گزارش نشست « پیامدهای اجتماعی و فرهنگی جنگ جهانی اول در ایران»

۲۸ آذر ۱۳۹۷ | ۰۹:۰۲ کد : ۱۷۵۷۶ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۸۷۲


دهمین نشست از سلسله نشست های «حیات اجتماعی ایران در سال های جنگ جهانی اول» با عنوان «پیامدهای اجتماعی و فرهنگی جنگ جهانی اول در ایران» به همت پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و انجمن ایرانی تاریخ و در تاریخ 21 آذر ماه 1397 برگزار شد. در این نشست دکتر علیرضا علی صوفی و دکتر محمدامیر احمد زاده به ارائه سخنرانی خود پرداختند.
در ابتدای نشست دکتر علی صوفی سخنان خود را با موضوع «پیامدهای اجتماعی و فرهنگی جنگ جهانی اول در سرشت و سرنوشت حکومت قاجار» اینگونه ارائه کرد؛ مشروطه سه هدف مهم را دنبال می کرد1- تجدد و نوسازی2- تمرکز سیاسی و 3- نظم دموکراتیک و مردمسالاری. برخی سوال می کنند چرا بعد از مشروطه همان حاکمان و مدیران قبلی حکومت می کردند؟ چون قرار نبود انقلاب کسی را حذف کند بلکه قرار بود سیستم را پاسخگو کند. جنگ جهانی اول باعث شد که از سه مؤلفه فوق، تمرکز قدرت -به دلیل هرج و مرجی که پیش آمد- با تجدد ائتلاف کند و مردمسالاری را به عقب براند و به حاشیه برند یعنی نمی شد هم تمرکز قدرت رخ دهد و هم قدرت تقسیم شود. مردمسالاری در اثر وضعیت نا امنی در اندیشه و سپس در عمل به محاق می رود. حکومت مرکزی به تهران محدود بود. شورش ها و قیام های گسترده همچون جنبش شیخ خزعل، خیابانی، پسیان، جنگل و ... کشور را دچار چند پارگی کرده بود و تمامیت ارضی کشور را به چالش کشیده بود. این وضعیت در قیاس با بحران های اجتماعی پس از سقوط صفویه تفاوتی داشت و آن اینکه در شورش های اجتماعی یک مرحله جلوتر رفتیم. از خودآگاهی عشیره ای به خودآگاهی قومی رسیدیم. شیخ خزعل را هم قبایل عرب و هم لر و هم قشقایی حمایت می کرد. به دلیل این خود آگاهی قومی- اگر این نظر درست باشد- روسای عشایر شهر نشین شدند. عشایر نزدیک شهر یکجا نشین شدند و عشایر لب مرز و مناطق کوهستانی، بیشتر خصلت نظامی یافتند. حکومت جانشین دیگرخصلت عشایری نداشت و خواستگاه جدیدی برای قدرت پیدا شد.
در سال های جنگ جهانی اول حکام و حکومت های محلی بدلیل عدم نظارت حکومت مرکزی، خود عامل پریشانی ها و گرانی و یا قحطی شده بودند. در همدان خاندان قراگوزلو گندم را احتکار می کردند. مهاجرت هم عاملی برای تشدید کمبود مواد غذایی بود. برخی از آشوری ها (جلوها) در اثر جنگ در آذربایجان به همدان مهاجرت کردند. برخی نیز در اثر جنگ های جنگلی ها با نیروهای دولتی از گیلان به همدان مهاجرت کردند. روستاها حاضر به فروش گندم و مواد غذایی به شهرها نبودند. برخی از روستاها که محل کشت گندم بودند و انبار غله بودند خالی از سکنه شده بودن و کشتی صورت نمی گرفت. بیماری ها مثل وبا و طاعون مردم بسیاری را از بین برد. در این پیامدها مخرب جنگ هم نیروهای بیگانه هم حکام محلی و خاندان های بزرگ و هم حکومت مرکزی نقش داشتند. مردم دیدند نه از قانون به عنوان دستاورد مشروطه و نه از حکومت مرکزی و امنیت خبری بود. مجلس ملی و پارلمان بسته بود و از قانون و حکومت مرکزی و دولت قاهر نیز خبری نبود. در ایالات هر کس ساز خود را