گزارش نشست؛ «تحولات اجتماعی نواحی غربی ایران در سال های جنگ جهانی اول»

۲۳ آبان ۱۳۹۷ | ۱۹:۳۷ کد : ۱۷۴۲۰ خبر و اطلاعیه گزارش نشست‌ها
تعداد بازدید:۱۶۳۹

نهمین نشست از سلسله نشست های «حیات اجتماعی ایران در سال های جنگ جهانی اول» با عنوان «تحولات اجتماعی نواحی غربی ایران در سال های جنگ جهانی اول» به همت پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و انجمن ایرانی تاریخ در تاریخ 19 آبان ماه 1397 برگزار شد. در این نشست دکتر الهام ملک زاده، دکتر علی ططری و مظهر ادوای به ارائه سخنرانی خود پرداختند.


در ابتدا دکتر الهام ملک زاده سخنان خود را با موضوع «قحطی نواحی غربی ایران (منطقه آذربایجان و خوزستان) طی جنگ جهانی اول؛ با تاکید بر اسناد آرشیو ملی ایران» اینگونه ایراد کرد؛ در حالی که در سال 1335ق، موجودی غله دولت در انبار اداره دارائی آذربایجان تنهاسه هزار خروار بود، قحطی و خشکسالی سال های 1335و1336ق مشکلات معیشتی جدی ایجاد نمود. بخش عمده ای غله برای پخت نان مخفیانه در بازار سیاه فروخته می شد. حاکم اردبیل امیر السلطنه با همکاری اعضای حزب فرقه دموکرات کمیسیونی از سران دموکرات تشکیل داد  و در مورد تأمین نان مردم تصمیماتی اتخاذ کردند. آنها با گرفتن اختیار تام، تأمین نان مردم را به عهده گرفت. کمیسیون مزبور با تشکیل یک انجمن خیریه ، از ازدحام جلوی نانوائی ها کاست. تهیه آرد و غله مورد نیاز مردم عاملی بود که کمیسیون را مجبور کرد تا پایان دوره قحطی آن را تأمین کند. برای رفع مشکلات افراد خیّر شهر به کمک اعضای دموکرات آمدند. در23ربیع الثانی1335ق/24 دلو 1295ش، گزارشی از اداره مالیه آذربایجان به وزارت مالیه رسیدکه درآن درخواست شد که تمام عایدات انبار گندم دولتی که همان عایدات فروش گندم بود به کمیسیون ارزاق تحویل شود. اداره مالیات نیز به ناچار با این درخواست موافقت و صد هزار تومان از عایدات انبار را به کمیسیون ارزاق پرداخت نمود. در همان ایام در اواخر بهار1296 ش، به سبب بالا رفتن مصرف نان شهرکه علت اصلی آن ورود سی و دو هزار نفر از قشون دولت روس در شهر بود، پیشکارکل، روزی پنجاه خروار (سه ربع گندم ویک ربع جو) از قرار بیست تومان و سیزده تومان به خبازخانه داده شد. اما موجودی انبارکافی نبود. اسناد موجود، نشان می دهند شکایت و فریاد مردم قحطی زده از کمبود و گرانی نان به تهران رسید. در7 دلو[بهمن]1296ش، اداره محاسبات کل وزارت مالیه درباره اوضاع آذربایجان گزارشی برای به وزارت داخله فرستاد و درآن تصریح کرد،ایالت آذربایجان برای تهیه و خرید آذوقه ورفع سختی که مردم به آن دچار شده اند، از طریق اداره مالیه آذربایجان درخواست هفتاد هزار تومان اعتبار کرده بود تا با استفاده از آن، کمیسیون آذوقه بتواند از نقاط دیگری غله خریداری کند. برای تهیه بخشی از این هفتاد هزارتومان، قرارشد ازغله موجوددرانبار مالکان آذربایجان مالیات مخصوصی به نام مالیات غله گرفته شود. اما این کاریا به سبب جنگ و عوارض حاصل ازآن یا به دلیل نفوذ مالکان دراداره های دولتی به کندی پیش می رفت. سرانجام مالکان به سه دسته «متمول، متوسط وبی پا» تقسیم شدند وبنا برهمین تقسیم بندی قرار شد بدهی مالیاتی«ملاکین متمول را از قرارخرواری شصت [تومان] و متوسطین را از قرار چهل تومان و مؤدیان بی پا را از قرار نرخ سرخرمن تسعیر نمایند» و پول های دریافتی را صرف خرید غله کنند. در 9 عقرب [آبان] 1297ش، اداره مالیه تبریز درتلگرافی به وزارت مالیه به اطلاع رساند: «به درخواست عموم، عمل نان به مُسیو مولیتور رئیس گمرکات واگذار شد تا با اقدامات مُجدّانه وی» شاید «کارغله امسال با این خشکسالی در شهر طوری بگذرد». در آن سال های جنگ و کشتار، کشاورزان آذربایجان نتوانستند بذر غله وحبوبات را در زمین های ذراعی بپاشند وآنچه هم کاشتند یا نرسیده لگدکوب سم ستوران شد یا وقتی به بار نشست به غارت رفت.
