دکتر قبادی در گفتگو با ایرنا: مراکز رشد واسط تولید علم و بازار تقاضا هستند/وزیر علوم از خرد جمعی بهره بگیرد
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است:مراکز رشد در حوزه علوم انسانی واسط بین تولید علم (پژوهشکده ها) و بازار تقاضا هستند و وظیفه دائمی کردن فناوری سازی را برعهده دارند.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری همانطور که از نام آن پیداست، آموزش و پژوهش را در رشته های مختلف علوم انسانی برعهده دارد و حسینعلی قبادی استاد رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس از سال 1392 و بعد از درگذشت مرحوم صادق آئینه وند ریاست آن را برعهده دارد.
تصویب تاسیس مرکز رشد در هیات امنای پژوهشگاه و هدف از تاسیس آن بهانه اصلی برای گفت وگو با دکتر قبادی بود که از رابطه پژوهش در حوزه علوم انسانی آغاز شد و به مرکز رشد، اطلاع رسانی بیشتر در مورد طرح های تحقیقاتی، شورای تحول در علوم انسانی و در نهایت تلاش های وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در دولت دوازدهم برای کاربردی شدن پژوهش های علوم انسانی ختم شد.
قبادی سال ۱۳۸۵ به عنوان استاد برتر و پژوهشگر برتر دانشگاه تربیت مدرس انتخاب شد؛ معاونت پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و ریاست پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی از فعالیت های اجرایی وی و نگارش کتاب در زمینه ادبیات فارسی و راهنمایی و مشاوره پایان های فراوان از جمله فعالیت های علمی اوست.
***پژوهشکده علوم انسانی کاربردی برای ارتباط پژوهشگاه با جامعه
ایرنا: در دانشگاههای فنی همواره این سوال هست که فعالیت ها چه اندازه با صنعت ارتباط دارد، ولی در دانشگاههای علوم انسانی این سوال مطرح است که فعالیتها چقدر نیازهای جامعه را پاسخ میدهد؟ برای ایجاد ارتباط بیشتر تحقیقات و پژوهشهای پژوهشگاه علوم انسانی با جامعه و پاسخ به نیازهای آن چه تدابیری اندیشیدهاید و چقدر مهم است که پژوهشها سوالهای امروز جامعه را رفع کند؟
دکتر قبادی: این سوال نه تنها بازتاب یکی از مهم ترین مسائل جامعه دانشگاهی ایران در حوزه علوم انسانی بلکه یکی از موضوعات کلیدی آینده پژوهی در ایران است؛ زیرا ابعاد و زوایای اثرگذار فراوانی دارد. به همین جهت پژوهشگاه در دوره مدیریت فعلی، رویکرد کاربردگرایی را راهبرد اصلی خود قرار داده است و برای نهادینه شدن رویکرد کاربردگرایی در پژوهشگاه، پژوهشکده علوم انسانی کاربردی را تأسیس کردیم که به تصویب هیات امنا رسید و آغاز به کار کرده است. برای این که پژوهشکده عملاً وارد مناسبات اجتماعی جامعه شود، با هماهنگی و حمایت سازمان برنامه وارد اجرای طرحهای بسیار کلان اجتماعی فرهنگی و اقتصادی در قلب مناطق محروم شدهایم که طرح توانمندسازی مناطق محروم از استان هرمزگان تا سواحل مکران یک نمونه از این طرحهاست که با کمک اساتید جامعهشناس و اقتصاددان با تخصصهای روستایی و با به کارگیری توان بین رشتهای انجام میشود. همچنین طرح کلان ملی به نام طرح «جامع اعتلا و ساماندهی علوم انسانی معطوف به پیشرفت کشور» را با سه لایه و حول شش محور طراحی کردهایم و لایههای آن شامل بازشناسی انتقادی مبانی علوم انسانی و بررسی انتقادی تحول تاریخی آن و مسائل کاربست علوم انسانی در حوزه اشتغال و مهارت آفرینی است.
