گزارش هفتمین نشست تخصصی همایش ملی ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت
بررسی آسیبها و ظرفیتهای ارتباط علوم انسانی و صنعت
هفتمین نشست تخصصی همایش ملی ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت، دوشنبه، اول بهمنماه 1397، در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
این نشست که با دو پنل تخصصی همراه بود؛ در پنل اول با موضوع «چالشهای پیش روی ارتباط میان علوم انسانی، تولید و صنعت» از سخنرانی فرشاد مومنی و سلیمان پاکسرشت؛ و طی پنل دوم با موضوع «ظرفیتهای پیش روی ارتباط میان علوم انسانی، تولید و صنعت» از ایراد سخن امیرحسین کاکائی و احمد پاکتچی بهرهمند بود.
ظرفیت سنجی ارتباط علوم انسانی و صنعت
سیف و تاکید بر مفهوم بهرهوری
در ابتدای نشست؛ محمدسعید سیف، مدیر کل ارتباط با صنعت در وزارت علوم تحقیقات و فناوری، با عنوان «ضرورت مشارکت متخصصین علوم انسانی در توسعه صنعتی کشور» آغاز سخن کرد. تاکید سخنرانی سیف بر اهمیت مفهوم بهرهوری همهجانبه بود.
سیف از ضرورت ارتباط علوم انسانی و صنعت، با ارجاع به نسلهای دانشگاهی سخن گفت و «مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی» را جزء ماموریتهای نسل سوم دانشگاهها یعنی دانشگاههای کارآفرین عنوان کرد و در این راستا انتظارات جامعه از دانشگاه را برشمرد:
رفع مشکلات صنعت و جامعه؛
ارتباط پایدار صنعت و جامعه؛
ایجاد اشتغال؛
تولید ثروت؛
ارتقاء رتبه دانشگاه؛
توسعه فناوری کشور.
وی بر فرصتها و امکانات کشور برای توسعه مروری داشت:
فارغالتحصیلان و متخصصین دانشگاهی؛
رتبه اول نفت و گاز دنیا؛
وجود ذخایر معدنی متنوع و گسترده؛
بیش از ۵۸۰۰ کیلومتر ساحل؛
موقعیت جغرافیایی استراتژیک کشور برای حملونقل.
سیف با نشان دادن ظرفیتهای کشور قصد داشت عدمتناسب آن را با بهرهوری پایین در صنعت خودرو یا تولید گندم و نرخ پایین بهرهوری کل یادآور شود.
و در انتها به ارائه گزارش پیرامون اقدامات انجامشده پرداخت:
نمودار زیر تعداد قراردادهای ارتباط صنعت و جامعه را که در حال انجام است، نشان میدهد.
ظرفیت سنجی ارتباط علوم انسانی و صنعت
نمودار زیر مبلغ قراردادهای ارتباط صنعت با جامعه را که در حال انجام است، نشان میدهد.
ظرفیت سنجی ارتباط علوم انسانی و صنعت
پنل چالشهای پیش روی ارتباط میان علوم انسانی، تولید و صنعت؛ به دبیری دکتر عباس منوچهری، استاد دانشگاه تربیت مدرس
مومنی و رویکرد اقتصاد سیاسی به ارتباط علوم انسانی و صنعت
فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، به عنوان نخستین سخنران ترجیح داد با انتقاد از روند برگزاری نشست آغاز کند. نقد مومنی به اختصاص زمانهای کوتاه به مباحث عمیق مربوط بود. این نقد از این جهت حائز اهمیت است که بخش تفصیلی سخنان مومنی، ناگفته ماند و به اشارههای فهرستوار به مباحث خود بسنده کرد.
اما سخنرانی مومنی درباره چه بود؟ و چه رویکردی در ارتباط علوم انسانی و صنعت را بسط داد؟
مومنی با کلاننگری، رویکرد اقتصاد سیاسیِ موضوع نشست را مورد مداقه قرار داد و درباره وجه اقتصاد سیاسی پیوند نظام دانایی و نظام تولید سخنرانی کرد.
پیکره سخنرانی مومنی بر این نکته استوار بود که انقطاع نظر و عمل را در سطح سیاستگذاریهای کلان نشان دهد و گوشزد کند که تا به فهم درست از مفاهیم نرسیم و از پسِ این فهم به گزینش یک نظام نظری منسجم دست نیازیده باشیم؛ نمیتوانیم بسیاری از معضلاتی را که در ارتباط میان علوم انسانی و صنعت برمیشمریم، حل و رفع کنیم.
