گزارش نشست روحانیت و جنگ جهانی اول
پنجمین نشست از سلسله نشست های « حیات اجتماعی ایران در سال های جنگ جهانی اول » با موضوع «روحانیت و جنگ جهانی اول » با سخنرانی دکتر نصرالله صالحی و دکتر علیرضا ملایی توانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید . این نشست در تاریخ 28 خردادماه 1397 به همت انجمن ایرانی تاریخ و پژوهشکده علوم تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدا دکتر صالحی ضمن پرداختن به کمبود پژوهش های جدی و بی توجه جامعه تاریخی به موضوع جنگ جهانی اول، به موضوع جهاد با دشمن خارجی پرداختند. ایشان سخنرانی خود را با موضوع «مواضع علمای عتبات و عثمانی در جنگ جهانی اول» چنین ادامه دادند: در ذی الحجه 1339 ه.ق سلطان عثمانی وارد جنگ با متفقین گردید و بلافاصله شیخ الاسلام عثمانی نیز فتوای جهاد داد. فتوای جهاد مسلمانان را مکلف به حضور در جبهه نبرد می کند. یکی از دلایل اینکه آلمان ها علاقمند به حضور موثر در ایران و عثمانی بودند ضربه زدن به انگلیسی از طریق نزدیک شدن به مستعمرات انگلیسی هند و مصر بود. بدین جهت سعی می نمودند ایران و عثمانی را به نفع خود وارد جنگ کنند تا بتوانند ضربات خود را به انگلیس بزنند. اعتقاد عثمانیان این بود که با صدور فتوای جهاد شیخ الاسلام استانبول، کلیه شیخ الاسلام های سنی مذهب مناطق عراق و شام و مصر و عربستان که از گماشتگان سلطان عثمانی بودند نیز فتوای جهاد خواهند داد و مسلمانان عرب و ترک این مناطق به حرکت در می آیند و متفقین امکان مقابله نخواهند یافت. اما برعکس مناطق عرب نشین سنی مذهب نسبت به این فتوا عکس العملی نشان ندادند و حتی با انگلیسی ها شروع به همکاری کردند.
نکته عجیب اینست که علمای شیعه اندکی پس از فتوای شیخ الاسلام عثمانی فتوای جهاد صادر کردند. با وجود اینکه هیچ ارتباطی بین علمای شیعی عراق با مراکز افتاء عثمانی وجود نداشت. عثمانیان مذهب جعفری را اصولا به رسمیت نشناخته بودند .شیعیان در سراسر دوره عثمانی تحت فشار بودند و در امور اداری و سیاسی بکار گرفته نمی شدند. از سوی دیگر براساس قاعده ابن طاووس که حاکم عادل کافر از حاکم ظالم مسلمان ارجح است اصولا شیعیان نمی بایست وارد چنین نبردی می شدند. علمای شیعه عراق تک تک فتوا می دهند و شیعیان را مکلف به ورود به نبرد علیه متفقین می کنند. تعداد 51 فتوا در این زمینه جمع آوری شده است و علمای طراز اول همچون آخوند خراسانی و سیدمحمد باقر طباطبایی یزدی و دیگران نیز فتوای جهاد صادر کردند و عتبات را رها و حتی با فرزندانشان وارد جبهه ها شدند. البته این نظر که علمای شیعه به تقلید عثمانی ها حکم جهاد را صادر کردند غلط است چون آنها از زمان جنگ های ایران و روس و سپس در سال های 1329-1332 فتواهایی در جهاد علیه روسها صادر کرده بودند.
در این شرایط انگلیسی ها وارد عمل شده و بسرعت از بصره تا بغداد را تصرف می کنند و در این شهرها عموما با همان گماشتگان عثمانی به تفاهم می رسند و مشکلی در همکاری ندارند. شیعیان پس از این ناکامی، قیام 1918.م را علیه حضور متفقین رقم می زنند و نجف را تصرف می کنند که بعد از مدتی با شکست مواجه می شوند. شیعیان صحنه را ترک نمی کنند و انقلاب معروف 1920 .م را رقم می زنند این قیام ها به رهبری علما شکل می گیرد و ضد استعماری است. بذر حرکت های جهادی در عراق در این ایام کاشته می شود.