***شبکه نخبگانی کشور محقق شد
ایرنا: طرح های کلان ملی باید در شورای عالی عتف تصویب شود؟
دکتر قبادی: خیر؛ این نام، مشترک لفظی است و منظور ما طرح گسترده کشوری است و پژوهشگاه با حمایت هیات امنا و سازمان برنامه آنرا پیش میبرد. ما در این طرح، فرایند کاربردی سازی و بومی سازی علوم انسانی را همزمان در نظر گرفتیم و این که چطور از نظریه به سمت کاربست حرکت کنیم. این طرح در حقیقت، تحقق عَمَلیِ شبکه نخبگانی علوم انسانی ایران است. محققان داخل و خارج پژوهشگاه و بیش از 150 طرح را در 5 سال شامل میشود. از سوی دیگر برای نخستین بار پژوهشگاه صاحب برنامه توسعه راهبردی پنج ساله شد و در این برنامه عمیقا جهتگیری کاربردی دیده شد و طرحهای جاری پژوهشگاه را نیز به سوی کاربردی شدن سوق داده و با دستگاههای بهرهبردار وارد تعامل شدهایم و بعضی طرحهای ما اکنون به مرحله شرکت های دانش بنیان رسیده است. مانند بومی سازی بعضی تستهای روانشناسی و کارکردن در حوزه خصوصی سازی و ... بنابراین پژوهشگاه یکپارچه و همه جانبه به سمت کاربردیگرایی حرکت میکند و همه این فعالیتها در چهارچوب برنامه راهبردی توسعه پژوهشگاه شکل گرفته است. از جمله راهبردها و سیاستهای برنامه توسعه پژوهشگاه میتوان به این موارد اشاره کرد: سیاست شماره 4 مبنی بر تقویت و توسعه ظرفیت کشف و خلق دانش، گسترش پژوهشهای نوآورانه (با تأکید بر رویکرد بومیگرایی در علوم انسانی) از راهبرد شماره 1 درخصوص توسعهٔ پژوهش؛ سیاست شماره 8 مبنی بر توسعهٔ مناسبات و همکاریهای علمی، دانشی و پژوهشی با انجمنهای علمی مردمنهاد و نهادهای علوم انسانی در سطح ملی، منطقه، آسیا و جهان ( با تأکید بر جهان اسلام) از راهبرد شماره 2 در خصوص «توسعهٔ مناسبات فراگیر و شبکهسازی علوم انسانی» و سیاستهای شماره 10 مبنی بر «مشارکت مؤثر در تحقق نقشهٔ جامع علمی کشور و تدوین نقشهٔ نظام ملی نوآوری علوم انسانی» و شماره 11 مبنی بر «مشارکت مؤثر در تحقق سیاستهای کلان نظام آموزش عالی کشور (بهویژه در زمینهٔ توسعهٔ پژوهشهای علوم انسانی و ایجاد و اثربخشی قطبهای علمی در کشور)» از راهبرد شماره 3 درخصوص «تأثیرگذاری بر سیاستها و برنامههای کلان ملی».
با این تفاصیل، کاربردی سازی در علوم انسانی، معادل رابطه دانشگاه و صنعت در علوم فنی و مهندسی است ولی فراتر از این نیز هست؛ زیرا هم شامل برقراری ارتباط وثیق با جامعه به عنوان «ذینفع» با دانشگاه است و هم حتی با خود صنعت نیز در پیوند است. زیرا صنعت برای متصل شدن به دانشگاه، به دانشها و فنون واسطه نیاز دارد که این دانش علوم انسانی است و خود صنعت بدون واسطه نمیتواند با دانشگاه ارتباط داشته باشد و باید از متخصصان علوم انسانی بهره ببرد. یکی از دلایل کم توفیقی ارتباط صنعت و دانشگاه در کشور ما ـ برخلاف کشورهای پیشرفته ـ محصول این است که دوستان مهندسی ما، رابطه دانشگاه و صنعت را در حوزه علوم تجربی محصور کردهاند و حل مسأله را جامعنگر ندیدهاند. در حالیکه هر طرح صنعتی و عمرانی ناگزیر تأثیرات و تأثراتی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی دارد که باید در زمان طراحی و اجرا مدنظر قرار گیرد تا طرح به شکل بهینه به سرانجام برسد و این کمکی است که تنها از دانشمندان علوم انسانی برمیآید.
