گزارش نشست « مروری بر تاریخ مفهومی؛ بررسی مفهوم ایران در سکهها»
گروه تاریخ سیاسی پژوهشکده تاریخ پنجمین نشست از سلسله سخنرانیهای حوزه «مفهوم، روش و نظریه» را با حضور دکتر صفورا برومند سکه شناس و دکتر نیره دلیر مدیر گروه تاریخ سیاسی در تاریخ 25 شهریور 98 در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حضور علاقهمندان برگزار کرد. نخست دکتر دلیر در مورد تاریخ مفهومی و ضرورت و شاخصههای آن با اتکا بر مکتب تاریخنگاری آلمان و کمبریج با یاد از پیشگامان آلمانی مانند کوزلک (با تعبیر تاریخ مفهوم) و اسکینر و پوکاک و لاوجوی (با عنوان تاریخ مفهومی به تعبیر انگلیسی آن) سخنانی ایراد کرد. وی ضمن اشاره به تحقیقات تخصصی اشان در عرصه تاریخ مفهومی که از سال 93-92 که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در راستای برنامه اول راهبردی پژوهشگاه صورت پذیرفته از کمبود توجه به این حوزه مهم از تاریخنگاری در عرصه دانشگاهی ایران اشاره کرد و توجه پژوهشگران و دانشجویان و استادان تاریخ را به حوزه تاریخ مفهومی معطوف کرد که میتواند پاسخگوی بسیاری از ابهامات معرفت شناختی و هستی شناختی پیرامون مفاهیم پایهایی و بنیادین در حوزه تاریخ ایران باشد که هم اینک منازعات بسیاری بر سر آن صورت میپذیرد. از جمله مفاهیم پایهایی برای ما ایرانیان خود مفهوم ایران است که امروزه مناقشات مهمی پیرامون آن به وجود آمده است. در این نشست تلاش شده است با استفاده از سکهها به عنوان اسناد مهم تاریخی که افزون بر کارکرد اقتصادی به نوعی اهمیت تبلیغی نیز در زمانه خود داشتهند به وضعیت این مفهوم پرداخته شود. سکهها برای محققان تاریخ هم اینک ساحت پژوهشی مهمی محسوب میشوند؛ چرا که از طریق آن میتوان به شناخت ابعاد در سایه ماندهی بسیاری از هستیهای تاریخی دست پیدا کرد. دکتر دلیر در ادامه از دکتر صفورا برومند، عضو گروه پژوهشی تاریخ فرهنگی پژوهشکده تاریخ و سکه شناس دعوت کرد سخنرانی خود را در زمینه مفهوم ایران در سکهها ایراد کند.
دکتر صفورا برومند به بحث مفهوم ایران با اتکا به سکه های باقیمانده از عصر باستان و اسلامی پرداخته و ابتدا به اهمیت سکهها در روند تاریخنگاری اشاره کرد. سکهها از جمله مدارک تاریخی به شمار میروند که به رغم دیگر آثار باستانی و تاریخی چون چوب، پارچه، چرم و کاغذ که به مرور از بین میروند، به سبب ساخته شدن از فلزاتی چون طلا، نقره و آلیاژهایی با ماندگاری بالا، از ویژگی مقاومت در برابر تغییرات محیط برخوردارند و بدین ترتیب، گذشت زمان فاقد تاثیر مخرب بر این مستندات تاریخی است. وزن، ارزش و قدرت مالی سکهها، نظام پولی، گسترهی استفاده و گردش سکهها، از نخستین مطالبی است که میتوان از سکهها کسب کرد. پراکندگی جغرافیایی سکهها، اسامی ضرابخانهها و شعارها، اطلاعات ارزشمندی از حوزه اقتدار سیاسی، اقتصادی و مذهبی حکومتها و عاملان ضرب سکه را در بر دارد. نشانههایی از ارزشهای فرهنگی و هویتی جوامع نیز در قالب نمادهای تصویری و نوشتاری بر سکه نقش میبندد. از اینروست که مطالعه سکهها در قالب دانش سکه¬شناسی (Numismatics) حداقل از حدود صد سال گذشته به دانش مکمل مطالعات تاریخی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شده است و مورد تأیید پژوهشگران باستان¬شناس، تاریخ¬دانان، مورخان تاریخ هنر و دیگر دانشهای مرتبط بوده است. در یک نگاه سکه¬شناسی عبارت است از دانش مطالعه یا گردآوری پول شامل سکه، پول کاغذی، ژتون و دیگر ابزارهای داد و ستد. امروزه سکه شناسی به دانشی مستند و مستقل تبدیل شده است و تاریخ سکه¬شناختی یا تاریخی که بر اساس اطلاعات برگرفته از سکه¬ها تدوین می¬شود، از جمله مطالعات بینرشتهای به شمار میرود.
