گزارش کامل نشست «رسانه و کنشگری در حوزه سلامت»
نشست تخصصی «رسانه ها و کنشگری در حوزه سلامت» با سخنرانی منصور ساعی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ آزاده سالمی، پژوهشگر ارتباطات سلامت و حبیب راثی تهرانی پژوهشگر ارتباطات سلامت و با حضور پژوهشگران و علاقه مندان حوزه رسانه ها وسلامت به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ساعی: رسانه ها در ایران به معنای واقعی به روزنامه نگاری سلامت نمی پردازند
در ابتدای نشست تخصصی «رسانه ها و کنشگری در حوزه سلامت» دکتر منصور ساعی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: موضوع رسانه و سلامت یکی از بخش های مورد توجه در حوزه میان رشته ای مطالعات ارتباطات سلامت است که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به همین منظور وارد این حوزه شده است. می توان در دو بعد کنشگری رسانه ها را مورد توجه قرارداد. کنشگری رویداد محور و کنشگری فرآیندمحور. رویکرد رویدادمحور بر تولید، توزیع و پوشش خبر تمرکز دارند و این بعد را به عنوان کنشگری منفعلانه یا واکنشی نام گذاری می کنند. یعنی نظام ارتباطی و رسانه ای ما منتظر میماند تا رویدادی رخ دهد و تا زمانی که موضوع داغ است به صورت مقطعی آن را برجسته کند. در واقع نظام ارتباطی ما از قبل برنامه و راهبری برای مواجهه صحیح با آن پدیده ندارد.
او ادامه داد: کنشگری دوم، فرایندمحور است. به این معنی که رسانه ها یک نگاه راهبردی طولانی مدت و آینده نگرانه نسبت به موضوعات مربوط به سلامت دارند که نگاهی مستمر است نه مقطعی و منقطع. برنامه محوری خودش را در حوزه تولید، توزیع و به اشتراک گذاری محتواهای مربوط به دغدغه های مسائل سلامت نشان می دهد.
ساعی تأکید کرد: رویکرد فرایند محور موجب بهره گیری و استفاده از ظرفیت رسانه ها برای ارتقاء کیفیت زندگی و بهبود سلامت جسمی، روانی و اجتماعی شهروندان می شود. این نگاه در مرحله اول به پیشگیری و بعد به کنترل بیماری ها از طریق افزایش سواد سلامت مردم در جامعه کمک می کند. به عبارتی تمرکز اصلی ارتباطات سلامت و رسانه ها بیشتر بر روی پیشگیری است. رویکرد فرایند محور به همگرایی بین نظام سیاستگذاری و نظام ارتباطی و رسانه ای کمک می کند تا به شکل همگرا برنامه سلامت را جلو ببرند.
او در ادامه به بیان تجربه زیسته خود پرداخت و گفت: رسانه های ما هنوز به روزنامه نگاری سلامت به معنای واقعی کلمه نمیپردازند و بیشتر رویداد محوری کار میکنند. کار روزنامه نگاری سلامت بحث هوشمندسازی مخاطب و تلاش در تغییر رفتار شهروندان در حوزه سلامت است. شاید فرایندمحور و یکپارچه به بسیج همه رسانه های اجتماعی، انلاین و مکانمند کمک کند. از طرفی به ارتقاء سواد سلامت، ایجاد انگیزه و مهارت های مورد نیاز برای کاهش ریسک ها، تغییر یا تقویت نگرش های حوزه سلامت، افزایش تقاضا و خدمات بهداشتی و سلامت مناسب کمک میکند. در کشور ما بیشتر اوقات چون مردم سواد سلامت پایینی دارند تقاضای خدمات بهداشتی مناسب نمیکنند.
ساعی افزود: این رویکرد در نهایت در سطح فردی به تقویت سواد سلامت رسانه ای کمک می کند. در سطح اجتماعی، رسانه ها می توانند با تأمین مواد مورد بحث جامعه و برجسته کردن آن در ذهن مردم به سلامت کمک کنند. خیلی وقت ها رسانه ها، منتقد برنامه های سلامت –برنامه هایی که به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می کنند؛ هستند و نمی توانند مدافع برنامه های سلامت شوند. همچنین با توجه به وجود فیک نیوزها در شبکه های اجتماعی، فضای فرایند محور می تواند فضای سرشار از ابهام را در جامعه مدیریت کند.