***باید بیشتر اطلاع رسانی کنیم
ایرنا: این سوال پیش میآید که آیا بخشی از این قصور ناشی از فعالیت ناقص اساتید علوم انسانی و ارائه ندادن فعالیتهای پژوهشی خود آنهاست؟ مثلا پژوهشکده مطالعات اجتماعی همین پژوهشگاه طرحی به نام گونه شناسی آزار کودکان انجام داده و با توجه به اهمیت این موضوع و داغ بودن آن در جامعه در مورد آن اطلاع رسانی درستی نشده و اطلاعات آن حتی روی سایت پژوهشکده نبود؟
دکتر قبادی: صحبت شما درست است ولی اصلاح این قبیل اشکالات در مقیاس کلان نیازمند عزم ملی است؛ ما در داخل چرخه و ریل کلانتری حرکت میکنیم که همین سوال را میتوان از وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی هم بپرسید. با این حال به نظر میرسد پژوهشگاه را باید از این جهت ستایش کرد که هم به مسائل ناب علم و هم به موضوعات کاربردی توجه کرده و تلاش میکند با عمومی کردن مباحث علمی با اقشار گوناگون در تماس باشد. ما در پژوهشگاه برای طرحها و مسائل اجتماعی مختلف میزگرد، نقد و بررسی و نشست خبری میگذاریم. ولی این وظیفهٔ نهادهای بهرهبردار مانند بهزیستی و غیره است که آگاه باشند چه پژوهشهایی مرتبط با حوزه کاری آنها انجام یافته و باید باور کنند که بسیاری از مسائل سلامت و بهداشت و ... منحصر در دانش پزشکی نیست، بلکه این علوم انسانی است که میتواند در بسیاری از این زمینهها فرهنگسازی کند.
ایرنا: یعنی برای همه این طرحها اطلاع رسانی میشود؟
دکتر قبادی: ما باید مشکل را از زبان ذینفع بدانیم و از این پس بیشتر در این مورد اطلاع رسانی میکنیم. ولی شما خبرنگاران هم میتوانید با دست اندرکاران پروژه مصاحبه کنید و نشر بدهید. رسانه در واقع انسان را در جریان جامعه قرار میدهد. همچنین میتوانید با مسئولان پژوهشکده علوم انسانی کاربردی نیز مصاحبه کنید. پژوهشکده علوم انسانی کاربردی هم نیازهای جامعه را میسنجد و به پژوهشکدههای مرتبط برای انجام طرحها اعلام میکند و هم طرحهای دارای ظرفیت کاربردی را به جامعه و دستگاههای مربوط اعلام میکند.
***مرکز رشد واسطه بین تولید علم و بازار تقاضاست
ایرنا: مراکز رشد در دانشگاههای فنی تجهیزات دانشگاهی، فضا و به طور کلی امکانات را در اختیار محققان قرار میدهند تا ایدههای خود را به محصول تبدیل کنند. مرکز رشد در پژوهشگاه قرار است چه کند؟
دکتر قبادی: وقتی سخن از مرکز رشد در علوم انسانی به میان میآید، برابر تجاری سازی در دانشگاههای علوم فنی نیست. برخی اشکال و مفاهیم و فرایندها ممکن است مثل آنها باشد، اما به عنوان مثال اگر در علوم انسانی حرکت از علم را در راستای تبدیل شدن آن به یک راهبرد با اقتضائات محیطی و ارزشی و فرهنگی که خود نوعی تبلور زیستبوم است، تعریف کنیم و به مرزهای دانش هم نزدیک باشد, نوعی امر جهانی ـ محلی (Glocal ) اتفاق میافتد نه محلی (Local ) مطلق و نه جهانی (Global ) مطلق. این گام مهم کاربردی است و در مراحل بعدی میتواند علوم انسانی را به فناوری تبدیل کند. برای نمونه این که با فرهنگ سازی رفتار ترافیکی جامعه را اصلاح کنیم، ضرورتاً تجاری سازی نیست، ولی کاربردی و فناورانه است و علوم انسانی میتواند در این زمینهها فراوان خدمت کند. اگر این حرکت، موردی و اتفاقی باشد، کم بهره خواهد بود، ولی اگر سامان پیدا کند و به فناوری دست یابد، میتواند موثر واقع شود و این همان فلسفه مرکز رشد علوم انسانی است که میتواند گاهی کاملاً تجاری جلوه کند و گاهی به شکل بنیادی جنبههای هویتی و فرهنگی ما را بازآفرینی کند که البته به نظر من این نیز خود یک عمل و فرایند فناورانه است که ارزشهای میراثی ایرانی را تقویت میکند.
