گزارش سیزدهمین نشست مطالعات راهبردی «قدرت نرم»
گروه پژوهشی جامعه و امنیت، سیزدهمین نشست مطالعات راهبردی «قدرت نرم» با موضوع «بررسی راهبردهای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی چندجانبه» با ارائه دکتر علی اصغر سلطانیه روز سه شنبه 12 دی ماه برگزار کرد.
در این نشست علمی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار گردید، ابتدا آقای محمدعلی مینایی، مدیر کرسیهای مطالعات راهبردی مرکز مطالعات جامعه و امنیت، به توضیح تجارب ارزنده بین المللی دکتر سلطانیه در زمینه دیپلماسی چندجانبه پرداختند. دکتر سلطانیه مقطعی در دهه 60 و همچنین 8 سال در سالهای 84 تا 92 سفیر ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته ای بودند. ایشان نخستین سفیر ایران پس از انقلاب در سازمان مزبور هستند و از این جهت تجربه قابل توجهی در زمینه راهبردهای قدرت نرم در حوزه دیپلماسی چندجانبه دارا هستند.
در ادامه دکتر علی اصغر سلطانیه به تبیین مرزهای مفهومی دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه پرداختند و اشاره کردند که در دیپلماسی چندجانبه روابط دیپلماتیک مابین دو کشور، نهاد و یا سازمان صورت میگیرد؛ در صورتیکه در دیپلماسی چند جانبه یک کشور با چند کشور و یا چند کشور با چند کشور دیگر به مذاکره و رایزنی پیرامون مسائل مشخص میپردازند. از جمله دیپلماسی در سازمانهایی مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی که دکتر سلطانیه در دهه 60 و همچنین 8 سال در سالهای 84 تا 92 سفیر ایران در این سازمان بودند نیز در زمره دیپلماسی چندجانبه قرار میگیرد. آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 1957 تشکیل شد و هدف آن بر طبق اساسنامه تضمین استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است. این سازمان خودمختار است و زیرمجموعه سازمان ملل متحد محسوب نمیشود با این حال گزارشهای منظمی را به مجمع عمومی سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل ارائه میکند. پیمان ان پی تی[1]نیز در راستای اهداف آژانس و در سال 1968 امضاء شد و طبق آن اعضاء ان پی تی به دو گروه از کشورهای دارنده سلاح اتمی و سایر اعضاء تقسیم شد. در این تقسیم بندی کشورهای گروه نخست عبارت بودند از اعضاء دائمی شورای امنیت یعنی: امریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه. دکتر سلطانیه ضمن انتقاد به این تقسیم بندی عنوان کردند؛ پنج کشور نخست با اینکه عضو ان پی تی هستند اما از آنجاییکه پیش از سال 1967 به سلاح اتمی دست یافتهاند، به واسطه مقررات منع گسترش سلاحهای هسته تحدید[2] نمیشوند. البته، ایشان ادامه دادند که یک قانون نانوشتهای در رابطه با معاهدات وجود دارد که بنابر آن همه اعضاء به نوعی دارای حق وتو هستند برای نمونه در کنوانسیون «اطلاع رسانی به هنگام» که پس از فاجعه چرنوبیل در سال 1986 توسط آژانس مطرح گردید، امریکا و شوروی به دنبال معافیت از مفاد آن بودند و از آن جاییکه این کنوانسیون باید بر اساس اصل اجماع همگانی نهایی میشد با مخالفت ایران این شرط وتو شد و این امر یکی از مصادیق مذاکره چندجانبه موفق است. ایشان در ادامه به تجارب مشابهی در زمینه دیپلماسی چندجانبه نیز اشاره کردند. در مجموع، تجارب ایشان منطبق بر اصل عدم پذیرش سلطه از سوی قدرتهای جهانی حاوی نکات بدیعی است و تجریبات مذکور میتواند به الگویی راهبردی در زمینه ساماندهی یک دیپلماسی چندجانبه خاص و موثر تبدیل شود.
در پایان، آقای محمد علی مینایی، تئوریزه کردن تجربیات در حوزه فعالیتهای دیپلمایتک، به ویژه در شاخههای پیچیده دیپلماتیک از قبیل دیپلماسی چندجانبه را یکی از مهمترین راههای انتقال دانش و تجربه به نسلهای بعدی برشمرده و بر لزوم اهتمام بر برگزاری این قبیل نشستها و جلسات تخصصی تاکید کردند.
نظر شما :