از نظر مومنی نمیتوان به ارتباط میان علوم انسانی و صنعت پرداخت، بدون اینکه اقتصاد رانتی را نادیده گرفت؛ اقتصادی که با دو مولفه عدمشفافیت و دستکاری واقعیتها تعریف و شناخته میشود.
مومنی از اغتشاش مفاهیم در حوزه تولید و صنعت گفت و گفت «در صنعت با بنگاههای یکنفره مواجیهم» و «در تولید با پدیدهای به نام تولید معیشتی روبهرو هستیم». در حالیکه مفهوم صنعت با «رقابت» و «همکاری» و مفهوم تولید با «برطرف کردن فقر» و «ارتقای کیفیت زندگی» باید همراه باشد. این درحالی است که واژهها تولید و صنعت در جامعه ما از چنین محتوا و ماهیتی عاری هستند.
مومنی توصیه کرد صنعت را نیز همچون «یک نظام جمعی» ببینیم. از نظر وی این نظام در کشور ما از فقدان حس همکاری که ریشه در فرهنگ جمعی ما دارد، آسیب خورده است و نیز تولید ما تشدیدکننده فقر و تشدیدکننده عقبماندگی است.
از نظر مومنی ما به درک روشمند ابعاد اهمیت و معجزهآسای معجزه همکاری نیاز داریم. این درک از طریق دانش ضمنی به دست میآید؛ بزرگترین چالش کشورهای توسعهنیافته است. به عبارت دیگر در تقسیم دانش جوامع به دانش آشکار و دانش ضمنی، چالش کشورهای توسعهنیافته کاربست و بهرهمندی از «دانش ضمنی» و «ظرفیتهای سازمانی» است. امری که پاشنه آشیل کشور ماست.
مومنی عالیترین شکل بروز «ارتباط میان علوم انسانی و صنعت» را در دل نظریههای دوگانگی میدید. به بیان وی «ما با دوگانگی نظاموار در همه ساحات جامعه مواجهیم»؛ دوگانگیای که نیروی محرکه نابرابریهای ناموجه و در نتیجه ناپایداری نظام سیاسی اجتماعی ماست.
سخنرانی فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، گرچه به دلیل ضیق وقت به طور تیتروار بیان شد؛ اما تاکید وی بر رویکرد اقتصاد سیاسی به ارتباط میان علوم انسانی و صنعت، شبیه افکندن پرتوهایی جهت فهم زمینها و زمینههای ارتباط غیرنهادین دو نهاد دانشگاه و صنعت بود.
پاکسرشت و تعبیر ضرورت طبیعی ارتباط علوم انسانی و صنعت
سلیمان پاکسرشت، معاون وزیر تعاون کار و رفاه امور اجتماعی، این پرسش را محور قرار داد که: «آیا صنعت به آستانهای رسیده است علوم انسانی باید به آن ورود کند؟» و با این سوال قصد داشت در عین ورود به فلسفه صحبت از ارتباط علوم انسانی و صنعت در مقطع کنونی، به شکلی عملیاتی نشان دهد که چرا این ارتباط، با نوعی از نقص یا آسیب همراه است.
به این منظور، وی دو نوع تحلیل از ارتباط میان علوم انسانی و صنعت را از هم تفکیک کرد:
تحلیل منطقی؛ در این رویکرد سعی میشود با استدلالهای منطقی فواید ارتباط علوم انسانی و صنعت را برای دو طرف بازگو کرد (کاری که گویا در حال انجامش هستیم!)؛
ضرورت طبیعی؛ در رویکرد دوم اما ضرورت، وجوب و الزامها هستند که این ارتباط را میسر و عملیاتی میکنند.
به زعم پاکسرشت، ما همچنان از ضرورت منطقی این ارتباط صحبت میکنیم که برای ایجاد ارتباط میان علوم انسانی و صنعت، کافی نیست.
پاکسرشت نگاه خود را بیشتر تشریح کرد و گفت: «تکوین ضرورت طبیعی میان علوم انسانی و صنعت، در محاصره متغیرهای متعددی است». در روشن شدن این متغیرها، پاکسرشت به رانت اطلاعاتی در حوزههای تولیدی و صنعتی اشاره کرد و نقبی به بحث فقدان شفافیت که مومنی طرح کرد بود، زد.
از نظر پاکسرشت مسائل کشور در مصادره جناحها و فیگورهای سیاسی است و دانشگاه در فاصلهای جغرافیایی-اندیشگی از جامعه و مسائل آن قرار دارد. راهحل پاکسرشت برای برونرفت از این وضعیت، گرچه در وهله نخست غریب مینمود اما حاوی بصیرتهایی از سازوکارهای فشل حل مسئله در کشور بود: از نظر پاکسرشت، دانشگاه نیاز دارد از تاکید بر ابزار قدیمی خود یعنی پژوهش عقبروی کند و در حوزهای حیاتی از دانش یعنی «سیاستگذاری» (در سطح و حوزههای متعدد آن)، نظر جدیتری بیندازد.
