گزارش نشست «سریالهای تلویزیونی؛ عوامل کاهش یا جذب مخاطب؟»
گزارش نشست «سریالهای تلویزیونی؛ عوامل کاهش یا جذب مخاطب؟»
فرجی: میزان رضایت مردم از سریال ها بالاتر از متوسط جهانی است
راود راد: از ویژگی های سریالهای تلویزیونی سلطه غم و اندوه و خشونت است
به همت معاونت فرهنگی- اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه دومین نشست از سلسلهنشستهای ارزیابی سازمان صداوسیما با عنوان «سریالهای تلویزیونی؛ عوامل کاهش یا جذب مخاطب؟» روز دوم بهمن ماه 97، با سخنرانی مهدی فرجی مدیر سابق رسانه ملی و اعظم راود راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این نشست معاون فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار داشت: در این معاونت از مدت ها پیش برای نقد و بررسی برنامه های صدا و سیما برنامه ریزی انجام شده است.
وی افزود: یکی از موانع برای برگزاری نشست هایی در خصوص برنامه های صدا و سیما، تمایل نداشتن مدیران این سازمان به حضور در مراسم است.
محمود کریمی علوی با اشاره به سیاست زدگی در جامعه خاطرنشان کرد: بیشتر نقدهای کارشناسان به صدا و سیما بی شائبه نیست؛ بنابراین مدیران صدا و سیما حاضر به شرکت در مراسم نقد و بررسی برنامه های تلویزیون نیستند. اما در این سلسله نشست های برنامه های تلویزیون سعی شده نگاهی علمی، آکادمیک و منصفانه حاکم باشد تا گفت و گویی سازنده در این زمینه انجام شود.
در ادامه دکتر مهدی فرجی مدیر سابق شبکه 1 و 2 سیما با اشاره به اینکه مردم ما از منظر پژوهشگران دنیا جزء کسانی هستند که خیلی تلویزیون می بینند و متوسط تماشای تلویزیون در ایران روزانه سه ساعت و نیم است، گفت: این عدد خیلی بزرگی است. در بعضی از کشورهایی که تلویزیون هایشان جذاب ترین برنامه های سرگرمی، علمی، مستند، فیلم و سریال را نشان می دهد به زحمت متوسط تماشای تلویزیون به یک ساعت، یک ساعت و نیم می رسد.
فرجی ادامه داد: البته بخشی از این مسئله طبیعی است و در کشور شرایط سرگرم کننده و اوقات فراغت برای جوان ها، نوجوان ها و میان سال ها نسبت به سایر نقاط جهان کمتر است. تلویزیون در ایران یکی از تفریحات سالم، کم هزینه و در دسترس است. البته در سال های اخیر دسترسی به ماهواره و فضای مجازی باعث شد تا موجی از مخاطبان تلویزیون کوچ کنند و به جاهای دیگر سربکشند. ولی به این معنی نیست که ما هرگاه در تلویزیون برنامه یا سریال خوبی پخش کنیم، بیننده نداشته باشد. در سال ۸۹ که مدیر شبکه ی یک بودم، سریال حضرت یوسف را پخش کردیم و حدود ۸۶ درصد بیننده داشت. سریال های دیگری هم مثل زیر تیغ، مختارنامه و… با ۸۰-۸۲ درصد بیننده اعداد دست نیافتنی بودند که در تاریخ تلویزیون ماندگار شدند.
فرجی توضیح داد: این اعداد برای بسیاری از کشورهای تولیدکننده و صادرکننده ی فیلم و سریال رویایی و ایده آل هستند. وقتی با مدیران تلویزیون های دنیا دیدار و گفتگو داشتم می گفتم که یک سریال ما ۸۲ درصد بیننده دارد، حرفم را باور نمی کردند.
فرجی با اشاره به نظرسنجی سال های ۹۶ و ۹۷ درباره سریال های تلویزیونی ایرانی گفت: حتی در شرایط کنونی که معتقدم به دلیل وجود رقبای زیاد میزان بیننده های سریال های تلویزیونی کاهش پیدا کرده، کمترین عدد نزدیک به ۱۳ درصد است که گاهی این عدد با پربیننده ترین سریال های خارجی کشورهای دیگر قابل رقابت است. به عبارتی بهترین فیلم هایشان ۱۷- ۱۸ درصد بیننده در کشورشان دارند. البته در این شرایط ما سریال هایی مثل پایتخت ۵ با ۶/۷۹ درصد بیننده داشتیم یا بانوی عمارت که پیش بینی می شود بالای ۶۳-۶۴ درصد بیننده داشته باشد. یا سریال هایی مثل پدر، دلدادگان و … بالای ۴۵ درصد بیننده داشتند. هرچه به سال های قبل تر می رویم تعداد بیننده های تلویزیون بیشتر می شود.
