گزارش نشست «عدالت» از مجموعه نشست های چالش های انقلاب اسلامی در دهه پنجم با سخنرانی سعیدزیباکلام و بهشتی
دکتر سیدعلیرضا بهشتی: شیوه برنامهریزی توسعه در کشور ما به هیچ وجه با آنچه که در قانون اساسی پیش بینی شده بود، سازگاری ندارد
دکتر سعید زیبا کلام: امروز با دربار زر و زور و تزویر مواجه هستیم
به همت معاونت فرهنگی- اجتماعی پژوهشگاه، سومین نشست از سلسله نشستهای چالشهای انقلاباسلامی در دهه پنجم با موضوع «عدالت» در صبح روز چهارشنبه 24 بهمن 1397 با سخنرانی دکتر سید علیرضا بهشتی و دکتر سعید زیباکلام در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
علیرضا بهشتی در ابتدای این نشست در پاسخ به این پرسش که آیا واقعاً یکی از دغدغههای انقلابی که در سال 57 به پیروزی رسید عدالت بود، گفت: همیشه اعتقاد داشته و دارم که دهه فجر باید زمان حسابرسی و حساب کشی برای سالی که پشت سر گذاشتهایم باشد، مانند شب قدر برای هر فرد مومنی که تلاش میکند در آن به کارنامه اعمال خودش نظر کند، برای یک جامعه انقلابی هم لازم است زمان هایی در نظرگرفته شود تا کارنامه گذشته خود را بررسی کند.
وی افزود: عنوان بحثی که من انتخاب کردم، قانون اساسی جمهوری اسلامی، عدالت و توسعه انسانی است. شاید بتوان گفت که پس از نخستین تماس یا مواجهه ایرانیان با تجدد طی جنگهای ایران و روس در دوره پادشاهی فتحعلی شاه قاجار و آگاهی عمومی نسبت به عقبماندگی ایران از دنیای پیرامونش، ایده پیشرفت به عنوان اصلیترین آرزوی مردمان این سرزمین و پایدارترین مطالبه ملی جامعه ایرانی باقی مانده است. ایدهای که بعدها در ادبیات سیاسی کشور با عنوان توسعه به رسمیت شناخته شد و هدف اصلی همه دولتهای ایران معاصر قرار گرفت.
استاد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه گفت: به منظور دستیابی به این هدف نهایی، اهداف میانی نیز از سوی مصلحان، اندیشمندان و کنشگران عرصه سیاست پیشنهاد شد که از میان آنها استقلال، آزادی و عدالت بیش از همه مورد اجماع نظر قرار گرفت و از اصلاحات دوره امیرکبیر و سپهسالار تا نهضت مشروطهخواهی، نهضت ملی شدن نفت، قیام 15 خرداد و انقلاباسلامی در صدر فهرست مطالبات عمومی شهروندان ایرانی قرار گرفت. چگونگی ارتباط این مطالبات با یکدیگر، سلسله مراتب احتمالی، محتوا و محدوده آنها اما، همواره مورد مناقشه بوده و هست. بدینسان دیدگاههای مختلفی درباره اهداف، اشکال و مبانی توسعه و پیشرفت بر تاریخ 200 ساله اخیر ایران سایه افکنده است.
وی بیان کرد: انقلاباسلامی سال 57 مردم ایران، نقطه عطف مهمی در مناقشات و اختلاف نظرهای مردم ایران در موضوع چیستی و چگونگی نقش توسعه و پیشرفت کشور به شمار میرود، چرا که برای نخستین بار شرایطی به وجود آمد که امکان طراحی یک نظام سراسر جدید فراهم شد. گفتو گو ها و کشمکشهای فراوانی که در زمان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی شکل گرفت، با توجه به وجود آزادترین فضای سیاسی جامعه معاصر ایران، کار تصمیمگیری در خصوص جهتگیری نظام جدید در ارتباط با پیشرفت و توسعه را با موانع و مشکلات زیادی مواجه کرد.
