گزارش نشست «نگاه مردم به قدرت سیاسی در ایران»
گزارش سلسله نشست های "تاریخ، و سیاست و نیاز امروز جامعه ایرانی "
نگاه مردم به قدرت سیاسی در ایران (آسیب شناسی و مسئله یابی و ارائه راهکار)
پژوهشکده علوم تاریخی یازدهم دی ماه 1397 سومین نشست از سلسله نشست های «نگاه مردم به قدرت سیاسی در ایران» را برگزار کرد. در ابتدای نشست دکتر عبدالرحمان حسنی فر، رئیس پژوهشکده علوم تاریخی با اشاره به ضرورت برگزاری چنین نشست هایی توضیح داد: قلمرویی که مرتبط با نیاز اکنون جامعه¬ی ایرانی درحوزه تاریخ و سیاست است آنکه ما باید به مسائل جامعه، نگاه تاریخی داشته باشیم و عموم کسانی که در واکاوی مسائل تاریخ معاصر ایران صاحب نظر هستند، بیشترین سهم تاثیر گذاری را در حوزه¬ی سیاست می دانند. موضوع اول در این سلسله نشست ها، نگاه مردم به قدرت سیاسی در ایران است. موضوعات دیگری مانند ساختار حکومت، امنیت، اعتماد، احزاب اجتماعی هم در سلسله نشست ها خواهد بود. گام اول آسیب شناسی، مسئله یابی و ارائه راهکار است. بسیاری معتقد هستند که علم با نگاه به مشکلات و نواقص هست که کارش را شروع می کند. مرحله ی بعدی مسئله یابی و در نهایت ارائه راهکار است. در موضوع نگاه مردم به قدرت سیاسی در ایران، سه مفهوم در آن برجسته است: یک نگاه مردم، دیگر قدرت سیاسی و کشور ایران است. نگاه که می گوییم منظور نظراتی است که ممکن است از جانب مردم ابراز شده باشد یا رفتار و عملکردشان نشانگر این فعل یا کنش هست، یا بحثی که تحت عنوان ناخوداگاهی ایرانی است. عموم مردم یا توده یا فعالان سیاسی یا نخبگان اجتماعی، قدرت سیاسی که مد نظر است منظور ساختار سیاسی و حاکمان و حکومت کارگزاران و مدیران نهادها و سازمان ها، برنامه ها فعالیت ها و اقدامات به طور عام را می شود از نگاه مردم به قدرت سیاسی با تمرکز بر ایران معاصر در قالب سخنرانی در دوره های تاریخی در نظر گرفت.
حسنی فر افزود: تقسیم بندی از لحاظ تاریخی بین جایگاه مردم در دوران قدیم و جایگاه مردم در دوران جدید می توان طرح کرد. در دوران قدیم جایگاه مردم حمایتی بود یعنی حمایت مردم در اموری مانند جنگ که حکومت حمایت می کرد. از طرفی دیگر اندیشه¬ی رعیتی و رعایت شدن که در واقع در نوع تفکر دوران قدیم قابل طرح است، عموم مردم باید رعایت می شدند چون رعیت حاکم بودند، اگر هم دیدگاهی نسبت به تعامل یا نسبت مردم با حکومت مطرح می شد که در متون اندرزنامه¬ای آمده است، یا آرمانی بود، یا مبتنی بر قانون و شریعت و مذهب. تذکرهایی فردی می دادند و در قالب پند و اندرز یا مبتنی بر اصل عدالت و نسبت با حوزه ی قدرتمندی که حاکم بود، مردم دیدگاهی را مطرح می کردند. به عبارت دیگر مردم در حوزه¬ی سیاست دخالت مستقیم نداشتند مگر اینکه پشتوانه¬ی یک قومی می شدند و آن قوم حاکم می شد و هیئت حاکمه سیستمی مردم سالار و مردم گرا بود و هویت هایی که در جامعه مطرح می شد بطور عموم هویت¬های طایفگی و قبیله¬ای بود. به طور کلی می شود گفت، جایگاه مردم در زمان قدیم یا در اندیشه¬ی کلاسیک در نسبت باسیاست است. در دوران جدید مشارکت سیاسی و اندیشه ی دموکراسی مطرح می شود موضوع مطبوعات، احزاب و رسانه¬ها و اصل برابری و اندیشه ی مهم به نام حکومت مشروطه و بحث قانون اساسی و غیره اهمیت میابد. یکسری گزاره¬هایی در خصوص نگاه مردم به قدرت سیاسی مطرح است؛ یکی بی اعتمادی مردم به حکومت ها در طول تاریخ داشته اند و هنوز هم وجود دارد، یا احساس می شود که در عین حالی که حکومت مشروطه حکومت قانون بود از جانب متولیان حکومت یا خود مردم موضوع قانون گریزی و عدم رعایت قانون را داریم نگاهی که مردم به حوزه-ی حکومت دارند اینکه به یک معنا از موقعیت¬های سیاسی اجتماعی ممکن است از جانب برخی متولیان از جایگاه سیاسی و اجتماعی¬ سوءاستفاده کنند. یکی دیگر آنکه در جامعه پارتی بازی زیاد است و ارتباطات منشاء ارتقاء اجتماعی است و اگر بخواهیم هدفی را دنبال کنیم باید ارتباطات قوی داشته باشیم، بحث فساد و رشوه در سیستم سیاسی اجتماعی و اینکه در حوزه ی مدیریت و سیاست گذاری منافع عمومی و مصالح عمومی دنبال نمی شود و آن شاخص ملی گرایی که به عنوان یک اندیشه در تاریخ معاصر ما مطرح شده، ملی گرایی و عمومی کردن منافع عمومی دنبال نمی شود. دیگر آنکه رویکرد تقابل با حکومت از جانب مردم همیشه وجود داشته و اینکه مردم حکومت را معتمد خودشان نمی دانند و نگاه غارتگرایانه نسبت به اموال عمومی وجود دارد یا به نخبگان توجه نمی شود، بحث این است که قدرت سیاسی غیر مشارکتی دیده می شود. اینکه رویکرد ترس یا بی خیالی یا فرار و بی توجهی وجود دارد. به هر حال اشکالاتی که در این حوزه وجود دارد قابل طرح هست مدیریت اقتضایی است نه انباشتی، تجربی، مبتنی بر تجربیات تاریخی.
وی تصریح کرد: این فهرست می تواند خیلی بلند بالا باشد، اما مسأله مهم از دید من به عنوان کسی که در این زمینه تأملاتی به تاریخ معاصر داشته، مسئله ی مشارکت سیاسی اجتماعی است. اگر بخواهیم راهکاری را هم مطرح کنیم گسترش نظارت مردم یکی از راهکارهاست، باید راهکار نظارت مردمی و ساز و کارهایش را تقویت کنیم. گسترش رسانه¬های عمومی، آزادی فعالیت سیاسی حزبی و مردمی کردن احزاب، اصلاح قوانین، اهمیت دادن به افکار عمومی و نهادینه کردن راه¬های بهره گیری از آن چرخش نخبگان و طراحی سازوکار در این زمینه، گسترس نظارت مردمی و کارآمدسازی نظام انتخابات اجرای قوانین و نظارت بر اجرای درست آنها، کارآمد سازی نظام قضاییه و روزآمد سازی نظام مدیریتی و.... استفاده از ظرفیت سازی همه¬ی ایرانیان از جمله راهکارهایی است که می شود در این زمینه مطرح کرد.