پنل ظرفیتهای پیش روی ارتباط میان علوم انسانی، تولید و صنعت؛ به دبیری دکتر بهروز دری، دبیر علمی همایش
کاکائی و برشماری زمینههای ارتباط علوم انسانی و صنعت خودروسازی
امیرحسین کاکائی، استاد دانشکده مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت ایران، با نگاهی خوشبینانه درباره ارتباط علوم انسانی و صنعت خودروسازی سخنرانی کرد. از نظر کاکائی هماکنون که ما در حال بررسی چگونگی ارتباط علوم انسانی و صنعت هستیم، این ارتباط برقرار است و محورهای آن را تشریح کرد:
کاکائی، کاربرد مستقیم علوم انسانی در صنعت را مربوط به زمینههایی چون «حسابداری، اقتصاد، حقوق، مدیریت (استراتژیک، عمومی، منابع انسانی، پروژه، عملیات و ارتباطات) و روانشناسی» دانست و درباره ارتباط غیرمستقیم علوم انسانی در صنعت به «جامعهشناسی، تاریخ، اخلاق، فرهنگ و هنر، علوم تربیتی، فلسفه، ادبیات و زبانشناسی، سیاست و سیاستگذاری» اشاره کرد.
کاکائی، وجه اهمیت صنعت خودرو را با برشماری برخی خصوصیات این صنعت یادآور شد. از نظر وی صنعت خودروی کشور به این دلایل برای کشور حیاتی و امنیتی محسوب میشود که:
محرک اقتصاد است؛
در ساختار جهانی معنا دارد؛
ساختار تولید انبوه در عین تولید سفارشی؛
ساختار رقابتی-همکاری
تنها محصولی است که به طور کامل میتواند در کنترل باشد؛
در ایران خرید آن گران و بهرهبرداری از آن ارزان است (به عکس سایر کشورها)؛
با وجود حمایت پنجاه ساله از آن، همچنان نابالغ است.
برای کاکائی هدفی که تولیدکننده خودرو و صنعتگر حوزه خودروسازی از تولید این محصول دارد، باید روشن باشد. این اهداف میتواند موارد بسیاری را شامل شود؛ از جمله:
مونتاژ کار؟
طراحی؟
فناوری؟
اشتغالزایی؟
خودرودار کردن تمام افراد جامعه به هر قیمتی؟
حفظ محیط زیست؟
توسعه شبکه فناوری؟
توسعه مناطق یا کشور؟
صادرات؟
ایجاد ثروت؟ برای چه کسی؟ (سهامدار؟ مدیران؟ دولت؟ مصرفکننده؟ مردم؟)
کاکائی با برشماری مشکلات صنعت خودرو از جمله «بهرهوری پایین، زیاندهی، نارضایتی عمومی (مردم، دلت، مدیر، کارگر، کارمند و سهامدار)، عدم توسعه دائمی، عدم زنجیره تامین، قابلیت اطمینان نامناسب در کل زنجیره تامین و تولید، رقابت ناسالم و نامتوازن»؛ مروری بر ریشههای این مشکلات نیز داشت:
نگاه غلط دولت به صنعت خودرو (خصولتی بودن، ناپایداری قانین، حمایتهای ظاهری، مدل توسعه نامناسب)؛
مدیریت ظاهری مهندسها و حاکمیت سیاست؛
رشد تکبعدی صنعت خودرو؛
رشد غیرمتوازن در جامعه در حال توسعه.
این مسائل در حالی وجود دارند که رفع آنها با موانعی جدی مواجه است:
عدم تکامل زیرساختهای اصلی در خودروسازی؛
عدم رشد و بلوغ صنعت قطعهسازی؛
عدم رشد و بلوغ صنعت مواد اولیه؛
عدم تدارک زنجیره ارزش افزوده کامل؛
عدم توازن در سرمایهگذاریها.
کاکائی همچنین به موانع نرم نیز پرداخت. این موانعی، دقیقا زمین بازی علوم انسانی محسوب میشوند:
عدم توازن بین سیاستگذاریها و زیرساختهای رقابتی (فناوری، سیستمهای مالی، سیستمهای اقتصادی و سیستمهای حقوقی)؛
عدم توجه به فرهنگ جامعه (درونسازمانی، میانسازمانی و برونسازمانی)؛
فقدان فلسفه توسعه به عنوان پشتیبان صنعت خودرو؛
عدم توجه به سیاست (در سطوح محلی و استانی، ملی، منطقهای و بینالمللی)؛
تبدیل به صحنه تقابل موافقان و مخالفان صنعتیشدن کشور قرار دارد؛
فقدان استفاده درست از تجارب (فقدان مستندسازی تجارب، فقدان نقد تجارب و فقدان رویههای انتقال تجارب).