 در ادامه آقای ادوای سخنان خود را با موضوع «علل قحطی و گرانی در کردستان طی جنگ جهانی اول؛ با تاکید بر اسناد وزارت خارجه و دست نوشته های محلی» بیان کرد. وی با بیان ساختگی و مصنوعی بودن قحطی‌ها در این دوره  از شواهد متعدد نقض قحطی در کردستان در 6 مورد کلی یاد کردند؛ 1. بارش برف و باران در تمام سال‌های جنگ جهانی اول.2 نبود گزارش و سند در مورد آتش زدن مزارع گندم. 3. نبود گزارش و سندی مبنی بر خشکسالی. 4. صادرات گندم به کرمانشاه و همدان. 5.نبود گزارش و سندی در مورد خرابی و به عمل نیامدن محصول. 6 میهمانی‌های اشرافی با انواع نان‌ها، خوراک‌ها و شیرینی‎ها در گروه‌های 1500 نفری توسط اعیان، رؤسای احزاب و خاندان‌ها رد بیرون شهر سنندج. عامل اول و نه اساساً مهم‌ترین عامل قحطی در کردستان، حضور نیروهای خارجی (روسی، عثمانی، انگلیسی) بود. هر کدام از این سه کشور، به چند روش برای دستیابی بیشتر به گندم استفاده می‌کردند. روس‌ها برای به دست آوردن گندم به خرید آن با قیمت پایین، تهدید و زور، غارت شهر و روستاها،  مذاکره با عیان و متنفذین محلی، دستور از دولت مرکزی اشاره کرد. عثمانی‌ها نیز از دو روش برای دستابی به گندم استفاده می‌کرد که یکی غارت شهر و روستاها مثل در بیجار بود و دیگری گرفتن اعانه بود برای جهاد علیه کفار (روس‌ها و انگلیسی‌ها بود). اما انگلیسی‌ها که مدت کمتری در کردستان حضور داشتند مانند نواحی دیگر همچون کرمانشاه و همدان، پس از ورود به کردستان خیلی زود وارد مذاکره با مالکین و زمینداران شدند و گندم‌هایشان را از این طریق جمع‌آوری کردند. عامل دوم در قحطی‌ها اعیان و مالکین بودند. آن‎ها با توسل به روش‌هایی مانند راه‌اندازی تحصن و اعتراض و همراه کردن مردم با خود، معامله و مذاکره با نیروهای خارجی، احتکار گندم برای مدت 5 تا 7 سال، درخواست قیمت‌های بالا برای دادن گندم به نانوایی‌ها و تهیه نان مردم و همدستی با نانوایان، هر چقدر توانستند با سوءاستفاده از شرایط پول‌های بیشتر به جیب زدند. مردم نیز برای مقابله با اعیان از دو روش استفاده کردند  که یکی بست نشستن و تحصن و دیگر شورش علیه آن‌ها بود که البته گاه موفقیت‌های نسبی نیز در این راه حاصل کردند. عامل سوم خاندان‌ها و احزاب بودند. حکمرانان و رؤسای ادارات نیز به عنوان آخرین عامل نقش قابل توجهی را در این قضیه بر عهده داشتند. اگر حاکم مقتدر بود و باجی به هیچ گروهی نمی‌داد، مشخصاً در رفع قحطی و گرانی نقش مهمی داشت، اما اگر رشوه‌گیر بود با دیگر عوامل همکار می‌شد و مردم را بیش از پیش در معرض گرفتاری‌های ناشی از گرانی قرار می‌داد. مسئله قحطی و گرانی نان که در شکل‌گیری‌اش، عوامل زیادی نقش داشتند، در مواردی، از سوی برخی عوامل شکل‌دهنده‌اش مثلاً اعیان و مالکین به عنوان ابزاری برای برکناری و حذف عاملی دیگر مانند حکمرانان مورد استفاده قرار می‎گرفت. البته حذف عاملی از سوی عاملی دیگر، با واسطه گرانی نان، فقط برای یک عامل نبود، بلکه تقریباً تمامی عواملی که در شکل‌گیری مسئله گرانی نقش داشتند، از آن، برای حذف عامل مقابل استفاده می‎کردند. البته قدرت عامل‎ها برای حذف یکدیگر به مسائل دیگری هم ارتباط داشت. اول داشتن گندم برای ایجاد قحطی و گرانی مصنوعی و رفع آن. دوم، تلاش برای انتخاب نمایندگان مجلس شورا از طبقه، خاندان و یا حزب خود، سوم ارتباط داشتن با طوایف کردستان به ویژه گلباغی، مندمنی و همچنین حاکمان و رؤسای شهرها و روستاهای کردستان و چهارم فرستادن سوغات و دادن رشوه به مقامات حکومت مرکزی.