***تولید علم در علوم انسانی باید کاربردی باشد
ایرنا: یعنی مرکز رشد قرار است سازمانی باشد که یا پژوهشهای کاربردی انجام دهد یا ارزشهای فرهنگی را تقویت کند؟ آیا از این جهت با وظایف پژوهشکدهها همپوشانی نخواهد داشت؟ بوروکراسی بیشتری ایجاد نمیشود؟
دکتر قبادی: پژوهشکدهها وظیفه خلق ایده دارند ولی استانداردسازی ایده وظیفه آنها نیست؛ مراکز رشد، ایدهها را به استانداردهایی تبدیل میکنند که ما را به فناوری و حل مشکل جامعه می رسانند. در واقع پژوهشکدهها مثل مزرعه و مراکز رشد مانند بازار هستند. پژوهشکده علم تولید میکند ولی تولید علم باید خودجوش، آزاد و طبیعی باشد و استاندارد نمیتوان گذاشت، مراکز رشد عامل واسط تولید علم و بازار تقاضا هستند. دائمی کردن فناوری سازی بر عهدهٔ مراکز رشد است. مرکز رشد، ایدههای علمی را به صورت جریان دائم فناورانه به پاسخی برای نیاز اجتماعی تبدیل میکند. به بیان دیگر، مرکز رشد به دنبال الگوسازی و نهادینه سازی کاربردی بودن علوم انسانی است ولی پژوهشکدهها چنین وظیفهای ندارند و حداکثر خودشان کار کاربردی میکنند ولی با ذینفع که مردم، سازمانهای مردم نهاد، وزارتخانهها، شهرداریها و ... هستند ارتباطی ندارند.
نکته مهمی که در این زمینه باید بر آن تأکید کنم، آن است که ما در حوزه علوم انسانی نمیگوییم حتما علم تجاری بشود ولی میگوییم علم باید کاربردی بشود. کاربردی شدن اعم از تجاری شدن و بسیار بنیادی تر و شامل تر از آن است و یکی از فواید و نتایج کاربردی شدن میتواند خلق ثروت باشد. برای اینکه خلقِ فرصت علمی، فرصت ملی خلق می کند و می تواند از کنار این در واقع راه گشایی کند و ثروت هم تولید کند. وقتی می گوییم کاربردی شدن، یعنی علم وارد چرخه نظام ملی نوآوری در علوم انسانی شود. چرخه نظام ملی نوآوری یعنی ما نظریه هایی را که داریم، در عمل بسنجیم، و اگر دیدیم این در عمل با زیست بوم ما با مقتضیات محیطی، فرهنگی و تمدنی ما منطبق بود، آن را گسترش دهیم و اگر نبود دوباره از تجربه برگردیم و آن نظریه را اصلاح کنیم. این چرخه نظام ملی نوآوری است و از این نگاه، علوم انسانی با خلق فرصت نه تنها خلق ثروت میکند، بلکه خلق ارزش هم میتواند بکند.
به عنوان نمونه، اگر بر پایه دانش علوم انسانی ما توانستیم با هزینه بسیار کمتر و بدون خشونت و جنگ رابطه عزتمندانه، هویتمندانه و فرصتشناسانه با دنیا مناسبات ابتکاری برقرار کنیم، آیا بدون اتکا به اصول و روشهای علم سیاست، تاریخ، تمدّنشناسی، ظرفیتشناسی میراثی میتوان چنین کاری انجام داد؟ آیا این خدمت منحصر به فرد و بزرگ علوم انسانی نیست؟ آیا جلوگیری از به هدر رفتن سرمایههای انسانی، مادّی یک عمل فناورانه در نگاهی کلان به شمار نمیآید؟
لذا وقتی علوم انسانی کاربردی شد، مثلاً فرض کنید در زمینهٔ حقوق دریاها متناسب با مقتضیات ما راه حل و قاعده و قانون طراحی شود، یا در سایر موارد همچون حوزه سلامت، محیط زیست و حتی قراردادهای نفتی بر مبنای مقتضیات بومی عمل شود، بسیاری مشکلات اصلاً پدید نمی آید.
ایرنا: آیا مراکز رشد علوم انسانی دیگری هم داریم؟
دکتر قبادی: چندین مرکز وجود دارد، دانشگاه علامه طباطبایی دارد و دو مرکز هم هست، در تربیت مدرس و در دانشگاههای قم مجوز وزارت علوم را گرفتهاند.
***سخنگوی شورای تحول نیستم
ایرنا: به عنوان رییس پژوهشگاه علوم انسانی چقدر با طرح تحول علوم انسانی موافق هستید و شورا تاکنون به چه نتیجه ملموسی رسیده است؟
دکتر قبادی: من سخنگوی شورای تحول نیستم.
ایرنا: شما به عنوان کارشناس نظرتان را بفرمایید.
دکتر قبادی: وظیفه پژوهشگاه همکاری هم افزایانه با شورای تحوّل است و ما به مصالح نظام و منافع ملی میاندیشیم. پژوهشگاه وظیفه خود میداند از همهٔ نهادهای رسمی کشور حمایت کند. در عین حال، ما در چارچوب اساسنامه، اسناد بالادستی و برنامههای توسعه کشور و برنامه راهبردی توسعه پژوهشگاه از انجمنهای علمی و دیگر نهادهای مردمنهاد و در حوزه علوم انسانی، محققان، نخبگان و صاحبنظران علوم انسانی حمایت میکنیم. شورای تحول، سازمان سمت و شورایعالی برنامهریزی وزارت علوم در موقعیتهای مختلف میتوانند از دستاوردهای علمی پژوهشگاه استفاده کنند. پژوهشهای ما یا کاربردی است یا به منابع درسی دانشگاهها تبدیل شده، یا به عنوان کتاب کمک درسی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در شورای بررسی متون و کتب درسی نزدیک به دو هزار عضو پیوسته و وابسته از دانشگاههای مختلف همه منابع دانشگاهی را نقد میکنند و در گاهنامهای به نام نقد نامه منتشر شده و در اختیار مسئولان، مخاطبان و دانشگاهیان قرار میگیرد.
*** وزیر علوم از خرد جمعی بهره بگیرد
ایرنا: از نظر شما وزیر علوم دولت دوازدهم برای کاربردیتر کردن پژوهشها در علوم انسانی چه باید بکند؟
دکتر قبادی: اگر از منظر نهادگرایانه و نگاه مدیریت دانش نگاه کنیم، آموزش عالی ما مدتی است وارد محیط دانشی نسل سوم شده است در این نگاه، دیگر فرد تعیین کننده نیست. مجموعهٔ سیاست ها، روندها، روال ها و رویکردهای برنامه ریزی شده برای گسترش فناوری اطلاعات، به روز شدن دانش ها، ورود نهادهای مردم نهاد و انجمن های علمی، و تشکیل شبکه های نخبگانی، موجب شده که دیگر هر وزیری که بیاید باید بر مبنای خرد جمعی و مشورت دائمی و مشارکت دادن شبکهٔ نخبگانی حرکت بکند. الان واقعاً وزیر به شخصه نمی تواند چندان تعیین کننده باشد. البته اگر هر وزیری نسبت به علوم انسانی شناخت بیشتر داشته باشد یا سنخیت بیشتری داشته باشد، مؤثرتر خواهد بود. اما در دانشگاه نسل چهارم به دلیل رویکرد مردمنهادی آن، علوم انسانی بیش از دانشگاه نسل سوم و دانشگاههای کارآفرینمحور نقش خواهند داشت. زیرا اصلیترین حلقه واسط میان دولت و جامعه و نهادهای مردمنهاد علمی، فقط علوم انسانی میتواند باشد.
