گزارش نشست «مسأله ایرانشهر؛ رویکردی متفاوت به خواجه نظام الملک و سیرالملوک»
گروه تاریخ سیاسی پژوهشکده علوم تاریخی، نشستی از سلسله نشست های مسأله ایران، در راستای بزرگداشت هزاره خواجه نظام الملک با موضوع «مسأله ایرانشهر؛ رویکردی متفاوت به خواجه نظام الملک و سیرالملوک» در تاریخ 19 اسفند 97 برگزار کرد. این نشست که با استقبال علاقه مندان مواجه شده بود، توسط دو تن از محققان پیرامون خواجه نظام الملک، دکتر اسماعیل حسن زاده و دکتر نیره دلیر و دبیر نشست دکتر علیرضا ملایی توانی ارائه بحث شد.
دبیر نشست، دکتر ملایی توانی در اهمیت و ضرورت مسأله ایرانشهر و نسبت خواجه نظام الملک با آن سخنانی را در مقدمه بیان کرد و سپس سخنران نخست، دکتر حسن زاده را به ایراد سخنرانی خود فراخواند.
دکتر حسن زاده در مقدمه و پیش از آغاز بحث اصلی خود درباره تشکیکات پیرامون انتساب سیرالملوک به خواجه نظام الملک صحبت کرد. وی اشاره کرد، تاکنون بحث هایی که پیرامون خواجه عنوان شده بیشتر در جهت افراط در بحث ملی گرایی بوده که سردمدار این افراد عباس اقبال در کتاب «وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی» و تا امروز دنبال شده است. او بحث خود را متفاوت و نقیض این برداشت های افراطی عنوان داشت و در همین راستا بیان کرد: هیچکدام از منابع دوره سلجوقی به اثر سیرالملوک اشاره نمی کنند و تنها در این میان دو اثر عوفی و تجارب السلف به این اثر اشاره کرده اند که بیشتر ما را به این نتیجه می رسانند که اثر سیرالملوک نوشته خواجه نظام الملک نیست. دکتر حسن زاده ادامه داد که به عقیده من اثر سیرالملوک در قرن 8 و 9 هجری در هند به رشته نگارش درآمده و بعدها در ایران کتابت شده و نسخه های قابل دسترس ما از قرن 10 ه.ق به بعد است. وی اشاره کرد که صحبتهای ایشان از جنبه سلبی است و از منظر ایجابی نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا اضافه کرد: سوار کردن اندیشه ایرانشهری بر تفکر خواجه نظام المک دیدگاهی جعلی ـ از لحاظ موضوعی و تفسیری ـ است و اندیشه ایرانشهری نوعی تحریفی از نگاه شاهی ـ آرمانی دوره باستان است و از این نظر اندیشه ایرانشهری هیچ ارتباطی با اندیشه های خواجه ندارد و چون اندیشه شاه آرمانی با قرائت های امروزین مطابقت ندارد لذا در لوای ایرانشهری ظهور کرده است.
این استاد تاریخ بخش دوم و اصلی سخنان خود را معطوف به اقدامات و عملکرد خواجه نظام الملک عنوان کرد. او ادامه داد: برخلاف باور گذشته ام که در تمجید و تأیید کارنامه عملی خواجه سخن رانده ام اما امروز باوری دیگری دارم و در نقد اقدامات خواجه و تأثیرات مخرب در جامعه ایرانی سخن خواهم گفت. وی اقدامات خواجه را حول سه محور دانستند که عبارتند از: نهادسازی و اصلاح محدود، اصلاحات تحمیلی و همچنین اقدامات مشکل زا. او شرح این بحث را به مقاله خود با عنوان «ثبات و بی ثباتی در دوره سلجوقی» ارجاع دادند که به تفصیل در مورد اقدامات خواجه نظام الملک سخن گفته است.