او با بیان اینکه در پژوهش های ارتباطات سلامت در ایران حوزه سلامت اجتماعی مغفول مانده و نیازمند توجه جدی پژوهشگران این حوزه است، گفت: اگر ما سلامت را رفاه کامل فرد از نظر جسمانی، روانی و اجتماعی بدانیم نه فقدان بیماری یا ناتوانی، شاید بتوان گفت، در بسیاری از پژوهش ها و آموزش های ایران فقط بر روی بعد جسمی و روانی کار شده است و کمتر به سلامت اجتماعی پرداخته اند. اتفاقاً ارتباطی ترین مفهوم نزدیک به ما بحث سلامت اجتماعی و تعریف رابطه فرد با جامعه است. به عبارتی یعنی من چگونه در یک جامعه روابط و ارتباطاتم را تعریف کنم. بنابراین سلامت اجتماعی ارزیابی فرد از کیفیت رابطه اش با افراد، نهادها و مجموعه های اطرافش است.
ساعی گفت: در سلامت اجتماعی فرد باید به چند سوال پاسخ دهد. اول اینکه بگوید، من چگونه با سایر افراد جامعه می توانم ارتباط برقرار کنم؟ آیا با آنها کنار می آیم؟ تساهل و مدارا بخشی از سلامت اجتماعی فرد است، چگونه با آن برخورد می کنم؟ تعاملم با نهادهای اجتماعی چگونه است؟ و ...
سالمی: رسانه های اجتماعی به توسعه شبکه های خودیارسلامت انجامیده است
دکتر آزاده سالمی، پژوهشگر ارتباطات سلامت گفت: منظور از رسانه های اجتماعی در اینجا رسانه های مبتنی بر وب ۲ هستند که در حوزه سلامت ما از پیام رسان های موبایلی در کشور خودمان از آن استفاده می کنیم.رسانه های اجتماعی چون اینستاگرام، وبلاگ ها و میکروبلاگ ها مثل توییتر، تالار های گفتگو یا چت روم ها و اپلیکیشن های از راه دور در حوزه سلامت و همینطور بازی های واقعیت مجازی که شاید خیلی از ما ها از آن ها استفاده نکنیم و آن ها را نشناسیم، جز پیام رسان ها و رسانه هایی هستند که این روزها به شدت مورد استفاده کاربران است.
او ادامه داد: این روزها این نگرانی در استفاده از رسانه های اجتماعی در حوزه سلامت وجود دارد که اطلاعات متناقض و اخبار جعلی در این فضا پر است و فضا هیجانی می باشد. همچنین موضوعاتی که ممکن است خیلی مهم نباشند، شاهد هستیم برای کسانیکه در این فضا فعالیت می کنند، به یکباره برجسته و سوالات زیادی به وجود می آید و متخصصان نگران مطالبی هستند که در حوزه طب سوزنی، طب سنتی و طب جایگزین در حال انتشار است و امکان دارد از طرف متخصص های این حوزه نباشد.
این پژوهشگر با اشاره به رویکرد رسانه های جمعی توضیح داد: ما از این فضا تعجب می کنیم و می گوییم چرا چنین فضایی وجود دارد خب چون رسانه اجتماعی است و ماهیت این رسانه هم، همین است که هر کسی بتواند تولید محتوا بکند. واقیعت این است که همه ما با توجه به ضریب نفوذ اینترنت و گوشی های هوشمند خواه یا ناخواه از این فضا در حال استفاده کردن هستیم. بنابراین این نگرانی های ما در عین حال که جا دارد ولی نباید ما را به این سمت بکشاند که در ادبیات سواد رسانه ای و ارتباطات، سراغ رویکرد حمایت گرا برویم و مردم را از رسانه های اجتماعی دور کنیم و تنها رسانه های مورد اعتماد خود را پیشنهاد کنیم؟ آیا در رسانه های جمعی مثل رادیو و تلویزیون هیچ گاه اطلاعات نادرست ارائه نشده است؟
او ادامه داد: به نظرم اگر اخبار جعلی و نادرست وجود دارد، تقصیر رسانه های اجتماعی نیست، چرا که فضای پست مدرن همین اتفاقات را به همراه دارد. مبحث دیگر این است که متخصصان می گویند، برندهایی تولید کنیم که اطلاعات پزشکی درست در آنجا وجود داشته باشد و مردم بتوانند به آنجا مراجعه کنند. در حال حاضر تمرکز اصلی متخصصان سلامت، بر روی سلامت جسمانی و فردی است. در صورتیکه ما در رسانه های اجتماعی می بینیم عرصه های دیگری هم بحث می شود.