می زد. مردم و نیروهای اجتماعی می خواستند حکومت مقتدری روی کار آید. در این زمان انگلیسی ها هم می خواستند حکومت قوی در ایران شکل گیرد تا نفوذ بلشویسم را کنترل کند . دولت، جنبش های اجتماعی و حکومت های خارجی سه ضلع یک مثلث هستند که از آن به عنوان مثلث موازنه یاد می کنیم. هر زمان دو ضلع آن با هم ائتلاف کنند ضلع سوم مجبور به تمکین می شود. براساس همین ائتلاف حکومت قاجاریه منقرض و حکومت پهلوی –که بر خواست عمومی و نیروی خارجی سوار بود - به روی کار می آید.
در ادامه دکتر احمد زاده سخنان خود را با موضوع «خوانش های نظری از جنگ؛ مطالعه ای در باب پیامدهای فرهنگی و اجتماعی جنگ جهانی اول در ایران» اینگونه ارائه کردند: رویکرد من در این سخنرانی رویکرد نتیجه محور است . انواع بدبختی هایی که جنگ جهانی اول برای ایرانیان در پی آورد همچون قحطی، بیماری ها، مهاجرت ها و تضاد اجتماعی و استعمار ستیزی به عنوان واقعیتی مسلم وجود داشته است. من قائل به این هستم جنگ پیامدهای منفی جدی داشت اما پیامدهای دراز مدت جنگ را هم باید در نظر بگیریم. آیا در میراث فراهنگی و ادبی ایران نگاهی پیدا می شود که به جنگ مثبت بنگرد؟ در نگاه به جنگ جهانی اول در ایران مثبت نیست چراکه پروژه مشروطه را ناتمام کرد. عامل دیگری که نگاه منفی به جنگ را دامن می زند نگاه و روایت غرب و شمال ایران محور را از جنگ داریم در حالی که من کتاب «سوی شرق» را از دیکسون می خواندم درباره زندگی و وضعیت اجتماعی در شرق ایران می پردازد که زندگی به روال معمول در جریان بود. الزاما جنگ نقطه منفی در سرنوشت انسان ها نیست. خوانش ما از جنگ عمدتا یا اسنادی و یا متاثر از منابع تاریخ نگاری است. در حالی که منابع ادبی به خوبی فهم فرهنگی از جنگ را نشان می دهند. یکی از مهمترین ادیبانی که در این دوره درخصوص جنگ قلمفرسایی می کند ملک الشعرای بهار است. او هرگاه از جنگ های دوره نادرشاه بحث می کند بدانها افتخار می کند و آن را لازم می داند اما وقتی به جنگ جهانی اول می رسد از آن به عنوان جغد شوم جنگ یاد می کند. رویکرد بهار به جنگ رویکردی جامعه شناختی و اخلاقی است و ریشه های را ناشی از خوی خشن و بد انسانی می داند. بهار معتقد است که جنگ به ناچار امری دائمی است و نمی توان از آن دوری کرد. بهار به مدح سرداران جنگی ایران همچون ستارخان، باقر خان و سردار می پردازد. در واقع جنگ آنجا که به نفع ما باشد خوب است و به ضرر ما باشد بد است. نگاه مثبت و منفی بهار به مقوله جنگ را در این محورها که یاد شد می بینیم. یکی از مهمترین اثرات مثبت جنگ جهانی اول در ایران، کنشگری ضد استعماری ایلات و عشایر ایران است. اگرچه در شهرها و روستاها رندگی دچار بحران شده است، ایلات به عنوان یک نیروی ملی ظهور می کند و علیه نیروهای بیگانه عمل می کند. جنگ جهانی اول همزمان با حس وطن دوستی ایرانیان رخ می دهد. این حس ناسیونالیسم در وجه استعمار ستیزی و استبداد ستیزی و جهل ستیزی رخ می دهد. یکی از مهمترین مؤلفه های وطن خواهی در این مقطع وحدت اسلامی است و از آن به عنوان راهی برای نجات ایران سخن می رود.

 

 

کلیدواژه‌ها: جنگ جهانی اول پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :