یادداشت؛ مردی که آینهدار نام خویش بود
نقطه عشق نمودم به تو، هان سهو مکن/ ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی
نشانهشناسان به دنبال هر دالی هستند که به نوعی در تولید معنی مشارکت دارد؛ از این رو مجموعهای از شمایلها، نمایهها و نمادها را در خلق معنی شریک میدانند. بر پایه این نگاه و بر مبنای آنچه از خصائل، نگرشها و ...
کارنامه زندهیاد استاد دکتر محمدامین قانعیراد(ره) میتوان بیان کرد و با عنایت به طول سالیان همکاری و تعامل و هماندیشی ومطالعه آثار و افکار و اظهارات و جستارهای وی برمیآید اینکه به راستی از حیث نشانهشناسی، اسم او از با مسمیترین اسامی روزگار ما بوده است. نام «محمد»، شمایل سلوک حمیده وی و پسندیدگی ذات سلیم و خوش نیتی و صفای درون؛ «امین» نمایه امانتداری، ـ امانت بزرگ خلیفهاللهی و آزادگی و امانتداری رسالت علمی ـ و امین جامعهشناس ایران بودن وی، بیریایی و عارفصفتی او؛ «قانعی» شمایل نخواستنها، مناعت طبع وی و «راد» اوج نمایندگی و نمادین بودن برای عظمت روح بلندش و جوانمردی، سخاوت و فتوتمداری او به شمار میآید.
وی تمام نشانههای «محمد، امین، قانعی و راد» را با هم یکجا به هر جا که میرفت، با خود میبرد.
اگر چه او عمری دراز نکرد اما در چکاد قله جامعهشناسی و علوم انسانی ایران خواهد ایستاد. البته خوشوقتانه امروز دانش جامعهشناسی ایران با حضور دانشمندانی بزرگ مفتخر است ضمن آنکه در اقران و همسالان استاد فقید دکتر قانعیراد نیز محققانی یافت میشوند که گرایش عمیق به مردمی کردن جامعهشناسی و سوق دادن این دانش به حل معضلات اصلی دارند و سخن گفتن درباره زندهیاد قانعیراد، به منزله نادیده گرفتن منزلت و مکانت آنان نخواهد بود. مساله این جستار بازنمایی جامعیت قانعیراد و توفیق منحصر به فرد او در پیوند میان دانشهای علوم انسانی و معضلات اجتماعی است.
شاید به جرات بتوان گفت در این حد از ممارست، محققی که تمام وقت و به تمام معنی پژوهشگر جامعهشناسی باشد، به بسیاری از مباحث میانرشتهای علوم انسانی آگاه و میداندار به حساب آید، تفکر انتقادی، شرافت حرفهای، خلاقیت، شجاعت، صراحت، وارستگی، بیتعلقی، بیطمعی، عاشق همزمان علم و جامعه و مردم، دلبستگی به فرهنگ و میراثهای بومی و تعلقات دینی و ایرانی را یکجا جمع کرده باشد، نادر است.
جمع صورت با چنین معنای ژرف
نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف
او الان به ظاهر خاموش است ولی با ما سخنها دارد:
من ز شیرینی نشستم رو تُرُش
من ز پُری سخن هستم خمش
ای خدا جان را تو بنما آن مقام
که در آن بیحرف میروید کلام
جان کلام آنکه پس از دکتر شریعتی، بار دیگر این قانعیراد بود که به همگان فهماند علوم انسانی و جامعهشناسی علومی هستند که به درد اجتماع میخورند، میتوانند جامعه را به حرکت درآورند، به نفع مردم حرف بزنند و برای رسیدن به توسعه، راهبرد و راهکار بومی داشته باشند.
قانعیراد، رادمردی بود که توانایی اثبات این کارآمدی را داشت. به تنهایی برای هویت جامعهشناسی ایران کافی بود، نقش او، روش و اعتماد و دانش وی مایه اعتبار جامعهشناسی بود.