سالمی با توضیح درباره کنشگری افراد در هر پارادایم بیان کرد: با توجه به اینکه ارتباطات سلامت یک دانش بین رشته ای است به نظریه های آن در سه حوزه اشاره می کنیم. در حوزه سلامت ما با دو پارادایم اصلی مواجه هستیم. در پارادایم اول که زیستی-پزشکی است و بیشتر تمرکز بر روی سلامت جسمی و فردی است. تفسیر این افراد از کنشگری این است که توصیه هایی که به او شده را رعایت کند و خود مراقبتی داشته باشد. در اینجا فرد و خانواده اش زحمات نگهداری از خود را متقبل می شود. کسی که این توصیه ها رو عملی نکند بیماری است که حرف گوش کن نیست. در پارادایم زیستی -روانی-اجتماعی علاوه بر سلامت فردی، ابعاد دیگر سلامت هم مورد توجه است. مثلا به شخصیت افراد توجه می شود که چقدر با بیماری خود کنار می آیند که بر روی بهبود بیماری هم اثر گذار است. کنشگری در این پارادایم نه فقط اجرا و کاربست توصیه ها، بلکه مشارکت در تصمیم گیری های مراقبتی حوزه سلامت و تأثیر گذاری بر روی سیاست های حوزه سلامت را هم شامل می شود.
او افزود: وقتی درباره کنشگری صحبت می کنیم پای جامعه شناسی هم به میان می آید. سه نوع رویکرد در کنشگری خلاقانه انسان ها وجود دارد. در رویکردهای ساختار محور، بحث بر سر این است که ساختار ها تعیین کننده کنش های افراد هستند و نوعی نگاه جبرگرایی در این ساختار وجود دارد. از طرفی دیگر ما در نظریه های کارگزار محور، محوریت را به کارگزاران می دهیم. در نظریه ساخت یابی هم، گیدنز می گوید ما نه باید به ساختارها اصالت ببخشیم و نه کارگزاران را عامل های اصلی و محوری بدانیم. بلکه در اینجا باید یک دیالکتیکی بین ساختار و کارگزار برقرار ود. پس وقتی ما از توانمندی افراد به عنوان کنشگری در جامعه صحبت می کنیم به این معناست که یک مقداری ساختار به سمت کارگزاران می آید. از این منظر ما نگاهی به نظریات هابر ماس داریم. بحث هابر ماس در نظریاتی که ساختار محور هستند این است که جامعه دارای نظم است و هابرماس از آن به عنوان جهان نظم یاد می کند. اما این رویکردها، کارگزاری و سنت را در نظر نگرفتند. بنابراین از نظر هابر ماس آن عقلانیتی که در جهان نظم حاکم است، عقلانیت ابزاری است و از نظر هابر ماس عقلانیت و کنش ارتباطی داریم.
این محقق با اشاره به دیگر پارادایم ها و نوع کنشگری افراد تشریح کرد: مبحث بعدی فضای ارتباطات توسعه و ارتباطات سلامت است که در جهت ارتقای سلامت فرد و جامعه حرکت می کند. در این پارادایم، نوسازی متاثر از مدرنیسم است و در اینجا اصالت با فرد است و تلاش می شود اشخاص بهترین شرایط را به دست آورند و آموزش ببینند. رسانه های جمعی در این پارادایم بسیار مؤثر هستند. رویکرد مشارکتی که متاثر از مباحث جامعه شناسی مشارکتی و ارتباطات توسعه که در کشورهای جهان سوم توسعه پیدا کرده، به سنت اهمیت می دهد و در اینجا تجربه زیسته مهم می شود. کنشگری در این پارادایم بیشتر به حالت گروهی و اجتماعی است. در پارادایم تلفیقی که ارتباطات توسعه ای جدید است ما سراغ جامعه اطلاعاتی و جامعه شبکه ای و بعد جامعه دانایی می رویم. در این پارادایم انواع تفسیر از کنشگری را داریم و در اینجا انواع رسانه ها مورد استفاده قرار می گیرند. باید به این نکته اشاره کنم که فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی نه تنها استفاده ما را از رسانه ها تغییر دادند، بلکه در عرصه های مختلف زندگی ما تغییراتی ایجاد کرده اند.