بهشتی گفت: به هر روی، نمایندگان مردم که بر مبنای آزادترین انتخابات تاریخ ایران در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی حضور یافتند، متن نهایی این قانون را تدوین و تصویب کردند و پس از آن، با مراجعه به همهپرسی عمومی رسمیت قانونی یافت. پرسش مهم این است که چارچوب قانون اساسی در رابطه با موضوع توسعه به کدامیک از الگوهای شناخته شده در این زمینه مانند نوینسازی، ساختگرایی، توسعهانسانی و ... نزدیک است؟ اصول اقتصادی قانون اساسی نیز بیش از همه به نظریه توسعه انسانی آن هم یک دهه پیش از طرح آن به عنوان مبنایی متفاوت برای طرح توسعه و شکلگیری آن برای طرحی جهانی شبیه است.
وی ادامه داد: هدف بنیادین نظریه توسعه انسانی، گسترش انتخابهای مردم است. در مقدمه قانون اساسی میخوانیم؛ در تحکیم بنیادهای اقتصادی اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست، نه تکاثر و تمرکز ثروت و سودجویی همچون دیگر نظامهای اقتصادی. در مکاتب دیگر اقتصاد، خود هدف است اما در اسلام اقتصاد وسیله است. توسعه انسانی شعاری بسیار مهم دارد و آن بازگشت به هدف است و «محبوب الحق» را باید نخستین کسی دانست که به مفهوم توسعه انسانی پرداخته است. این اقتصاددان پاکستانی طرحی نو در خط مشیگذاری در اقتصاد بنا نهاد که به تهیه و انتشار اولین گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال 1990 منجر شد.
استاد تربیت مدرس دانشگاه افزود: هدف بنیادین رویکرد توسعه انسانی، گسترش انتخابهای مردم است. این انتخابها میتوانند بینهایت باشند و در طول زمان تغییر کنند. مردم اغلب کامیابیهایی را ارزش مینهند که آثار آن بر درآمد و نرخ رشد اصلاً یا بلافاصله هویدا نمیشوند. اصل ۴۳ قانون اساسی مهمترین بخش قانون در اقتصاد است. از این رو، برای تأمین استقلال اقتصادی و ریشهکن کردن فقر و ایجاد رشد در جامعه، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود: «تأمین نیازهای اساسی و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه، تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل، رعایت آزادی انتخاب شغل، استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر، جلوگیری از سلطه بیگانه بر اقتصاد کشور، افزایش تولیدات کشاورزی و...» .
وی گفت: یکی از راههای فهم و تفسیر قانون، مراجعه به دیدگاه قانونگذار است. نقش شهید آیتالله دکتر بهشتی در تدوین قانون اساسی بسیار اثرگذار بوده، اما این بدین معنا نیست که هر چه در قانون اساسی آمده را مطابق دیدگاههای ایشان بدانیم. خوشبختانه در آثار شهید بهشتی به متن سه میزگرد با عنوان «ابعاد اساسی اقتصاد در قانون اساسی» برمیخوریم که صراحتاً به بحث امروز ما مرتبط است.
علیرضا بهشتی ادامه داد: مرحوم شهید بهشتی بر7 بعد اصلی در بخش اقتصاد و امور مالی قانون اساسی تاکید کردند که حتماً دنبال شود. بعضی از آنها مطرح شده، مانند مبارز با فقر، آزاد نگه داشتن بخشی از وقت هر انسان برای رشد و تعالی معنوی، اعتدال درمصرف و مبارزه با اسراف، حفظ آزادی انسان، رابطه با عامل اقتصادی در برابر کسانی که انسان را یک حیوان اقتصادی معرفی میکنند، تاکید بر روی استقلال اقتصادی کشور و تاکید بر تکامل صنعتی برخی از مواردی هستند که آقای بهشتی مطرح میکند.
وی با بیان اینکه، به ویژه پس از پایان جنگ، شیوه برنامهریزی توسعه در کشور ما به هیچ وجه با آنچه که در قانون اساسی پیش بینی شده بود، سازگاری نداشته است. آیا این قطار توسعه که از سال ۵۳ با گرانشدن قیمت نفت و کنار گذاشتن نظرات کارشناسان سازمان برنامه و بودجه در همان زمان راه افتاده که منظورش عدالت نبوده، میتواند ما را به سمت عدالت ببرد؟ خیر. بنابراین تا امروز با اینکه لوکوموتیوران این قطار هر از گاهی عوض میشود، اما ریل گذاری همان بوده و هست.