دکتر حسن زاده در نقد اساسی عملکرد خواجه نظام الملک در زمینه نظام اقطاع داری بیان کرد: نظام اقطاع داری در پیش از دوره سلجوقی مرسوم بوده اما در این دوره شاهد گستردگی آن هستیم و آن هم به این دلیل است که خواجه اقطاع داری را از نظر حقوقی و نهادی به افراد و مناصب انتقال داد و یک مشکل بزرگ در جامعه ایران به وجود آورد. وی مشکل بزرگ حاصل از اقدام خواجه را، ایجاد یک نوع زمین داری وراثتی در میان نظامیان عنوان داشتند که نتیجه ای جزء شکل گیری و ظهور نیروهای گریز از مرکز اتابکان نداشت. حسن زاده در نقد اقدام خواجه در بحث اقطاعات، توضیح بیشتری داد که اخذ مالیات تا دوره سلجوقی بر عهده نیروهای محلی بوده اما اقدام خواجه باعث شد یک گروه نظامی ده هزار نفری (غلامان اغلب ترک نظامیه وابسته به خواجه) مأمور گردآوری مالیات ها شوند که از این نظر درآمد دولت را به دست نظامیان سپرد و باعث شد تا نظامیان به منبع اقتصادی و مالیاتی دست یابند. به طوریکه درآمد بسیاری از نظامیان عصر سلجوقی از سلاطین سلجوقی بیشتر شد و قدرت نظامیان را برتر از دستگاه سلطان و دربار برد.
دکتر حسن زاده در پایان سخنان خود، در نقد اقدامات خواجه، گفت: خواجه با اقدامات خود دو ضربه اساسی به نظام حاکمیت و جامعه ایرانی وارد کرد؛ نخست، با افزایش اختیارات نظامیان به ویژه در بحث گردآوری مالیات، بی ثباتی را در کشور افزایش داد. دوم، با دادن زمین به غلامان، قدرت نیروهای نظامی را بیشتر کرد و حکومت مرکزی را ضعیف ساخت و باعث شد تا سلاطین به عنوان حاکمان تحت انقیاد امرا حکمرانی ظاهرگونه ای داشته باشند.
سخنران دوم نشست دکتر نیره دلیر بود که با توجه به تخصصشان بحث خود را در ارتباط فضای اندیشگانی که در سیرالملوک در انتساب به خواجه نظام الملک وجود دارد طرح کرد. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بحث خود را با در نظر گرفتن صحت انتساب سیرالملوک به خواجه نظام الملک آغاز کرد و گفت: از منظر تحلیلی و اندیشهای اصالت با متن است و نه مؤلف. ضمن آن که این اثر، یک کار منحصر بفرد در تاریخ اندرزنامههای ایران است که آثار فکری و اندرزی متقدم و متاخر سنخیتی با آن ندارد و نشان دهنده مسائل عصر خواجه نظام الملک است، و با توجه به تحقیقاتی که در زمینه ظل اللهی در دوره مغول انجام دادهام باید اذعان کرد فضای اندیشگانی سیرالملوک به دور از فضای قدسی سازی و ظل اللهی که در سده های 8 به بعد رواج مییابد، نگاشته شده است و همچنین مساله و مسائلی که در این اثر بدان پرداخته شده متفاوت از مسائلی است که در آثار سدههای 8 و 9 به بعد به نگارش درآمده است. از این منظر سیرالملوک را نمیتوان محصول دوره مغول به بعد دانست بلکه با توجه به فضای اندیشهای و مسائل مطرح شده و دغدغههایی که مولف بیان میکند نگارش آن در همین دوره خواجه نظام الملک باید باشد و نه در سدههای بعد.