او در ادامه با اشاره به نظریات کستلز بیان کرد: یکی از مشهورترین ایده های کستلز بحث جنبش های اجتماعی جدید است که خود او اشاره می کند این جنبش با جنبش های کلاسیک تفاوت هایی دارد. صحبت کستلز در این جنبش این است که آن ها به یک باره و به وسیله رسانه های جدید شکل نمی گیرد، بلکه زمینه های اجتماعی آنها از قبل وجود داشته و بعد یک رویدادی باعث نمود آن ها می شود. اما رسانه های اجتماعی و نوین فرصت های خوبی در اختیار این جنبش قرار می دهند که بسیج اجتماعی و آگاهی بخشی اتفاق می افتد و سریعا کنشگران جمع می شوند. مثال این جنبش هم همان اعتراضاتی بود که برای کشتن سگ ها انجام شد. در این جنبش فضای خودمختاری حاکم است و هنجارهای جامعه تعیین کننده نوع کنش ها نیستند.
سالمی در مبحث های بعدی خود به ویژگی های کمپین ها جدید در جامعه اشاره کرد و توضیح داد: کمپین ها هم دیگر خصلت های قدیمی را ندارند. کمپین ها در تعریف کلاسیک یک هدف مشخص دارند و دارای برنامه ریزی تعیین شده هستند و محدوده زمانی دارند که باید در همان مدت تمام شود. اما آنچه مردم در جامعه از آن استقبال و استفاده می کنند چیست؟ برخی مواقع هشتگ ها هستند. یکی از هشتگ های در حال رشد «جازموریان تنها نیست» است که بحث اصلی این کمپین(که مدیریت آن با آقای صلواتیان است) بیشتر از اینکه محیطزیستی باشد، اجتماعی است. این کمپین کارش جلب توجه مردم و مسئولان به یک منطقه محروم است. در نتیجه درک جامعه به این منطقه افزایش پیدا می کند و از طرف دیگر باعث فراهم سازی کمک به این مناطق می شود.
این محقق در ادامه به یکی از نظریات هابرماس که اخیرا در حوزه ارتباطات سلامت به کار گرفته می شود، اشاره کرد و توضیح داد: یکی از روش هایی که برای ایجاد مفاهمه می توان از آن در رسانه های اجتماعی بهره برد، بیان رویدادهای روزمره است که شبیه به همان بحث هابرماس در جهان زیست است. چرا که تمرکز جهان زیست بر روی دغدغه زندگی روزمره است و خیلی از صفحات مجازی به این طریق و روایت زندگی روزانه در حوزه سلامت در حال آموزش دادن هستند. بحث شبکه های خودیار موضوع دیگری است که ما در جهان زیست با آن روبرو می شویم. البته هابر ماس از گروه های خودیار استفاده می کند ولی با توجه به این گفته ولمن که ما در رسانه های جدید از گروه خارج شدیم و شبکه داریم پس درباره شبکه های خودیار صحبت می کنیم. از نظر هابر ماس این ها هم شکل جدیدی از جنبش های اجتماعی هستند که به سمت گرفتن حقوق خود حرکت می کنند. در این شبکه های خودیار معطوف به درون شاهد هستیم که اعضا مشکلات خود را با یکدیگر در میان می گذارند، از یکدیگر حمایت می کنند و تلاش می کنند تسلیم مثلا بیماری خود نشوند. اما در بحث شبکه های خودیار معطوف به بیرون هدف این است که دیگران از مشکلات ما باخبر شوند و امکانات هم به دست بیاورند.
