گزارش بصیرت افزایی (۲) «تحول مفهومی حفظ نظام در اندیشه امام خمینی»
دکتر مهدوی زادگان: رویکرد حفظ نظام در اندیشه امام منجر به گذار از مفهوم مرجعیت به ولایت شد
در آستانه سی امین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، معاونت فرهنگی- اجتماعی با همکاری پایگاه بسیج پژوهشگاه دومین نشست از سلسله نشستهای طرح بصیرت افزایی را با عنوان «میزان تحول مفهومی حفظ نظام در اندیشه امام خمینی (ره)» در روز دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ در سالن اندیشه پژوهشگاه برگزار کرد.
در این نشست حجت الاسلام مهدوی زادگان با یادآوری این نکته که عبارت «حفظ نظام» یکی از پرکاربردترین مفاهیم در کلام امام و رهبری بوده است، خاطر نشان کرد: امام خمینی (ره) حفظ نظام را حفظ اسلام می دانست و حتی در جایی تعبیر می کنند که حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان امام زمان (عج) هم بالاتر است، چون ایشان هم جانشان را برای حفظ اسلام می دهند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نمونه هایی از کلام امام و فقهای گذشته، افزود: مفهوم «حفظ نظام» در فقه یک دلیل، قاعده و اصل است؛ که بر اساس آن فقها به استنباط احکام می رسند. امام در دوران ۱۰ ساله رهبری خودشان مکرر بحث حفظ نظام را مطرح می کنند. مثلاً در جایی فرموده اند «حفظ اسلام یک فریضه الهی است، بالاتر از تمام فرایض؛ یعنی، هیچ فریضه ای در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نیست. اگر حفظ اسلام جزء فریضه های بزرگ است و بزرگترین فریضه است، بر همه ما و شما و همه ملت و همه روحانیون حفظ این جمهوری اسلامی از اعظم فرایض است.»
دکتر مهدوی زادگان با اشاره به اینکه این مفهوم در کلام فقهای پیشین در قالب «حفظ نظام اجتماعی» آمده، گفت: در کلام امام (ره) «حفظ نظام» توسعه مفهومی پیدا کرد و شامل نظام سیاسی هم گردید. در واقع در کاربرد «حفظ نظام» در کلام امام یک تحول اساسی پیدا شد و دستاوردها و نتایج عینی هم به دنبال داشت. لذا این سؤال پیش می آید که این تحول یک نوع ارتقاء بوده است یا تغییر ماهیت داده است؟ به نظر می رسد این تحول نوعی ارتقاء مفهومی پیدا کرده است، چراکه اساساً تبدل ممکن نیست، به این دلیل که نظام سیاسی بر پایه نظام اجتماعی شکل می گیرد و لذا نمی توان صحبت از حفظ نظام سیاسی بکنید، اما قائل به حفظ نظام اجتماعی نباشید.
وی دستاوردهای این رویکرد را برشمرد و اظهار داشت: در کلام فقهای پیشین، چون امور عامه و حکومت را تفکیک کرده بودند، لذا این امکان را داشتند که همزمان با حکومت جور مخالفت کنند (البته با تقیه)، اما حفظ نظام اجتماعی هم می کردند. اما در اندیشه امام، حکومت هم جزئی از نظام اجتماعی است و لذا حفظ نظام، شامل امر سیاسی و حکومت هم شده است. یکی از دستاوردهای چنین نگاهی این بود که فقه امامیه رابطه وثیقی با فلسفه سیاسی پیدا کرد و بین این دو تعامل و ارتباط برقرار شد که تا پیش از آن کمتر دیده می شد.
این پژوهشگر فقه سیاسی تأکید کرد: دستاورد دیگر این رویکرد این بود که تأسیس حکومت یک مبنای عقلایی پیدا کرد. فقهای پیشین چون بین این دو تفکیک قائل بودند، از ضرورت حفظ نظام به ضرورت تأسیس نظام نمی رسیدند. اما نه تنها این حفظ نظام را توسعه مفهومی داد و به وجوب عقلانی تشکیل نظام رسید، بلکه چون خود را مکلف می دانست، خود به این امر قیام نمود.