در این زمینه تأکید میکنم تکیه بر اهمیت بهرهگیری از خرد جمعی و اسناد بالا دستی همچون سند چشم انداز، نقشه جامع علمی کشور، سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، مباحث مجمع تشخیص مصلحت نظام، برنامه ششم توسعه و برنامههای دیگر اسناد بالا دستی، از آن جهت است که در تدوین آنها حضور دانشگاهیان هم قاعدتاً بوده است و همه اینها ظرفیتهای خوبی برای رفع موانع کاربردی کردن پژوهشها دارند و اگر شخص وزیر معتقد به مدیریت دانش باشد و آن را به عنوان یک گفتمان پذیرفته باشد و در درون شبکه نخبگانی حرکت کند، موانع کاربردی کردن پژوهشها برطرف میشود و اگر به بهرهگیری از خرد جمعی قائل نباشد، هر چه اسناد بالا دستی هم داشته باشیم و وزیر نخواهد این خرد جمعی را بکار بگیرد، اتفاقی نخواهد افتاد.
بنابراین اگر با محوریت دادن به اصول مدیریت دانش و اعتقاد به خرد جمعی و جلب مشارکت نخبگان نگاه کنیم و باور داشته باشیم بهرهگیری از شبکه نخبگانی یک پارادایم مدیریتی قابل توجه است، به نظر میرسد ابتدا باید در چارچوب یک برنامه جامع توسعه، برای روشن کردن چشمانداز وضعیت مطلوب، فهم آسیبشناختی موقعیت کنونی و واکاوی نقاط ضعف و قوت آن و چارهجویی برای مشکلات گام برداریم که خوشبختانه برنامه ششم توسعه با چنین رویکردی تدوین شده و با درک ضرورت ارتقای علوم انسانی، به علوم انسانی نیز توجه کرده است که همین امر میتواند به تسهیل فرایندهای توسعه همه جانبه کمک کند.
نکتهٔ مهم دیگر، مشارکت مؤثر و دانشمدارانهٔ علوم انسانی در تدوین سیاست ها و خط مشی ها و مسیرهاست. باید توجه داشت روزگار ما مثل گذشته نیست که وزیر به تنهایی تصمیم بگیرد. گسترش تفکر انتقادی در دانشگاه، تفکر سازنده و خود باور و در عین حال پذیرای حقیقت یعنی حفظ نسبت علم و حکمت، شرایطی را به وجود آورده که هیچ کس نمیتواند مزایای خردورزی جمعی را نادیده بگیرد و تنها به دیدگاه فکری خود متکی باشد.
نکته مهم بعدی توجه به ضرورت و اهمیت حرکت به سوی دانشگاههای نسل چهارم است. دانشگاههای نسل چهارم، دانشگاههای کارآفرینی هستند که در آن، تولید و نوآوریها با ابتناء بر نیازهای موجود در جامعه و با هدف رشد دانشبنیان شکل میگیرد.
در دانشگاههای آینده که در آن، گسترش فناوری اطلاعات و نظام مجازیِ انتقال دانش، دگرگونی در نظامهای سنتیِ آموزش را طلب میکند، علوم انسانی نه تنها حتی میتواند در تسهیلِ فرایند فناوری نقش بارزی را ایفا کند، بلکه در نظاممندی این نهاد نقش محوری را خواهد داشت و توجه نکردن به آن آموزش عالی را از جامعیّت دور می کند.
نظر شما :