او در پایان پیشنهاداتی را هم مطرح کرد: اگر برای برخی این سوال پیش آمد که مردم چرا این صفحات را دنبال می کنند با اینکه مثلا یک پیج کاملا معلومی و یا شاید خرافاتی باشد، ولی چرا تا این حد دنبال کننده دارد؟ باید به این نکته توجه داشته باشیم که فضای رسانه های اجتماعی فضای خودمختاری است و کاربران از کسی اجازه نمی گیرند و دنبال هنجارهای جامعه نیستند و خودشان تصمیم می گیرند به چه موضوعی توجه نشان دهند. بحث دیگر این است برای اینکه این فضا را درک کنیم باید مشاهده مشارکتی داشته باشیم. یعنی باید از فضای جامعه شناسی نخبه گرایی بیرون بیاییم و وارد این فضا شویم و با آن ها زندگی کنیم و چندین هفته همین صفحات را در رسانه های اجتماعی دنبال کنیم تا بدانیم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
او افزود: بحث تقویت سواد رسانه ای در حوزه سلامت هم بسیار اهمیت دارد و این را در نظر داشته باشیم که تقویت سواد رسانه ای تنها به این معنا نیست که غلط و درست را تشخیص دهیم و منبع موثق را شناسایی کنیم. در اینجا بحث تولید محتوا، مهم است و توانمندی افراد بسیار اهمیت دارد و اینکه افراد می توانند در سیاست گذاری و تصمیم گیری ها مشارکت داشته باشند. حتی انتقادهایی که در رسانه های اجتماعی مطرح می شود و فکر می کنیم بی تأثیر است، اما اثر خود را خواهد گذاشت. مثل سیلی که در عید اتفاق افتاد و این بحث پیش آمد که برخی استاندارها کارآمد نبودند. هر چند شاید در جابجایی یا برکناری آن استاندار این واکنش ها، تأثیر گذار نباشد اما در جابجایی قدرت موثر است. شاهد هستیم مسئولان حتی به صورت نمایشی هم که شده فیلم ها و عکس هایی از خود را در مناطق سیل زده در رسانه های اجتماعی منتشر کردند. شاید ما به این کارها بگوییم پوپولیستی است اما فضای رسانه های اجتماعی می طلبد که چنین کارهایی هم در آن اتفاق بیافتد و مقداری جلب توجه هم در آن باشد.وقت آن رسیده که متخصصان وارد مفاهمه بشوند یعنی اینکه با اعضای جامعه ارتباط برقرار کنند. همین رسانه های اجتماعی راه خیلی خوبی است تا مفاهمه اتفاق بیافتد درست است که تا امروز کنشگری را از حوزه مثبت نگاه کردیم ولی این بدان معنا نیست که متوجه نشویم چه معایبی در این میان است هر چند که رسانه های اجتماعی به توانمندی برخی گروه های اجتماعی منجر شده، ولی شکاف دیجیتال باعث می شود که هنوز یک سری گروه های دیگر در این فضا صدا نداشته باشند.
راثی تهرانی: رسانه های اجتماعی بهترین رسانه تحقق و ارتقای سلامت اجتماعی افراد هستند.
در ادامه حبیب راثی تهرانی، پژوهشگر ارتباطات سلامت با بیان اینکه بحث در حوزه ارتباطات سلامت بهتر است آموزشی باشد تا انتقادی، می گوید: اگرچه جنبه های انتقادی بسیاری به این حوزه وارد است ولی بهتر است در اینجا بخشی را به آموزش اختصاص داد. با این حال در تحقیقاتمان در حوزه سلامت باید به این بحث های انتقادی توجه و اهمیت آن را درک کنیم.
او در ادامه به توضیح سلامت اجتماعی پرداخت و گفت: سلامت اجتماعی یکی از سه مؤلفه تعریف سلامت اصلی است. سابقه این مؤلفه به ۱۹۴۷ برمی گردد. WHO در تعریف سلامت اجتماعی، آن را به دو بخش سلامت اجتماعی فرد و سلامت اجتماعی جامعه تقسیم می کند. سلامت اجتماعی فرد مربوط به رابطه او با مردم و جامعه است که هرچقدر سالم تر و کارآمدتر باشد سلامت اجتماعی فرد بالاتر است.