در ادامه نشست دکتر ملایی توانی سخنرانی خود را با موضوع «بررسی عملکرد و مواضع سیدمحمدطباطبایی در جنگ جهانی اول» را با ذکر اهمیت های پژوهش در موضوع جنگ جهانی اول آغاز کردند. ایشان با معرفی اجمالی شخصیت سیدمحمد طباطبایی مواضع ایشان را در این ایام چنین تشریح نمودند: سیدمحمد طباطبایی از پیش گامان مدارس نویندر ایران بود. وی پیش از مشروطه اقدام به تاسیس مدرسه اسلام می کند. با آغاز جنگ جهانی اول کشاکش های سیاسی در ایران اوج گرفت. در نه ماه اول جنگ 5 کابینه شکل می گیرد و مجلس و مطبوعات بسیار ملتهب و متشنج بود. در این فضا اتخاذ بی طرفی سخت بود. یک نوع آلمان دوستی در میان روشنفکران ایرانی وجود داشته است. در دوره صدارت مستوفی المالک کابینه اش را شکل می دهد. وی گفتگوهای محرمانه را با متفقین و متحدین آغاز می کند متفقین با توجه به حضور پایدارشان در ایران و نفوذی که داشتند می گفتند باید آلمان ها و عثمانی ها را از ایران اخراج کنند و حمایت از متفقین را اعلام نمایند. مذاکرات سری با ایران شکل گرفت که آلمان ها باید امکانات و منافعی به ابران بدهند و ایران در مقابله خواست متفقین مقاومت کند. . اخبار این مذاکرات به بیرون درز کرد . روسها به دولت ایران اولتیماتوم دادند و و سایه وحشت بر سر تهران افکنده شد. بسیاری از رجال سیاسی و نمایندگان مجلس طرحی به نام انتقال پایتخت ارائه دادند که پایتخت به اصفهان منتقل گردد. این طرح اجرا شد. بخش عمده ای از هواداران آلمان ها از پایتخت خارج شدندو دولت توانست با متفقین مذاکره کند.
از مجموع کسانی که از پایتخت خارج شدند جمعی از وزرای دولت ، نمایندگان مجلس و شعرا و هنرمندان و دیگران که به ایشان دولت در مهاجرت می گویند. آنها در گام اول به قم آمدند و کمیته دفاع ملی را تشکیل دادند و به متفقین اعلام جنگ دادند. سیدمحمد طباطبایی در این سال 76 ساله است. روسها به قم حمله می کنند و دولت مهاجرت ابتدا به کاشان و سپس به اصفهان حرکت می کنند. روسها به سمت اصفهان حرکت می کنند و دولت مهاجرت به همدان و سپس به کرمانشاه مهاجرت می کند. شهرها و آبادی ها به ایشان پناه نمی دادند چون روسها اعلان داده بودن هرکس به اینها پناه دهد هوادار آلمان حساب می شود. در کرمانشاه مجمع نمایندگان تاسیس می کنند و ریاست مجلس را سیدمحمد طباطبایی برعهده می گیرد. کابینه ای تشکیل می دهند و شروع به اخذ تصمیماتی می کنند که مجددا روسها به ایشان حمله می کنند و دولت مهاجرت به عثمانی پناه می برند. پس از مدتی متحدین موفقیت هایی در جبهه نبرد بدست می آورند و در اثر این پیشروی ها، دولت مهاجرت مجددا به کرمانشان بازمی گردند و دولت دوم مهاجرت را تشکیل می دهند و کابینه دوم را نیز تشکیل داده و حدود 8 ماه دوام می آورند. سیدمحمد طباطبایی اما در عتبات می ماند و پسرش نماینده دولت مهاجرت در عثمانی را برعهده می گیرد.
نظر شما :