او با اشاره به پرمخاطب بودن سریال های ترکیه ای در ایران گفت: من معتقد هستم که رسانه ی ملی ما از نظر بعد کیفیت و استاندارهای تولید، بدون تردید شاید تلویزیون بدون رقیب منطقه باشد. من نمی خواهم علایق مردم در دیدن سریال های ترکیه ای را نادیده بگیرم، ولی در اینجا بحثم از منظر کیفیت است. اگرچه خودمان می دانیم اگر به سمت سریالهای مشابه آنها برویم، بسیار پرطرفدار هستند. مثلث عشقی و مربع عشقی و مهم تر از آن موقعیت خیانت که متأسفانه در سریال های ترکیه ای موج می زند، موقعیت های جذابی هستند ولی ما از پخش آن ها پرهیز می کنیم. رسانه ی ملی همچنان اصرار دارد تا تلاش کند با پرداختن به موقعیت های نمایشی سالم و فرهنگی، مخاطبان خود را جذب و حفظ کند و از این جهت به عنوان یک رسانه ی پاک در مفهوم کلی اش تعریف می شود.
در ادامه این نشست اعظم راودراد استاد ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره به نتایج یک تحقیق که درباره گرایش مخاطبان ایرانی به شبکه های ماهواره ای است، توضیح داد: در سال ۹۰ یک جلسه ی خصوصی با مدیران سیما داشتیم که در آنجا این بحث مطرح شد که چرا تماشای ماهواره افزایش پیدا کرده است. هر چند خروجی این جلسه در جایی منتشر نشد اما به هر حال این که مخاطب تلویزیون ایران رو به سرآشیبی و در حال ریزش است، را خود صدا و سیمایی هم پذیرفته بودند. در یک تحقیقی که در سال ۸۹ انجام شد از چهار صد نفر درباره دلایل استفاده از شبکه های ماهواره ای سوال شد که. اولین دلیل آن نارضایتی از تلویزیون ملی ایران بود. دومی کسب اطلاعات سیاسی، و موارد بعدی چون آموزشی، فرار از واقعیات زندگی روزمره و الگو گرفتن از مسائل دیگر مطرح شد.
این استاد دانشگاه با توضیح درباره دلایل ریزش مخاطب گفت: من اسم ریزش مخاطب را بحران مشروعیت می گذارم. بحران مشروعیت هم هیچ ربطی به طور مستقیم به سریال و این صحبت ها ندارد. بیشتر به اخبار و تحلیل های سیاسی و اقتصادی و مسائل مختلف این چنینی مربوط است. در یک مطلب دیگری نوشتم که تلویزیون ما بار ایدئولوژیک دارد. چون بالاخره یک تلویزیون حاکمیتی است. بار ایدئولوژیک به این معنا که نگاه تلویزیون نگاه تایید حاکمیت است.
او ادامه داد: یعنی این بار ایدئولوژیک و مذهبی بر تمام برنامه های تلویزیون مثل یک پوششی یا مویرگ هایی که در بدن انسان پراکنده هستند و از آن شریان اصلی تغذیه می شوند، در همه ی برنامه های تلویزیونی از اخبار و برنامه های سیاسی شروع می شود اما به آن ختم نمی شود و به همه ی برنامه های دیگر هم تسری پیدا می کند و از آنجایی که مردم طبیعتاً متکثر و متنوع و متفاوت هستند، این وجه خاصی که تلویزیون در حال اجرای آن است، فقط می تواند یک عده خاصی را جذب کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به گروه های جمعیتی که گرایش خاصی به تلویزیون ندارند، بیان کرد: در مورد قشرهایی که دسترسی های رسانه ای بیشتری دارند به خصوص جوانان و در دوره های جدید زنان، فکر می کنم بیشترین ریزش مخاطب را داشته باشند.بعد شما بیایید بهترین فیلم تلویزیونی را هم بسازید، بهترین سریال تلویزیونی را بسازید، مخاطب با موضع گیری، آن سریال و فیلم را تماشا می کند، چون در ذهنش آن مشروعیتِ کامل نیست.
راودراد افزود: به هر حال منظور من این است که صرفا تماشا کردن تلویزیون به معنای رضایت نیست. اما یکی از مهم ترین دلایلی که آن ۴۰۰ نفر در سال ۸۷ به استفاده از شبکه های ماهواره ای اشاره کردند، نارضایتی از تلویزیون بود. وقتی این بحران مشروعیت وجود دارد، مخاطب با موضع گیری، تلویزیون را تماشا می کند و در نتیجه پیام مرجح یا معنای مرجح معنایی که آن برنامه می خواهد به مخاطب منتقل بکند، معلوم نیست که حتماً همان دریافت بشود.
او با اشاره به ویژگی های سریال هایی جدید که در تلویزیون پخش می شود،گفت: یک استثنائات یا پدیده هایی در سریال های تلویزیونی رخ می دهد که دوباره مخاطب را به سمت خودش برمی گرداند. یعنی این یک منحنی ای است که بالا و پایین دارد، اما به طور متوسط آن ریزش کماکان وجود دارد و بحث من این است که چرا مخاطب می رود؟ در واقع سریال های ما در مجموع چه وجهی دارند که ممکن است مخاطب از آنها گریزان بشود؟
این پژوهشگر ارتباطاتی با اشاره به این دلایل توضیح داد: یکی از ویژگی های سریالهای تلویزیونی سلطه ی غم و اندوه است. یعنی هرچه بیشتر گریه بکنند، انگار سریال بهتر است. به خصوص در پایان بندی سریال ها، یعنی جایی که مخاطب می داند الان همه چیز درست شده و منتظر یک پایان بندی خوب است. عامل دیگر سلطه ی خشونت و وحشت است. در فیلم های خارجی و سریال های خارجی که پخش می شود، به خاطر نوع ممیزی که ما داریم، نمی توانیم نوع رابطه زن و مرد و نوع پوشش آنها و برخی تحرکات را در فیلم ها نشان بدهیم و بنابراین دائماً، آن قسمت ها را حذف می کنیم. در واقع وقتی آن قسمت ها را حذف می کنیم، آن قسمت های خشونت برجسته می شود.. این سلطه ی خشونت، غیر از آن تاثیر منفی که شاید روی مخاطبان بگذارد بالاخره می تواند مخاطب را هم زده بکند.
فرجی در ادامه صحبت های راودراد گفت: میزان رضایت یکی از فاکتورهای مهم در این نظرسنجی ها است. اتفاقاً متوسط میزان رضایت مردم هم از این سریال ها بالاتر از متوسط جهانی است. به عنوان مثال سریال پایتخت با 6/79 درصد بیننده 1/99 درصد از آن رضایت داشتند. یا سریالی مثل لیسانسه ها حدود 7/80 درصد رضایت از آن وجود داشت. طبیعی است مخاطبانی که از سریالی راضی باشند آن را دنبال می کنند. اینها فاکتورهایی هستند که در کنار میزان بیننده به آن ها هم توجه می شود. به همین دلیل فاکتور رضایت هم مسئله مهمی است و اینگونه نیست که صرفاً به میزان بیننده توجه کنیم.
فرجی با اشاره به سخنان دکتر راودراد درباره تقسیم بندی مخاطبان گفت: با توجه به اینکه تلویزیون رسانه ی عام است، بیشترین میزان بینندگان آن مخاطبان زیر دیپلم و عامه ی جامعه هستند و در همه جای دنیا اینگونه است. با این حال میزان تماشای تلویزیونی نخبگان ما هم عدد جذاب و جالبی است. نزدیک به ۴۰ درصد نخبگان ما تلویزیون را می بینند و بعضی از برنامه ها را دنبال می کنند. استاندارد جهانی آن در دنیا پایین تر است. من مدافع این نیستم که مخاطبان تلویزیون به اندازه سابق باشد و ریزش نکرده باشد. ریزش مخاطب در چنین شرایطی و با ظهور ابزارها و امکانات جدید طبیعی است. خیلی از برنامه های تلویزیون را هم از طریق گوشی می بینند و در جاهایی پیشرفت فناوری ها به دیده شدن برنامه های تلویزیونی کمک کرده است.
دکتر راود راد در ادامه صحبت های خود خاطر نشان کرد: من اسم ژانر سریال های تلویزیونی خودمان را ژانر کلید اسرار گذاشته ام. این عنوان مربوط به یک مجموعه ی تلویزیونی محصول کشور ترکیه بود. این سریال کاملاً مذهبی بود و آن دوره ای که پخش می شد، الگوی سریال سازی مذهبی ما شد و از روی آن الگو، سریال «شاید برای شما اتفاق بیافتد» را ساختند. در این ژانر معمولاً آدم ها کاملاً سیاه یا کاملاً سفید هستند. یعنی حد وسط نداریم.
این استاد دانشگاه با انتقاد از این نوع سریالها ادامه داد: آدم های بد تا جایی که می توانستند بدی می کردند اما در پایان همیشه و همواره با یک اتفاقی شبیه معجزه تقاص تمام کارهای بدشان را همانجا در سریال پس می دادند. این سریال کاملاً از نظر من ظاهرگرایی دینی و قشری گرایی مذهبی را ترویج می داد. یعنی همه چیز در همین ظاهر است.
راودراد با توضیح درباره اینکه چطور تلویزیون از سطح پایین دانش مردم به نفع خود سوء استفاده کرده است، گفت: همان طور که آقای فرجی هم فرمودند اغلب مخاطبان تلویزیون عامه ی مردم هستند و این نگاه، یعنی عامه ی مردم همین را می پسندند، همین را می فهمد و همین برای او جذابیت دارد. تلویزیون هم از این سطح پایین ذائقه ی هنری و دانش مذهبی پایین مخاطب که معمولاً محدود به ظواهر و مسائل ظاهری دینی است، از همین ها استفاده می کند و این را به او می دهد.
او افزود: یعنی همین سیر جریان داستان و آن بحث ظاهرگرایی مذهبی و.. در سریال داخلی هم اتفاق می افتد تقریباً تمام سریال های تلویزیونی ما، نه فقط «شاید برای شما هم اتفاق بیافتد»، ژانرشان کلید اسرار است به آن معنا که همان اول آدم بد را می شناسی، آدم خوب را هم می شناسی آخر داستان را هم حدس می زنی و این موجب ریزش مخاطبان می شود.
در پایان این نشست، سخنرانان به سؤالات مطرح شده پاسخ دادند.
نظر شما :