به نظر نگارنده با عنایت به شناختی که از ارتباطات، تعاملات، مصاحبتها و مجالستهای چهل ساله با عموم اصحاب علوم انسانی ایران حاصل شده است، او را میتوان خلاقترین متفکر جامعهشناسی تاریخ ایران به شمار آورد. مردی سرشار از فهم و دانش و نگاه انتقادی و سراسر درد و تعهد اجتماعی و ملتزم به توسعه علمی جامعه ایرانی. هیچگاه در هیچ جلسهای به طمع دریافت مال و مقام یا حرکت به سمت تقربی شرکت نکرد و سخن نگفت. ۱۸ جلد کتاب و ۱۱۰ مقاله علمی او حکایت از تفکر انتقادی، نوآوری، خلاقیت، دردشناسی و مردم دوستی او دارد. و مثال بارز محققی بود که به تنهایی برای دلالت بر کارآمدی و کارایی علوم انسانی در ایران کفایت میکرد. او با پیوند زدن میان علوم انسانی با مسائل و نیازها و چالشها و دردهای مردم، جامعهشناسی ایران را که از چند دهه پیش، پس از مرحوم دکتر شریعتی رو به زوال میرفت و صفت کمکاری و کمکارآمدی برای آن، دور از انصاف نبود، نجات داد.
آری، مردی و فکری و ثمری و فداکاری و ملتی.
وی بهتنهایی یک سرمایه عظیم اجتماعی اعتمادآفرین، انسانساز و مربی بزرگ بود و اظهارات سرشار از اخلاص و فهم برتر، انتقاد سازنده، صراحت و دانایی و انصاف، ایجابینگری و داشتن راهحل و امید به آینده، جملگی در او جمع شده بود. گویی از درد بود که مملو از فریاد شده بود و ذره ذره وجودش از احساس این درد به تدریج ذوب میشد.
ادعا نداشت، اما دینباوری عمیق و التزام وی به شریعت محمدی(ص) با تاروپود وجود او سرشته بود. برادر شهید سرافراز و پرافتخار بود اما از این نسبتها نان و آب نخورد، عشق به فهم، تفکر، تعقل و درد و مسوولیت اجتماعی فرصتی برای حاشیهپردازیهای عوامانه و ادعاهای سهمخواهانه باقی نمیگذاشت.
او با دید عمیق آیندهپژوهانه از امیدها و سرمایههای بسیار مهم فکری و معنوی ایران بود، به ویژه با تقوای درون و ستیز دایمی با زیادهخواهیها و مبارزه بیامان با ادعاهای عوامانه مدعیان علم، با آسیبهای این حوزه درگیر میشد.
وی با صلاح و خلوص درونی و پاکی و صفای روحانی ویژه خود در حکم کیمیایی برای جامعهشناسی ایران به شمار میرود.
او خود را در دریای غمها و دردهای اجتماعی مردم ایران غرق کرده بود. از همین روی، مردم و دانشگاهیان قدر او را دانستند. قدرشناسی تقریبا بینظیر مردم و شرکت در مراسم تشییع باشکوه او و سوگواری برای این مرد دانای مردممدار، از دیدگاه نشانهشناسی از این حکایت دارد که:
مرگ هر کس ای پسر، همرنگ اوست
پیش دشمن، دشمن و بر دوست، دوست
و قانعیراد قهرمانانه زنده بود و تا آخرین نفس نوشت و نوشت و در برابر مرگ عجز نشان نداد و گویی همچنان میگوید:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغــوشش بگــیرم تنگ تنگ
من ز او جانــی ستانم جاودان
او ز مـن دلقی ستاند رنگ، رنگ
آری او سترگ بود و از اهالی فردا بود
راهش پررهرو و آرمان اجتماعیاش پایدار باد.
پیام تسلیت پژوهشگاه به مناسبت درگذشت دکتر قانعی راد
دکتر محمدامین قانعی راد، جامعه شناس برجسته، استاد فرهیخته دانشگاه و عضو هیأت ممیزه پژوهشگاه پس از تحمل رنج بیماری، در آستانه عید سعید فطر به جوار حق شتافت.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن عرض تسلیت درگذشت این استاد فرزانه به جامعه علمی کشور و خانواده معزز ایشان، برای آن عالم دلسوز و متعهد، غفران الهی و برای بازماندگان، صبر جمیل آرزو دارد.
نظر شما :