از نظر کاکائی علوم انسانی میتواند در یافتن پاسخ سوالات، به صنعت خودرو کمک کند:
چرا آکورد باعث رشد و شکوفایی بلندمدت در صنعت نشد؟
چرا نظام تضمین کیفیت در صنعت جاری نشد؟
چرا نوآوری در صنعت خودرو پانگرفت؟
چرا نوآوریهای صنعت خودرو ارج نهاده نمیشود؟
چرا سیستم فروش تبدیل به سیستم بازاریابی نشد؟
چرا خدمات پس از فروش علیرغم هزینهکرد زیاد، باعث رشایت نشد؟
چرا ارتباط صنعت با دانشگاه (حتی دانشگاههای فنی) برقرار نشد؟
چرا ما باید در ایران چند منبع داشته باشیم؟
چرا خصوصیسازی به موفقیت نرسید؟
آیا مدیریت خصوصی در خودروسازیها به نتیجه میرسد؟
موانع مدیریت خصوصی در گروههای صنعتی بزرگ چیست؟
چراطرح پلتفرم مشترک به نتیجه نرسید؟
چرا احاد راهبردی رخ نداد؟
چرا رقابت شکل نگرفت؟
چرا تورم شدید نیروی انسانی در صنعت وجود دارد؟
از نظر کاکائی رفع موانع نرم صنعت خودروسازی را میتوان در ارتباط علوم انسانی و صنعت جستوجو کرد. برای این منظور تمهیداتی لازم است، از جمله اینکه «با توافق بر فلسفهای منسحم درباره توسعه و سپس تبیین درست مسائل، ایجاد ساختار و توسعه فرهنگ (در سطوح متعدد درونسازمانی، میانسازمانی و برونسازمانی) را رقم زد».
پاکتچی و ترویج وجوب دانشنامهها در مدون شدن ارتباط علوم انسانی و صنعت
احمد پاکتچی، رئیس پژوهشکده دانشنامهنگاری، از منظر فرهنگشناسی سخنرانی کرد؛ با این پرسش اساسی که «وقتی از ارتباط علوم انسانی و صنعت حرف میزنیم، کدام نسل از صنعت و کدام بخش از صنعت را منظور داریم؟». پاکتچی در سه محور، ابعاد پاسخدهی به این پرسش را روشن کرد.
پاکتچی در ابتدا تصریح کرد که برخی از این ظرفیتها، شناختهشده مینماید و تحت عنوان «روابط دیرآشنا» به مثالهایی پرداخت؛ از جمله:
رابطه اقتصاد با تولید و صنعت؛
مدیریت صنعتی؛
روانشناسی و روابط کار؛
اخلاق حرفهای در صنعت؛
طراحی صنعتی و هنر در خدمت صنعت.
پاکتچی ترجیح داد با روایتی تاریخی به ایراد سخن بپردازد. برای این منظور به اهمیت درک صنعت و روند نضج تاریخی آن، توجه نشان داد. این توجه از خلال روایتی از انقلاب صنعتی آغاز شد. پاکتچی با چنین روایتی سعی داشت این مهم را یادآور شود که مفهوم صنعت، یک مفهوم مطلق و یکسانی نیست؛ برای همین از انواع صنعتی شدن گفت و صنعتی شدن در جوامع غربی را شامل صور و ماهیتهای متعدد دانست:
صنعتی شدن انگلستان؛
صنعتی شدن آلمان؛
صنعتی شدن و مارکسیسم روسی؛
صنعتی شدن در چین و هند.
علاوه بر کانتسکت صنعتی شدن و ماهیتی که در هر جامعهای برای صنعت برساخته میشود؛ پاکتچی همچنین پرداختن به مسائل صنعت را متوقف به فهم این مسئله دانست که کدام بخش از صنعت را مدنظر داشته باشیم:
بخش اول صنعت: تولید و بازیابی مواد خام؛
بخش دوم صنعت: تبدیل مواد خام به کالای ساخته؛
بخش سوم صنعت: ارائه سرویس ملموس (مثل حملونقل، گردشگری و هتلداری)؛
بخش چهارم صنعت: ارائه سرویس اندیشگانی (مثل پژوهش، توسعه و فناوری اطلاعات).