راثی تهرانی ادامه داد: در سلامت اجتماعی، بیماران به مثابه موجودات اجتماعی درنظر گرفته می شوند که در یک مجموعه و بستر اجتماعی پویا زندگی می کنند. یعنی بحث سلامت از بحث فردی خارج می شود و یک جنبه اجتماعی به خود می گیرد. بدین معنا، افرادی که تعامل بهتر و ارتباط موثرتری با نهادهای اجتماعی دارند در مواقع بیماری بهتر به بیماری خود غلبه می کنند و بیشتر عمر می کنند و بعد از بیمار شدن بهبودی خودشان را زودتر پیدا می کنند. در مقابل افرادی که ارتباط اجتماعی بدتری دارند مقاومتشان در برابر بیماری کم می شود و در مواقع بیماری آسیب پذیریشان بالا می رود و ممکن است بیماری بر آن ها غلبه کند.
این پژوهشگر ارتباطات سلامت تأکید کرد: یک جامعه وقتی از نظر ما سالم است که فرصت برابر جهت استفاده از همه امکانات آن جامعه برای همه وجود داشته باشد، امکان دسترسی همگان برای دسترسی به کالاها و خدمات ضروری جهت ایفای کامل نقش شهروندی وجود داشته باشد، قوانین و مقررات لازم وجود داشته باشد و خلاء قانونی نباشد. از طرفی هم در توزیع ثروت، برابری و عدالت باشد. همه به فرایندهای تصمیم گیری دسترسی داشته باشند و در نهایت برقراری مطلوبی از سطح سرمایه اجتماعی باشد.
راثی تهرانی در ادامه به بیان مؤلفه های سلامت اجتماعی پرداخت و گفت: سلامت اجتماعی فرد شامل ابعادی از سلامت شخصی است که مربوط به نحوه تعامل و رفتار فرد با افراد دیگر جامعه و واکنش سایر مردم جامعه به او می شود. یعنی همان ارتباطی که فرد با بخش های دیگر جامعه دارد. دومین مؤلفه این است که ببینیم مردم چه عکس العملی به رفتار او نشان می دهند. مؤلفه سوم چگونگی نحوه تعامل فرد با نهادها، رسوم و هنجارهای اجتماعی است.
او با بیان اینکه ارتباطات سلامت به نقش وسایل ارتباطی در ارتقاء سلامت افراد جامعه پرداخته است، توضیح داد: یعنی به این پرداخته که مردم ما از لحاظ سلامت چه مشکلی دارند، بیشتر از چه رسانه هایی استفاده می کنند و بهترین راه درمان چیست. بعد از شناسایی سه مؤلفه سلامت اجتماعی، وظیفه متخصص ارتباطات سلامت این است که این ها را به یکدیگر وصل کند. یعنی هم مردم را به عنوان مقصد بشناسد، هم معضل را پیدا کند و هم بهترین رسانه را برای آن بشناسد. بعد از آن با هنر ارتباطی و سواد رسانه ای اش ان ها را به هم وصل کند و در یک طرح موسوم به سلامت ان ها را عملی و اجرا کند تا نتیجه مطلوب خودش را بگیرد.
راثی تهرانی در ادامه به بیان وظایف ارتباطات سلامت پرداخت و گفت: ارتباطات سلامت در واقع نقش دیده بان، راهنما و تسهیلگر برای مردم دارد. دیده بانی برای شناسایی نیازهای اطلاعاتی سلامت محور مردم صورت می گیرد. دومین وظیفه اش شناسایی بهترین راه ها و روش های درمان و راهنمایی به سوی آنها است که این کار باید از طریق کمک و مشاوره متخصصان و پزشکان صورت بگیرد. در نهایت ارزیابی و ارائه بازخورد از طریق ایجاد تعامل بین مخاطبان و بیماران است.
