گزارش نشست نقد کتاب «استعاره» دکتر صفوی
نشست بررسی و نقد کتاب «استعاره» تازه ترین اثر دکتر کوروش صفوی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست که در تاریخ 24 اردیبهشت 97 با حضور نویسندۀ کتاب برگزار شد، دکتر آزیتا افراشی، عضو هیأت علمی پژوهشکدۀ زبانشناسی پژوهشگاه و دکتر احمد رضایی جمکرانی، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم، به نقد این کتاب پرداختند.
این جلسه با توضیحات مقدماتی دکتر لیلا الهیان، دبیر نشست، در مورد پیشینۀ علمی نویسندگان و ناقدان نشست آغاز شد و با توضیحاتی در خصوص استعاره ادامه یافت: استعاره از آغاز طرح علوم ادبی همواره یکی از مباحث مورد بحث پژوهشگران بوده است؛ با این حال کم کم در سیر تاریخی خود چون دیگر وجوه بلاغت راه تکرار مکررات در پیش گرفت. بیتردید مطالعات زبانشناختی در روزگار معاصر رخوت فکری را از این مقوله زدود و به دنبال آن تکاپویی در ادبیات برای تازه کردن مفاهیم به راه افتاد که به گونهای میان رشتهای پرسشگری در باب استعاره و نیاز به پاسخهای تازه را به همراه داشت. دکتر صفوی از پیشگامان این امر هستند و برای تحقق این مهم، آثاری مبتنی برای سادگی بیان و روشنی خطوط مشترک ادبیات و زبانشناسی دارند. افزون بر این، شناخت عمیق از ادبیات و تسلط به زبانشناسی در توفیق آثار ایشان موثر بوده است.
وی سپس با اشاره به کتاب «استعاره»، تألیف دکتر کوروش صفوی، افزود: این کتاب هشت فصل دارد که به نظام نشانهای، سنت مطالعه مجاز، دامنه معنی، سنت مطالعه استعاره در غرب و ایران، استعاره و معنیشناسی شناختی، استعاره و روایت و استعاره واژگانی شده میپردازد.
در ادامه دکتر کورش صفوی، نویسندۀ کتاب در این خصوص گفت: زبانشناسی، مانند دیگر رشتههای وارداتی اگر بومی نشود، تنها ابزاری برای اندیشیدن درباره اندیشه غربیان است. شاید به همین دلیل است که امروز حتی اگر بخواهیم درباره تلمیح سخن بگوییم، سعی بر این است که به سخنانی از آنها همراه با نمونه( مثلا بیست درصد ارجاعات مقاله) استناد کنیم. این کتاب، کتابی بومی است. تلاش کردم آنچه در ابتدا به ذهنم رسید را بنویسم و به دور از نمونههای انگلیسی تنها نمونههایی اززبان فارسی بیاورم.
صفوی افزود: من ابزارهای متفاوت را کنار هم گذاشتم و درنهایت بیه این نتیجه رسیدم که نظری که اولین بار عبدالقاهر جرجانی مطرح کرد، میتواند ابزاری برای مطالعه از منظر زبانشناسی باشد؛ حذف و کاهش را از هم متمایز کردم. به اصطلاح بافت هم پرداختم. واحد جمله را در نظر گرفتم. بی تردید این مباحث ادامه خواهد داشت؛ پس ضروری بود که به هر حال طرح و بحث شود.
همچنین دکتر احمد رضایی جمکرانی یکی از ناقدان کتاب گفت: نسل ما وامدار بیان و قلم دکتر صفوی است، چنانکه در این کتاب نیز شیوه بیان مستدل و علمی را آموختهاند.مطالب، سهل و آسان بیان شده به گونهای که بتوانیم در ادبیات نیز از آنها استفاده کنیم. در بخش سنت مطالعه در میان مسلمانان سال وفات برخی افراد متفاوت است. در بخش مجاز، این اصطلاح بیشتر به اعتبار معنا بررسی شده نه یک صنعت بلاغی؛ بحث دیگر درباره تفاوت و کاربردهای متنوع علاقه و قرینه صارفه است؛ به ویژه که در این کتاب در تقابل به قرینه ناصارفه قرار گرفته است. نکته دیگر این که هر چند نظر استاد نزدیک به نظر جرجانی است که ما یک استعاره مخیله داریم و یک استعاره خارج از دنیای ادبیات و در زبان، اما در کتاب از استعارههای ادبی مثالی نیامده است.
دکتر آزیتا افراشی دیگر ناقد این کتاب نیز سخنان خود را اینگونه مطرح کرد: ابتدا لازم است پرسید رسم نقد کتاب استادی مانند دکتر صفوی چگونه باشد؟ ایشان پس از حدود چهل سال کار این کتاب را نگاشتهاند؛ در حالی که خود بسیار پیگیر، صبور و منظم در انجام امور هستند. این کتاب، آموزشی نیست پس نمیتوان توقع داشت با این کتاب استعاره را آموخت، بلکه تلاشی نظریهپردازانه است.
افراشی تأکید کرد: با اینکه امروزه در ایران مقاومتی در برابر نظریه پردازی وجود دارد، باید ببینیم ملاک های ارزریابی تلاش نظریهپردازانه چیست و با همان ابزار کتاب را بررسی کرد؛ اصطلاحات ابداع شده برای توصیف موارد، در کل اثر و آثار پیرامون این موضوع، همگی پایبند به همان تعریف است، پس نوعی انسجام درونی دارد. فصلبندیهای کتاب زمینه ساز یکدیگر است. البته کتاب می توانست بدون فصل زبانشناسی شناختی باشد اما در آن صورت دیگر کتاب، بحث تازه و قابل نقدی نیز نداشت. هر چند استاد خود در این فصل به نقد لیکاف و جانسون پرداختهاند در حالی که برای معنی شناسی در ایران کاربردی نیست.
نظر شما :