروف مقطعه و ارجاع آن به اهل بیت (ع) به عنوان مصداقی از بطن قرآن معرفی شود. دکتر گرامی یکی دیگر از ویژگیهای مهم این دوره که در ارتباط با توسعه گفتمان ظاهر/ باطن طیف مفضل بود، را شکلگیری ژانر مکتوبههای تفسیری با عنوان «تفسیر باطن» برشمرد و بیان کرد: نمایندگان و شکلدهندگان اصلی این ژانر عبدالرحمن بن کثیر هاشمی، علی بن حسان هاشمی و در نسلهای بعدتر محمد بن اورمه قمی هستند. این ژانر از مکتوبهها از چند ویژگی برخوردارند که تا حد زیادی جدید و بیسابقه است. نخست آنکه باطنگرایی در این ژانر جنبه نمادگرایانه و لایهای کمتری دارد و بیشتر بعد تفسیری، بیان معانی و یا حتی داستانپردازی دارد. دوم اینکه تأکید بر و تشدید برخی مفاهیم همچون «ولایت» و «برائت» با استفاده از انگارههایی همچون «اول، ثانی، ثالث، حبتر، زفر و ...» در این گزارشها به طور گستردهای توسعه یافته و یا برای اولین بار به کار رفته است. سومین ویژگی ارائه تفسیر در قالب شرح مزجی قرآن است که در این ژانر به شدت توسعه یافته است. این شرح مزجی نیز بیشتر در چارچوب مفهوم پردازی درباره ولایت، برائت و قرائت اهل بیت (ع) صورت گرفته است.
در پایان جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد.
نظر شما :