گزارش نشست؛ سیاستگذاری رسانههای اجتماعی در ایران
نشست علمی «سیاستگذاری رسانه های اجتماعی در ایران» با سخنرانی آقای دکتر بصیریان جهرمی (پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات) در روز سه شنبه اول ابان ماه 1397 با همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ابتدای این نشست، سخنران علمی با مقدمه ای به مسئلهمندی، ضرورت و اهمیت موضوع سیاستگذاری در خصوص رسانههای اجتماعی در ایران، که در بیش از یک دهه اخیر همواره با چالشهای فراوانی روبهرو بوده است، پرداخت.
در این پژوهش که برآمده از رساله دکترای ایشان است، تعارض میان پارادایمهای ذهنی سیاستگذاران و شیوه استفاده کاربران از این رسانههاست که به ارائه یک مدل پیشنهادی برای بهبود وضعیت موجود، به بحث و بررسی گذاشته شد. چارچوب مفهومی این پژوهش، برگرفته از چهار سویه مسأله محور، یعنی «جامعه»، «فنآوری»، «کاربران» و «سیاستگذاران» بر اساس مضامین استخراج شده از نظریههای پیشین و تجربههای عملی پژوهشگر است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که نوع نگاه سیاستگذاران به رسانههای اجتماعی در کشور، با نحوه استفاده کاربران از آن، لزوماً در تعارض قرار ندارد، اما ناکارآمدی ساختارهای موجود، جدی نگرفتن ابزارهای قانونی، مدیریتی یا کنترلی و نیز پراکندگی شیوههای تصمیمگیری، چالشهای فراوانی را برای سیاستگذاری رسانههای اجتماعی به دنبال داشته، که همگرایی و همافزایی میان نهادهای تصمیمساز را بسیار دشوار کرده است؛ با این حال، جمعبندی یافتهها و تحلیل نتایج به دست آمده از امتزاج دو روش پژوهشی معطوف به «مرور سیستماتیک/ نظاممند» در مورداستفاده رسانههای اجتماعی در میان کاربران و «مصاحبههای عمیق یا نیمه ساختیافته» با سیاستگذاران فضای مجازی کشور و همچنین منطبق ساختن الگوی مفروض، با چارچوب مفهومی و مدل شماتیک پژوهش حاضر که برآمده از تجربیات پژوهشگر و یافتههای پژوهشی پیشین است، میتوان گفت که به ارائه یک مدل پیشنهادی که ملاحظات سیاستگذاران و اقتضائات و نیازهای کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی (داخلی و خارجی) را تأمین کند، نزدیک شده است.
در این میان دستآوردهای کلیدی برآمده از مصاحبهها و چینش آن در کنار نیازهای کاربران به استفاده از رسانههای اجتماعی، به استخراج شش شاخص بنیادی برای سیاستگذاری در حوزه داخلی و خارجی در نرمافزار تحلیل دادههای کیفی مکسکیودا منجر شده است؛ آنچه در این میان بیش از مدل تبیین شده حائز اهمیت است، نحوه اجرایی ساختن آن است که افزون بر پارهای رویکردهای شناختی و ملاحظات فنآورانه، نیاز به توضیح بیشتری دارد. به عنوان مثال در بخش رسانههای اجتماعی خارجی، که بیشترین چالشهای موجود ناظر به اصلاح و بازنگری در سیاستهای اتخاذ شده برای آنهاست، یافتههای مرور سیستماتیک، دو موضوع میزان مصرف و نوع مصرف را از دیدگاه کاربران این رسانهها مطرح ساخت؛ این دو مسأله در مدل پیشنهادی به این شکل مورد واکاوی قرار گرفته است تا مورد توافق و اجتماع سیاستگذاران نیز قرار گیرد؛ از این رو، اگر فرض کنیم که میزان مصرف یکی از رسانههای اجتماعی که انواع آن در فصل دوم به تفصیل بیان شد، بر اساس شاخصهای کمی چندان قابل توجه نیست، پیشنهاد شده است که برای سیاستگذاری آن، رویکرد مسدودسازی یا فیلترینگ در نظر گرفته نشود. البته این رویکرد پیشنهادی، در فقدان فیلترینگ هوشمند و مواردی که مصداق غیرامنیتی بر آن مترتب نیست، انجامپذیر است.
همچنین در خصوص نوع معماری رسانههای اجتماعی داخلی بیش از نیمی از مصاحبهشوندگان معتقدند که اگر جنبههای تقلیدی رسانههای اجتماعی خارجی در رونمایی و ارائه خدمات ترجیح داده شود، آسیب آن به مراتب بیش از فیلترینگ خواهد بود؛ به همین خاطر پیشنهاد شده است که ضمن نوآوری و ایجاد تمایز در معماری رسانههای اجتماعی داخلی از منظر فنآوری، الگوهایی برآمده از مبانی اسلامی و اخلاقی ما، که وجه ممیزهای در فرهنگ رسانهای نیز تلقی می شوند در این رسانهها به کار گرفته شود.
در پایان این نشست دانشجویان و شرکت کنندگان حاضر در جلسه، پرسش های خود را مطرح کردند که سخنران به آنها پاسخ داد.
نظر شما :