در ادامه نشست دکتر فیاض زاهد سخنان خود را آغاز کرد و گفت: بزرگترین مشکل جامعه¬ی ایران بعد از اسلام غلبه¬ی تفکر ایل سالار است. با ورود اسلام به ایران نظام شهری و شهرنشینی منکوب شد. ایرانیان پایه گذاران و سازندگان شهرهای بزرگی بودند و همه می دانید که هفت خاندان پارسی در نقل و انتقال قدرت چه نقشی دارند این ها همه شهری هستند ولی ورود اعراب مسلمان کل ساختار اجتماعی را تغییر و یک ساختار جدیدی شکل گرفت و این موضوع آثار بسیار سختی به جای گذاشت. بعد از ورود اسلام در دوره ی سلاجقه و خوارزمشاهیان شهروندان ساکن درون شهرها و دیوان سالاران نقش بازیابی را ایفاکردند. با حمله¬ی مغول آثار وحشتناکی باقی ماند و در دوره صفویه تا پهلوی باز با تفکر ایلی قبیلگی ساختار ایران دوام یافت. پس از انقلاب، نظام ظالم مستبد فردی که حاصل دوره¬ی محمدرضا پهلوی بود با یک انقلاب باشکوه به یک نظام سیاسی تبدیل شد. خواسته یا ناخواسته آن کاری که اسلام با ایران کرد انقلاب دوباره با ایران کرد یعنی چه؟ آن این است که انقلاب اسلامی نظام هزار فامیل را از بین برد طبقات مستقر را هم نابود کرد و تلاش کرد طبقات جدیدی بسازد و این یکی از بزرگترین مشکلات ما در تاریخ ایران بعد از انقلاب است، در این خصوص به دو مشکل را اشاره می کنم؛ یک: ما فرآیند ساخت طبقه را در ایران نداشتیم. پیژامه را که ما می پوشیم اینها از یک خانواده و طبقه بزرگ در فرانسه هستند که هفتصد سال است لباس تولید می کنند. مسئله¬ی تحلیل قدرت از نظر اجتماعی مهم است یعنی قدرت در این کشور از آن جایی که حس ملی و وطنی را تضعیف کرد به هزار و یک دلیل، در دوران جنگ خانم ها طلاهایشان را به جبهه دادند مردان هم خودشان و بچه هایشان را روانه کردند و همین جامعه وقتی دولت منتخب مقبول مردم ازش پرسید، یارانه ها را حاضرید حذف کنید چند درصد گفتند نه؟ هشتادو خورده¬ای درصد گفتند نه، ما می خواهیم. دو ماه بعد در سوئیس در نظر سنجی مردم سوئیس گفتند نه ما دوهزارو دویست یورو را نمی خواهیم. چرا این جامعه اینگونه می شود برای اینکه حس ملی وجود ندارد، ما هنوز این مشکلات را داریم یعنی آن کس که ترک هست الان در قدرت سیاسی در ایران تلاش می کند که از هم نژاد و همشهری های خودش مراقبت کند، آن کسی که لر است تلاش می کند که همه ی زاگرس نشین ها را حمایت کند آن کس که عرب است تلاش می کند که همین کار را بکند، این خطرناک است. یعنی فرد تبریزی آن حسی که باید به هموطن رشتی اش داشته باشد ندارد، چرا؟
نکته دوم: ما فقدان تداوم تاریخی داریم این خیلی مهم است یعنی هر کدام از حاکمان که به قدرت می رسند حتی رئیس یک شرکت یا کارخانه هم علاقمند است چرخ را از نو بسازد. فردا شهردار تهران را عوض می کنند دوست دارد از اول چرخ را اختراع کند ما هیچ وقت نسبت به انباشت تجربه های تاریخی و مدیریتی مان تن نداده ایم.
نکته سوم: نگرش شهری در ایران دچار اضمحلال شده است و نگرش در واقع دهاتی محوری نه روستا نشینی، یعنی نگرش محدود نگر چیزی که مارکس از آن به نوعی محافظه کاری حقیرانه یاد کرده است، یعنی به جای اینکه نگاه بلند داشته باشد دنبال این است که هرچیزی که دوروبرش است را توی جیبش بیاندازد و ببرد.
دکتر فیاض زاهد در خاتمه سخنانش گفت: مشکل ما در سه حوزه¬ی بی اعتمادی، ناامیدی و ناکارآمدی است و راه¬حل، آن چیزهایی است که به دلایلی که ما در گذشته از پس مشکلات تاریخی برآمدیم به همان دلیل هم بتوانیم با میراث کهن و غلبه بر برخی از این مشکلات بربیاییم. ما باید این رهبری امید آفرین را، این چیزی که به نظر من بزرگترین کاری است که در کشور می خواهیم به انجام برسانیم این است که به مردم بگوییم امیدوار باشند، چرا که اگر امید در ایران به سیاهی بگراید کار ما به طور کامل تمام خواهد شد.
در پایان نشست حاضران پرسش های خود را مطرح کردند.
نظر شما :