او همچنین به بیان نقشی پرداخت که ارتباطات سلامت در تحقق سلامت اجتماعی دارد و عنوان کرد: نقش ارتباطات سلامت در تحقق سلامت اجتماعی استفاده موثر از ارتباطات برای رسیدن به آگاهی، تسهیل دسترسی مخاطبان به اطلاعات و افزایش تعامل بین آن ها می باشد. اگر به تک تک مؤلفه های آن دقت کنید متوجه می شوید رسانه های اجتماعی بهترین رسانه ای هستند که می توانند ما را در رسیدن به این امر کمک کنند. با توجه به رشد و توسعه رسانه های اجتماعی و سایر اپلیکیشن های مبتنی بر گوشی های هوشمند، بزرگترین ابزار برای رسیدن به اهداف توسط ارتباطات سلامت رسانه های اجتماعی و اپلیکیشن ها هستند.
راثی تهرانی در ادامه به بیان ویژگی های رسانه های اجتماعی در حوزه سلامت پرداخت و عنوان کرد: ویژگی اول نظریه مقایسه اجتماعی است. به عبارتی کاربرانی که در شبکه های اجتماعی به دنبال ارتباطات سلامت هستند میزان مشابهت درک شده دارند. یعنی مشابهتی نسبت به خودشان و ارسال کننده نظر و مطلب درک می کنند. اگر این میزان درک شده بالا باشد احتمال اقتباس رفتار از سوی طرف زیاد است. ارتباطات سلامت باید تا جایی که می تواند مقایسه روبه بالا را در افراد تقویت و ترویج کند. چون در مقابل آن مقایسه بدبینانه و یا روبه پایین وجود دارد. از طرفی فرایند مقایسه لزوماً نیازمند حضور، مشارکت، ارتباط و تعامل فعال کاربران در این رسانه ها است.
این پژوهشگر ارتباطات سلامت ادامه داد: ویژگی بعدی، نظریه قدرتِ گره های ضعیف است. شبکه های اجتماعی مجموعه ای از گره های بسیار ضعیف هستند. منظور از گره، ارتباطات سست و ضعیفی است که گروه ها با هم دارند. یکی از نقاط ضعف این شبکه ها عدم کنترل بر کیفیت محتوای آن ها و اعتبار اطلاعات ارائه شده و راه حل آن افزایش سواد رسانه ای است. نقاط قوت شبکه های اجتماعیِ بزرگ با پیوندهای ارتباط ضعیف این است که افراد، این شبکه ها را به دلیل توانایی اعضا برای فهم و درک تجربیات یکدیگر و فاصله عاطفی و احساسی ایجاد شده در ارتباطات آنلاین انتخاب می کنند. در اینجا فرد به راحتی تجربیات خود را به اشتراک می گذارد. ارتباطات احساسی و عاطفی شکل می گیرد. مزیت دیگر این است که این گره ها بر خلاف شبکه های با گره های محکم، تمایل به تکثر و تمایل به متفاوت بودن با فرستنده و همدیگر را دارند.
راثی تهرانی افزود: ویژگی بعدی، نظریه پردازش اطلاعات است. طبق این نظریه افراد می توانند آزادانه در گروه های مختلف اجتماعی عضو شوند، با هر عضوی که دوست دارند تعامل ایجاد کنند و در مورد هر موضوع سلامت محوری بحث کنند. این نظریه می گوید که بسیاری از اشارات و دلالت های اجتماعی در رابطه چهره به چهره، زبان چشمی و… کاهش یافته یا اصلاً وجود ندارد.
او ویژگی بعدی را مدل فراشخصی ارتباطات خواند و توضیح داد: این مدل بیانگر فرایندی است که منجر به ارتباطی مطلوب تر از نظر اجتماعی نسبت به ارتباط مورد انتظار در تعامل چهره به چهره و شکل گیری خود کارآمدی بالاتر در بین کاربران می شود. دو جنبه مهم این نظریه در زمینه استفاده از کامپیوتر و ارتباطات کامپیوتر محور در تعاملات بین افراد این است که این محیط ها فرصت هایی برای خود اظهاری گزینشی فراهم می آورند، به افراد اجازه می دهند تا به ترکیب و ساخت پیام های خود توجه بیشتری بکنند. در این مدل به دلیل ناشناس بودن عضو گروه برای سایرین و امکان تعامل با دیگران به صورت گمنام و ناشناس، اعضا تمایل بشتری برای در میان گذاشتن مسائل خود نسبت به ارتباط رودررو دارند به عبارتی دیگر، گمنامی در اینجا باعث خود پوشیدگی بیشتر اعضا می شود.
نظر شما :