وی در مورد دستاورد دیگر این رویکرد گفت: یکی از آثار این رویکرد گذار از مفهوم مرجعیت به مفهوم ولایت بود. اجتهاد و تقلید مربوط به دوره ای بود که حفظ نظام شامل حکومت نمی شد و لذا گفتمان مرجعیت شکل گرفت، اما وقتی این مفهوم در ساحت فلسفه سیاسی می نشیند، از مفهوم مرجعیت عبور می کنیم و وارد مفهوم ولایت می شویم. علاوه بر این از مشروعیت «قدر مقدور» به مشروعیت «مقدور» گذار می کنیم. اگر در گذشته فقها احیاناً حاکم را تأیید می کردند، قدر مقدور و از روی اجبار بوده است، مانند مرحوم نائینی که از باب قدر مقدور مشروطه را تأیید نمود. اما مشروعیت حاضر، مشروعیت مقدور است. ولایت تأسیس شده است و به مقداری که اعمال می کند، مشروعیت مقدور دارد. در واقع اینطور نیست که حکومت جور است و مجبور باشند تأیید موقت کنند.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص ولایت مطلقه و مقیّده گفت: متأسفانه کسانی که به این موضوع می پردازند به این نکته توجه ندارند که بر اساس برداشت های خودشان از مطلقه و مقیّده کلام امام را تفسیر می کنند؛ در حالی که اگر کسی می خواهد کلام امام را خوب متوجه شود باید به فضای گفتمانی و فقهی امام برود و بگوید امام در چه فضایی این حرف را زده است. «مطلقه» یکی از اصطلاحات رایج در میان فقها است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: ما یک اصل و فرع داریم. اصول نسبت به همدیگر رابطه مطلقه پیدا می کنند؛ اما اصل نسبت به فرع رابطه مطلق و مقید پیدا می کند. در میان فقها بحث ولایت همواره ذیل احکام اصلی مثل امر به معروف و نهی از منکر بحث می شد. ولی امام فرمود ولایت هم یکی از اصول است. در این نگاه ولایت معنای مطلقه پیدا می کند.
وی در پاسخ به سؤالی در خصوص انتقاد از حکومت اسلامی، اظهار داشت: این طور نیست که چون حکومت اسلامی تأسیس شده فقها و علمای ما راجع به ظلم بحث نکنند. اما باید به همان مسأله حفظ نظام توجه کنیم. یعنی علما نسبت به خیلی از مسائل با توجه به حفظ نظام بحث می کنند.
مهدی زادگان با تأکید بر ضرورت حفظ نظام اجتماعی، گفت: اگر امام در دوره ای با حکومت پهلوی مدارا می کرد از باب همین حفظ اجتماع بود. اما بعد به اینجا رسیدند که نظام فاسد و منحط پهلوی دارد نظام اجتماعی ما را از بین می برد. فسادی که در شاکله این حکومت وجود داشت، نظام اجتماعی را از بین می برد. بر این اساس تا زمانی که مردم قیام نکرده بودند و به استقبال امام نرفته بودند، هیچ گاه از این بحث استفاده نکردند. اما وقتی مردم پیام امام را دریافت کردند و گفتند حکومت اسلامی می خواهیم، امام هم قیام کرد.
وی در انتها تأکید کرد: ولایت در نگاه امام بخشی از اسلام است. یعنی ولایت رکنی از اسلام است. در قرآن هم بحث «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» مطرح شده است. بنابر این وقتی می گوییم حفظ نظام سیاسی واجب هست، گویی می گوییم حفظ اسلام از اوجب واجبات است.
در پایان نشست، دکتر مهدوی زادگان به سؤالات حاضران پاسخ داد.
نظر شما :