در خاتمه دکتر ططری سخنان خود را در موضوع «بررسی تبعات جنگ جهانی اول بر همدان؛ با تاکید بر اسناد مجلس شورای ملی» ایراد کردند. ایشان سخنان خود را در حوزه جغرافیای ولایت ثلاث (ملایر، تویسرکان و نهاوند) سامان دادند و با ذکر مقدمه ای درباره ضرورت پرداختن به آثار و پیامدهای جنگ جهانی اول توسط اهالی تاریخ و سیاست بحث خود را در دو بخش ایراد کردند. در بخش نخست بسترها و زمینه های قحطی در ولایت ثلاث  و در بخش دوم به نتایج و تبعات این وضعیت در منطقه پرداختند. بر اساس اسناد حدود 20 دلیل برای قحطی که در منطقه ثلاث رخ داد شناسایی شد. مناطق غربی ایران برای انگلیس بسیار مهم بود .آنها در همدان هم کنسولگری داشتند و اقدامات زیادی برای نفوذ در بین مردم انجام دادند در کنار اقدامات اجتماعی و اقتصادی گسترده، آنها اقدام به تشکیل تیم فوتبال در همدان کردند.  همدان حدود 50 هزار نفر جمعیت داشتند. حدود 1200 نفر از انگلیسی ها در این ولایت حضور داشتند. روسها نیز در مناطق غربی ایران منافع بسیاری داشتند آنها می خواستند آذربایجان شرقی و غربی ایران را می خواستند به خودشان ملحق کنند. روسها در این زمان صادرات خود به ایران را چهار برابر افزایش دادند. حضور نیروهای عثمانی در همدان نیز مصیبت دیگری بود که سعی می کردند با شعار جهاد علیه کفار ایرانیان را علیه انگلیسی ها و روسها بشورانند. این کشورها در همدان طرفدارانی نیز در میان عشایر و ایلات و مسئولان داشتند که اوضاع را بسیار پیچیده می کرد. حاکم دولتی همدان در این میانه چه می توانست کند؟ آب و هوای نامساعد نیز برپیچیدگی اوضاع افزود.  برودت و سرمای شدید هوا و یخ زدگی زمین سبب کاهش و یا منتفی شدن کشاورزی در این برهه می شود. روسیه بدنبال درآمد بیشتر فشار بر بلژیکی ها که مستشاران مالی دولت ایران هستند را افزایش می دهد. در این میانه چند نفر از آنها در همدان کشته می شوند و بقیه منطقه غرب را ترک می کنند و این امر به پریشانی مالی و کاهش درآمد می انجامد. در چند جبهه در اطراف همدان خط مقدم جنگ بین نیروهای عثمانی و روسی شکل گرفت. در سال 1916-1917 پنج بار شهر همدان بین این دو نیروی خارجی دست به دست می شود. این امر موجب می شود که قحطی شدیدی در منطقه شکل بگیرد و مردم بسیار در مضیقه قرار می گیرند. آفات کشاورزی و زراعی و امراض حیوانی نیز در این زمان شیوع می یابد. مالیات های حکومتی افزایش می یابد. برخی ایلات بطور سنتی غارت های فصلی داشتند و در سال چندبار به شهرهای اطراف حمله می کردند که در این دوره افزایش یافته بود. مرگ و میر نفوس تا حد یک پنجم جمعیت شهر یعنی حدود ده هزار نفر  اتفاق می افتد.

 

کلیدواژه‌ها: «تحولات اجتماعی نواحی غربی ایران در سال های جنگ جهانی اول» پژوهشگاه ihcs research center پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


نظر شما :