بنابراین، ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت از نظر پاکتچی، متوقف به دو متغیرِ «زمینه و در نهایت ماهیت صنعت در هر جامعه» و نیز «فهم بخشهای متعدد صنعت» است.
سخنرانی پاکتچی، بخش دومی هم داشت که در آن به «اثرات فراصنعتی صنعت» پرداخت. پاکتچی این اثرات را در حوزههای متعدد تاریخی، اجتماعی، سبک زندگی و ارتباطات تشریح کرد:
اثرات تاریخی صنعت
در نتیجه کاهش زحمت و هزینههای تولید:
ایجاد اوقات فراغت؛
باز کردن فشا برای ارتباط و مشارکت اجتماعی؛
باز کردن فضا برای دموکراسی، تعاون و غیره؛
حذف نیروی مردانه و باز شدن فضا برای زنان؛
تغییر در مناسبات و نسبت کار و سرمایه؛
افزایش مصرف؛
ایجاد نیاز کاذب؛
گرایش به تجمل و کالای لوکس؛
تعویض به جای تعمیر.
در نتیجه ایجاد کارخانهها:
ایجاد جامه پیچیده (تعریف دورکیم)؛
تاثیر در ایجاد نظم فراگیر شهروندی؛
گسترش شهرها و ایجاد کلانشهرها؛
مهارجتها و پدیده حاشیهنشینی؛
فرهنگهای همشکل به جای تنوع فرهنگی (هم به دلیل یکسانی محصولات و هم تجمعهای بزرگ).
اثرات صنعت در ابعاد زندگی
سیاسی شدن صنعت؛
پیچیدگیهای صنعتی-نظامی؛
چالشهیا صنعت در محیطزیست؛
ارتباط انسان با ماشین (که از نظر پاکتچی مفهوم سایبرنتیکنیاز به بازخوانی و فهم درستتری را طلب میکند)؛
صنعت و روابط انسانی
صنعت چاپ؛
صنعت در خدمت هنر؛
صنعت ارتباطات؛
گسترش رسانهها؛
فضای سایبر و دنیای مجازی
بخش سوم سخنرانی پاکتچی به تاثیر متقابل علوم انسانی و صنعت اختصاص داشت که طی آن به «تاثیر صنعت در امور انسانی و تاثیر علوم انسانی در صنعت» پرداخت.
این بخش با این پرسش آغاز شد که: «آیا مولفههای مشهور جامعه صنعتی، الزامات ماهوی صنعت است؟». منظور پاکتچی از مولفههای مشهور جامعه صنعتی «مصرفگرایی، نابودگری طبیعت، از خودبیگانگی انسان و صنعتیشدن ابعاد مختلف مانند علم» بود.
این پرسش، مقدمهای بود تا پاکتچی در پاسخ به آن، از اختلاف «بود» و «نمود» در عرصه صنعت صحبت کند. از نظر وی «بود صنعت» در کشور به «فقدان یا نقصان زیرساختهای دانشی و مادری» برمیگردد؛ اما «نمود صنعت»ِ ما «برخورداری از جلوههایی مشابه جوامع صنعتی» است.
نتیجه چنین شکافی در «بود» و «نمود» صنعتِ ما، «رشد جامعه صنعتی مانند مصرفگرایی، تجملگرایی، حتی اثرات اجتماعی مانند مهارجت، پیچیدگی زندگی شهری، ترافیک، گسترش مونتاژ، تلفیق» است.
به همین خاطر، از نظر پاکتچی در جامعه نیاز است به جای پیدا کردن ارتباط علوم انسانی و صنعت، ارتباط صنعت با واقعیت را جستوجو کنیم. «اینکه صنعت در طبیعت خود واقعگرا باشد، یک افسانه است. رابطه صنعت با واقعیت باید به طور آگاهانه و واقعگرا باشد». پاکتچی، برای نیل به این مهم نیز نیاز به «رویکردهای میانرشتهای به تولید و صنعت» و «رویکردهای فرارشتهای به تولید و صنعت» را محور راهحل خود قرار داد. و بر «نقش دانشنامهها» در شکلدهی و انسجام به این مطالعات را یادآور شد.
این نشست چهارساعته، با گفتوگوی حضار به پایان رسید.
گفتنی است نشست «آسیبشناسی و ظرفیت سنجی ارتباط علوم انسانی و صنعت» هفتمین نشست از سلسلهنشستهای همایش ملی ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت است که پنجم و ششم اسفندماه برگزار خواهد شد. گروه بُردار به عنوان حامی رسانهای این همایش فعالیت دارد.
نظر شما :