وی سپس به بحث اصلی خود پرداخت که بررسی سه گانه (خداوند ـ سلطان ـ مردم) و مناسباتی که به شکل دو به دو میان این سه حوزه برقرار خواهد شد و با بررسی این مناسبات سهگانه در سیرالملوک اشاره کرد که در سطح نخست دوگانه خداوند ـ سلطان مطرح است که باید گفت در این سطح طبق نظرات مؤلف و از همان سطور ابتدایی کتاب برگزیدگی از سوی خداوند است. اما به دور از قدسی سازی رایج در دوره سنت که برای حاکمان به تصویر درآمده است. با بررسی سطح دوم؛ یعنی دو گانه سلطان ـ مردم دلالتهای معنایی عدم تصویر سازی قدسی برای سلطان آشکار میشود. خواجه نظام الملک سلطان را مسئول مردم / رعیت معرفی کرده که باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود در قبال مردم باشد. مؤلف اثر هیچگونه مصونیت و قدسیتی به سلطان نداده است از این منظر از اندیشه ایرانشهری به عنوان گفتمان شاه آرمانی فاصله میگیرد. البته در توضیح خود اشاره کرد، منظور از اندیشه ایرانشهری در معنای گفتمان فکری دوره باستان است و نه اطلاق معنا و عنوان در همان دوره. سطح سوم نیز رابطه سلطان ـ خداوند است که در عالم ماوراء به وقوع خواهد پیوست. از آنجا که قدرت ماهیت سلسله مراتبی دارد و قدرت اعطا شده به سلطان از سوی خداوند بوده و پس بازخواست سلطان نیز به خداوند سپرده شده است که در این مرحله نیز عقوبتهای سخت و سنگینی برای سلطان ظالم به تصویر کشیده شده است.
دکتر دلیر ادامه داد: سیرالملوک بر اساس محور «عدالت» نگاشته شده و تا بدانجا عدالت برای مولف از اهمیت برخوردار بوده که جمله معروف «الملک یبقی مع الظلم و لایبقی مع الکفر» را برخلاف فضای اندیشهایی دنیای سنت بیان میکند. همچنین در بخشی از سخنان خود به استناد حکایت پادشاه ساسانی و موبد موبدان به نقد این روایت و این که توزیع قدرت در این روایت چگونه صورت گرفته و در کل این اثر بحث توزیع قدرت بوده یا خیر اشاره کرد. در نتیجه گیری نهایی نیز اشاره داشت، از آنجا که خواجه نظام الملک به توزیع قدرت بنا به دلایل متعدد که ناشی از مسائل زمانهاش بوده است نپرداخته بنابراین به توزیع صحیح مناسبات عدالت نیز نتوانسته دست یابد از این رو در اثر مرتب گلایه خود را از ظلم و ستم بیان میکند. و این همان معمای بزرگ تاریخ ایران است
در ادامه نشست، دکتر علیرضا ملایی توانی نکاتی در مورد مطالب مطرح شده در تشکیک به روایت ها و مؤلف سیرالملوک پاسخ داد. اینکه چرا مورخان در مورد اثر خواجه سخن نگفته اند بسیار طبیعی است همچنانکه که تا به امروز نیز این سنت پنهان بودن و مغفول ماندن آثار رواج داشته است. وی افزود: در مورد اینکه صاحب اثر سیرالملوک، خواجه نظام الملک بوده، کمتر تشکیکی شده است و بهتر است به جای شک در نویسنده به تحلیل فکری نویسنده بپردازیم.
دکتر ملایی توانی ماحصل کلام را این نکته عنوان کرد که، برخلاف نظرات دکتر حسن زاده، اندیشه خواجه نظام الملک در سیرالملوک در راستای شاه ـ آرمانی و اندیشه ایرانشهری استمرار و قابل فهم است.
در ادامه پرسش و پاسخها که توجه بیشتر به بخش اول سخنان دکتر حسن زاده در رد انتساب سیرالملوک به خواجه نظام الملک معطوف بود؛ دکتر کسرایی توضیحاتی در مورد ایرانشهری و دلالتهای معنایی آن و این که آن را باید گفتمانی دید و فلسفه آن را روشن ساخت اشاره داشت همچنین سایر حضار از جمله نسخه پژوهی از دانشجویان دکتری ادبیات به اشکالات نسخهایی که بر این اثر گرفته شد، پاسخ های مبسوطی ارائه کرد. در پایان با توجه به اهمیت اثر و منحصر به فرد بودن سیرالملوک نسبت به آثار اندرزی پیش و پس از خود همه حضار ابراز علاقه کردند که در جلسه دیگری این بحث بشکل تخصصی ادامه یابد.
نظر شما :