در این نشست با مطالعه سکهها به بازیابی نام و مفهوم ایران بر این آثار تاریخی پرداخته میشود. برای شروع این مطلب، آشنایی با پیشینه ضرب سکه در ایران ضروری است. قدیمترین سکههای موجود در ایران به دوره هخامنشی تعلق دارند که از زمان داریوش اول در دو گروه سکههای ضرب سارد و سکههای ضرب شهربها یا ساتراپهای هخامنشی ضرب شد. بر این سکهها تصویر شاه هخامنشی با سلاحی در دست به چشم میخورد و فاقد هرگونه نوشته و متن است. اما همزمان با تداوم ضرب این سکهها، نشانی از ایران بر کتیبههای هخامنشی به چشم میخورد. آن هنگام که داریوش اول در کتیبهای خود را شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهایی از انواع مردم، شاه این زمین دور و پهناور، یک هخامنشی، پارسی، فرزند پارسی و یک آریایی با دودمان آریایی مینامد. به همین سبب است که پژوهشگرانی چون ریچارد فرای «ایده ایران به عنوان قلمرو مرزی» را به دوره هخامنشی نسبت میدهند. شادروان علیرضا شاپور شهبازی در مقاله تاریخ ایده ایران، به کابرد واژگان ایران و ایرانی در دوره هخامنشی پرداختند و به این نکته اشاره میکنند که نخستین اروپاییان تاریخ ایران را از طریق متون مقدس بررسی کرد و از اینرو واژه لا پرس، پرسان و پرشیا را برای ایران به کار برد. او از سیاحانی نام میبرد که یاد آور شدهاند که ایرانیان کشورشان را ایران و خود را ایرانی نامیدهاند و تعدادی از شرقشناسان قرن نوزدهم نیز بدین شیوه عمل کردهاند. ازجمله فردریک اشپیگل در کتاب ایرانیش آلترتومسکوند. اما به سکهها بازگردیم. گفتیم که سکههای هخامنشی فاقد متند و نامی از ایران نیز در آنها نیست. در دوره سلوکی نیز متن سکهها به نام حاکم سلوکی و شعارها و القابی مرتبط با وی خلاصه میشود. متن سکههای دوران طولانی و حدود پانصد ساله دوره اشکانی نیز بدین شیوه است و از ایران نام برده نشده است و متن سکهها به ذکر القاب مرتبط با شاه اختصاص دارد.
دکتر برومند تأکید کرد: در سکههای دوره ساسانی است که نخستین بار نام ایران در متن به چشم میخورد. درواقع، از دومین دوره ضرب سکهها توسط اردشیر اول، بنیانگذار سلسله ساسانی، نام ایران بدین شرح در متن گنجانده شد: مزداپرست خدایگان اردشیر شاه شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان دارد. از اینرو است که در سال 1989 نیز جراردو نولی پژوهشگر ایتالیایی این موضوع را مطرح کرد که مفهوم یا ایده ایران در دوره ساسانی به عنوان راهکاری برای انتساب خود به دوره هخامنشی مطرح شده است. وی متن روی سکههای اردشیر را آغاز ایده ایران در معنا و مفهوم سیاسی، فرهنگی و دینی آن قلمداد میکند. نولی یادآور میشود که اردشیر با ضرب این متن بر روی سکه درصدد انتساب خود و دودمانش و رجعت به سنت آریایی و زردشتی است تا بدین واسطه به تحکیم سیاستهایش بپردازد و خود را از سلسله پیشین یعنی پارتیان یا اشکانیان مجزا کند.
نولی با تکیه بر ایده «ابداع سنت» که توسط اریک هابزباوم و تِرِنه رَنگر مطرح شد، این نظر را مطرح میکند که ساسانیان قلمروی خود را ایرانشهر نامید و با این که چنین مفهومی ظاهری سنتی مقدس دارد، اما استفاده از این عنوان، امری بدیع بود. اگرچه پژوهشگرانی چون تورج دریایی و احمد اشرف به این ایده نولی توجه دارند، برخی ازجمله شادروان علیرضا شاپور شهبازی این فرضیه را رد میکنند. به نظر وی، توجه به این نکته ضروری است که بخش درخور توجهی از داستانها حماسی مرتبط با هویتبخشی ایرانیان در دوره پارتیان یا اشکانیان شکل گرفته است و درنهایت دوره ساسانی تحت عناوینی چون ایران و ایرانشهر متجلی شده و عبارت شاهنشاه ایران و انیران حک شده است و مستندات دیگری نیز از ذکر نام ایران و انیران بر دیگر کتیبههای ساسانی در دست است. پس از سقوط سلسله ساسانی تا مدتها ضرب سکه با نقش دوره ساسانی متداول بود. تا این که در سالهای 77 و 78 هجری در دوارن خلافت عبدالملک بن مروان، ضرب سکه با شکل و متن جدید آغاز شد. ) بر روی نخستین سکهها با طراز اسلامی بخشی از آیات سوره توحید و در حاشیه آن آیه 33 سوره توبه و آیه 9 سوره صف با کمی تغییر و در حاشیه محل و سال ضرب نوشته شد. از حدود قرن سوم تا دوازدهم قمری یعنی از حکومتهای مقارن در ایران تا پایان دوره صفوی، بر سکههای نشانی از نام ایران به چشم نمیخورد و نام و لقب حاکم یا شعار به متن سکهها تبدیل میشود. تا این که پس از سقوط صفویان و به قدرت رسیدن محمود افغان، سکههایی با درج عنوان ایران ضرب شده است. میتوان چنین استنباط کرد که محمود افغان درصدد بود با ذکر نام ایران، بر مشروعیت خود برای حکومت تاکید کند. در یکی از متون سکههای دوران حکمرانی نادرشاه نام ایران ضرب شده است. بر سکههای حکام زند نشانی از نام ایران نیست و شعارها بیشتر در مدح امام زمان (عج) است. اما در دوره ناصرالدین شاه سکههای مسین ضرب شد که تصویر خورشید و تاریخ ضرب بر روی آن و عبارت «رایج مملکت ایران» با ارزش سکه و واژه «طهران» بر پشت آن ضرب شده بود. بر برخی سکههای مظفرالدین شاه نیز این عبارت به چشم میخورد: السلطان مظفرالدین شاه قاجار شاهنشاه ایران. ضرب نام ایران نام ایران در دوره پهلوی نیز ادامه یافت.
نظر شما :