علیرضا بهشتی در پایان گفت: گاهی هم که برخی دولتها خواستهاند حرکتهایی در جهت ایجاد نوعی از روابط عادلانه را در جامعه ایجاد کنند، متأسفانه به مفاهیم بسیط و ساده از برابری متمسک شدهاند و حاصل آن همچنان که در نظامهای نئو لیبرالی و نئو محافظهکار حاکم بر جهان امروز اتفاق میافتد، نابرابریها و بی عدالتیهای بیشتر بوده است. البته آنچه ما در کشور خود داریم، به زحمت میتوان نامش را یک نظام نومحافظه کار یا نئولیبرال گذاشت و یک کاریکاتور ناقص و بسیار مضحکی از آن در کشور ما حاکم شده است. امروز طلایههای به بنبست رسیدن این رویکرد به وضوح مشخص شده است. این بنبستها در سرمایهداری موجب شده تا کسی مثل فوکویاما، امروز حرف از ضرورت بازگشت به نوعی سوسیالیسم میکند. من نمیخواهم بگویم که باید به سمت سوسیالیسم رویم، اما میخواهم بگویم که بن بستها باعث شده که این افراد نیز به بازاندیشی در راهی که آمده اند، بپردازند.
در ادامه این نشست دکترسعید زیباکلام به ارائه دیدگاههای خود پرداخت و اظهار داشت: راجع به عدالت در سالیان گذشته نکاتی گفتهام که ترجیح میدهم این جا دیگر مطرح نکنم، بلکه میخواهم درباره موانع آزادی اندیشیدن صحبت کنم. ما در کشورمان نوعی رفتار میکنیم که فرد منتقد و آزاد اندیش از درون پژمرده و منصرف میشود. در ادامه نیز فضایی منفی علیه پژوهشگر منتقد ایجاد میشود. در نتیجه فرد منتقد فشارهای روانشناختی، اجتماعی و مالی و اقتصادی را تجربه میکند و آزاد اندیشی به طور مستمر سرکوب می شود. در کشورهایی که چنین رویکردی وجود دارد به مناسبتهای مختلفی برای آزاداندیشی جشن و جشنواره برگزار میشود. طنز تلخ تر این است افرادی که بیشترین سهم و نقش را در سرکوب آزاداندیشی دارند بیشترین سهم را هم در برگزاری این جشنها دارند.
وی افزود: امروز حوزهها و دانشگاههای ما سخت نیازمند بازسازی هستند. برخی دانشجویان منتقد بعد از استاد شدن خودشان نیز همین رویه را در پیش میگیرند. ساحت بسیار نهانی وجود دارد که آزادی اندیشه به شکل بسیار درونی در نطفه خفه میشود. در این ساحت گفته میشود که آرائی هستند که درست و شرعی و عقلانیاند. این که این ۳ مفهوم چگونه تشخیص داده شده عموماً در آن ساحت به کار برده نمیشود و طرح هم نمیشود. چیستی این ۳ ممیزه نیز بحث دیگری است. این که خود شرعیت و عقلانیت و درستی چیست؟ این ممیزات هم ابداً مطرح نمی شود.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: مهم این است که ما اندیشههایی درست و شرعی و عقلانی داریم و اندیشههایی که معارض با اینها باشد، بدون هیچ تعللی نادرستاند. در این ساحت شبه ملکوتی و بعضاً رسماً ملکوتی اندیشههای معارض جایی برای بحث و بررسی و نقادی ندارند. اینگونه تلقی میشود که کسی که این مسایل را تشخیص نمیدهد بسی سیه بخت است. به شکل ضمنی هم گفته میشود که آن معدودی که اندیشههای درست و شرعی و عقلانی را تشخیص نمیدهند مشکل دارند و باید خود را اصلاح کنند. این روند کار را به جایی میرساند که تا مرحله مرتد و ملحد خواندهشدن فاصله زیادی باقی نمیماند.
سعید زیباکلام بیان کرد: هیچ گاه تببین نمیشود که درست و عقلانی و مشروع، دقیقاً چیست؟ در این فضاسازیهای آرام و خزنده به طور ضمنی گفته میشود که اکثریت مردم حامی اندیشهای هستند که درست و مشروع و عقلانی است و هیچ گاه هم معلوم نمیشود که آیا واقعا این گونه است؟ هیچگاه هم امکان مباحثه آرام و انتقادی برقرار نمیشود. در نتیجه، محراب تضارب اندیشهها تبدیل به مهلکه عواطف عامیانه میشود. آیا معلوم نیست که در این مهلکه اندیشه، فتح از آن چه کسانی است؟ و از آن مهمتر به چه قیمتی این فتوحات حاصل میشود؟
وی افزود: طنز سیاه این است که بعد از تدفین اندیشههای معارض، نوبت به جشن و جشنواره برای آزاداندیشی میشود. فراموش میکنیم که ما بودیم که با صحیح پنداریهای خود، یک یا تنی چند را عرشنشین کردهایم و مابقی دانشمندان را خواسته یا ناخواسته خاکنشین کردهایم و اندیشیدن و اندیشههایشان به اغما میرود. واضح است که هر کس در همان ابتدای دانشجویی یا طلبگی خودش متوجه میشود آزاد اندیشی، طیفی از تبعات ناگوار را برایش به همراه میآورد. خوب است رفتار حوزه علمیه قم با شهید مطهری و شهید بهشتی را یادآور شویم.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: در اینگونه موارد که چنین سخنانی گفته میشود فریاد وااسلاما سر داده میشود، اما حقیقت این است که اسلام در این موارد دچار خدشه می شود. ماجرای مرحوم علامه که حرفش این بود که اجازه دهید من مباحث دیگری را در حوزه مطرح کنم و تهدید او به قطع شهریهاش نیز شنیدنی است. در شرایطی که حزب توده به شدت تأثیرگذار بود، حرف مرحوم علامه این بود که علاوه بر فقه و اصول نیاز به طرح مباحث فلسفی در حوزه علمیه وجود دارد. مرحوم ابوالحسن اصفهانی در مورد تلاش مرحوم قاضی طباطبایی برای تدریس عرفان و اسفار نیز میگفت تدریس این مباحث را جایز نمیداند و شایسته نیست به فردی که چنین علومی را در حوزه تدریس میکند، شهریه دهیم.
وی افزود: نباید فریب تکنوکراتهای مهندسیاندیشی که از صدر تا ذیل نظام را اشغال کردهاند، خورد. ما و نسل وطندوست و شجاع با یک دنیا عشق و صدق وارد معرکه شدیم، اما با اقداماتی عاجل به اتهام عاملان نظام شاهنشاهی بودن حذف شدیم و بعد از آن انقلاب فرهنگی را شاهد هستیم. امروز با دربار زر و زور و تزویر مواجه هستیم. نمیخواهم بگویم تمام مسایل این ۴۰ سال توسط این جریان رقم خورده است، اما بخش قابل توجهی، حاصل همان اندیشههای خام مهندسی اندیشانه است.
زیباکلام ادامه داد: سرکوب آزاداندیشی بخش قابل توجهی از فرهنگ ماست و در جان ما عمیقاً خانه کرده است. باید بسیار تدریجی هرگونه ظهورات آزادی اندیشه و اندیشیدن را به ویژه در عرصه عمومی تحمل کنیم و نسبت به سرکوب آن در هر جا حساس شویم و اعتراض کنیم. ضروریترین گام برای این دگردیسی این است که با این نگرش قدیم العهد دو شاخه وداع کنیم که در فلان موضوع تنها یک رأی و نظریه واحد و جهان شمول درست و شرعی و عقلانی وجود دارد که آن نظریه هم نزد فلان رجل یا مقام است. این به معنی حذف سلسله مراتب حکومتی و نظام تصمیم گیری نیست. چون هیچگریزی از تصمیمگیری و سیاستگذاری نداریم.
وی گفت: در ساحت معرفت شناختی اولاً ما نمیدانیم رأی و نظر یکتای درست و شرعی و عقلانی چه مشخصاتی دارد تا بتوانیم آن را تشخیص دهیم. ثانیاً نمیدانیم مفاهیم ارزیابانه درستی و شرعیت و عقلانیت خود چیستند و ماهیت و ذاتیات آن چیستند. درستی و شرعیت و عقلانیت دهان باز نمی کنند، تا به ما بگویند که ما چیستیم و چه ویژگیهایی داریم بلکه ما هستیم که معیارهای مهم ارزیابانه را باردار و پُر میکنیم و مفهوم سازی میکنیم.
در پایان این نشست، مهمانان به تعدادی از سؤالات حاضران پاسخ گفتند.
نظر شما :